جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 570
نگره خلود کفار در عذاب جهنم: بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم خوشدل روحانی ، زهرا رحمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تقریباً همة دانشمندان مسلمان‌، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما ‌این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئله‌ای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمه‌ای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئلة شمول رحمت واسعة الهی عذاب مخلدین در دوزخ‌، منحصر به مدت معینی است که پس از سپری شدن ‌این مدت دوزخیان از نعیمی‌‌که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره مند می‌‌شوند. از نظر علامه طباطبایی، قرآن‌کریم صراحتاً به خلود عذاب اشاره دارد و منقولات و روایات متعدد‌، نیز موکد‌این مطلب می‌‌باشد. بررسی دیدگاه‌های مختلف در‌ این زمینه ما را به‌این نکات رهنمون می‌‌سازد: الف) خلود از جمله مسائلی است که به علت صفت فناپذیری در دنیا مطرح نیست. در نتیجه‌ این مسئله مختص به روز قیامت بوده که پس از برپایی آن در مورد نعمت و نقمت مطرح خواهد شد؛ ب) خلود در دوزخ از مباحث مورد تأیید‌ آیات و روایات است که در گروه‌ها و قشرهای مختلف متفاوت است؛ ج) برخی به تاویل آیات و روایات مبادرت ورزیده‌اند و به تفکیک مباحث خلود در دوزخ بدون خلود در عذاب قائل شده‌اند.این مقاله درصدد است‌، با روشی تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طبا طبایی در ‌این مهم بپردازد.
صفحات :
از صفحه 133 تا 160
بررسی شکاف میان علم و عمل از منظر ملا محسن فیض کاشانی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: حسام خدادادی ؛ استاد راهنما: سیداحمد محمودی ؛ استاد مشاور: محسن شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله شکاف نظر و عمل و حل خلا میان این دو در تاریخ علم و اندیشه همیشه محل نزاع و کشاکش های تئوریک بوده است. این سوال که نظر و علم جهت تبدیل به عمل داری چه مبادی و مبانی است و این پروسه چه فرایندی را باید طی نماید از عمده مسائلی است که جایگاه بس مهمی را در اخلاق، فلسفه و حتی امروزه در علوم بین رشته ای نظیر فلسفه های مضاف به خود اختصاص داده است. در واقع یکی از مسائل رایج پیرامون نظر و عمل این است که اگر کسی به امری علم داشته باشد الزاما می بایست مطابق علم خود عمل کند. چه اینکه علم از مبادی عمل بوده و نسبت به آن علیت دارد. به عنوان مثال از منظر سقراط و افلاطون بین نظر و عمل و یا به تعبیری معرفت و فضیلت رابطه علی و معلولی برقرار است و در واقع توانایی را به دارایی علم منوط می کردند. لکن ارسطو رابطه علی بین علم و عمل را مردود دانسته و معتقد بود جهت تبدیل یک امر به عمل، داشتن علم کفایت نکرده بلکه موالفه های دیگری در این امر مدخلیت دارد. (کاپلستون، 1380،ج 1 :379-380)ابن عربی به عنوان پدر عرفان اسلامی گسست و شکاف بین علم و عمل را ناشی از امیال، احساسات و هوای نفس می دانند. به باور وی مانع اصلی در شکاف بین علم و عمل عدم وجود باور و یقین قلبی است.( ابن عربی بی تا ج 2، ص 2 )از منظر حکیم ملا صدرا شکاف بین علم و عمل را باید در حوزه اخلاق جست و جو نمود. چه اینکه ایشان معتقدند جهالت و غفلت مهمترین مانع جهت تبدیل علم به عمل است.