جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
عقل به معنا تبدیل شد: جان اسمیت در مورد احساس معنوی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Derek Michaud
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : جان اسمیت (1618-1652)، افلاطونی‌شناس کمبریج قرن هفدهم، زبان سنتی حواس معنوی روح را به کار گرفت تا زیبایی‌شناسی الاهیاتی اولیه اولیه را برای معرفت‌شناسی دینی خود و بنابراین در فلسفه دین و الهیات سیستماتیک خود ایجاد کند. جایگاه اسمیت در این سنت توسط محققانی که بر روی افلاطون گرایان کمبریج و حواس معنوی کار می کنند کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، به عنوان یک افلاطونی مسیحی، اسمیت از شهود فکری نیکی الهی به عنوان کلید دانش الهیات و عمل معنوی حمایت می کرد. علاوه بر این، نظریه نبوت اسمیت بر دریافت تصاویر معقول در تخیل استوار است. به منظور نشان دادن این موضوع، پایان نامه ابتدا خلاصه ای تفسیری از سنت حواس معنوی ارائه می کند و یک گونه شناسی کاربردی پیشنهاد می کند که سه کاربرد ادراک غیر جسمانی را در طول تاریخ الهیات مسیحی ثبت می کند: (1) گزارش هایی از منشاء و روش های دانش الهیات. ، (2) توصیف معنویت و (3) تلاش برای ارائه یا دفاع سیستماتیک الهیات مسیحی. علاوه بر این، زمینه تاریخی و فکری اسمیت در اوایل قرن هفدهم انگلستان با توجه خاص به این موضوع که چگونه تحصیلات او را آماده کرد تا به سنت عرفانی حواس معنوی روح کمک کند، مورد بحث قرار می گیرد. از طریق مطالعه دقیق نوشته‌های موجود او نشان داده می‌شود که نظریه‌های اسمیت در مورد دانش، روش و نبوت الهیات مبتنی بر توسعه سنت حواس معنوی او است که شهود عقلانی و ادراک تخیلی را ترکیب می‌کند. به همین ترتیب، نقش زیبایی شناسی معنوی در گزارش تجویزی اسمیت از تقوای مسیحی ارائه شده است. در اینجا حواس معنوی هم وسیله و هم پاداش در زندگی معنوی از طریق فرآیند خدایی شدن (تئوس) هستند. علاوه بر این، نشان داده می‌شود که چگونه الهیات اسمیت یک سیستم منسجم را با شهود فکری که الاهیات طبیعی و وحی را با ادراک معنوی از طریق تخیل تکمیل می‌کند، تشکیل می‌دهد. بنابراین، ویژگی اصلی وحدت، ادراک معنوی از حقیقت الهیاتی است. سرانجام، پایان‌نامه با خلاصه‌ای از کاربردهای مختلف اسمیت از حواس معنوی پایان می‌یابد و تحقیقات آتی را در مورد تأثیر او بر شخصیت‌های بعدی از جمله جاناتان ادواردز، جان وسلی پیشنهاد می‌کند و کارهای سازنده آینده را با الهام از ترکیب عقل و تجربه اسمیت در دین پیشنهاد می‌کند.
مقایسۀ میان وجهه‌ نظرهای هیدگر و گادامر درباب ایده‌های افلاطون
نویسنده:
کاظم هانی ، رضا سلیمان حشمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تصور غالب راجع به فلسفه­ افلاطون این است که افلاطون با جدا کردن اشیاء محسوس از نمونه­ برتر آن‌ها در عالم ایده­ها، گام مهمی جهت شکل­گیری مابعدالطبیعه برداشته است. طبق نظر افلاطون، ایده­ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می­دهند. ایده­ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. حال با توجه به این وجودشناسی و معرفت­شناسی بدیع، مسائل مهمی پیش می­آید؛ از جمله: نحوه­ نسبت اشیاء محسوس با نمونه­ برتر خود در عالم ایده­ها به چه صورت است؟ نظرگاه ارسطو مبنی بر جدایی ایده­ها از اشیاء محسوس به چه میزانی پذیرفتنی است؟ فرض وجود ایده­ها چه تأثیری بر نظرگاه ما راجع به انسان (دازَین) و زندگی عملی او دارد؟ در این مقاله سعی بر این است که از منظر دو فیلسوف آلمانی؛ یعنی مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر، پرسش­های مطرح شده را بررسی کنیم. درحالی‌که هیدگر اعتقاد دارد افلاطون با طرح آموزه‌ ایده­ها، آغازگر فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی و نامستوری و در نتیجه فراموشی وجود بوده است، گادامر اعتقاد دارد تفسیر هیدگر از افلاطون و کل تاریخ مابعدالطبیعه تحت تاثیر انتقادات ارسطو بوده است. گادامر با رجوع به خود محاورات افلاطون ازیک‌طرف، نسبت ایده­ها و اشیاء محسوس را به‌روشنی توضیح می­دهد و از طرف دیگر، تاکید می­کند که ایده­ خیر در عین تعالی و پوشیدگی در تمام اعمال ما حضور دارد.
