جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
عاطفه، اراده و معقولیت باور دینی (تقریری از نقد ویلیام جیمز بر «اخلاق باور» کلیفورد)
نویسنده:
زهرا رمضانلو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
باورهای دینی و معقولیت آن مسئله ای است که با مدعیات فیلسوفان مدرن به مسئله‌ای جدی در فلسفه دین بدل شد. یکی از مناقشه‌برانگیزترین مواضع در این مورد قرینه‌گرایی است که تأکید دارد اعتقادات ما باید همراه با شواهد و قرائن باشد. در دوران معاصر کلیفورد با مطرح کردن ایده اخلاق باور قرینه‌گرایی را به افراطی‌ترین شکل خود مطرح کرد. ویلیام جیمز با مطرح کردن نقش اراده و عواطف در شکل گیری باور نظریه کلیفورد را نقد کرده و سعی در دفاع از عقلانیت باور دینی دارد. در این نوشتار سعی می‌شود به این پرسش پاسخ داده شود که جیمز چگونه با همان مبانی تجربه‌گرایانه قرینه‌گرایان به نقد کلیفورد می‌پردازد و آیا دیدگاه او توان پاسخ به نقدهای مطرح شده را دارد یا نه. تلاش می‌شود با روش تحلیلی و براساس داده-های کتابخانه‌ای نحوه مواجهه جیمز با قرینه‌گرایی از موضعی غیراز ایمان‌گرایی بررسی و ارزیابی شود. با توجه به دیدگاه‌های جیمز به ویژه در مقاله اراده معطوف به باور می‌توان دریافت موضع او در دفاع از عقلانیت باور دینی در مقابل قرینه‌گرایی نسبتا منسجم است. از نظر ویلیام جیمز موضع قرینه‌گرایی کلیفوردی برخلاف ادعا غیرعقلانی و جزم‌گرایانه است و میل و اراده منطقاً نقشی ضروری در حقیقت‌جویی بازی می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 55 تا 75
یادداشتی بر کتابِ «دربارة تجربة دینی (قدیسه ترزا، ویلیام جیمز، ویلیام آلستون، وین پرادفوت، مایکل مارتین)»
نویسنده:
مریم‌ صانع ‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 58 تا 60
بررسی کیفیت معرفتی در مکاشفات روزبهان و مقایسه آن با تجربه دینی از دیدگاه ویلیام جیمز
نویسنده:
فرهاد فرضی، عبدالرضا مظاهری، انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: در عرفان اسلامی – مکاشفه مساله مهم و مورد توجه خاص و ویژه ای بوده و هست زمانی که عارف بر اثر تهذیب نفس و ریاضتی که از سوی مرشد و پیر به اوالقا می شود و به حالات و مقاماتی دست یافت در واقع واحد مکاشفاتی شده است. کشف و شهود در عرفان به معنای اطلاع بر معنای غیبی و امور حقیقی است که در ماورای حجاب است، از روی وجود وجدان آن‌ها به گونه‌ای که مکاشف متحقق به حقیقت مکشوف گردد یعنی همان مقام حق الیقین و یا از روی شهود و رؤیت که همان مقام عین الیقین است.از مسائل مهم در فلسفه عرفان، شناخت تجربه عینی است. تجربه دینی مواجهه درونی و شهودی با امر قدسی است. ویلیام جیمز معتقد است که احساسات، ثابت‌ترین و بنیادی‌ترین عناصر هستند. در نگاه او تجربه دینی، تجربه‌ای است که فاعل، آن را دینی می‌فهمد. ویژگی‌های تجربه‌ دینی، براساس نظریۀ ویلیام جیمز عبارتند از: توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی این تحقیق به بررسی یکی از مهم ترین این ویژگی ها یعنی کیفیت معرفتی در مکاشفات روزبهان و مقایسه آن با تجربه دینی از نگاه ویلیام جیمز خواهد پرداخت.روش تحقیق: روش این مطالعه توصیفی- تحلیلی می‌باشد و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه‌ای است و از کتاب، مقاله، نرم‌افزار استفاده شد. همچنین ابزارگردآوری اطلاعات فیش‌برداری می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 86 تا 111
فایده‌مندی دین از منظر ویلیام جیمز و اریک فروم
نویسنده:
آرزو علی پور؛ استاد راهنما: اکرم عسکرزاده مزرعه؛ استاد مشاور: مریم سلطانی کوهستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاه‌های ویلیام جیمز و اریک فروم درباره فایده‌مندی دین در زندگی انسان‌ها می‌پردازد. جیمز دین را از منظر تجربه دینی و احساسات فردی می‌بیند و معتقد است که ایمان دینی بر اساس احساسات و عواطف انسان، نه دلایل عقلانی، باعث آرامش و معنای زندگی می‌شود. وی همچنین دین را عاملی برای بروز رفتار اخلاقی می‌داند. در مقابل، فروم دین را پدیده‌ای اجتماعی می‌داند که از نیاز انسان به الگوهای فکری و اجتماعی ناشی می‌شود. او معتقد است که دین باید به رشد توانایی‌های درونی فرد مانند آزادی، تفکر و عشق کمک کند و تأکید دارد که انتخاب دین باید آزادانه و بر اساس این مؤلفه‌ها باشد. در نتیجه، جیمز به وجود حقیقت مستقل خدا در جهان خارج از ذهن انسان اعتقاد دارد، در حالی که فروم وجود خدا را به‌عنوان ساخته اجتماعی انسان‌ها می‌داند.