(ملا صدرا ،1389 ، ج1 : 161) در دوران معاصر امام خمینی (ره) علت ثنویت بین علم و عمل را در دو چیز می دانند: نخست، عدم انتقال علم از عقل به قلب یا باور نکردن یافته های معرفتی و دوم عدم تذکر، ریاضت و ورزیدگی نفس مطابق با علم محصل. ( خمینی، 1377: 279) در این تحقیق سعی می شود شکاف میان نظر و عمل و حل این مسئله از دیدگاه ملامحسن فیض کاشانی (1091ق) که خود از علمای بزرگ فلسفه، اخلاق، تفسیر و فقه است، مورد بررسی واقع شود. دستاویز ما در این تحقیق جهت بررسی این شکاف و حل مسئله بین نظر و عمل مستنداتی است که در آثار اخلاقی، عرفانی و کلامی ایشان به وضوح دیده می شود. فی المثل: در کتاب "الحقایق فی محاسن الاخلاق" ایشان معتقدند که شکاف بین علم و عمل در مرحله اخلاقی علم مرتفع می گردد. به عبارت دیگر برای رفع این شکاف وی علم را به دو دسته دنیایی و آخرتی تقسیم کرده و پس از طرح شقوق کثیری از علم، در نهایت آن را به علم اخلاق و علم شریعت تقسیم کرده و با اصالت بخشیدن به علم اخلاق، ضمانت اجرایی شدن (عملیاتی کردن نظر) این علم را داشتن ایمان بر می شمرند. (فیض ، 1423ق :15) همین مساله را وی با تاکید بیشتری در رساله "منهاج النجاء" به صورت جزیی‌تر بیان نموده اند. فی المثل ایشان در این رساله پس از تعریف ایمان به اعتقاد به اصول دین، ایمان را نوعی علم تلقی کرده و ازدیاد درجات آن را به داشتن حداقل تقوای ظاهری منوط کرده اند. چه اینکه از منظر ایشان تقوای ظاهر همان انجام واجبات و ترک محرمات (عمل) محسوب می شود. (فیض ،1411ق:13) ملا محسن فیض در رساله "آیینه شاهی" همانند دیگر علمای علم اخلاق قوای اصلی روح انسان را محدود به حوزه‌هایی دانسته اند. ایشان بر این باورند که عقل، شرع، طبع، عادت و عرف شاکله اصلی وجود انسان را شکل می دهد. وی قلب را هویت غالبه وجود انسانی فرض کرده و مرحله تبدیل علم به عمل را تسلط بر این حوزه مهم وجودی می دانند. توضیح آنکه هر کدام از انقسامات پنج گانه فوق اگر بر قلب تسلط یابند علاوه بر اینکه علت صدور فعل میشوند، عمل صادره نیز متناسب با صاحب آن قوه خواهد بود.(فیض ،1387، ج1: 12) نگارنده بر این باور است که ملا محسن فیض کاشانی در این کتب و رساله‌ها توانسته است با توجه به مبانی خود به حل مسئله شکاف نظر و عمل فائق آید. بر این اساس در این پژوهش سعی خواهد شد شکاف بین نظر و عمل با تمرکز بر مبانی «علم» حل و فصل گردد. توضیح آنکه نگارنده با مطالعات اجمالی که برروی آثار ایشان داشته به این نتیجه رسیده است که شکاف بین نظر و عمل از منظر وی امری سقراطی است. بدین نحو که از منظر ملامحسن فیض کاشانی علت تامه صدور عمل، وجود علم در عالی ترین وجه خود می باشد. در واقع شکاف مورد بحث در این تحقیق با رساندن علم از مراتب پایین و میانی به مراتب عالی حل خواهد شد.
بررسی تطبیقی هستی‌شناسی‌معنا در دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدجواد منصورسمایی ، محمد علی مهدوی راد ، حامد پوررستمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی‌شناسی معنا در پیِ یافتن حقیقت و ماهیت معنای الفاظ و به بیان دیگر در جستجوی چیستی معناست. اندیشمندان غربی به این مسئله توجه کرده و نظریه‌های گوناگونی همچون نظریه مصداقی، تصوری، تصویری و... برای معنا مطرح کرده‌اند. با توجه به جایگاه ویژۀ این بحث در تفسیر قرآن و دانش اصول فقه و برخی مباحث کلامی، تبیین دیدگاه دانشمندان مسلمان دربارۀ آن ضروری است. به همین جهت در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، آرای دو تن از عالمان و مفسران برجستۀ شیعه، یعنی فیض کاشانی و علامه طباطبایی بازخوانی و تبیین شده است. با بررسی «نظریۀ روح معنا» که از نظریه‌های مهم ایشان در تفسیر قرآن است و هر دو مفسر بر آن اصرار دارند و اشتراکات فراوانی در دیدگاه آنان دیده می‌شود، اثبات شده است این نظریه که برخی در صدد به‌دست‌آوردن نظریه معنا از آن بوده‌اند، نمی‌تواند به عنوان «نظریه معنا» پذیرفته شود؛ زیرا پاسخی به پرسش چیستی معنا ارائه نمی‌دهد. نتیجه اینکه به‌رغم وجود عبارت‌هایی در آرای ایشان که نشان از تمایل به نظریۀ مصداقی یا تصویری معنا دارد، هر دو مفسر تنها نظریۀ ایده‌ای (تصوری) معنا را معتبر می‌دانند.
