جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 122
صلح در دنیاى امروز
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
چکیده :
خشونت و افراطی گری در زمانه ی کنونی ما به شکلی فزاینده در حال گسترش است و چنانچه شاهد هستیم اقدامات نظامی و تدابیر امنیتی حکومت ها و سیستم های حاکم بر جهان تحت هر ایدیولوژی و تفکری تا حال بر کاهش خشونت و برقراری صلح اثری نداشته و حتی واکنشی معکوس داشته است، به نظر شما چگونه می توان به درکی صحیح از شرایط حاضر دست یافت و اینکه اساساً صلح در چه ابعاد و مختصاتی قابل بررسی است؟
آیا اساسا متن قرآن می تواند پاسخگوی چالش های نوین باشد؟
سخنران:
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
کلیدواژه‌های اصلی :
نقد کتاب ایران فرهنگی – فرصت ها و چالش های ایران در تاتارستان
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
فرار از وضعیت آچمز
نویسنده:
جواد میری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شاید مقایسهای بین دو واحد سیاسی ایران و سوئد که ممکن است در نگاه اول هیچ ربطی به هم نداشته باشند، در رسیدن به پاسخ، به ما کمک کند. سوئد در سالهای 1890 تا 1913 دچار یک قحطی بزرگ میشود و بسیاری از سوئدیهایی که امروز در آمریکا و انگلیس زندگی میکنند در زمان همین قحطی، دست به مهاجرت قطعی زدهاند. جامعه ایران هم در همان سالها تجارب مشابهی دارد. اما یک تفاوت وجود دارد؛ با اینکه سوئد در سالهای زیادی مهاجرفرست بوده، از سال 1950 تا امروز، دولت و حاکمیت این کشور، سیاستهای توسعه را به شکلی بسیار متعهدانه دنبال کردهاند؛ درحالیکه در ایران، سیاس تهای توسعه شکست خورده و بعد از جنگ، ما نسبت به مفهوم توسعه و این ایده که ایران باید توسعه کامل پیدا کند یا نه، دچار سردرگمیهای بیشماری شدهایم. و همین باعث میشود که سوژه ایرانی به این نتیجه برسد که عاملیتی ندارد و هیچ چشماندازی برای توسعه کشور پیش رویش گسترده نیست. ایجاد اشتغال، توسعه فضاهای زیستی انسان ایرانی و… تحتتأثیر سیاستهای غیرتوسعهای، مختل شده است؛ پس لاجرم مهاجرت را به ماندن در این وضعیت ترجیح میدهد.
فلسفه در جهان ایرانی در خدمت شریعت است نه طلایه دار اندیشه – صورت بندی فلسفه به جای عقلانی شدن دین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایکنا: ضمن تشکر از این که دعوت ما را پذیرفتید در ابتدا تعریفی از فلسفه ارائه کنید و بفرمایید که فلاسفه به دنبال چه چیزهایی هستند و غایت فلسفه در چیست؟ در مورد اینکه فلسفه چیست، بحث‌های زیادی صورت گرفته است، به صورت ساده اگر بخواهیم آغاز کنیم باید بگوییم که خود واژه فلسفه واجد برخی از آن رگه‌هایی است که در تفکر فلسفی وجود دارد و می‌توانیم برای تعریف فلسفه از طریق همان واژه‌شناسی به نتیجه برسیم؛ به این معنا که فلسفه از دو واژه فیلوسوفیا تشکیل شده، فیلو یعنی کسی که عاشق و دوست‌دار است و به دنبال سوفیا یعنی دانایی است. یعنی کسی که دوست‌دار دانایی است و تلاش می‌کند توسط عقلش جهان را به تصویر بکشد و مفهوم‌سازی کند و به حقایق و حقیقت اصلی که بنیان‌های اصلی حیات و عالم را تشکیل می‌دهد دست پیدا کند. اما این که فلسفه در طول تاریخ از کجا و چگونه شروع شده و آیا به عنوان مثال تنها شیوه تفکر و اندیشیدن، فلسفه است یا خیر، بحث‌های زیادی پیرامون آن صورت گرفته است؛ اگر بخواهیم از مفهوم فلسفه شروع کنیم، در مورد همین واژه