مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1496
نسبت عقل و باور دینی در فلسفه ابن سینا و اسپینوزا
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه فرج‌پور مقدم ؛ استاد راهنما: یوسف نوظهور ؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نسبت میان عقل و ایمان یکی از مسائل جدال آمیز فلسفه دین محسوب می‌شود. رابطه میان عقل و ایمان همواره مناقشه برانگیز بوده است. اندیشمندان بسیاری مدعی شده اند که ایمان و عقل به هیچ وجه با یکدیگر سازگار نیستند البته در این بین خوانش های متعادل تری هم وجود دارد. در این پایان نامه به بررسی چگونگی تعامل میان عقل و باورهای دینی در فلسفه ابن سینا و اسپینوزا خواهیم پرداخت. در اینجا ما با دو نظام فکری متفاوت مواجه هستیم، از یکسو ابن سینا فیلسوفی مسلمان و از سوی دیگر اسپینوزا که به همه-‌در-خدایی اعتقاد دارد. با ملاحظه در آثار ابن سینا میتوان به وضوح تلاش وی را برای برقراری پیوند میان عقل و باور دینی مشاهده کرد. ابن سینا دغدغه آشتی دادن میان عقل و ایمان را داشته است. او هم به دستاوردهای عقلی و هم به ایمان و شریعت پایبند بوده است و ناسازگاری میان آنها نمی‌بیند. اسپینوزا به دنبال تفکیک عقل و ایمان است و از عقل گرایی حداکثری دفاع میکند. اسپینوزا قلمرو باور دینی را با قلمرو عقل از هم تفکیک میکند و با این تفکیک نشان میدهد که تعارضی بین عقل و ایمان نباید به وجود آید.
خوانش فضیلت محورانه و تطبیقی از نظریه معرفت شناسی ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه های معرفت شناسی فضیلت محور شاخه ای از معرفت شناسی برون گرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزء این نظریه هاست. به باور ایشان عنصر فضیلت نقش بسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ارزشمندی باور می شوند. ابن سینا و ملاصدرا به تأثیر فضیلت، قوای معرفتی، فرایند اعتمادپذیر و اراده و وظیفه و... بر معرفت توجه داده اند. در خوانش فضیلت محورانه از معرفت شناسی ایشان می توان قرابت های بسیاری میان رأی ابن سینا و ملاصدرا و زگزبسکی یافت. نظریه ملاصدرا در مقایسه با نظریه ابن سینا همخوانی بیشتری با نظریه های معرفت شناسی فضیلت محورانه معاصر دارد. نظریه ابن سینا به رویکرد سنتی _ ارسطویی دربارۀ تعامل میان فضیلت و معرفت قرابت دارد تا معاصر. رعایت مؤلفه های اخلاقی در معرفت با مبانی فلسفی ملاصدرا سازگاری دار،د اما با برخی مبانی فلسفی وی ناسازگار است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 131
بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکویناس
نویسنده:
مالک عبدیان کردکندی ، غلامحسین خدری ، جلال پیکانی ، علیرضا پارسا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان امکان و وجوب را نخستین بار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی برآن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین طرح ریزی کرده و آن را طریقة انبیاء، عرفا و حکمای الهی دانسته است. نوشتارحاضر، ضمن ارائه تحلیلی از این سه تقریر و بررسی وجوه اشتراک و امتیاز آنها نشان می دهد که اولاً؛ هیچ کدام از این تقریرات، عاری از خطا نیستند. ثانیاً؛ برهان ابن سینا شریف تر از برهان توماس و برهان ملاصدرا نیز شریف تر از هردوی آنهاست. استدلال از ذات بر ذات و صفات، تبیین و توجیه نظام مند علیت و اثبات ارتباطی یکپارچه میان خدا با عالم برمبنای امکان فقری، اصالت و تشکیک عینی وجود و عدم نیاز به ابطال دور و تسلسل از مهم ترین وجوه امتیاز و تفوق برهان صدیقین صدرایی به شمار می روند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 116
كاركردها و شروط ادراك‏هاي باطني از ديدگاه ابن‏ سينا و ملاصدرا
نویسنده:
سيد علي حقي ، سيد محسن حسيني
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مقالۀ پيش‌رو، کوشيده‌ايم تا مقايسه‌اي ميان ديدگاه‌هاي ابن‌سينا و ملاصدرا درباره ادراک‌هاي باطني انجام دهيم. ازآنجاکه ابن‌سينا نفس نباتي و حيواني را جسماني مي‌دانسته، قواي ادراکي باطني را نيز جسماني و منطبع در ماده (بدن) به‌شمار آورده و براي هرکدام در مغز محلي معين کرده است؛ درحالي‌که ملاصدرا نفس نباتي و حيواني را غيرجسماني مي‌داند و بر تجرد نفس حيواني برهان اقامه مي‌کند. ملاصدرا قواي ادراکي باطني را نيز مجرد از ماده مي‌داند و محل‌هايي را که براي هرکدام در مغز مشخص شده است، صرفاً مظاهر آن قوا و محل حصول استعداد آنها در نظر مي‌گيرد. البته در ارائه تعريف، کارکردها و اثبات قواي ادراکي باطني ميان اين ‏دو فيلسوف شباهت بسياري به چشم مي‌خورد. سرانجام، ديدگاه ملاصدرا درباره ادراک‌هاي باطني به‌عنوان نظر جامع که هم جنبه‏هاي مادي ادراک را به رسميت مي‌شناسد و هم وجه غيرمادي بودن آن را دربر مي‌گيرد، معرفي مي‌شود.
