ترجمه ماشینی :
این پایان نامه برخی از آثار و مضامین اصلی ژان ژاک روسو را در پرتو بحث های اخیر با محوریت اشکال سوبژکتیویته در مدرنیته لیبرال بازنگری می کند. رو
... وسو متفکری لیبرال نیست به این معنا که عاملیت سیاسی کامل را بر روی فرد سرمایه گذاری می کند. با این حال، او با سنت لیبرال در ترویج خود به استثنای امر اجتماعی در تعدادی از آثار مشترک است. از سوی دیگر، چارچوب کاملاً سیاسی روسو در به رسمیت شناختن ماهیت صرفاً عمومی مشروعیت جامعهگرایانه است - اراده عمومی که از همه شهروندان انتظار میرود ابراز کنند و با آن مطابقت کنند.
استدلال می شود که دوگانگی مشخص شده در آثار روسو بین موقعیت سوژه و شهروند در درک کامل پتانسیل یک دیدگاه بازسازی کننده از سوبژکتیویته ناکام است. این دیدگاه بازسازی مبتنی بر پتانسیل آشتی فردی و اجتماعی شدن است. این آشتی دو شاخه دارد. در وهله اول، سوژه هر گونه وضعیت ایده آلیستی یا متعالی را از دست می دهد، آگاهی، شناخت، دانش و سایر پارامترهای حیاتی تعریف از خود متمرکز می شود. ثانیاً، ذهنیت در امتداد خطوط رابطه ای به عنوان بین الاذهانی بازسازی می شود. در این فرآیند، حقیقت از قطعیت سطحی به زندگی فروتن تر در محیط معاملاتی حوزه اجتماعی تنزل می یابد که اقدامات، اشکال و اعمال روزانه را سازماندهی و هماهنگ می کند.
آثار روسو صراحتاً سازماندهی مجدد بین الاذهانی ذهنیت را به رسمیت نمی شناسند. با این حال، آنها در فرآیند تلاش برای تعریف موضوع یا زندگی اجتماعی بر اساس مقوله ایده آلیستی خودبودن یا مقوله عملی اجتماع، از میدان تنش عبور می کنند. نقاط مرجع اصالت و خودمختاری در کنار هم قرار میگیرند تا نشان دهند که آن نظریههای بازسازیکننده که برخی از تفکرات کنونی را هدایت میکنند میتوانند در بازنگری مفهوم روسو از ذهنیت به معنای کاملتر مفید باشند. این کامل بودن بیشتر، بُعدی از عدم قطعیت را میافزاید، زیرا با تقابل مستقیم آثار روایی و زندگینامهای روسو و آثار نظاممند و فلسفی او حاصل میشود.
اعترافات بهعنوان اثری که در آن تلاش برای توصیف اصالت فوراً از جایگاه امر واقعی در زبان ناکام میشود، تجدید نظر میشود. با این حال، امر واقعی نمی تواند جز در زبان ظاهر شود. از نظر روسو، خود هویتی تمامیت جوهر دارد و بلافاصله درک می شود. این بی واسطهگی همان چیزی است که زبان مبهم میکند، اما از طریق بازسازی حضور خود در خود قابل بازیابی نیست. در عوض، سوژه باید مدیون تشخیص هویت خود توسط دیگری باشد. این بدهکاری باید بیشتر به عنوان شناخت دیگری بیان شود، که شناخت در هسته زبان قابل شناسایی است و از آگاهی عمدی، از جمله خودآگاهی جدایی ناپذیر است.
دیالوگ ها محصول بحران سوژه ای است که به خاطر باج گیری و به دام افتادن کامل آن در شبکه های یک توطئه عینیت می یابد. سوژه از وضعیت منحصر به فرد خود به عنوان تنها هدف این نظام بازنمایی جهانی فضیلت دارد. این واقعیتی است که توطئه به آن توجه می کند، اما هرگز نمی تواند به طور کامل به آن دست یابد. با این وجود، قدرت سازنده توطئه نمیتواند خود واقعی را که تلاش میکند خود را بهصورت غیرمشتقآمیز بهعنوان حقیقتی که توسط دروغها نادرست معرفی شده است، از بین ببرد. متن وعده می دهد که موضوع را به عنوان حضور - به عنوان حقیقت - ارائه دهد، اما شکست می خورد. این شکست تا آنجا ثمربخش است که مدلی از فهم را که هم با تجربه خود از توطئه شده علیه سوژه هماهنگ شده است، ارائه می دهد که نمی تواند در نهایت نه توطئه گران و نه موضوعی را که آن گفتمان ساخته است شناسایی کند. تلاش سوژه برای آزمایش توطئه و نشان دادن خود به عنوان تنها موضوع کاملاً بررسی شده هرگز نمی تواند تمام شود. آنچه در پی می آید بررسی، مکاشفه و تفسیر بی پایان، جابجایی حقیقت به دور از هستی شناسی، و تمرکززدایی موضوع از حضور به زمان، یا چارچوب های زمانی متعدد است.
بیشتر