صفحات :
از صفحه 177 تا 202
خدایان سنتی و مذهب مدنی در گفتگوهای بعدی افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Vilius Bartninkas
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دو نوع الوهیت در گفتگوهای بعدی افلاطون غالب است، خدایان سنتی و کیهانی. این پایان نامه بر خدایان سنتی تمرکز دارد و به بررسی وضعیت و عملکرد کیهانی آنها در تیمائوس و کریتیا و همچنین ارزش اخلاقی دین مدنی در قوانین می پردازد. در فصل اول به جایگاه خدایان سنتی در کیهان‌شناسی تیمائوس می‌پردازم. من استدلال می کنم که گفت و گو تنها چند عنصر از زبان متعارف مذهبی را حفظ می کند و به طور کلی، باورهای مبتنی بر سنت دینی را به چالش می کشد. با این وجود، گفت و گو از سنت پیروی می کند تا جایی که آفرینش جهان با تولد اورانوس و گایا آغاز می شود، که گفت و گو همچنین آنها را والدین خدایان سنتی می داند. به این ترتیب، تئوگونی سنتی را در کیهان‌شناسی عمومی ادغام می‌کند. فصل دوم به بررسی نقش خدایان سنتی در روایت‌های افلاطون از منشأ انسان می‌پردازد. من استدلال می‌کنم که تیمائوس خدایان سنتی و کیهانی را مشترکاً مسئول خلق انسان‌ها به‌عنوان جانوران فانی شده می‌داند. اما کارکرد مشترک در کریتیاها از بین رفته است، جایی که فقط خدایان سنتی مسئول منشأ اولین شهرها هستند. در نتیجه، انسان گرایی و سیاست زایی افلاطونی را باید در طرح های توضیحی خود ناپیوسته دید. در نهایت فصل سوم به رابطه اخلاق و مذهب مدنی در قوانین می پردازد. من استدلال می کنم که آرمان خداگونه بودن هم به اصل اصلی اخلاقی و هم به اصل اصلی دینی در گفتگو تبدیل می شود. به ویژه، شهروندان عادی آخرین مدینه فاضله افلاطون ملزم به تقلید از خدایان سنتی در رویدادها و مکان های مذهبی مختلف با تمرین فضایل اخلاقی هستند. به همین دلیل، من روش هایی را تجزیه و تحلیل می کنم که در آن نهادهای مذهبی مگنزیا قادر به پاسخگویی به چالش های اساسی روانشناختی هستند و بنابراین منابعی را برای آموزش، آزمایش، و نشان دادن شخصیت با فضیلت شهروندان خود فراهم می کنند. به طور کلی، ایده‌های مذهبی سنتی بخشی جدایی ناپذیر از گفت‌وگوهای بعدی افلاطون را تشکیل می‌دهند: خدایان سنتی نقش تبیین‌کننده‌ای در روایت‌های افلاطون از منشأ دارند، در حالی که مذهب مدنی به رشد اخلاقی انسان‌ها کمک می‌کند.