رابطه نفس و قوا از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
عابدین بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در ارتباط با (رابطه نفس و قوا) دیدگاه های مختلفی مطرح است که در یک دسته بندی به د و دسته تقسیم می شوند: الف: دسته ای که برای نفس، قوائی قائل نیستند: گروهی از این دسته می گویند: هر انسانی، دارای نفوس متعددی است که تمام کارهایش را به واسطه ی همین نفوس مختلف، انجام می دهد؛ لذا نیازی به قوا نیست. گروهی دیگر از این دسته، مانند فخررازی، می گویند: هر انسانی، یک نفس دارد و همین نفس، تمام کارها، غیر ار کارهای تحریکی غیرارادی، را مباشرة انجام می دهد. ب: دسته ای که قائلند انسان، علاوه بر نفس واحد، دارای قوای متعددی نیز هست: از این گروه، افرادی مانند ابن سینا می گویند: نفس، کلیات را مباشرة بدون نیاز به قوا، درک می کند و سایر کارها را با استخدام قوا انجام می دهد. گروه دیگر از این دسته، مانند ملاصدرا می گویند: قوای متعدد، مراتب و شؤون نفس بوده، وجود فی نفسه *؛ لذا نفس، تمام کارها را مباشرة انجام می دهد منتها بعضی کارها را در مرتبه ذات و بعضی دیگر از کارهایش را در مراتب قوایش انجام می دهد و برای همین گفته شد: النفس فی وحدتها کل القوی و فعالها فی فعله قد انطوی
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه ابن‌ سینا، ملاصدرا و اروین یالوم
نویسنده:
پدیدآور: لیلا پوراکبر ؛ استاد راهنما: عین الله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با بررسی ابعاد گسترده مسئله معنای زندگی ناظر به آراء ابن سینا، ملاصدرا و یالوم درصدد پاسخ‌ گویی به این سوال است که معنای زندگی از دیدگاه ابن ‌سینا، ملاصدرا و یالوم چیست؟ نگارنده پژوهش حاضر را در سه حوزه مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و خداشناختی و در مسائلی چون مرگ، عشق و سعادت مورد بررسی قرار داده است. اساسی‌ترین دستاوردهای این نوشتار بدین قرار است: در نظام فکری ابن ‌سینا و ملاصدرا با دو رهیافت فلسفی و عرفانی با توجه به آراء این دو متفکر در حوزه‌ های مختلف می‌ توان به پاسخ جامع و دقیقی از مسئله معنا دست یافت. ابن‌ سینا و ملاصدرا با نگاهی غایت انگارانه و الهی با تکیه بر مبانی هستی ‌شناسی، با اثبات خدا به عنوان مبدأ المبادی و غایت الغایات هدفمندی را درزندگی انسان تامین کرده و بی هویتی و وانهادگی را از انسان می‌ زدایند. در نگاه آنها هویت انسان هویتی ارتباطی و اتکایی است که در ارتباط با خدا اصالت پیدا می‌ کند. آن‌ها با تکیه بر مبانی انسان‌ شناسی و با ترسیم سیر تکاملی انسان دستورالعملی واحد و معیاری متقن جهت رسیدن به این هدف در اختیار انسان قرار می‌ دهند. این مسیر با گذر از مراتب عقل نظری و عملی و اتحاد با عقل فعال و دست‌ یابی به قرب الهی ترسیم می‌شود. فیلسوفان مسلمان با نگاهی وجودی به مرگ و با تفسیری فراطبیعت ‌گرایانه از آن، به عنوان عامل تداوم حیات و تکامل و فناناپذیری، به زندگی معنا می‌ بخشند. در نظر آنان عشق در ارتباط با مبدأ معنا آفرین است و سعادت در بالاترین درجه، سعادت عقلانی و قرب و وصال الهی است که با بالاترین درجه التذاذ و سرور و معنابخشی همراه است. یالوم به عنوان روان‌ درمان‌گر وجودی با تلفیق دو روش روان ‌درمانی و روش فلسفی اگزیستانسیالیسم، با رویکردی پوچ‌ گرایانه و الحادی، به حل مسئله معنا به عنوان یک دغدغه وجودی می‌پردازد. در نظر یالوم، جهان فاقد انسجام و هدف و در نتیجه پوچ و بی ‌معناست. او با انکار خدا و نگاهی حصرگرایانه و افراطی به انسان هویت او را هویتی استقلالی معرفی کرده که در جهان وانهاده شده تا با آزادی مطلق معنای زندگی ‌اش را بسازد. تکامل در نگاه یالوم به معنای فعلیت امکانات خاص انسانی است که ملاک و مبنا و منتهایی ندارد. یالوم نگاهی نیست انگارانه به مرگ دارد و با تفسیری طبیعت‌ گرایانه از مرگ آگاهی با اتکا بر روش‌ هایی مانند موج زدن و نجات دهنده غایی در صدد درمان مرگ‌ هراسی و پوچی است. در نگاه او عشق و سعادت در نگاهی انسان ‌گرایانه، با اتکاء بر ارزش‌ های انسانی و لذت‌های مادی تحلیل و تفسیر می ‌شود.
