جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3358
حسین علیه السلام؛ سماته و سیرته
نویسنده:
محمدرضا حسینی جلالی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار المعروف,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الحسين(ع)؛ سماته و سیرته نوشته سید محمدرضا حسینی جلالی است. نویسنده در این اثر دستاوردهاى سیر و سلوک عالمانه و نظاره محقّقانه و محدّثانه خویش را در گزارش‌هایى که «ابن عساکر» شامى (499-571ق) در کتاب «تاریخ دمشق» از سیره حسینى(ع) به دست می‌‏دهد، در این کتاب به شیوایى و رسایى بازگو کرده است. کتاب، مشتمل مقدمه نویسنده و چهار باب است. در باب اول ویژگی‌ها و صفات آن حضرت و در سه باب دیگر سیره آن بزرگوار، پیش از کربلا، در کربلا و پس از آن بررسی شده است. نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «تاریخ دمشق - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى می‌آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏‌پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏‌اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‌‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل می‌یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه می‌‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن می‌‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏‌هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است». پس از مقدمه نویسنده، شرح حال ابن عساکر به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است. باب اول کتاب با ذکر روایات نام‌گذاری امام حسین(ع) توسط رسول‌الله(ص) آغاز شده است. روایات کنیه، لقب و نسب آن حضرت در عنوان شناسه‌های فردی و سپس ولادت و شهادت حضرت در عنوان تاریخ‌ها و شماره‌ها ذکر شده است. نویسنده در باب ولادت امام حسین(ع) برخلاف دیدگاه ابن عساکر که ولادت امام را به نقل از مورخان در شب پنجم شعبان گزارش کرده، معتقد است که ولادت ایشان در پایان ربیع‌الاول بوده است؛ چراکه راویان متفق بر ولادت برادرش در نیمه ماه رمضان هستند و اجماع اهل‌بیت(ع) بر آن است که ولادت حسین «شش ماه و ده روز» پس از او بوده است. ویژگی خَلقی، خُلق عظیم، طهارت الهی و خصلت‌های دیگر ایشان در ادامه باب اول مطرح شده‌اند. در باب دوم کتاب، سیره امام حسین(ع) پیش از کربلا ذکر شده است. مباحث این باب در سه بخش زمان پیامبر(ص)، پس از ایشان و در مقام امامت طرح شده است. نویسنده امامت را بدین نحو توضیح می‌دهد: «همه اهل اسلام روایت کرده‌‏اند که پیامبر(ص) درباره حسن و حسین(ع) فرمود: «ابناي هذان إمامان، قاما أو قعدا»؛ یعنى: «این دو فرزندم، خواه ایستاده و خواه نشسته باشند (چه قیام کنند و چه قعود) امامند». اهل قبله بر این حدیث هم‌داستانند و امّت اسلامى آن را پذیرفته و خود حدیث به حد تواتر رسیده است». در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل می‌دهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که به‌سوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار مى‏رفت او را دل‌سرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشم‏انداز سیاسى آن روز عیان مى‏نمود؛ یعنى سخت‌گیرى و خشونت حکومت اموى و روى‏گردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیان‌بردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش مى‏راند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، به‌خاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود. از جمله ایراداتی که بر تاریخ دمشق وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرم‏‌آور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخى‏اش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب تاریخ دمشق ابن عساکر رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى ابن عساکر را برتر از آن می‌دانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و می‌داند که چنین عملى بى‏تردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان مى‏سازد؛ لیک دستى خطاپیشه به‌سوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، می‌‏خواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنى‌امیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیده‏‌اند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمى‏‌شوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمى‏‌شوند». در چهارمین و آخرین باب کتاب به خواب‌های اندوهبار، سوگواری‌های طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است. اگرچه ابن عساکر از ذکر واقعه عاشورا و انتقام خون‌خواهان حسین(ع) از شقی‌ترین مردمان تاریخ سر باز زده، اما نویسنده با رعایت امانت لازم می‌داند به این نکته اشاره کند و پیش از فرجام کتاب چنین بنویسد: تاریخ از یاد نبرده که در همین دنیا و به دست یاران برگزیده حق که خداوند براى این امر مهمّ و عظیم اختیارشان کرده، هریک از ایشان به چه انتقام الهى دچار آمدند؛ تا براى ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازناى تاریخ، مایه عبرت باشد و ستم‌پیشگان بدانند که خداوند در کمین ایشان است و اگر چند اندکی دیرتر موعد ایشان فراخواهد رسید. فرجام سخن اینکه: پس از کربلا هم، در این زمان کوتاه یا بلند، در درازناى چهارده سده، همچنان یاد امام حسین(ع) باقی است، فریادهاى او در گوش زمانه طنین‌‏افکن است و نه نداهایش، نه غصّه‏‌هایش و نه قالب حرکتش، هیچ‏‌یک پایان نپذیرفته‌‏اند. تاریخ، وجود او را بازمی‌آفریند، بازمى‏‌گرداند، نفس‌هاى او را تکرار مى‌‏کند و ثابت مى‌‏کند که: «هر روز عاشوراست و هر سرزمین کربلا».
