جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
افلاطون در زمان به عنوان یک پدیده کیهانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lorenzo Lazzarini
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تفسیری اصیل از گزارش زمان در تیمائوس (37c6-39e2) ارائه می دهد، و استدلال می کند که زمان در افلاطون به بهترین شکل به عنوان یک پدیده کیهانی تصور می شود. در بخش اول، دیدگاه من از جنبه‌های مهم در تقابل با خوانش اجماع قرار می‌گیرد، که بر تعریف متافیزیکی تمرکز دارد (زمان تصویر متحرک ابدیت است، 37d5) و اهمیت کیهان و سیارات را در آفرینش زمان کم‌اهمیت می‌کند. من خوانش استاندارد αἰών را به عنوان «ابدیت» رد می‌کنم و در عوض آن را به‌عنوان ویژگی ضروری برای الگوی موجود زنده در نظر می‌گیرم. از این رو به این نتیجه می رسد که خلقت زمان - که تصویر αἰών است - برای موجود زنده کیهانی ضروری است. با این حال، زمان به بهترین وجه به عنوان یک پدیده کیهانی تعریف می شود، زیرا توسط حرکت زنده کیهان تشکیل شده و با چرخش های مرئی سیارات شناسایی می شود. در ادامه پایان نامه، دو جنبه اساسی از روایت افلاطون را بررسی می کنم که نیاز به بررسی بیشتر دارد - زندگی و ساختار. در بخش دوم، بر تاریخ معنایی αἰών تمرکز می کنم و استدلال می کنم که در افلاطون، αἰών در رابطه با زمان، کارکردی پارادایماتیک پیدا می کند، در حالی که همچنان هسته معنای سنتی خود را به عنوان «طول عمر» حفظ می کند. در واقع، αἰών و زمان هر دو توسط افلاطون به عنوان کلیت های زندگی تعریف می شوند، اگرچه αἰών شامل یک وحدت تقسیم نشده است، در حالی که زمان در توالی هایی از اجزا تشکیل شده است که یک کل را تشکیل می دهند. در بخش سوم، من بر این تمرکز می کنم که چگونه سیارات دوره های روح کیهانی را قابل مشاهده می کنند و در نتیجه، ساختار بی شمار زمان را به نمایش می گذارند. این ساختار در واقع شامل الگوهای قابل مشاهده تغییر پیکربندی سیارات است. با انجام این کار، آنها دنباله هایی از واحدها را مشخص می کنند که بهینه بودن آنها زمان را به بهترین نمونه اعداد در دنیای فیزیکی تبدیل می کند.
نمودهای محض: ظاهر، باور، میل در پروتاگوراس افلاطون، جورجیاس، جمهوری
نویسنده:
Damien Storey
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی نقش ظواهر، با تداوم قابل توجه، در روانشناسی و اخلاق پروتاگوراس، گورگیاس و جمهوری افلاطون می پردازد. مشترک این دیالوگ ها این ادعاست که ظواهر ارزیابی تقریباً همیشه نادرست هستند: آنچه خوب یا بد به نظر می رسد معمولاً در واقع چنین نیست و آنچه خوب یا بد است معمولاً چنین به نظر نمی رسد. من استدلال می‌کنم که این تفاوت بین ارزش ظاهری و واقعی، اساس تشخیص افلاطون را در مورد طیف گسترده‌ای از خطاهای عملی تشکیل می‌دهد: پدیده‌های روان‌شناختی مانند آکراسیا، برداشت‌های اشتباه از خیر مانند لذت‌گرایی، و تأثیر منابع فرهنگی فساد مانند خطابه، سفسطه، و شعر همچنین، به همین ترتیب، اساس گزارش او از احساسات پایین تر مانند اشتها، خشم یا ترس را تشکیل می دهد. چنین احساساتی به‌ویژه ما را به بیراهه می‌برند، زیرا اشیاء آنها - مثلاً لذت‌های اشتهاآور مانند غذا، نوشیدنی، یا رابطه جنسی - ظاهری فریبنده دارند. یکی از اهداف اصلی این پایان نامه این است که نشان دهد که این یک نقطه توافق مهم بین روانشناسی پروتاگوراس، گورگیاس و جمهوری است. من استدلال می کنم که در هر سه دیالوگ، خطاهای انگیزشی ناشی از نوع خاصی از خطای شناختی است: پذیرش غیرانتقادی ظواهر. روانشناسی اولیه و میانی افلاطون در شرح موضوع این خطا متفاوت است - در پروتاگوراس و گورگیاس، کل شخص. در جمهوری، بخش اشتهاآور یا با روحیه روح یک فرد - اما نه در تئوری اولیه آنها در مورد چگونگی ظهور احساسات ما یا، مهمتر از همه، چرا آنها ممکن است ما را به سمت اهداف مضر برانگیزند.