صفحات :
از صفحه 97 تا 126
بررسی تطبیقی نقش ایمان به معاد در زندگی انسان از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: رقیه احمدیان ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبداله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجایی که انسان اشرف مخلوقات و دارای قدرت انتخاب است، و با داشتن عقل بر دیگر موجودات برتری یافته، مانند دیگر موجودات نیست. بشر امروز با دست‌یابی به علم و صنعت و پیشرفت تکنولوژی بحران‌هایی را هم عاید خود کرده است از جمله بحران معنوی است که در اثر سقوط ارزش‌های اخلاقی، تربیت انسان را مورد تهدید قرار داده است و تنها راه مقابله با این بحران‌ها تربیت صحیح بر اساس محور دین می‌باشد از این رو معاد مؤثرترین عامل در جهت تقویت وجدان فردی و تعاملات اجتماعی می‌باشد. روش پژوهش با توجه به اینکه به بررسی تطبیقی تأثیر معاد در زندگی فردی و اجتماعی از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی می‌پردازد، یک مطالعه کیفی با روش تطبیقی انجام شده است و پرسش اصلی اینکه نقش معاد در زندگی فردی و اجتماعی از منظر فیض کاشانی و علامه طباطبایی چگونه است؟ و چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی در مؤلفه‌های آن، میان این دو متفکر وجود دارد؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است فیض کاشانی معاد را هدفمندی خلقت و اعاده حق بندگان، معرفی می‌کند که آدمی بعد فوت سر از حیات دیگر بیرون می‌آورد و ضرورت ایمان به معاد را عدل الهی و اقتضای حکمت خداوند می‌داند و تلافی است در جهان دیگر نسبت به افراط و تفریط و ظلم و انظلام این جهان. در بعد فردی، به بررسی تأثیر معاد در عمل فردی از جمله تغییر بینش، در کاهش و زدودن ناهنجاری‌های روحی و اخلاقی، کنترل غرایز و شهوات، براساس دیدگاه فیض پرداخته شده است. در بعد اجتماعی، تأثیر معاد در عمل اجتماعی به مسئله مسئولیت‌پذیری، افزایش روحیه کار و تلاش، جهاد و استقامت، کنترل خشم، بر اساس دیدگاه فیض پرداخته شده است همچنین علامه طباطبایی معاد را به معنی برگشتن به سوی خدا و باز گشت اشیاء با تمام وجودشان به چیزی که از آن وجود یافته‌اند معنا می‌کند. در بعد فردی، به بررسی تأثیر معاد در عمل فردی از جمله تغییر بینش، اطمینان و آرامش دل، کنترل غرایز و شهوات، انجام تکالیف الهی.. براساس دیدگاه علامه پرداخته شده است. در بعد اجتماعی، تأثیر معاد در عمل اجتماعی به مسئله مسئولیت‌پذیری، افزایش روحیه کار و تلاش، جهاد و استقامت، کنترل خشم، بر اساس دیدگاه علامه پرداخته شده است.
الزامات اجتماعی- سیاسی پذیرش بیع صبی در امور یسیره؛ با تاکید بر دیدگاه فیض کاشانی
نویسنده:
محسن رزمی ، علیرضا احمدی ، حسین احمری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی مسئله اهلیت طرفین در بیع با محوریت نظر فیض کاشانی مبنی بر جواز بیع صبی در اشیاء یسیره و موارد اختلاف آن با دیگر فقیهان است. در این راستا الزامات اجتماعی و سیاسی پذیرش بیع صبی در امور یسیره براساس دیدگاه فیض کاشانی بررسی شد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که پذیرش صحت بیع صبی منجر به بسط مفهوم مشارکت اجتماعی و سیاسی خواهد شد. با این توضیح که جواز بیع صبی در امور یسیره، جواز صحت حضور صبی در امور اجتماعی و سیاسیِ یسیره را نیز ایجاد می‌کند، به نحوی که می‌توان ملازمه میان این دو برقرار کرد. این ملازمه، پای صبی را در کنش‌های یسیره سیاسی و اجتماعی باز می‌کند و حضور او در فعالیت‌های جمعی مانند «شورا»، «انتخابات» و «حق رأی» و مانند آن برای اظهارنظر در خصوص امور یسیره را وجه شرعی می‌بخشد.
