مسئلۀ خیر و شر از دیرباز تا کنون یکی از مسائل مهم نزد متفکّران، در ادیان و فرقههای گوناگون بوده است. تقریباً در اکثر ادیان و فرقهها، جهت عادل دانستن خالق، شر
... رور هستی به گونهای متفاوت تفسیر شده است. در اسلام نیز اختلاف اصلی در نحوۀ دیدگاه پیروان علوم عقلی و شرعی همواره محلّ نزاع میان اندیشمندان اسلامی، به ویژه فرق اهل کلام بوده است. اینکه خداوند در افعال خویش، نزد اهل عدل و همچنین معتزله، بری از ظلم و ایجاد قبیح است، و در نگاه اشاعره آزاد است که هر فعلی در محدودۀ ملک خویش انجام دهد، یکی از عوامل اصلی زمین اختلاف در بین آنهاست. مشهور بودن عطّار و مولانا به اشعری بودن این انتظار را در مخاطب یا محقّق پدید میآورَد که طبیعتاً آرایشان موافق با اشاعره باشد. امّا با توجّه به این حقیقت، که مولانا و عطّار، سراسر، پیرو تعقّل و خردمندی بودهاند و به ویژه مولانا پرهیز از تقلید را محور معرفت خویش قرار داده است، این لزوم را در محقّق پدید میآورد تا آرای آنها را نسبت به خیر و شرّ هستی در حوزۀ اندیشههای کلامی-فلسفی باری دیگر به طوری جامعتر بسنجد و با هم مقایسۀ نماید. نگاه عطار و مولانا به هستی و ناملایمات آن، نگاهی است غالباً مشابه که نتیجۀ عشقِ به حقتعالی و مخلوقات صادر شده از جانب او است؛ بنابراین عیبجویی از یک نظام احسن و عدمی ندانستن شرور، در نظر آنها حقیقتاً محصول تفکّری ناقص است. هنگامی که فرَق اهل کلام، در زمینۀ عدل الهی با یکدیگر اختلاف اساسی دارند، دیدگاه عرفانی و حکیمانۀ عطّار و مولانا به عنوان یک داور، در میان معتزله و اشاعره، گامی معتدل برمیدارد و از روی خردمندی، مخالف اشاعره سیر میکند و بیشتر جانب عدلیه و ماتریدیه را مایل میشود. معهذا اندیشۀ این فرقههای اسلامی در تکامل دیدگاه عطّار و مولانا بسیار مؤثّر افتاده و به آنها کمک کرده است، امّا آنها را گرفتار خویش و مقلّد خود نساخته است. حقیقت هم در زمینۀ شناخت عطّار و مولانا این است که مولانا به عنوان میراثدار عرفای پیشین و به ویژه عطّار و نیز بدلیل فاصلۀ زمانی از عصری که هنوز عرفان و تصوّف آن رنگ غالبش زهد و شریعت بود و با عشق پخته نشده بود و هنوز جایگاه وسیعی در ادبیات نداشت، نسبت به امثال سنایی و عطّار از شرایط و دستاوردهای بیشتری برخودار بوده است و حقّ میراثداری را نیز به جا آورده است. و طبیعتاً اگر در مقایسۀ آرای مولانا و عطّار در زمینۀ خیر و شر، از مولانا آرایی گستردهتر در زمینۀ جهانبینی یا جبر و اختیار ببینیم، عجیب نیست.
بیشتر