شعائر الحسینیة المجلد 2
نویسنده:
محمد سند؛ ناظر: ریاض موسوي؛ تقریر نویس: هاشم حسن موسوي؛ محقق: حسن علوی طاهر موسوي درازی
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
اربعين في التراث الشيعي
نویسنده:
محمد محسن حسينی طهرانی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دار المحجة البيضاء,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الأربعين في التراث الشيعي، تألیف سید محمدمحسن حسینی تهرانی، کتابی است که طی آن مؤلف از بطلان و عدم امضای مجالس اربعین توسط شارع مقدس سخن گفته و آن را تنها و تنها برای حضرت سیدالشهداء(ع) جایز دانسته و سعی کرده است با استفاده از منابع تاریخی و روایی و تمسک به سنت و سیره اولیای دین، موضوع «اربعین» را از جوانب مختلف در فرهنگ شیعه مورد بررسی قرار دهد. نگارش کتاب در ماه صفر 1426ق، به پایان رسیده است. مؤلف در مقدمه با اشاره به اینکه هر مکتبی در محتوا و هویت خویش ترکیبی است از اصول و مبانی علمی و عملی و نمادهایی که از آن به شعائر آن مکتب تعبیر می‌شود، به تبیین و بررسی مفهوم «شعار» به نقل از فرهنگ «لسان العرب» و تفسیر این لغت در لغت‌نامه دهخدا پرداخته است. سپس به این مطلب اشاره می‌کند که: محوریت امام نه به‌عنوان مرجعی برای احکام است، بلکه محوریت امام به‌خاطر این است که او ناموس عالم خلقت و حقیقت فیض منزل الهی و واسطه بین حق و خلق در مراتب وجود و متولی نظام عالم کون و مربی نفوس به سمت کمال و نقطه اتصال ما با پروردگار است. بنابراین بر هر فرد شیعه لازم و واجب است که شعار تشیع و شاخصه‌های گهربار این مکتب حیات‌بخش را هرچه بیشتر و بهتر آشکار نماید؛ مثلاًواقعه غدیر را که روز تاج‌گذاری امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب(ع) به تاج ولایت و امامت است، ارج بگذارد. یکی دیگر از شعارها و شاخصه‌های مکتب شیعه مسئله شهاد و قیام حضرت سیدالشهداء(ع) در قبال مذهب اهل سنت و جماعت است... و اربعین سیدالشهداء(ع) سند حقانیت و مظلومیت او در عرصه کشمکش حق و باطل است. بنابراین تشکیل مجالس و محافل سنوی... تنها و تنها برای حضرت سیدالشهداء(ع) وضع و جعل گردیده است. فصل اول کتاب به جایگاه واژه اربعین در فرهنگ اسلام اختصاص یافته است. نویسنده، معتقد است که واژه اربعین در کیش و مذهب اهل باده و ساده گرفته تا عالی‌ترین و دقیق‌ترین لطائف اشارات و ظرائف عبارات اهل کشف و معنی و عرفای عالی‌مقام می‌توان یافت. در فرهنگ اسلام نیز به‌مناسبت‌های مختلف این کلمه مورد توجه قرار گرفته است؛ به‌نحوی که می‌توان ادعا نمود یک نوع رابطه تکوینی و تشریعی برای این مفهوم در فرهنگ اسلامی وجود دارد و این رابطه و نسبت را در جای‌جای هر دو عرصه تکوین و تشریع می‌توان جستجو نمود.