صفحات :
از صفحه 129 تا 143
تحلیلی از ویژگی‌های صفات افعال الاهی
نویسنده:
جعفر شانظری، مهدی منصوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
شناخت خداوند یا همان مبدأ هستی همواره یکی از دغدغه‌های اصلی بشر بوده است. از این‌رو بخش عمده‌ای از آموزه‌های ادیان آسمانی نیز در پاسخ به این دغدغه، به توصیف او اختصاص یافته است. اما از آن جهت که شناخت ذات او به دلایل عقلی و نقلی امکان‌پذیر نیست، حکمای الاهی و متکلمان و آموزه‌های وحیانی شناخت خداوند را در قلمرو صفات دانسته‌ و صفات الاهی را به صفات معرِّف ذات و صفات مفسر فعل الاهی تقسیم نموده‌اند. همان‌طور که صفات معرّف ذات و برگرفته از ذات کامل الاهی دارای ویژگی‌هایی است، صفات فعلی نیز که برگرفته از افعال الاهی است، دارای ویژگی‌ها و معنای خاصی است. دراین مقاله، برآنیم تا به‌لحاظ نظام معنایی، تفسیری هماهنگ و معنادار از صفات فعل ارائه داده، ویژگی‌های خاص صفات فعلی را از دیدگاه متکلمان و حکماء مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 69 تا 100
ظهور شئون الهی در انسان از دیدگاه اوریگنس اسکندرانی و فیض کاشانی
نویسنده:
نسترن فهیمی ، علیرضا ابراهیم ، زهرا حسینی حمید
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اریگِنس اسکندرانی و فیض کاشانی به ترتیب، دو شخصیت تاثیرگذار در الهیات مسیحی و شیعی به شمار می روند که آرائی خاص را در نسبت میان خدا و انسان ارائه نموده اند. این دو پیشینه­ای از مطالعات فلسفی، کلامی و عرفانی داشته اند و به تفسیر کتاب مقدس و قرآن اهتمام ورزیده اند. این مقاله که به شیوه توصیفی- مقایسه­ای عرضه شده، به بررسی «ظهور شئون الهی در انسان» از دیدگاه این دو می پردازد. اریگنس و فیض اعتقاد دارند که تمامی انسانها، به ویژه عیسی مسیح (پسر) و خلیفه الله، مخلوق خداوند هستند و همة شئونات الهی، به جز ازلیت و ابدیت، بدانها منتقل می­شود. همچنین، دیگر انسانها نیز می­توانند از طریق مسیح یا خلیفه الله بسیاری از صفات و شئونات الهی را در خود به ظهور برسانند. در این راستا، محبت ورزی به عیسی و یا خلیفه الله وسیله ای برای انتقال شئونات الهی به انسان است.
نفس و تطورات آن از دیدگاه فیض کاشانی و آقا علی زنوزی
نویسنده:
پدیدآور: سیدداود موسوی‌نسب ؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مساله نفس یکی از مسائل مهم فلسفی است که از زمان های قدیم مورد توجه فلاسفه قرار گرفته است. حکماء و فلاسفه‌ی قدیم یونان به وجود نفس یا روح اعتقاد داشتند و بحث نفس از دیرباز در میان سایر علوم از اهمیّت ویژه و به سزایی برخوردار بوده است. در اسلام نیز با توجّه به اهمیّت مباحث مربوط به علم النفس در خداشناسی، معاد و اخلاق توجّه‌ی ویژه ای به شناخت نفس مبذول شده است. نفس در اصطلاح فلاسفه‌ی اسلامی به «کمال اوّل برای جسم طبیعی»(اسحاق نیا،9213،ص13،قید5) معرّفی شده، در نزد اکثر ایشان جوهری مجرّد و بسیط است.