جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 290
نقد یک پاسخ؛ ابهام و مه‌آلودگی نظریه «رؤیاپنداری وحی» همچنان باقی است
نویسنده:
محسن آرمین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی آراءاقبال لاهوری وسروش در تبیین خاتمیت با تاکید بر اندیشه های شهید مطهری
نویسنده:
یداله دادجو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از باورهای قطعی مسلمانان این است که با پیامبر گرامی اسلام« صلی الله علیه وآله و سلم » باب نبوت و رسالت برای همیشه بسته شده و پس از آن حضرت کسی به عنوان پیامبر ظهور نخواهد کردوخاتمیت تحقق می یابد. پس از پیامبر اسلام تبیین و تبلیغ دین توسط امامان معصوم و اوصیاء به حق آن حضرت انجام خواهد شد. اصل و اساس خاتمیت بر چند پایه استوار است که عبارتند از جاودانگی و جامعیت و دارای مراتب بودن دین اسلام و این که کمال دین، آن را جاودانه نموده و پس از طی مراحل و مراتب مختلف به عنوان دین کامل در اسلام تجلی یافته است. برخی از نویسندگان معاصربر این باورند که وحی مربوط به دوران غریزه است و حاکمیت آن تا زمان ظهور اسلام حجیت خود را حفظ نمود، ولی با ظهور عقل تجربی و استقرایی پیوستگی آن با عالم ماوراء طبیعت پایان یافته و باید به چشم یک تجربه کاملاً طبیعی بدان نگریسته و مورد نقد قرار داد وسروش معتقد است پس از پیامبر و ختم نبوت ولایت هیچکس دیگری از ارزش و اعتبار برخوردار نیست ولی ادعای ایشان از استحکام لازم برخوردار نیست .این روشنفکران تحلیل و تفسیری از خاتمیت مطرح کرده اند که با دلایل عقلی و نقلی سازگاری نداردو نتایج نادرستی از آن بروز یافته است .بدین جهت مورد نقد قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 32 تا 231
بررسی و نقد الهیات دکتر عبدالکریم سروش
سخنران:
ابوالقاسم فنائی
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , مناظره،گفتگو و میزگرد , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
کلیدواژه‌های اصلی :
تلقی نادرست عبدالکریم سروش از وحی
نویسنده:
احمد آکوچکیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
سایت فرهنگی نیلوفر,
چکیده :
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک توسعه (رشد) معتقد است سروش درست مانند بسیاری روشنفکران مدعی، از هیچ مبانی روشن معرفت شناختی برای تبیین متافیزیک وجود ندارد. حجت الاسلام والمسلمین احمد آکوچکیان در ارتباط زنده تلفنی با برنامه سوفیا از شبکه رادیویی گفت‌وگو با اشاره به ورود جهان به دوران مدرن و پسامدرن اظهار کرد: مسئله آقای سروش و اندیشمندان دیگر همچون…
عالَم وحی، عالَم خیال: وحی رویایی در آرای سه فیلسوف مسلمان
نویسنده:
حامد فرنقی زاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
سایت فرهنگی نیلوفر,
چکیده :
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر المیزان خود، نبوت را حالتی الهی (یا غیبی) میداند که حالتش در قیاس با حالت معمولی، حالت بیداری است نسبت به خواب. به نظر ایشان، در این حالت، انسان شناختی از عالم را درک میکند که همه تناقضات و اختلافات زندگی انسانی را حل میکند. این ادراک و تلقی از غیب می آید که در زبان قرآن به وحی از آن یاد شده است. از دیرباز، پدیده وحی از جنبه های مختلفی مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است. من در این مقاله در تلاش برای نشان دادن نظر سه تن از فلاسفه مسلمان در خصوص وحی خواهم بود. در این میان خوانش دکتر سروش از وحی را نیز پیگیری خواهم کرد و نشان خواهم داد که رای این سه فیلسوف با رای دکتر سروش همخوانی دارد، نظریه ای که در صورت فراگیر شدن میتواند انقلابی در تاویل متون مقدس، به ویژه قرآن، پدید آورد.