مزاج و رابطه ی آن با نفس از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
پدیدآور: مجید علی‌زاده ؛ استاد راهنما: عباس ایزدپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مزاج شناسی و توجه به تعادل آن نقش بسیار مهمی در رسیدن نفس به کمالات انسانی و الهی دارد؛به گونه ای که نفس و بدن و نوع تعامل آن ها همواره از دغدغه های متفکران اسلامی بوده و طبیب فیلسوف و فیلسوف طبیب از رهاورد این نوع تفکر بوده است. تبیین مبانی علمی این دو جنبه از حقیقت هستی انسان و چگونگی ارتباط این دو، جایگاهی رفیعی در دو علم طب و فلسفه دارد . طبیب در مداوا و معالجه ی بدن نمی تواند نسبت به بعد روحانی و نفسانی بیمار بی تفاوت باشد و فیلسوف هم در سیر تکاملی نفس و تبیین علمی آن هرگز از بدن غفلت نمی ورزد؛بلکه هر دوی آن ها به تاثیر هریک به دیگری واقف بوده ودر هندسه ی علمی و فکری خود جایگاه آن هارا تشریح و تبیین می کنند.طبیب مزاج شناسی را از امهات مسائلی می داند که سلامت بدن در گرو حفظ تعادل آن می باشد که در غیر این صورت بدن دچار عارضه ی بیماری می شود و سلامتی او با مخاطره مواجهه خواهد شد.فیلسوف هم ضمن توجه به این مبانی و تبیین عقلانی و هستی شناسانه ی آن ،تعلق نفس به بدن را بر اساس مزاج تعریف و برای پیوند بین بدن و نفس که دارای دو ماهیت جداگانه؛یکی مادی و دیگری دارای حقیقت تجردی است،یک امر واسطه ای به نام روح بخاری را مطرح و ماهیت آن را مشترک بین نفس و بدن می داند که برآمده از بخش لطیف اخلاط اربعه(دم،صفراء،بلغم،سوداء) می باشد.در حیات علمی و فکری فیلسوف الهی،ابوعلی سینا،ضمن توجه به این دو بعد وجودی انسان و تعامل در عین تمایز بدن و نفس،مبرهن کردن تعامل بین این دو از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.ابن سینا مزاج و بدن را زمینه ساز هبوط نفس و نفس را مدبر بدن می داند که نوع مزاج در چگونگی تعلق نفس به بدن و تعیین رتبه ی وجودی موجودات سهم بسزایی دارد. هر چه تعادل مزاج بیشتر باشد،وجود تعلق گرفته ی نفس به بدن در مراتب هستی از حقیقت بیشتری برخوردار است و زندگی نباتی،حیوانی و انسانی مبتنی بر این تعادل مزاج شکل می گیرد. تعامل بین این دو؛ مزاج و نفس، در طول حیات دنیوی همواره وجود دارد تا اینکه انقطاع نفس از بدن سبب جدایی آن دو می شود و نفس منقطع شده از بدن به حیات برزخی خود ادامه می دهد
رابطه نفس و بدن در فلسفه ی ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
پدیدآور: مریم موید ؛ استاد راهنما: محمدکاظم علمی سولا ؛ استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل در فلسفه ی غربی و شرقی مسئله ی رابطه ی نفس و بدن می باشد. همه ی فلاسفه ی بزرگ از جمله افلاطون و ارسطو از فلسفه ی یونان باستان تا دکارت و دیگر کارتزین ها به تبع او در دوره ی مدرن تا بسیاری از فلاسفه ی معاصر در فلسفه ی ذهن نسبت به این مسئله توجه داشته اند. رساله ی حاضر نظریات ارسطو از سنت غربی با دیدگاه ابن سینا از سنت اسلامی را درباره ی این مسئله مورد مقایسه قرار می دهد. این تحقیق ضمن متمایز کردن مشابهت ها و تفاوت های میان نظریات این دو فیلسوف سعی می کند که این تشابهات و اختلافات را تحلیل کرده و نهایتاً آنها را مورد نقادی و ارزیابی قرار می دهد.