سیر تحول اندیشه دینی لشک کولاکوفسکی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hubert Czyzewski
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی کل کار فیلسوف لهستانی لژک کولاکوفسکی (1927-2009) می پردازد و استدلال می کند که مسائل دینی از همان آغاز فعالیت فکری او در مرکز اندیشه او قرار داشتند. علاوه بر این، اظهار می‌دارد که تعامل جوانی کولاکوفسکی با کمونیسم در لهستان استالینیستی، همراه با تحقیقات تاریخی بعدی او در زمینه‌های مختلف فلسفه مدرن، در واقع مراحلی از رشد او به عنوان یک فیلسوف دینی بوده است. این تز، که بر تحلیل متنی آثار منتشر شده و منتشرنشده کولاکوفسکی تکیه دارد، استدلال می‌کند که بررسی متون متوالی از اواخر دهه 1940 تا اواخر دهه 1980، «تکامل» تدریجی در نگرش کولاکوفسکی به دین را نشان می‌دهد - که از یک استالینیست مبارز به یک استالینیست مبارز تبدیل شده است. مدافع محافظه کار مسیحیت برای این منظور، پایان نامه به صورت زمانی ساختار یافته است. روش بکار گرفته شده «زمینه گرایی واجد شرایط» است که اهمیت بنیادی بافت تاریخی را در بررسی مسائل فلسفی می شناسد، با این حال اذعان می کند که زمینه گرایی سنتی برای توضیح ایده های گذشته کافی نیست. کل مسیر فکری کولاکوفسکی را می توان به عنوان تلاش برای رضایت بخش ترین فرمول برای یک موجود مطلق خلاصه کرد که نه تنها به عنوان منبع هنجارگرایی اخلاقی عمل می کند، بلکه به زندگی انسان ها احساس معناداری می بخشد. کولاکوفسکی در مطالعات خود درباره نظام‌های فلسفی سکولار اظهار می‌دارد که مردم نمی‌توانند ارزش‌های اخلاقی را برای خود ایجاد کنند و به یک واقعیت متافیزیکی متعالی نیاز دارند. اگرچه کولاکوفسکی یک هوادار بود، اما هرگز رسماً به هیچ شکل نهادی دین متعهد نبود. ترکیب ظاهری مسیحی بین مفاهیم یک شخص عاشق و یک مطلق ابدی برای او آشتی ناپذیر به نظر می رسید. بر این اساس است که این تز به این نتیجه می رسد که کولاکوفسکی بالغ را می توان یک متفکر دینی نامید، اما نه یک متفکر مسیحی. «خدای کولاکوفسکی» موجودی است که به مطلق نوافلاطونی نزدیکتر است، موجودی که بر اقتضای زندگی انسان غلبه می کند و آن را معنادار می کند.
مذاکره انسان‌سازی: بازنگری در سنت الهیاتی در پرتو مطالعه زیست فرهنگی دین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew Linscott
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه اثری از فلسفه تطبیقی ​​چند رشته ای دین است. این شامل تحلیل و ارزیابی فلسفی سنت‌های فلسفه و الهیات غربی در مورد موضوع انسان‌سازی دینی است. به طور خاص، این مطالعه بر سنت هستی الهیات نوافلاطونی در اندیشه غربی، و شکاف در این سنت بر سر مسئله انسان انگاری دینی و ماهیت الهی تمرکز دارد. پایان نامه این شکاف را برحسب تمایز بین یک مفهوم «ضد انسان شکلی» از طبیعت الهی از یک سو، و یک مفهوم «انسان انگاری ضعیف شده» از طبیعت الهی از سوی دیگر، چارچوب بندی می کند. فصل‌های دوم و سوم به تحلیل چهره‌ها و متون کلیدی از سنت‌های «انسان‌سازی ضعیف‌شده» و «ضد انسان‌شکل» در الهیات نوافلاطونی می‌پردازند. فصل چهارم نقد قابل توجهی را از این سنت به عنوان یک کل مورد بررسی قرار می دهد که توسط کارل بارت و مارتین هایدگر، در میان دیگران، مطرح شده است، یعنی اینکه پروژه هستی الهیاتی به عنوان چنین، شکلی از انسان انگاری مفهومی را تشکیل می دهد.