نفس یعنی همان خویشتن و یعنی حقیقت آن چیزی که از آن به "من" تعبیر می کنیم. در مورد حقیقت من و یا نفس اختلاف انظار وجود دارد. حکماء اسلامی به تبعیت از حکمت متعالیه نفس آدمی را جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء(شواهد الربوبیه،الشاهد دوم، اشراق سوم) می شمارند،و همچنین برخلاف عقیده مشائین، نفس، جوهری ایستا و بیحرکت نیست بلکه جوهری است که در ذات خود مانند زمان، حرکت دارد ـ بلکه زمان اساساً نتیجه حرکت آن است ـ وی درعین‌حال تعریف مشائین را درباره نفس پذیرفت. یعنی این نفس در ابتدا از جسم آدمی نشأت گرفته و در دامن او پرورش می یابد و بعدها چنان قوای وجودی آن رشد می یابند که بدون حاجت به این بدن خاکی و طبیعی می تواند به حیات خود ادامه دهد. البته روح یا نفس همیشه در قالب بدنی متناسب با شؤون و اطوار خود باقی می ماند. این بدن گاهی بدن طبیعی و گاهی بدن برزخی و زمانی بدن اخروی می باشد که تفاوت هایی عمده و قابل ملاحظه بین ابدان وجود دارد. اینکه نفوس دارای متکثر متعدد است، یا اینکه نفسی واحد با مراتب متکثر در عالم هست از ابعادی هست که در این موضوع مورد بحث قرار دارد. از نظر مشائیان نفس یک چیز مشخص و دارای چهارچوب معین از تولد یکسان است و تا پایان همان است، اما ملاصدرا بر این باور بود که نفس دارای مراتب و رتبه هایی است.ملاصدرا مراتب مدرکات نفس را بر اساس مراتب هستی شرح داده است.حال باید نظر شارحان ملاصدرا را در مورد مراتب نفس بررسی کرد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که نفس انسانی چگونه از مراتب ضعیف وجود به مراتب شدید و اشد وجود راه می یابد و فرایند تطوّر نفس چیست؟ ملّاصدرا تطوّر نفس انسانی را همچون دیگر فلاسفه از دو طریق علم و عمل تصویر کرده است. او تطوّر علمی را از طریق اتصال نفس با عقل فعال ممکن می شمارد. وی اتحاد نفس با صور معقول را می پذیرد و سخن ابن سینا را در این زمینه ناتمام می داند. او همچنین تطوّر عملی نفس را از طریق تأثیر اعمال در تهذیب و پاک ساختن نفس محقق می پندارد، و تنزیه و تهذیب حقیقی را به این می داند که شخص هیئت ها و حالات مادی و جسمی را که ضد اسباب سعادت است از خود دور کند. در هر صورت ملّاصدرا بر مبنای اصالت وجود، حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث بودن نفس، تطوّر نفس را در امور عرضی و خارج از حقیقت نفس نمی شمارد؛ بلکه تطوّر جوهری نفس را باور دارد. او بر همین اساس به شبهه ناسازگاری تجرد نفس با حرکت آن پاسخ می دهد؛ اما چنان که گذشت، هرچند مبانی او را بپذیریم، در سخنان او در باب کیفیت تطوّر نفس ناسازگاری هایی دیده می شود و در مواردی دیدگاه او با چالش هایی روبه روست که به آسانی نمی توان از آنها گذشت. ازاین رو دیدگاه او را نمی توان دیدگاه نهایی در این مسئله به شمار آورد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا دیدگاه های فیض کاشانی و آقا علی زنوزی را در مورد نفس ، مراتب نفس، تطورات نفس در قوس صعود و نزول و مراتب اتصال آنها مورد بررسی قرار گیرد تا با شناخت معرفت نفس، ما به معرفت حق برسیم. «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه».و بتوان به سوال های ذیل پاسخ داد: - امکان تعدد قوای نفس و ملاک تکثر یافتن هر یک از آنها نزد فیض کاشانی و آقا علی زنوزی چیست؟ - از نظر فیض کاشانی و آقا علی زنوزی نفس دارای چه مراتبی است؟ - فیض کاشانی و آقا علی زنوزی بر اساس کدام مبانی فلسفی تطور نفس را تبیین کرده اند؟
نسبت ایمان با علم، عقل و عمل از دیدگاه مولا محسن فیض کاشانی
نویسنده:
پدیدآور: زینب صادقی النجق ؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی ؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مولا محسن فیض کاشانی در رویکرد عمدتاً عرفانی خود در مباحث الهیاتی، و به لحاظ مبانی فکر فلسفی پیرو صدرالمتألّهین است، لذا هم‌چون او قائل به اشتراک معنوی وجود و تشکیک در مراتب آن است. در همین راستا، کلیه‌ی مفاهیم ایمان، علم، یقین، عقل، و عمل را مدرّج و مشکّک می‌داند و حتی تحت تأثیر وی، ریشه‌ی اختلاف مذاهب و آراء را که به اختلاف درجات ایمان باز می‌گردد، در تشکیک وجود دانسته است. تعریف فیض از ایمان، یعنی تصدیق یقینی خدا، فرشتگان، پیامبران، کتب آسمانی و معاد به گونه‌ای است که آن را به علم اعتقادات (به ویژه توحید)، و به صورت کلی‌تر به حکمت، باز می‌گرداند. لذا مومن کامل، سالک راه معرفت خداوند است که از تمامی انواع کفر خالی است. با توجه به تعریف مذکور از ایمان، وابستگی مفهوم ایمان به علم و یقین (با هر دو معنی یقین یعنی شک نداشتن و دیگری غلبه‌ی یک اعتقاد بر نفس) روشن است، افزون بر این، علم و ایمان در یک توالی هم‌افزا قرار دارند. به این خاطر که علم ثمره‌ی عقل است، تحقّق ایمان تابعی از آن است. در این جستار، منظور از عقل قوه یا غریزه‌ی درک کلیات نظری و عملی است که علاوه بر علم و ایمان، منشاء صدور عمل و اخلاق نیز هست. ایمان و عمل نیز در یک سلسله‌ی تعاملی، مایه‌ی افزایش کیفی یکدیگرند. یعنی ایمان اولیه (فطری)، موجب عمل و آن موجب ایمان ثانویه (کمال‌یافته) است. هر درجه‌ی عمل (ظاهری و باطنی) شرط صدق درجه‌ای از ایمان است و به این اعتبار می‌توان درجات عمل و ایمان را متناظر دانست. اگر چه فیض کاشانی سلسله‌ای نهایی متشکّل از حلقات عقل، علم، ایمان، عمل و اخلاق را به صراحت و تفصیلاً تبیین نکرده است، اما می‌توان سلسله‌ای نامتناهی از عناصر مذکور را در نظر گرفت که نسبت ایمان با علم، عقل و عمل را آشکار ‌سازد، به این معنا که عقل به عنوان آغازگر آن، منشاء علم و علم موجب ایمان اولیه، آن نیز موجب عمل و اخلاق، و سپس افزایش علم است. افزایش علم که خود مجازاً همان افزایش عقل است، نیز سبب ایجاد ایمان ثانویه است و به همین منوال اگر این سلسله مراتب طی گردد تا سعادت انسان ادامه می‌یابد (و اوج سعادت آراستگی به صفات حسنی خداوند یا تخلّق به اخلاق الله است). یکی از نوآوری‌های این پژوهه یافتن ترتیب دقیق حلقه‌های این زنجیره، از دیدگاه حکیم فیض است.
بررسی تطبیقی برهان صدیقین در آراء فیض کاشانی و مدرس زنوزی
نویسنده:
مهدی نجفی افرا ، علی فرهمند پویا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان صدیقین از مهم‌ترین و موثق‌ترین براهین اثبات واجب تعالی است، لذا حکمای اسلامی به دنبال ارائه تقریرهای محکم‌تر و روشن‌تر از آن تلاش‌های فراوانی داشته‌اند. فیض کاشانی و مدرس زنوزی نیز در این مسیر با بهره‌گیری از مقدمات و مبانی خاصی ورود نموده و تقریرهایی ارائه کرده‌اند. تحقیق پیشرو با بررسی آثار این دو اندیشمند به عنوان دو تن از پیروان تأثیرگذار حکمت متعالیه، به دنبال فهم و بیان تقریرهای آنان از برهان صدیقین بوده است تا در ضمن نقدی مختصر، با تطبیق آنها بر یکدیگر، مختصات و امتیازات آنها را ارائه کند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد فیض کاشانی از سه اصل اصالت وجود، امکان فقری وجود معلول و امتناع دور و تسلسل به تقریر برهان می‌پردازد، در حالی که مدرس زنوزی اصالت وجود، تشکیک در وجود و فقر وجودی ماسوی الله را مبانی تقریر خود قرار داده است. از جمله اختلافات تقریرهای دو اندیشمند، بهره‌گیری فیض از روش تقسیم وجود، و استفاده مدرس زنوزی از روش تردید است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 55
  • تعداد رکورد ها : 570