"پیروزی اراده: بدن در آثار اکسپرسیونیست‌های آلمانی حدود 1905-1945 و فلسفه آرتور شوپنهاور
نویسنده:
Marc Rufus Brealey
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی تصویری از بدن انسان در هنر اکسپرسیونیست آلمان و راه هایی می پردازد که از طریق فلسفه آرتور شوپنهاور می توان آنها را تفسیر کرد. این الهام از ادعای فرانتس مارک است که به تعبیر شوپنهاور، جهان به‌عنوان اراده بر جهان به‌عنوان نمایندگی در زمان خودش اولویت داشت. بحث با ارزیابی توسعه هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی در رابطه با فلسفه شوپنهاور از جهان به عنوان بازنمایی آغاز می شود. در اینجا به قرائت شخصی کاندینسکی از دکترین بینایی و رنگ شوپنهاور توجه می شود. فصل 2 به بررسی تصویرهای رقص در اکسپرسیونیسم می پردازد، جایی که بدن به عنوان عینیت بخشیدن به اراده در نظر گرفته می شود. بحث از طریق مطالعه موردی کار امیل نولده انجام می شود. علاوه بر بدن در حرکت، موضوع بدن برهنه نیز در ایدئولوژی و عمل اکسپرسیونیستی مرکزی بود. از این رو، فصل 3 درگیر تفسیری از تصویرهای اکسپرسیونیستی از بدن برهنه بر اساس آموزه شوپنهاور از ایده های افلاطونی و جهان به عنوان بازنمایی است. آغاز جنگ در سال 1914 نسل اکسپرسیونیست را با چالش های جدیدی روبرو کرد. بنابراین، فصل 4 به بررسی تجربیات نظامی هنرمندان منتخب اکسپرسیونیست می پردازد تا تأیید یا انکار اراده به جنگ را ارزیابی کند. فصول پایانی پایان نامه به رابطه بین اکسپرسیونیسم و ​​رژیم نوظهور نازی در دهه 1930 منعکس می شود. بر اساس فلسفه اخلاق شوپنهاور، فصل پنجم، کاوشی در مورد «هنر منحط» و بدن‌های «منحط» در رابطه با هنرمند اتو مولر و تصویر او از کولی‌ها را در نظر می‌گیرد. در نهایت، فصل ششم ارتباط امیل نولد با نازیسم را بررسی می‌کند و تفسیر جدیدی از این ارتباط‌ها را بر اساس دکترین اراده آزاد شوپنهاور ارائه می‌دهد. در خاتمه، این تز نشان می‌دهد که ادعاهای مارک به طور کلی در طول این دوره معتبر بودند، اما بدون استثنا نبودند.
آزادی و طبیعت در مک داول و آدورنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Whyman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : جان مک داول مدعی است که جهت گیری «انسانی» (در مقابل «حیوانی») نسبت به جهان با «ارتباط عمیق» بین عقل و آزادی مشخص می شود. در این تز، من استدلال می‌کنم که مک‌داول نمی‌تواند از این تصادف استفاده کند، زیرا برداشت افلاطونی او از عقلانیت، پیشاپیش به بازتاب آزاد کمک می‌کند. این هم برای «تجربه‌گرایی حداقلی» که مک‌داول قصد دارد در کار بزرگ خود، «ذهن و جهان» تضمین کند، و هم برای «طبیعت‌گرایی طبیعت ثانویه» ظاهراً لیبرال و ضد علم که آن را در آنجا همراهی می‌کند، مشکل‌ساز است. در نهایت، من استدلال می کنم که مشکلاتی که اندیشه مک داول در معرض آن است را می توان با استناد به فلسفه طبیعت (و به طور خاص، ایده «تاریخ طبیعی») که در اندیشه تئودور آدورنو، نظریه پرداز انتقادی مکتب فرانکفورت یافت می شود، حل کرد. . من استدلال می‌کنم که آدورنو می‌تواند ارتباط مناسب بین عقل و آزادی، و بنابراین آنچه که خود مک‌داول به‌عنوان جهت‌گیری کاملاً انسانی نسبت به جهان توصیف می‌کند، برقرار کند. بنابراین، مک داولین های متقاعد باید انگیزه داشته باشند، حداقل از این نظر «آدورنیایی شوند». اندیشه مک داول و تعدادی از معاصرانش (برندوم، پیپین) اغلب به عنوان نوعی «هگلی شدن» فلسفه تحلیلی در نظر گرفته می شود. استدلال‌های من نیاز به «نظریه‌پردازی انتقادی» آن را نشان می‌دهد.
