جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
وجدان و مراجع آن: معنا و جایگاه وجدان در اندیشه اخلاقی جوزف باتلر و عقل گرایی اخلاقی ساموئل کلارک، جان بالگوی و ریچارد پرایس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Dafydd Edward Mills Daniel
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اندیشه اخلاقی جوزف باتلر و عقل گرایی اخلاقی ساموئل کلارک و پیروانش، جان بالگوی و ریچارد پرایس، غالباً در نتیجه این موارد متمایز می شوند: (الف) روش تجربی باتلر (مانند کید، استورجن). (ب) تأکید باتلر بر عشق به خود در «گذر ساعت خنک» (مانند پریچارد، مک فرسون). (ج) وجدان باتلر، جایی که بر اساس خوانشی نئوکانتی، باتلر با انتقال حسی از «تأیید بازتابی» کانتی از کلارکی ها پیشی گرفت (مثلاً، کورسگارد، داروال). انتقادات نئوکانتی از کلارکی ها در (ج) با (د) انتقادات فرانسیس هاچسون و دیوید هیوم از کلارکی ها سازگار است. (ه) انتقادات مدرن از شهودگرایی عقلانی که از هاچسون و هیوم پیروی می کنند (مانند مکی، وارناک). و (f) این ادعا که کلارکی ها در «نظریه قانون طبیعی پس از بازسازی» موقعیت ناآرامی داشتند (به عنوان مثال، بیزر، فینیس). (د)-(ه) بنابراین زیربنای تمایز بین باتلر و کلارکی ها در (a)-(c)، جایی که کلارکی ها، بر خلاف باتلر، به دلیل بازنمایی حقیقت اخلاقی به عنوان ادراک منفعل و بدیهی از بالقوه مورد انتقاد قرار می گیرند. حقایق غیر جالب این مطالعه با این استدلال که وجدان باتلر و کلارک بیش از یک مرجع دارد به (الف) - (ف) پاسخ می‌دهد. به طوری که وجدان به معنای تجربه فرد از قضاوت خود و قضاوت خداوند و نظم اخلاقی عقلانی بود. در نتیجه نظریه مشترک وجدان، باتلر و کلارکین نظریه یکسانی در مورد رشد اخلاقی داشتند: کارگزاران اخلاقی زمانی بالغ می‌شوند که از اطاعت از وجدان تنها بر اساس یکی از مراجع وجدان، به اطاعت از وجدان حرکت می‌کنند، زیرا انجام این کار رضایت هر یک است. از مراجع وجدان در پاسخ به (الف) - (ب)، این مطالعه نشان می‌دهد که کلارکین‌ها با روش باتلر و «ساعت سرد» موافق بودند: ملاحظات طبیعی قضاوت فردی و منافع شخصی جنبه‌های ضروری پیشرفت به سوی بلوغ اخلاقی هم در باتلر و هم در کلارکنز با توجه به (ج)، استدلال می‌شود که باتلر و کلارکی‌ها به عنوان بخشی از درک مشترکشان از وجدان و رشد اخلاقی، درک یکسانی از استدلال اخلاقی عملی داشتند. این مطالعه محدودیت‌هایی را برای خوانش‌های پروتوکانتی از باتلر و انتقادات نئوکانتی از کلارکی‌ها قائل می‌شود، در حالی که تقسیم‌بندی باتلر و کلارکی‌ها بر اساس وجدان باتلر را ناسازگار می‌داند. در پاسخ به (c)-(f)، وجدان کلارکی نشان می‌دهد که کلارکی‌ها نه از خود راضی بودند و نه «بیرون‌گرا». وجدان کلارک نشان می دهد که چگونه کلارکی ها خود را در سنت عقل درست سیسرونی و قانون طبیعی تومیستی قرار می دهند. در نتیجه، هم در باتلر و هم در کلارکین، شهود حقیقت اخلاقی ادراک انفعالی یک «قلمرو مستقل» از واقعیت هنجاری نبود، بلکه برخورد فعال، در وجدان، با عقل به‌عنوان قانون طبیعت خدا، طبیعت انسانی و جهان آفریده شده
مخالفت در قرن هجدهم و افلاطون گرایی کمبریج: درک جدید از فلسفه دین [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Louise Hickman