بررسی و نقد نظریۀ جنبشِ «احیای اعتزال»
نویسنده:
محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
استاد جوادی در این گفتار ‌می‌کوشد با توجه به مسئلۀ «حسن و قبح عقلی» و بررسی «نقش عقل در استنباط قواعد دینی»، مقدمه‌ای برای بررسی جنبش احیای اعتزال ـ‌که در ایران توسط کسانی مثل دکتر سروش مطرح می‌شود‌ـ پی‌ریزی کند. وی در ابتدا معنای لفظی و مصطلح حسن و قبح عقلی را تشریح می‌کند و سپس مفهوم آن را در فلسفۀ اخلاق از دیدگاه‌های مختلف می‌کاود. او در ادامه با طرح مسئلۀ عقل و شرع و رابطۀ آنها می‌کوشد روشن نماید حدود استقلال عقل درصورت پذیرش مصدریت و مرجعیت آن تا کجاست و اینکه با پذیرش چنین قاعده‌ای با چه چالش‌هایی روبه‌روخواهیم شد.
نقد آرا و اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش
سخنران:
حسین فریدونی
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
توصیف پدیدارهای روانی در مثنوی مولوی
نویسنده:
آفاق ملکیان استاد راهنما: عبدالکریم سروش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بسیاری از تئوری‌ها و دستاوردهای علمی از فرهنگ سرچشمه گرفته‌اند. با برقرار کردن پیوند میان ذخایر فرهنگی گذشته و دانش امروز می‌توان امکان پیشرفتهای جدید را افزونی بخشید. این تحقیق که به بررسی برخی از مفاهیم روانشناسی در مثنوی می‌پردازد و با الهام از نظریات مولانا طرحی تازه، به صورت نظری، در زمینهء روان درمانی درمی‌افکند می‌تواند گامی در جهت این مقصود به حساب آید. این تحقیق مشتمل بر پنج فصل است که مطالب مندرج در آنها بدین شرح است : در فصل اول با نگاهی گذرا به رویکردهای روانشناسی سیر تحول و تطور این دانش از آغاز جدایی از فلسفه تا امروز دنبال می‌شود. فصل دوم دربردارندهء انواعی از یادگیری در مثنوی و نمونه‌هایی برای این مفهوم است . در فصل سوم با عنوان انگیزش سلسله مراتب انگیزه‌ها، تعارض آنها و تبدیل انگیزه‌ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت . فصل چهارم به برخی از موضوعاتی که در روانکاوی مورد بررسی قرار می‌گیرد مانند: خواب ، رویا، ناخودآگاه، امیال سرکوفته و مبحث مهم مکانیزم‌های دفاعی می‌پردازد. فصل پنجم اگر چه ما آن را به عنوان کلی درمان می‌خوانیم ولی موضوعات مختلفی دربردارد. در همین فصل است که پیشنهاد ما و طرح جدید در زمینهء روان درمانی، استفاده از عشق در درمان، ارائه خواهد شد. به عنوان مقدمه برای ورود به این بحث به موضوعاتی مانند بیماری روانی، روان درمانگر و نمونه‌ای از روان درمانی در مثنوی اشاره می‌شود و در نهایت به دو نوع از تغییرات ناشی از عشق یعنی افسردگی و شیدایی با تعاریف روانشناختی آنها می‌پردازیم که در طی این بحث نوعی خاص از افسردگی و شیدایی که صورت عاشقانه و عارفانه آنهاست نمایانده خواهد شد. پس از این مقدمات عشق به طور ویژه مطرح می‌گردد و با استفاده از نظرگاه مولوی دربارهء قابلیت درمانگری عشق، موضوع با دیدی روانشناسانه دنبال می‌شود.