[۷]مؤلف در این میان با کمک امثله‌ای که برگرفته از روایات است، به جایگاه اربعین اشاره نموده است؛ مثال‌هایی از قبیل اینکه طینت و سرشت انسان در مدت چهل روز کامل شده است، انسان در سن چهل سالگی به بلوغ عقلانی می‌رسد، کسی که خمر بنوشد تا چهل روز نماز او قبول نمی‌شود، کسی که غیبت مسلمانی را کند تا چهل روز نماز و روزه‌اش قبول نمی‌شود، شهادت چهل مؤمن بر جنازه مسلمانی موجب غفران اوست و... در پایان فصل، به تأثیر عدد چهل در به فعلیت درآوردن استعدادها در روایات و کلام عرفا از جمله سید مهدی بحرالعلوم و علامه حسینی تهرانی پرداخته شده است. فصل دوم کتاب به فلسفه قیام امام حسین(ع) اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش از کتاب، حفظ حریم و حد و حدود مقام ولایت و امامت را از مبانی تشیع می‌داند و معتقد است قیام سیدالشهداء(ع) حیاتی‌ترین شاخص حق و باطل است و در این بین چه‌بسا مجالس عزاداری سالار شهیدان از مبانی اصیل خود فاصله گرفته است و غایت هدف ذاکرین و نوحه‌خوانان بر رنگ و لعاب دادن ظاهری به مصائب امام متمرکز شده است و این نوع مجالس به مجالس تئاتر و هنرپیشگی شباهت بیشتری دارد تا مجالسی که درخور شأن و منزلت امام باشد و هدف از این امور فقط گریه بیشتر، بر سر زدن بیشتر و فریاد زدن بیشتر است و بس. در ادامه مباحث این بخش می‌گوید: چنین نیست که قیام امام منحصر در مبارزه با ظلم باشد، بلکه دلائل دیگری نیز دارد. سپس به صلح امام حسن(ع) اشاره می‌کند و بر این مطلب تأکید می‌کند که جهاد و صلح امام تابع اراده حق و شرائط زمان است و مبارزه امام حسین(ع) مقدمه احیای سنن و بیان معارف است و در پایان می‌گوید: آسمان در ماتم امام حسین(ع) چهل روز گریست. نویسنده در فصل سوم به مسئله اختصاص داشتن اربعین به سیدالشهداء و شعار بودن آن در شیعه پرداخته است و می‌گوید: مسئله اربعین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از شعائر شیعه است که درهیچ مکتب و ملتی نظیر و مشابهی برای آن نمی‌توان یافت. زیارت مخصوصه آن حضرت در روز اربعین شعار مخصوص شیعه است و برای هیچ فردی از سایر معصومین(ع) حتی رسول اکرم(ص) این مسئله وجود ندارد و زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) در روز اربعین و اقامه مجلس عزا برای آن حضرت فقط و فقط اختصاص به ایشان دارد. ایشان برای ادعای خود، به روایت مأثوره از امام حسن عسکری(ع)، که زیارت اربعین را علامت ایمان و شعار شیعه معرفی کرده است، تمسک می‌نماید. امام حسن عسکری(ع) نشانه‌های مؤمن را پنچ چیز معرفی می‌کند: پنجاه‌ویک رکعت نماز در شبانه‌روز (نافله و واجب)؛ زیارت اربعین سیدالشهداء(ع)؛ انگشتر در دست راست نمودن؛ پیشانی بر خاک گذاردن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم در نمازهای جهریه (صبح، مغرب و عشا). بعد از آن به ذکر روایات شیعه و سنی مبنی بر اینکه مجالس ترحیم تا سه روز است، می‌پردازد و می‌گوید: ترک زینت برای زنان در عزای میت بیش از سه روز جایز نیست و در این سه روز مستحب است برای صاحبان مصیبت طعام برده شود. در ادامه به کلام مرحوم نراقی که تحدید به سه روز عزاداری برای میت لازم نیست، اشاره می‌کند و به آن پاسخ می‌دهد؛ سپس به نقد و بررسی انحرافات پدیدآمده در امر تدفین و بدعت‌هایی که از غرب در مجالس ترحیم راه یافته پرداخته است. مؤلف، کتاب را با این مطلب به پایان می‌رساند که در اسلام مجلس ترحیمی به نام هفت، چهلم و سال نداریم و اگر اربعین را برای عموم جائز بدانیم از عنوان شعار و علامت بودن برای تشیع خارج می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 3358