چکیده
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سدههای گذشته،
... هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را بهمثابۀ یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفتهاند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کردهاند. از اینرو در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوماً با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینۀ رابطة علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توأمان و با تناظر یکبهیک دچار تحول و پویایی شدهاند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانة تکامل تمدنها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دورهای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دورهای به هیچ عنوان در تباین با هم نبودهاند. گرچه کاملترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتمّ این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دورة ژرمنی وجود داشته است. از اینرو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتیگرایانة هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ بهصورت مشترک و بهموازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رساندهاند.
بیشتر