الهیات آشوب؛ ملاحظاتی بر «نظریه پیامبر مقتدر» عبدالکریم سروش(قسمت دوم)
نویسنده:
علی‌اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
… گفتم که سروش در تبارشناسی نظریه «پیامبر مقتدر» آن را مسبوق و مستفید از سخنرانی ۲۰۰۷ خود در سمینار مولوی‌شناسی می‌داند که در آن «عشق‌نامه مثنوی» را در مقابل «خوف‌نامه قرآن» گذارده بود. علاوه‌بر آن نشان دادم که اگر به بحث منشأ خوف و دلیل خوفناکی خدا بپردازیم، معلوم می‌شود که مولوی و غزالی در این خصوص رأی واحدی دارند و هر دو ریشۀ خوفناکی خدا را به بی‌ضابطگی او در رفتار پیوند می‌دهند. این در حالی است که قرآن، خداوند را خالقی و فاعلی قانونمند معرفی کرده و دلیل خوفناکی او را به مراعات قانون عدالت مربوط می‌سازد. این بحث می‌تواند مقدمه‌ای فراهم آوَرَد تا به فهم نظریه «پیامبر مقتدر» سروش بپردازیم. درواقع روش من این است که پیامبرشناسی سروش را در ظلّ و در ذیلِ خداشناسی او قرار دهم و از چنان منظری به تحلیل و تفسیر این موضوع اقدام کنم. به دیگر سخن این نکته مهمی است که اگر محمّد(ص) پیامبر است (که هست) و پیامی از ناحیه خدا برای انسان آورده باشد (که آورده)، در آن صورت تحلیل ما از خدایی که فرستندۀ این پیامبر و پیام است، در شناخت پیام‌آور او و در فهم پیامی که فرستاده شده، مدخلیّتی تام و تمام دارد. پس پرسش این است: خدایی که مراعات هیچ ضابطه عقلی، فلسفی، منطقی، اخلاقی و حقوقی را نمی‌کند و موجودی خودکامه، بی‌منطق، لااُبالی، شیر نر خونخواره، غیرقابل‌اعتماد، درندۀ هار، ظالم، بوالهوس و گزافکار است، (یعنی همان خدای غزالی و مولوی که مولوی کاشف حُسن چنین موجودی است)، آری چنین موجودی به فرستاده‌اش برای بشر چه پیغامی می‌تواند داده باشد؟ و در پیش گرفتن چه نوع رفتاری را با مردمان به او توصیه کرده است؟ اجازه بدهید پاسخ را در سخنرانی دی ماه سروش جستجو کنیم…
الهیات آشوب؛ ملاحظاتی بر «نظریه پیامبر مقتدر» عبدالکریم سروش(قسمت اول)
نویسنده:
علی‌اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان «دین و قدرت» که طی دو جلسه و در دی ماه ۹۹ انجام گرفت (سخنرانی اول و دوم) از نظر تاریخ اسلام‌شناسی معاصر واجد اهمیت است. نوشته حاضر ابتدا به شرح نظریه مطرح در آن سخنرانی (نظریه پیامبر مقتدر) می‌پردازد و سپس برخی ملاحظات را در میان می‌نهد. سروش در ابتدای سخنرانی خود یادآور می‌شود که آنچه در ضمن یک و نیم سال گذشته تحت عنوان «دین و قدرت» مطرح کرده است پاک در مسیر دیگر و متفاوت از بحث‌های پیشین اوست. سروش پس از آن سعی می‌کند تا سیر فکری و نحوه تولد و تکون این بحث جدید و مسیر به کلی متفاوت را توضیح دهد و از دل نوعی جنئولوجی (Genealogy) و تبارشناسی مخاطبان را از چگونگی سر برآوردن نظریه جدیدش آگاه سازد. بنا بر گزارش او مقالات «قبض و بسط شریعت» می‌آموخت که معرفت دینی در کنار