فیلوسوفیا اشاره می‌کنند که ابتدا این فرم از اندیشیدن از یونان و آرام آرام و حدودا ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح آغاز شده و به افرادی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو و بعد به نقاط مختلف جهان رسیده است، من جمله در ایران نیز این شیوه از تفکر اشاعه یافته که معمولا از آن با عنوان خرد هلنی یاد می‌کنند. برخی هم معتقدند این شیوه از تفکر که به آن فلسفه می‌گوییم، ریشه‌های آن در شرق بوده و برخی می‌گویند از ایران و مصر امروزی آغاز شده و عده‌ای هم معتقدند که یک پیوندی بین تفکری که به آن تفکر وحیانی و عقلانی می‌گویند به وجود آمده و این دو امتزاجی پیدا کرده و بر این باورند که فرضا افلاطون از نزد خودش شروع کرده باشد و افلاطون شده باشد. افلاطون به عنوان مثال به شرق یا به منطقه فلسطین امروزی آمده و برخی می‌گویند به ایران آمده و تحت تاثیر تفکر زرتشت بوده و بحث‌های زیادی وجود دارد که چگونه این تفکر شکل گرفته است، اما اگر نخواهیم خیلی این مسئله را شرقی و غربی کرده و به یک مکان وصل کنیم باید بگوییم که فلسفه یک شیوه‌ای از اندیشیدن است و در یک معنای وسیع‌تر نه فقط به معنایی که در آن صورت هلنی‌اش مدنظر باشد که در یک معنای وسیع‌تر نوعی از اندیشیدن است که تلاش می‌کند یک تصویر عقلانی بر پایه یک نظام مفهومی ارائه و جهان را مفهومینه کند. ایکنا: شاهد این هستیم که در شرق و به صورت خاص در قلمرو اسلام نیز فلاسفه‌ای ظهور کرده‌اند، اهداف این دو دسته از فلاسفه غربی و اسلامی چه بوده است؟ به چند گونه می‌توان به این سؤال پاسخ داد، معمولا ظهور تفکر و ظهور سیستم‌ها و نظام‌های فکری یکباره شکل نمی‌گیرد، تفکری که به آن خرد هلنی می‌گوییم پیش از اسلام، در جهان ایرانی و در خاورمیانه یک ظهور و بروزی پیدا می‌کند، مخصوصا در دوران اسکندر و بعد از او تا حدود هزار سال قبل از اسلام این شیوه از تفکر به هلنیزم معروف می‌شود و در بسیاری از مناطق آن روزگار رواج یافته بود. با آمدن اسلام که با محوریت قرآن بود، پرسش‌هایی را برای انسان مطرح می‌کند؛ در واقع انسانی که در جهان اسلام است با پرسش‌های سترگی روبرو می‌شود که یک عقبه‌ای داشته، اما قرآن پرسش‌هایی را مطرح می‌کند و از مفاهیمی مانند غیب، شهادت و معاد صحبت می‌کند و بسیاری از پرسش‌ها در مورد ماهیت خداوند را پیش می‌کشد و مفهومی که از خداوند و خالق در دستگاه فکری ارسطو وجود دارد، آن کسی است که حرکت اولیه را شکل می‌دهد، اما این تصور با تصوری که در قرآن ترسیم شده فاصله دارد. یعنی خدایی است که نه‎تن‌ها این جهان را خلق کرده و به حرکت انداخته بلکه فیض مداوم را به این جهان تزریق می‌کند و اگر نباشد و یا یک لحظه دست خودش را و یا فیض خودش را بردارد این جهان از بین می‌رود؛ این خدا با آن خدا متفاوت است یا نظام باورمندی که قرآن در چهان اسلام ایجاد می‌کند پرسش‌هایی را به وجود می‌آورد. اینجا می‌بینیم که بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند فارابی، الکندی، ابن‌سینا و سهروردی تا خواجه نصیر، دشتکی، ملاصدرا و ابن رشد می‌آیند و دست به یک سنتزی می‌زنند و مفاهیم قرآنی و مفاهیم جهان اسلام که شکل گرفته را صورت‌بندی مفهومی می‌کنند، البته فقط فلاسفه نیستند که وارد این کار می‌شوند و چند جریان بزرگ در مواجهه با ظهور جهان‌بینی اسلامی شکل می‌گیرد که یک دسته از اندیشمندان ذیل کلام قرار می‌گیرند….