فلسفه علم افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew David Gregory
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی دیدگاه افلاطون در مورد ماهیت جهان طبیعی و چگونگی بررسی و تبیین آن می پردازد. سؤالات مهم این است که آیا افلاطون نسبت به تحقیق در مورد طبیعت مخالف بود، آیا دیدگاه های او بیش از حد غایت شناسانه بود، آیا روش شناسی او ضد تجربی بود و از مشاهده دقیق و تأثیرات مفید یا غیر مفید تأکید او بر ریاضیات جلوگیری می کرد. بحث اصلی این پایان نامه این است که تغییرات قابل توجهی در دیدگاه افلاطون در مورد ثبات کیهان و رابطه ریاضیات با جهان فیزیکی رخ داده است، و اینکه این تغییرات رویدادهای مهمی در تاریخ علم هستند. استدلال می‌شود که تغییرات هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مهمی نیز از دوره‌ی میانی وجود دارد، و افلاطون پاسخ‌های فلسفی و تاریخی جالبی برای بسیاری از پرسش‌هایی ارائه کرد که هر برداشت واقع‌گرایانه از علم باید با آن مواجه شود. در این مورد، وضعیت تیمائوس بحرانی است. استدلال می‌شود که سبک فلسفه نویسی افلاطون مبتنی بر دیدگاه‌های او درباره دانش است، و او آن‌قدر نمی‌خواهد ما را با جزمیت معرفی کند، بلکه ما را متحیر کند، چارچوب‌هایی برای حل مسائل به ما ارائه دهد و ما را به بررسی این مسائل بکشاند. برای خودمان این رویکرد در مورد تیمائوس اعمال می‌شود و استدلال می‌شود که یک سری فرضیه در مورد کیهان‌شناسی، ذهن و وضعیت معرفتی جهان فیزیکی برای ما ارائه می‌کند تا ارزش آن‌ها را قضاوت کنیم، بسیاری از اینها نشان‌دهنده پیشرفت‌ها در دیدگاه‌های دوره میانی است. یک نتیجه در اینجا خوش بینی معرفت شناختی بیشتر و ثبات بیشتر در جهان طبیعی نسبت به آنچه برخی گزارش های تیمائوس اجازه می دهد است. استدلال می‌شود که این رویکرد تیمائوس را زنده می‌کند، به آن اجازه می‌دهد تاریخ‌گذاری دیرهنگام داشته باشد، شکاف سبک را با دیگر آثار متأخر کاهش می‌دهد و پیامدهای مهمی برای درک ما از فلسفه علم افلاطون دارد.
أصول النقد والتجديد في الخطاب الفلسفي العربي الإسلامي في العصر الوسيط من خلال رسائل الكندي
نویسنده:
عيساني محمد، مشرف:البخاري حمانة
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
ذات‌گرایی افلاطون: تفسیر مجدد نظریه مُثُل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Vasilis Politis (واسیلیس پولیتیس)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این کتاب، واسیلیس پولیتیس استدلال می‌کند که صورت‌های افلاطون جوهر هستند، نه صرفاً چیزهایی که دارای جوهر هستند. پولیتیس نشان می دهد که درک نظریه افلاطون از صُوَر به عنوان یک نظریه جوهر، چالشی جدی برای فیلسوفان معاصر است که ذات گرایی را چیزی بیش از یک آیتم اختیاری در فهرست فلسفی می دانند. او پیشنهاد می‌کند که این رویکرد همچنین انتقادی تند از کسانی است که ذات‌گرایی ارسطویی را تنها موضع معقول می‌دانند: پولیتیس نشان می‌دهد که ذات‌گرایی افلاطون نظریه‌ای کاملاً استدلال‌شده، دقیق، و منسجم و رقیبی قابل قبول برای نظریه ارسطو است. این کتاب برای دانشجویان و دانش پژوهان علاقه مند به تلاقی بین فلسفه و تاریخ فلسفه جذاب خواهد بود.
جایگاه اسطوره در دیالوگ‌های افلاطون
نویسنده:
سعیده محمدزاده ، محمّد رضا حسینی بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانون این مقاله بررسی جایگاه اسطوره در دیالوگ‌های افلاطون است. این مقاله با رویکرد توصیفی_تحلیلی به این مسائل اشاره دارد که دیالوگ‌های افلاطون در دوره‌های مختلف دارای چه ویژگی‌هایی است؟ و رویکرد افلاطون نسبت به اسطوره در دیالوگ‌های آغازی، میانی و پایانی چه تغییری پیدا می‌کند؟ در این راه، ما نخست به بررسی ایراد دیالکتیک در دیالوگ‌های سقراطی و سپس به نحوه استفاده افلاطون از اسطوره در دوره‌های مختلف می‌پردازیم و توضیح می‌دهیم که بکارگیری اسطوره در دیالوگ‌های سقراطی برخلاف دوره‌های دیگر که به منظور افزودن بُعدی دینی یا اسطوره‌ای و یافتن راه‌حل برای مسائل مهم فلسفی است؛ در آن دیالوگ‌ها به جهت تقریب به ذهن و بیان تمثیل صورت می‌گیرد. در نهایت با تقسیم اسطوره‌های دوره‌های بعد به دو دسته کلی فرجام‌شناختی و غیرفرجام‌شناختی، به توضیح موضوع و محتوای خاص دسته دوم این اسطوره‌ها و علت بهره‌مندی از آنها می‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 25 تا 47
درسگفتار تاریخ فلسفه - 4: معرفت شناسی افلاطون
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
  • تعداد رکورد ها : 1526