آگاهی و جهان در فلسفه ابن سینا و هگل
نویسنده:
پدیدآور: میلاد نوری یالقوزآغاجی ؛ استاد راهنما: سید محمدرضا بهشتی ؛ استاد راهنما: علی‌اصغر جعفری ولنی ؛ استاد مشاور: غلامحسین ابراهیمی دینانی ؛ استاد مشاور: روح الله عالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«آگاهی» می‌کوشد به واقعیتِ جهان دست یابد؛ چگونگی این تلاش و ارتباط آگاهی با جهان مسئله مهمی است که بررسی آن در فلسفه ابن‌سینا و هگل درخور توجه است. تبیین جهان بدون توضیح کثرات اشیاء بر اساس وحدتِ قوانین و مفاهیم و علل ممکن نیست و نهایت سلسله تبیین‌ها ناگزیر باید به وحدت مطلقی بیانجامد که امکان فهم جهان را فراهم می‌آورد. بااین‌حال، یا این مطلق نسبت به کثرات بشرطِ‌لا است، چنانکه ابن‌سینا درباب واجب‌الوجود باور دارد؛ یا آنکه نسبت به کثرات به اعتبار لابشرط اخذ می‌شود، چنان که هگل مطلق را نسبت به کثرات به اعتبار لابشرطِ‌قسمی درک می‌کند. این نکته به تبیین نظام عالم نیز مربوط می‌شود، زیرا در‌حالی‌که ابن‌سینا جهان را در یک نظام طولی از عقل اول تا عالم عنصری و بر اساس نظریه کلی طبیعی توضیح می‌دهد، هگل به هستی ارگانیک جهان باور داشته و مفهوم کلی انضمامی را برای فهم جهان به کار می‌بندد. اختلاف در فهم مطلق و نظام جهان منجر به اختلاف در تبیین فرآیند شناخت خواهد شد؛ در حالی که بر اساس تبیین طولی عالم در فلسفه ابن‌سینا، فرآیند شناخت یک حرکت طولی در راستای تجرد است، توضیحی که هگل از مراحل شناخت ارائه می‌دهد کاملا تاریخی بوده و شامل یک فرآیند درونی از ارگانیسم طبیعت است که از حضور مطلق ناشی می‌شود. این اختلافات همه از مواجهه هگل با کانت و موقعیت تاریخی او در مواجهه با چرخش سوبژکتیو و کوشش برای فراروی از آن ناشی می‌شود، درحالی‌که ابن‌سینا چنین مواجهه‌ای نداشته است.
نسبت بین خودآگاهی و آگاهی به غیر در فلسفه ارسطو و ابن‎سینا
نویسنده:
اسماء اسحاقی نسب ، حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه ابن‎سینا در مورد خودآگاهی با دیدگاه ارسطو متفاوت است. بر اساس نظر ارسطو فاعل شناسا نمی‎تواند آگاهی بی‏واسطه‎ای به خود داشته باشد، بلکه همواره به واسطه علم به شیء دیگر به خود علم پیدا می‎کند و چون مبدأ علم در فلسفه ارسطو علم به اشیای مادی و محسوس است، اصولاً شناخت انسانی بر این اساس و مبتنی بر این مدل شکل می‎گیرد و از این جهت حقیقت «خود» نیز که همواره همراه با ادراک اشیای مادی و ملازم با آنها درک می‎شود، امری مکانمند و زمانمند است. این در حالی است که از نظر ابن‎سینا حقیقت «خود» از راه نوعی شهود بی‏واسطه درونی و صرف نظر از هر گونه ادراک حسی قابل وصول است و دقیقاً این همان نکته ای است که ابن‎سینا در انسان معلق در فضا در صدد بیان آن است. اگر بخواهیم دیدگاه ارسطو و ابن‎سینا در مورد خودآگاهی و نسبت آن با آگاهی به غیر را با دیدگاه‎های رایج در فلسفه ذهن معاصر مقایسه کنیم، باید بگوییم دیدگاه ارسطو در مورد خودآگاهی بیشتر با آن نوع خودآگاهی که در فلسفه ذهن از آن با نام خودآگاهی مرتبه اول یا پیشا تأملی یاد می‎شود، سازگار است؛ در حالی که ابن‎سینا ضمن پذیرش این معنا از خودآگاهی به نوعی خودآگاهی مرتبه بالاتر یا تأملی نیز قایل است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 134
  • تعداد رکورد ها : 1496