بررسی تجربه معنوی در روان شناسی دین از نظر ویلیام جیمز و اندرو نیوبرگ
نویسنده:
شهربانو راستین؛ استاد راهنما: علی سنایی؛ استاد مشاور: عظیم حمزئیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه معنوی در روان‌‌شناسی دین از نظر ویلیام جیمز و اندرو نیوبرگ است. روش تحقیق توصیفی-مقایسه‌‌ای می‌‌باشد و محقق با استناد به مقالات و کتب به بررسی متون در زمینه عنوان پژوهشی خویش پرداخته است. نتایج بررسی نشان داد که بر اساس نظر نیوبرگ، دین و مذهب با فیزیولوژی مغز مرتبط هستند و می‌‌توان تاثیر دین بر افراد را به واسطه اندازه‌‌گیری تغییرات مغزی و هورمونی مورد بررسی قرار داد. به همین دلیل، در مدل نیوبرگ، زمانی می‌‌توان به نتیجه قطعی از دین دست پیدا کرد که قابل آزمایش و بررسی باشد. نتایج این مطالعه نشان داده است که برخلاف ایده نیوبرگ، ویلیام جیمز معتقد است که دین و تجربه دینی قابل اندازه‌‌گیری نیست و تنها شخصی که آن را تجربه کرده قادر به توصیف برخی از تجارب خویش است. بر اساس این دیدگاه‌‌ها، این مطالعه کوشش کرده است تا تفاوت این دو رویکرد را به صورت دقیق‌‌تر و با جزییات بیشتری مورد بررسی قرار دهد و تمایزات و نقطه نظرات نیوبرگ و جیمز را برجسته‌‌تر سازد. به صورت کلی، نتایج به دست آمده نشان داد که جیمز و نیوبرگ بر اهمیت تجربه درونی و غیرعینی در شکل‌گیری باورهای دینی تأکید دارند. آن‌ها معتقدند که تجربه مستقیم و عمیق معنوی، نقش محوری در شکل‌گیری و تقویت ایمان افراد ایفا می‌کند. هر دو فیلسوف بر تنوع بسیار زیاد تجربیات مذهبی در سراسر جهان تأکید می‌کنند. آن‌ها معتقدند که یک تعریف واحد و جامع برای تجربه مذهبی وجود ندارد و این تجربیات می‌توانند بسیار متفاوت باشند. همچنین، معتقدند که تجربه معنوی تأثیر عمیقی بر زندگی افراد می‌گذارد و می‌تواند به آن‌ها معنا، هدف و آرامش بدهد. وجه اختلاف آنان نیز این است که رویکرد جیمز بیشتر فلسفی و روانشناختی است. او بر تحلیل و تفسیر تجربه‌های درونی و غیرعینی افراد تأکید دارد. اما رویکرد نیوبرگ بیشتر علمی و عصبی است. او از روش‌های علمی و تصویربرداری مغز برای مطالعه پایه‌های عصبی تجربه‌های مذهبی استفاده می‌کند. همچنین، تعریف جیمز از تجربه معنوی گسترده‌تر است و شامل طیف وسیعی از تجربیات می‌شود. اما تعریف نیوبرگ از تجربه معنوی بیشتر بر جنبه‌های عصبی و فیزیولوژیکی این تجربه تمرکز دارد. این موارد با تفصیل بیشتری در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفته است.