فلسفه زدایی آنجلا کارتر از اندیشه غربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Heidi Yeandle
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : افلاطون، ژان ژاک روسو، توماس هابز، رنه دکارت، جان لاک، دیوید هیوم، لودویگ ویتگنشتاین، گیلبرت رایل، امانوئل کانت و مارکی دو ساد چه اشتراکاتی دارند؟ در طول قرن‌ها و - وقتی صحبت از افلاطون به میان می‌آید - هزاره‌ها، آن‌ها شخصیت‌های کلیدی فلسفه غرب هستند که ایده‌های واقعیت، دانش، هستی، وضعیت طبیعت و اخلاق را مورد بحث قرار داده‌اند، ایده‌هایی که در رمان‌های آنجلا کارتر نقش محوری دارند. در این پایان نامه، من کارتر را به عنوان یک (د)فیلسوف معرفی می‌کنم و استدلال می‌کنم که او نظریه‌های محوری فلسفه غرب را واسازی می‌کند و در عین حال بر روی همان مفاهیم فلسفه می‌کند و صدای زنانه‌ای را در این رشته به شدت آندرومحور کمک می‌کند. با انجام این کار، من اولین بحث عمیق از بینامتنیت فلسفی کارتر را به نقد کارتر، فراتر از ارجاعات صریح کارتر که تا به امروز توسط محققان کارتر تصدیق شده است، سهیم می کنم. اگرچه این یک موضوع اصلی است، اما اصالت استدلال من با ارجاعات من تقویت می شود. t) مطالب آرشیوی که مجموعه مقالات آنجلا کارتر را تشکیل می دهد. این پایان نامه بر اساس تعامل کارتر با طیف متفکران غربی فوق الذکر، با تمرکز بر تأثیر افلاطون بر قهرمانان و شروران (1969)، ماشین های آرزوی جهنمی دکتر هافمن (1972) و مصائب حوای جدید (1977) در فصل اول تنظیم شده است. ، در حالی که فصل دوم به تحلیل کارتر از استدلال های هابز و روسو در قهرمانان و تبهکاران اختصاص دارد. در فصل سوم، دکارت (در رابطه با دکتر هافمن)، لاک (در مقابل رقص سایه، 1966، شب جدید، و شب‌هایی در سیرک، 1984) و هیوم، با ارجاع به چندین برداشت (1968) و عشق (نوشته 1969، انتشار 1971). تأثیر ویتگنشتاین و رایل بر دوران دکتر هافمن و کارتر در ژاپن در فصل چهارم بررسی شده است. فصل پنجم و آخر بر کارتر و فلسفه اخلاق تمرکز دارد و به کانت و ساد توجه ویژه ای می کند و در مورد رقص سایه، چندین برداشت و عشق، و همچنین دکتر هافمن و زن سادی (1979) بحث می کند.
دیوژن در زمان خودش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Karen Sieben
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پیشبرد عقاید افلاطون و ارسطو از یک سو و رواقیون از سوی دیگر دیدگاه بدبینی دیوژن را تحت الشعاع قرار داد که از نظر زمانی به عنوان پل ارتباطی بین آنها عمل می کرد و از نظر تاریخی، بدبینی را در بسیاری از تاریخ خود چیزی بیش از یک نقطه توقف نشان نمی داد. هدف این پایان نامه نشان دادن این است که فلسفه دیوژن یک نقطه توقف نبود، بلکه جایگزین مناسبی برای فلسفه های اصلی بود که به آن توجه چندانی نمی کردند. استفاده از تحلیل تاریخی و ریشه‌شناختی در منابع مورد اعتماد، بدبینی را روشن‌تر نشان می‌دهد. ابتدا نشان می دهد که زندگی دیوژن آزمایشی بود در "ساده زیستی" که او را به اتخاذ یک سبک زندگی طبیعی مشابه با شیوه زندگی سنتی یونان سوق داد. ثانیاً، نشان می‌دهد که یک شیوه طبیعی زندگی باعث شده است که او هنجارهای مرسوم جدید را رد کند، که به اعتقاد او اکتساب‌گرایی، تمایز طبقاتی و بدخواهی را تشویق می‌کند و در نتیجه جوانان را تضعیف می‌کند. و سوم، با گذشت زمان، دیوژن فلسفه خود را توسعه داد، که بر آزادی بیان یا پارگی، خودکفایی و خودمختاری متمرکز بود - آرمان‌هایی که فیلسوفان مدرن مانند روسو، نیچه و فوکو را به خود جذب کرد. نتیجه می‌گیرم که خواندن بهتر دیوژن فیلسوفی باهوش و شوخ را نشان می‌دهد که همانطور که او می‌گفت زندگی می‌کرد. انتقاد او از هنجارهای مرسوم آتن به صورت طنز طنز آمیز و سرگرمی و همچنین آموزش بود و در این عمل او به مردی پرهیزیا تبدیل شد - یک حقیقت گو که می توان روی آن برای حمایت از حقیقت حتی در موقعیت های خطرناک حساب کرد. این جسارت می‌خواست که داستان‌های مربوط به او به سرعت به آن اشاره می‌کنند. بدين ترتيب، بدبيني ديوژن به عنوان شيوه اي از زندگي كه در آن شخص شخصيت و شهامت سخن گفتن را پرورش مي دهد، همراه لازم براي هر فلسفه در هر عصري است، نه فقط فلسفه خود.