ارزش های غربی جهانی هستند نه جهانشمول
نویسنده:
جواد میری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه از شکلگیری و ظهور پدیده و هویتهای ملی قرار دارد. برخی از صاحبنظران معتقدند این فرهنگ جهانی رفتهرفته فرهنگهای ملی مستقل را در خود جذب و هضم خواهد کرد. آیا حضرتعالی به وجود یک فرهنگ جهانی باورمند هستید و است یا آنگونه که برخی از منتقدان جهانیشدن میگویند، عملاً » جهانی « به نظر شما آیا این فرهنگ واقعاً است که آمرانه میخواهد خود را بر سایر فرهنگها تحمیل کند؟ » فرهنگ غربی و آمریکایی « همان برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید منظور خود را از سه مفهوم محلی ) local (، جهانی ) global ( و جهانشمول ( universal تفاوت بنیادینی » جهانشمول « و » جهانی « ( روشن کنیم. معمولاً در ادبیات رایج علوم انسانی بین مفهوم قائل نمیشوند و از این حیث میگویند امروزه معیارهایی جهانی مثل اقتصاد سرمایهداری یا نظام پولی شکل گرفته است که کسی نمیتواند از آنها عدول کند. چنین برداشتی به یک معنا درست و به یک معنا نادرست است. باید توجه داشت که اتفاقی در تاریخ تمدن مسیحیتِ کاتولیکِ غرب رخ داده که بر چهار محورِ انقلاب علمی، نهضت اصلاح دینی، انقلاب سیاسی )گذار از قدرت به مثابه موهبت الهی به قدرت به مثابه اراده ملی( و انقلاب صنعتی استوار بوده است…
چرا مطهری در باب “ناسیونالیسم ایرانی” میاندیشد؟
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در نگاه مطهری پرسش از ملیت، صِرف یک بحث آکادمیک محض نیست بل “بحثی است واقعی و مرتبط با رفتار و خط مشی و سرنوشت و آینده ی یک واحد اجتماعی و سیاسی که امروزه ملت ایران نام دارد …” (۱۳۹۶. ۱۸). به عبارت دیگر، پرسش از ملیت پرسش از پی ریزی سیاست مدن و شکل دهی به هندسه نظام جامعوی است و مطهری بر این باور است که این پرسش “جا دارد که مطرح گردد و دنبال شود” (۱۳۹۶. ۱۸). او معتقد است در بین متفکران و معماران ایرانی دو تلقی کلان نسبت به ایرانیت وجود دارد؛ یکی “نژادی و اسلافی مربوط به ما قبل چهارده قرن اخیر و دیگری عنصر فکری و مذهبی و سنن اجتماعی و فرهنگ مربوط به این چهارده قرن وجود دارد” (۱۳۹۶. ۱۸). مطهری این بحث را قریب پنجاه سال قبل مطرح کرده بود ولی جالب است که بدانیم این موضوع یعنی هویت باستانی ایران در برابر هویت اسلامی ایران هنوز هم یک موضوع روز است ولی شاید یک تفاوت با ۵ دهه قبل دارد و آن تجربه زیسته ای است که ایرانیان ذیل هویت سیاسی شده اسلام (اسلامیسم) آزموده اند و امروز سخن گفتن از “مولفه اسلامی” نیاز به مواجهه ای انتقادی دارد که به نظر میآید در رویکرد مطهری کمرنگ تر است و این البته قابل تبیین است – وقتی به رویکرد غالب در دوران مطهری که نوعی تکیه بر عنصر هویت باستانی ایران بود، عمیقتر تامل کنیم. باری به هر جهت، مطهری معتقد است نوعی رقابت بین این دو روایت کلان از ایرانیت وجود دارد و تکیه بر هر کدام تبعات سیاسی و فرهنگی و دینی و اجتماعی و حتی تمدنی خواهد داشت. او اینگونه استدلال میکند که “ما به لحاظ ریشه های طبیعی و نژادی به اقوام آریایی وابستگی داریم، و از لحاظ ساختمان فکری و فرهنگی و سنن و نهادهای اجتماعی به اسلام، که از ناحیه ای غیر از نژاد آریایی آمده است. اگر قرار باشد که در تعریف و تمایز یک ملیت به عنصر نژاد و اسلاف دور اصالت بدهیم، راه و روش و آینده ی ما ملت در شرایط حاضر چیزی خواهد بود، و اگر عنصر نهادهای اجتماعی و نظام فکری چهارده قرن اخیر را در تعریف ملیت اولویت دهیم، خط و مشی و آینده ی ما چیز دیگری خواهد بود” (۱۳۹۶. ۱۸). پرسش اینجاست که مطهری با چه چارچوب فکری به ناسیونالیسم میاندیشد؟ آیا تکیه بر “هویت باستانی” ما را به غرب نزدیکتر میکند و پافشاری بر “هویت اسلامی” ما را به جهان اسلام نزدیکتر میکند؟ به نظر میآید شهید مطهری با این دوگانه به سراغ ناسیونالیسم رفته است، زیرا در کتاب “خدمات متقابل اسلام و ایران” او مدعی است که “اگر در تعیین حدود ملیت ایرانی عنصر آریایی اساس قرار گیرد، نتیجه و حاصلش در آخرین تحلیل نزدیکی و خویشاوندی با جهان غرب است، و این خویشاوندی و نزدیکی برای خود آثار و تبعاتی در خط مشی ملی و سیاسی ما دارد که عمده ی آن بریدن از همسایگان و ملل اسلامی غیر آریایی و گرایش به سوی اروپا و غرب است” (۱۳۹۶. ۱۸). به سخن دیگر، غرب و نظام استعماری “برای ما خودی می شود و اعراب مسلمان نسبت به ما بیگانه” (۱۳۹۶. ۱۸). به تعبیر دیگر، مطهری بر این باور است که اگر ما به هویت اسلامی ایران بیشتر تکیه کنیم، آنگاه “تکلیف و خط مشی دیگری برایمان پیدا می شود، و آن وقت عرب و ترک و هندو و اندونزیایی و چینی مسلمان نسبت به ما خودی و غرب غیر مسلمان بیگانه می شود” (۱۳۹۶. ۱۸). اما به نظر میآید دوگانه سازی مطهری از پیچیدگی های جهان های فرهنگی غفلت کرده است. زیرا اگر بهمین سادگی میشد با تکیه کردن به هویت باستانی به جهان غرب نزدیکتر شد، آنگاه تعارضات ایران و غرب در گذشته را چگونه باید تعبیر نمود؟ یا اگر با تکیه بر هویت اسلامی ایران میشد به جهان عرب نزدیکتر شد، آنگاه تعارضات فیمابین کنونی که از بدو انقلاب شعله ور شده است را با نگاه مطهری چگونه باید تاویل کرد؟ به نظرم مطهری با تحدید کردن ملیت ایرانی در دو عنصر آریایی و اسلامی از عناصر دیگر غفلت نموده است و یکی از آن عناصر کلیدی “مولفه تشیع” است که در فهم ایرانیت باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. این عنصر نه تنها همپای دو عنصر دیگر قرار دارد حتی به نظرم آن دو عنصر دیگر را در ماتریکس نوینی بازسازی کرده است که بی توجهی به ابعاد این ماتریکس جدید در فهم ما از ایران ما را دچار سوء محاسبات عمیق خواهد کرد.
سلسله مطالبی  درباره شهید مطهری
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بازگشت به گذشته یا بازگشت به خویشتن؟
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یک ایده آکادمیک مبتنی بر تحقیقات میدانی و درک عمیق از مفهوم ادیان جهانی باشد، ماحصل یک استراتژی نومحافظ هکارانه سیاسی بود که اتفاقا ب هجای اینکه بیاید یک حقیقتی را ترسیم کند داشت یک نقشه راهی را تزریق م یکرد که برای اینکه آمریکا بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد بتواند نظام سیاسی و سلطه خودش را در جهان بدون شوروی و بلوک شرق تحمیل کند نیاز به یک تغییر استراتژی و نیاز به یک تغییر بازی دارد تا بتواند بازیگران نوظهور را مرعوب و سازوکارهای خودش را نهادینه کند. چون این نظام سیستم جهانی بعد از پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت و بسیاری از کسانی که بعد از جنگ جهانی دوم برای خودشان ب هعنوان بازیگران سیاسی اصلی حقوقی قائل شدند زاییده وقایع پس از جنگ جهانی دوم بودند. آمریکا بعد از فروپاشی شوروی و نابودی بلوک شرق دنبال یک نظام ت کبعدی رفت. اتفاقا قبل از اینکه ما نظریه هانتیگتون را ب هعنوان یک مطالعه تطبیقی تمدنی آ نگونه که توی نبی یا شریعتی آورد هاند، ببینیم باید یک مانیفست سیاسی نومحافظ هکار تلقی کنیم. وقتی ای نگونه در نظر گرفتیم نوع برخورد ما با این ایده ب هگونه دیگری خواهد بود.
  • تعداد رکورد ها : 122