جایگاه باور در فلسفه ملاصدرا با تاکید بر آرای کلیفورد و جیمز
نویسنده:
مسعود زین العابدین؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی؛ استاد مشاور: عین اله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقایسه جایگاه باور با سایر ساحت های شخصیت انسانی همچون احساسات، عواطف و رفتار یکی از پرسش های مهم در معرفت شناسی معاصر است. برخی باورها را زیربنا می دانند و برخی به اصالت عواطف اعتقاد دارند. پرسشِ این پژوهش درباره جایگاه باور در اندیشه کلیفورد، جیمز و ملاصدرا است. در این بررسی به این نتیجه رسیدیم که کلیفورد قرینه گرا است و مبتنی بر نظریه اخلاق باور، در برابر باورهایمان مسئولیت اخلاقی داریم. باورها ساختار شبکه‌ای دارند و باورهای هر فرد، بر سایر باورهای خودش و دیگران تاثیر میگذارد. کلیفورد طرفدار اصالت باور است و توجه خاصی به عواطف ندارد. درمقابل، جیمز برای عواطف، اصالت قائل است و آنها را در تحقق باور، موثر میداند. او بر تاثیر عوامل غیرِمعرفتی بر باور تاکید میکند و برخلاف کلیفورد، طرفدارِ لاادریگری نیست؛ طبیعت عاطفی ما، آنچه را که گزینشی زنده و دارای کاربرد باشد گزینش میکند. ملاصدرا در آثارش، بر مفاد اخلاق باور تاکید دارد و برای باورها برهان اقامه میکند(درونگرایی) اما بر خلاف کلیفورد، عواطف را نیز مهم میداند و از تاثیر عوامل غیر معرفتی بر باور دفاع کرده، وحی و شهود را منبع معرفت میداند(برونگرایی). نزد او قوه خیال صرفا منفعل نیست و در اثرگذاریِ عواطف بر باورها و نفس، نقش کلیدی دارد. میتوان استنباط کرد که نزد ملاصدرا، امر دایر بر اصالت یکی از دو ساحتِ باورها یا عواطف نیست؛ نفس یک هویت یکپارچه است و قوا مراتب آن هستند. نفس در تاثیر و تاثر متقابل با قوا و ساحتهای شخصیت قرار دارد و همچون حس مشترک که مجمع حواس است، نفس نیز مجمع و رباط همه باورها و عواطف میباشد. باورها با یکدیگر، عواطف با یکدیگر، باورها و عواطف با یکدیگر، و هر دو با نفس، ارتباط شبکه ای دارند و همچون ظروف مرتبطه هستند. نتیجه این تعاملِ مستمر، تحقق شاکله انسانی است؛ انسانها شاکله متفاوت و اختلاف نوعی دارند و مبتنی بر این اختلافها، زیست نوعِ متفاوت دارند و حتی ممکن است هر فرد در دوره های مختلف، زیست نوع متفاوت داشته باشد لذا نمیتوان برای همه نسخه واحد پیچید.
تحلیل رابطه «اراده» با «باور» در اندیشه ویلیام جیمز
نویسنده:
مسعود زین العابدین ، عبدالله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وظیفه گرایی یکی از پیامدهای ارادی بودن باور است و لذا رابطه اراده و باور مورد توجه معرفت شناسان قرار دارد. پرسش اصلی این پژوهش نیز بررسی این رابطه از دیدگاه ویلیام جیمز است تا مشخص شود آیا از دیدگاه او عوامل غیرمعرفتی نیز باور موثرند؟ و در این بین، اراده و طبیعتِ ارادی بشر چه تاثیری بر باورهای فرد دارد؟ در این پژوهش به این نتایج رسیدیم که ویلیام جیمز با اراده گرایی مستقیم دستوریِ کلیفورد مخالف است اما خود نیز اراده گرا است. از دیدگاه او طبیعت احساسی ما نه فقط می تواند، بلکه بایستی بین فرضیه ها گزینش کند و البته این مهم فقط در مورد انتخاب های «اصیل» امکان پذیر است. از دیدگاه جیمز، پذیرش های پیشین، شهرت و مرجعیت دیگران، کاربرد عملی باور و تمایل ها در اراده معطوف به باور موثرند. او در مقابل کلیفورد که باور بدون کسب شواهد کافی را برنمی تافت، معتقد است ما باید تجربه کنیم و این تجربه را به تواتر برسانیم و با تفکر درباره نتایجی که از این تجارب به دست آمده است، به حقیقت دست پیدا کنیم. از دیدگاه او نقش اراده در اخلاق برجسته است و همچنین اراده در ارتباطات شخصی نیز نقش دارد. جیمز معتقد است گرایش ها و ایمان قبلی ما به یک واقعیت، نقشی فعال در تحقق آن واقعیت دارد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