معارف دیگر و در داد و ستد با آنها متولد می‌شود، پا به پای معارف بشری و بیرون دینی و البته براساس مکانیزم خاصی تحول یافته و رشد می‌کنند و از این‌رو نباید معرفت مستقلی به حساب آیند. اما از نظر سروش، او در آن هنگام از این نکته غافل بوده است که رشد معرفت دینی و نیز خود دین، نه صرفاً در کنار معارف بشری بلکه در کنار قدرت (و خصوصاً قدرت سیاسی) هم صورت می‌پذیرد. بنا بر گزارش سروش نقطه آغاز توجه او به رابطه میان معرفت دینی و بلکه دین با قدرت سال ۲۰۰۷ بوده است که ضمن قرائت مقاله‌ای در سمینار مولوی‌شناسی ترکیه یادآور می‌شود: قرآن علی‌الاصول کتاب خوف و خشیت بوده و اسلام اولیه چیزی و بُعدی به نام عشق و محبّت را کم داشت. درواقع تا قبل از تصوّف عشقی اسلام پرنده‌ای بود که با یک بال (خوف و خشیت) می‌پرید و این موجب سقوط و افول او می‌شد. اما تصوف با پشت سر گذاشتن دوره زهدی ـ خوفی خود (که در غزالی به اوج می‌رسد) و با پا گذاشتن در دوره‌ای که از ابوسعید ابوالخیر آغاز شده و در جلال‌الدین محمّد بلخی به تعالی خاص (یعنی تصوف عشقی) می‌رسد، بال دیگری برای اسلام مهیا می‌سازد. از نظر سروش قرآن قویاً از بال خوف و خشیت برخوردار بود و تا حدودی از جنبه عشق و محبت کمبود داشت و این صوفیه و مخصوصاً تصوف خراسانی ما بود که با قوت به طرح مفهوم عشق و رابطه عشقی با خدا پرداخت و جریان مبارکی را در بستر دیانت و فرهنگ و تمدن اسلامی جاری کرد. قرآن خشیت‌نامه بود و مثنوی و دیوان شمس عشق‌نامه؛ در حالی‌که در قرآن خداوند بیشتر یک ارباب نسبتاً عبوس و خشنی است که در برابر او باید به سجده افتاد، تقدیسش کرد و همواره از عذاب و خشم و شکنجه‌اش ترسید (همان خدایی که در قیامت بندگان گناهکار را سخت به عذاب می‌افکند)، صوفیان کاشفان حُسن خداوند بوده‌اند؛ حُسنی که در برابر آن جز عاشقی نمی‌توانستند بکنند. برای پیامبر گویا فی‌المثل آن چهره رحمانی و رحیمی خدا به مفهوم «عشق» تعالی و صعود پیدا نکرده بود. گرچه گفته‌اند رحمت او همه چیز را فراگرفته و غضب او زیر سایه و زیر مجموعه رحمت اوست ولی بر «عشق» چنان‌که باید تأکید نرفته است. پیامبر از خدا گویی بیشتر تجربۀ خوفی دارد. خداوند چنان وجود او را پر می‌کرده که پر از هیبت می‌شد، او خداوند را رازی مهیب (جلال الهی) می‌دید و می‌دانست و حسب آن تصویر از خدا پیام می‌داد که اگر آدمی پایش را کج بگذارد و به خدا بی‌اعتنایی کند و اگر فرمان پیامبرش را نبرد سروکارش با ملائکه عذاب خواهد بود و به روزگار سخت و مهلِکی دچار می‌گردد. اما تصوف عشقی بر تجربه پیامبرانه افزود و صوفیان گفتند به ما هم وحی می‌شود؛ وحی‌ای که آن را کمتر از وحی پیامبر نمی‌دانستند. مولانا تمام اوصافی که برای قرآن قائلند را برای مثنوی خود هم می‌آورد. عارفان کاشف خداوند به‌عنوان رازی جذّاب (جمال الهی) بودند…
  • تعداد رکورد ها : 290