"انگیزه افلاطونی" در فلسفه پاتوچکا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Petr Jíra
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف اصلی پایان نامه دکتری نشان دادن "انگیزه افلاطونی" است. در فلسفه پاتوچکا به عنوان جنبش فکری واحد، که از دهه سی تا شصت قرن بیستم در اندیشه پاتوچکا وجود دارد. انگیزه این هدف، پرسش کلی از رابطه بین تفکر مدرن و سنت فلسفی اروپایی است. این تز به دنبال نشان دادن این است که تفکر پاتوچکا امکان دیدن و غلبه بر بیگانگی انسان معاصر اروپایی از سنت فلسفی اروپایی را فراهم می کند. پایان نامه دکتری دارای پنج فصل می باشد. چهار فصل اول انگیزه های سقراطی و افلاطونی در فلسفه پاتوچکا را به ترتیب زمانی تفسیر می کند (فلسفه پاتوچکا در دهه سی؛ فلسفه ابدیت و تاریخیت؛ افلاطونی منفی؛ مراقبت از روح و اروپا). فصل پنجم شامل تفسیر سوال اصلی پایان نامه دکتری است، بحث وحدت "انگیزه افلاطونی" است. در فلسفه پاتوچکا این پرسش در سه مرحله تفسیری پیش می رود. در گام اول تفسیری، تمام انگیزه‌های سقراطی و افلاطونی پاتوچکا به سه تفکر پیشرو تقلیل می‌یابد که نمایانگر «انگیزه افلاطونی» است. به این ترتیب: افکار chōrismos، تعالی و مراقبت از روح. در گام دوم تفسیری، مخالفت "بخشندگی-آزادی» به عنوان هسته مشترک این سه فکر ایجاد می شود.
نقش های سولون در گفتگوهای افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Samuel Ortencio Flores
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه او مطالعه ای است در مورد استفاده و اقتباس افلاطون از مدل و سنت خرد پیشین بر اساس اندیشه و میراث سولون، قانونگذار و شاعر قرن ششم. سولون سی و چهار بار در دیالوگ های افلاطون ذکر و/یا نقل شده است و بارها به آن اشاره شده است. مطالعه من نشان می دهد که این ارجاعات و اشارات زمانی که در چارچوب دریافت سولون در دوره کلاسیک قرار می گیرند، معنای عمیق تری دارند. از نظر افلاطون، سولون از نظر بلاغی شخصیتی قدرتمند در پیشبرد شیوه نسبتاً جدید فلسفه در آتن است. در حالی که خود سولون به اندازه کافی عدالت را در شهر برقرار نکرد، میراث او الگویی ارائه کرد که بر اساس آن فلسفه افلاطونی می توانست بهبود یابد. فصل اول به بررسی ارجاعات گذرا به سولون در دیالوگ ها می پردازد تا مقدمه ای برای فصل های من در مورد دیالوگ هایی که سولون در آنها شخصیت بسیار برجسته ای است، Timaeus-Critias، جمهوری، و قوانین. فصل دوم به بررسی استفاده کریتیاس از جدش سولون برای تثبیت اعتبار فلسفی خود می پردازد. فصل سوم پیشنهاد می‌کند که سقراط دوباره اهداف و مضامین شعر سیاسی سولون را برای فلسفه سقراطی به کار می‌گیرد. فصل چهارم پیشنهاد می‌کند که سولون یک مدل قانون‌گذاری ارائه می‌کند که افلاطون آن را در قوانین برای فیلسوف بازسازی می‌کند تا نقش قانون‌گذار را در تفکر یونانی جایگزین کند. بیگانه آتن قانونگذاری را به سمت فضیلت سوق می دهد. نتیجه می‌گیرم که شخصیت سولون مبنایی را برای افلاطون فراهم می‌کند تا اهداف سیاست را به سمت فلسفه و پرورش فضیلت در روح هدایت کند.
