اخلاق و تربیت اخلاقی در عصر حاضر از بنیادیترین موضوع بشریست که همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران مختلف در اقصا نقاط جهان بوده است. از این رو، پژوهش حاضر
... ر با هدف بررسی مقایسهای اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه روسو و آیت الله جوادی آملی انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش تحلیل تطبیقی میباشد. یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که هدف غایی تربیت اخلاقی در نظام طبیعتگرایانه[1] روسو تبعیت انسان از طبیعت و در نظام وحیانی آیت الله جوادی آملی تقرب انسان به سوی خدا میباشد. روسو برای نیل به چنین غایتی محافظت از نفس، تواضع و اعتدال، تحقق آزادی، نوعدوستی و دگرخواهی و آیت الله جوادی نیز شناخت خالق، شناخت خود، فطرتجویی، تواضع و اعتدال، کرامتمداری، تحقق آزادی، نوع دوستی و دگرخواهی را به عنوان اهداف واسطهای معرفی نمودهاند. وجوه اشتراک خاصی بین اهداف ترسیم شده هر دو اندیشمند وجود دارد که از مهمترین آن توجه ویژه هر دو اندیشمند به تربیت اخلاقی است. ولی از مهمترین وجوه اختلاف دو صاحب نظر این است که، روسو دستیابی به اهداف اخلاقی را در دوری از جامعه میداند، در حالی که از نظر استاد جوادی آملی دستیابی به چنین مقاصدی در درون جامعه محقق میشود. همچنین محوریت طبیعت از یک سو و خداوند متعال از سوی دیگر از مهمترین تضادهای ماهوی و سرچشمههای معرفتی اهداف تربیت اخلاقی در دو دیدگاه است که جهت دهی زیست اخلاقی آدمی را از ابتدا تا انتها بر عهده دارد.
[1]. طبیعتگرایی (Naturalisme) یا فلسفه اصالت طبیعت از جمله فلسفههای محض قدیمی است که طبیعت را تنها واقعیت می پندارد و تقریباً به غیر آن معتقد نیست. به عبارت دیگر، به نظر پیروان این سیستم فکری آنچه واقعیت دارد، همان «طبیعت» است آنچنان که حواس ما در مییابند. هیچ گونه علت و قدرت فراسوی طبیعی بر جهان حکومت نمی کند بلکه جهان، قائم به ذات است، توضیح آن در خودش است، ادارهاش به عهده خودش میباشد، و خود، راهنما و رهبر خویشتن است. طبیعت گرایی نظام فکری کسانی است که همه علل غایی را در طبیعت مییابند. طبیعتگرایی، که سادهترین و روشنترین فلسفههای محض است، واقعیت و طبیعت را یکی یا مترادف میداند، و آدمی را فرزند طبیعت میپندارد نه جامعه (شعاری نژاد، 420:1383).
بیشتر