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: دگراندیشی قرن هجدهم و افلاطونیسم کمبریج یک فلسفه دین را که از نظر اخلاقی و سیاسی درگیر شده است در دگرگونی عقلانی قرن هجدهم مشخص می کند، به ویژه در کار ریچارد پرایس (1723-1791)، و در اندیشه رادیکال مری ولستون کرافت. این روایت اخلاقی-سیاسی آنها از عقل، الهیات طبیعی و آزادی انسان را به افلاطونیسم کمبریج قرن هفدهم بازمی‌گرداند و بدین ترتیب نشان می‌دهد که چگونه تاریخ‌های رایج فلسفه دین در مدرنیته هم توسط فلسفه تحلیلی دین و هم توسط منتقدان آن بیش از حد تعیین شده است. قرن هجدهم به طور معمول به عنوان عصر عقل به تصویر کشیده شده است که به عنوان پروژه عقل گرایی، لیبرالیسم و ​​سکولاریزاسیون فزاینده تعریف شده است که به ناگزیر به نیهیلیسم و ​​فروپاشی مدرنیته منجر می شود. در این روایت، مخالفان عقلانی متهم شده اند که اوج عقل گرایی قرن هجدهم در بریتانیا هستند که مظهر فلسفه مدرنیته است. این کتاب این خوانش تاریخ را با برجسته کردن اهمیت غایت‌شناسی، بدشکلی، تغییرناپذیری خیر و الوهیت عقل در سنت مخالفت عقلانی به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که فلسفه و اخلاق پرایس و ولستون کرافت عمیقاً الهیاتی هستند. فلسفه آزادی سیاسی پرایس، و فمینیسم ولستون کرافت، که هر دو مبتنی بر برداشت افلاطونی از آزادی هستند، کمال گرا و رادیکال هستند تا لیبرال. این پیامدهای مهمی برای درک ماهیت سیاسی الهیات فلسفی قرن هجدهم دارد: این متفکران نه چندان نشان دهنده تکان دادن دین توسط عقلانیت سکولار بلکه چالشی برای هژمونی مذهبی و سیاسی هستند. این کتاب با تمایز پرایس و ولستون کرافت از دیگر اشکال عقل‌گرایی از جمله دئیسم و ​​سوسینیانیسم، با تقسیم‌بندی رایج فلسفه قرن هجدهم به رشته‌های عقل‌گرایانه و تجربی مخالفت می‌کند و با در نظر گرفتن میراث افلاطون‌گرایی کمبریج، توجه را به فلسفه جایگزینی جلب می‌کند. دینی که بین تجربه گرایی و استنتاج گفتمانی قرار دارد.
آگاهی و مراجع آن: معنا و جایگاه آگاهی در تفکرات اخلاقی جوزف باتلر و عقلانیت گرایی اخلاقی سموئل کلارک، جان بالگوی و ریچارد پیرس
نویسنده:
Dafydd Edward Mills Daniel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اندیشه اخلاقی جوزف باتلر و عقل گرایی اخلاقی ساموئل کلارک و پیروانش، جان بالگوی و ریچارد پرایس، غالباً در نتیجه این موارد متمایز می شوند: (الف) روش تجربی باتلر (مثلاً کید، استورجن). (ب) تأکید باتلر بر عشق به خود در «گذر ساعت خنک» (مانند پریچارد، مک فرسون). (ج) وجدان باتلر، جایی که بر اساس خوانشی نئوکانتی، باتلر با انتقال حسی از «تأیید بازتابی» کانتی از کلارکی ها پیشی گرفت (مثلاً، کورسگارد، داروال). انتقادات نئوکانتی از کلارکی ها در (ج) با (د) انتقادات فرانسیس هاچسون و دیوید هیوم از کلارکی ها سازگار است. (ه) انتقادات مدرن از شهودگرایی عقلانی که از هاچسون و هیوم پیروی می کنند (مانند مکی، وارناک). و (f) این ادعا که کلارکی ها در «نظریه قانون طبیعی پس از بازسازی» موقعیت ناآرامی داشتند (به عنوان مثال، بیزر، فینیس). (د)-(ه) بنابراین پایه تمایز بین باتلر و کلارکی ها در (a)-(c)، جایی که کلارکی ها، بر خلاف باتلر، به دلیل بازنمایی حقیقت اخلاقی به عنوان ادراک منفعل و بدیهی از بالقوه مورد انتقاد قرار می گیرند. حقایق غیر جالب این مطالعه با این استدلال که وجدان باتلر و کلارک بیش از یک مرجع دارد به (الف) - (ف) پاسخ می‌دهد. به طوری که وجدان به معنای تجربه فرد از قضاوت خود و قضاوت خداوند و نظم اخلاقی عقلانی بود. در نتیجه نظریه مشترک وجدان، باتلر و کلارکین نظریه یکسانی در مورد رشد اخلاقی داشتند: کارگزاران اخلاقی زمانی بالغ می‌شوند که از اطاعت از وجدان تنها بر اساس یکی از مراجع وجدان، به اطاعت از وجدان حرکت می‌کنند، زیرا انجام این کار رضایت هر یک است
  • تعداد رکورد ها : 3