در باب مشاوره فلسفی به مثابه یک تمرین مراقبتی فلسفی
نویسنده:
Gilberto Vargas Gonzalez
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در حالی که "مشاوره فلسفی" در دهه 1980 به عنوان شکل جدیدی از تمرین مراقبتی ظهور کرد، می توان آن را به عنوان تلاشی برای پذیرش مجدد سنتی که به پیشینیان با درک آنها از فلسفه به عنوان "شیوه زندگی" بازمی‌گردد، درک کرد. این مطالعه به بررسی عناصر آن سنت می پردازد تا چارچوبی نظری-تاریخی برای عمل مدرن مشاوره فلسفی ارائه دهد. شخصیت اصلی این سنت فلسفی سقراط است. پژوهش حاضر بر مفهوم وی از «زندگی مورد بررسی» تمرکز دارد و در عین حال برخی از آموزه‌های فلسفه هلنیستی را به عنوان بیان‌های بعدی سنت سقراطی در نظر می‌گیرد. همانطور که در گفتگوهای افلاطونی نشان داده شده است، سقراط «زندگی بررسی شده» را با درگیر شدن در تمرین فلسفه به عنوان نوعی «مراقبت از روح» به نمایش می گذارد. اگرچه او به مناسبت «تبدیل» که ممکن است برای التزام به این عمل فلسفی لازم باشد صحبت می‌کند، اما در محیط‌های محاوره‌ای، از طریق بعد عقلی-شناختی عقل و برهان، با موضع انتقادی اساسی انجام می‌شود. این برای تمایز فلسفه از شیوه‌های روان‌درمانی اساسی است و ارزش منحصربه‌فردی را که فلسفه می‌تواند به شیوه‌های مراقبتی کمک کند، برجسته می‌کند. این پایان نامه دارای ویژگی تلفیقی است: به دنبال ادغام خود تأملی در سنت فلسفی با توجه به موضوعات موجود در حوزه مراقبت معاصر است. برای آن اهداف گسترده، تفسیر فلسفه باستان عمدتاً بر کار علمی G. Vlastos، M. Nussbaum، M. Foucault و P. Hadot متکی است. با راهنمایی آنها، پایان نامه به طور کلی به یک سؤال می پردازد: چه چیزی در فلسفه کلاسیک به عنوان یک شیوه زندگی با اهداف درمانی وجود داشت که در شیوه های غالب مراقبت از فرد امروزی وجود ندارد؟
در مرزهای متافیزیک. تلاشی برای تفسیر فلسفه افلاطون گرایی منفی پاتوچکا
نویسنده:
Pavel Sladký
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه تفسیر فلسفه افلاطون گرایی منفی است که یان پاتوچکا در دهه 1950 توسعه داد. در بخش اول، افلاطون گرایی منفی، که مفهوم مقدماتی آن از تفسیر مقاله همنام برنامه نشأت می گیرد، در چارچوب بحث فلسفی معاصر و برداشت انسان گرایانه سوبژکتیویستی پاتوچکا که در نیمه دوم دهه 1940 توسعه داد و همچنین سخنرانی هایش مورد بررسی قرار می گیرد. در مورد فلسفه کلاسیک بخش دوم شامل تفسیر سیستماتیک خود نویسنده از افلاطونیسم منفی است، از جمله بازسازی مجموعه متنی برنامه پاتوچکا. در نهایت، بخش سوم که ابتدا منابع الهام بخش پروژه مشاهده شده را در نظر می گیرد، افلاطون گرایی منفی را مرور می کند و مفهومی را ترسیم می کند که با آن پاتوچکا در اواخر دهه 1950 جایگزین افلاطونیسم منفی شد. هدف این پایان نامه ترسیم فلسفه افلاطونی منفی به عنوان مرحله مهمی در رشد فلسفی پاتوچکا و همچنین بخش مهمی از تاریخ مدرن تفکر اروپایی است.
  • تعداد رکورد ها : 1526