[1]نگارنده، نخست، گزارههاى اخلاقى را در سه حوزهى كلامى، فلسفى و عرفانى معرفى نموده و مراتب چهارگانهى اخلاق عرفانى و گونههاى اخلاق فلسفى و عرفانى را برشمرده
... ه و معيار سنجش هريك از مكتبهاى اخلاقى را مطرح كرده است و در ادامه به تعريف عرفان و عارف پرداخته است[۲]
مؤلف، واژههاى «مكارم اخلاق» را بررسى كرده و به برخى از پرسشهاى مطرح در فلسفه اخلاق، پاسخ داده است. وى نزدیک ترين و آسانترين راه وصول به حضرت حق و چگونگى سير و سلوك را معرفى نموده و والاترين اخلاق عرفانى را صحيفه عشق (صحيفه سجاديه) دانسته و پارهاى از ويژگىهاى آن را بيان داشته و بعد از معرفى آن، بهاختصار وارد شرح و تفسير دعاى مكارم اخلاق شده است
[۳]نویسنده، پيرامون اخلاق كلامى، اخلاق حكمى و اخلاق عرفانى با اين شرح سخن گفته است: «كلاميان، اخلاق را به معناى آراستگى به دارایىهاى كمالى و خوبىها و به دست آودن سرشت شايسته مىدانند. دارایىهاى كمالى، امرى نسبى است و به لحاظ ورود نسبيت در هويت اخلاق كلامى، اين علم انگيزههاى متفاوتى همچون سودمندى و لذتگرايى دنيوى يا اخروى را برمىتابد و اوج و بلنداى آن فراتر از لذتگرايى اخروى نمىرود...
در اخلاق حكمى و فلسفى، حكيم متخلّق و فيلسوف هوشمند در حكمت نظرى و عملى مىكوشد تا با عنايت به اين دو سرمايهى ارزشمند و تخلق و تحقق به عالم عقلى، مظهر علم و حكمت الهى گردد...
اخلاق عرفانى، به دنبال آن است كه سالك را بهطور كلى از عنصر «من» و «منيّت» برهاند تا خلق و خوى حقّى در وى پديدار شود؛ بهگونهاى كه چيزى را از خود نداند و خود را بهدور از كمال و جمال بشمارد و اين باور از او هويدا و آفتابى باشد كه هرچه هست از حضرت حق است يا آنكه او خود اوست... اخلاق عرفانى، چهار مرحله را براى وصول سالك به مرتبهى فقر و فنا و نادارى و تلبّس و تخلّق و تحقق صفات حقانى به كمالات ربوبى و اتصاف به ربوبيت ذات، مورد شناسايى قرار داده است:
الف)- تخليه و پاک شدن نفس از ناپسندىهاى حيوانى و وسوسههاى نفسانى و تجليه و آراستن آن به ملكات فاضلهى ربوبى...
ب)- تحليه و فنا در صفات الهى...
ج)- فناى از فنا و فناى در ذات.
د)- سير في الخلق بالحق.
بیشتر