مبانی هستی شناختی معنای زندگی از دیدگاه ویکتور فرانکل و ویلیام جیمز
نویسنده:
حسن شیخیانی , محمد حسین مهدوی‌نژاد , مهدی خادمی , معصومه سالاری راد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی و مقایسه نظریات ویلیام جیمز و ویکتور فرانکل در زمینه معناداری زندگی و به تبع آن یافتن راهی نو برای حل مسئله بی معنایی زندگی و تجدیدنظر در نگرش‌های معاصر درباره معناداری زندگی و استفاده از آرمان‌ها و ارزش‌های کلاسیک برای درک عمیق‌تر این مفهوم می‌باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف برسی مبانی هستی شناختی معناداری زندگی از دو بعد جهانئ شناختی و انسان شناختی) انجام شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و بهره گیری از منابع کتابخانه‌ای و اسنادی انجام شده است. چارچوب نظری این تحقیق، مبتنی بر نظریات ویکتور فرانکل و ویلیام جیمز در زمینه معناداری زندگی است. واکاوی دیدگاه های آنها نسبت به معناداری زندگی، نشان می¬دهد هر دو فیلسوف تأکید دارند که یافتن هدف و معنا در زندگی برای شادابی و خوشبختی انسان ضروری است و هر دو معتقد هستند که معناداری زندگی نتیجه فعالیت و عمل است. رویکرد فرانکل بر ارزش‌ها و معنای شخصی اشاره دارد، در حالیکه جیمز در رویکرد خود بر تجربه شخصی و رابطه با جهان بیرونی تاکید دارد، همچنین دیدگاه فرانکل، بر نیاز انسان به معنا تأکید دارد ولی جیمز، بر تجربه و کاربرد عملی معنا تأکید دارد.
صفحات :
از صفحه 179 تا 201
بررسی تطبیقی شهود عرفانی شیخ شهاب‌الدین سهروردی با تجربه دینی ویلیام جیمز
نویسنده:
فاطمه عبداله پور سنگچی ، حسین رهنمائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل دین‌پژوهی در سده‌های کنونی، تجربه دینی (Religious experience) است. پرسش اساسی در تجربه دینی ـ به ویژه نوع عرفانی آن (Mystical experience) ـ ، میزان واقعیت متعلّق تجربه است. شهود که از گونه‌های تجربه‌های عرفانی به شمار می‌آید، از موضوع‌های برجسته در فلسفه و عرفان اسلامی است. این موضوع ـ به ویژه در نظام فکری شهاب‌الدین سهروردی ـ جایگاه ویژه و اساسی دارد. مسأله پژوهش پیش‌رو که با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به آثار فیلسوف غربی و کتاب‌های گوناگون شیخ اشراق صورت گرفته، مقایسه تجربه دینی از دیدگاه ویلیام جیمز با شهود عرفانی از دیدگاه سهروردی است. یافته‌های تحقیق نشانگر آن است که این دو، اشتراک‌ها و افتراق‌های مهمی با هم دارند. بیان‌ناپذیری و شخصی‌بودن، از اشتراک‌های این دو است. تفاوت در روش شناخت حقیقت، اختلاف در خاستگاه حصول و محل وقوع آن، از جمله اختلاف‌های این دو رویکرد است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 109
بررسی نقش مصلحت در باور (دینی) در آراء ویلیام جیمز و نقد آن
نویسنده:
فاطمه توکلی؛ استاد راهنما: مهدی اخوان؛ استاد مشاور: قاسم پور حسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پرسش از چیستی حقیقت و چگونگی ایجاد باورها و همچنین سوال از نسبت آن‌ها با منافع و مصالح افراد در ذهن نظریه‌پردازان معرفت‌شناسی وجود داشته‌است. در این پژوهش تلاش شده‌است با تعمق در آراء ویلیام جیمز و با در نظر گرفتن رویکرد عملگرایانه‌ی او به دین، جایگاه مصلحت‌سنجی در حیطه‌ی اخلاقی باور و اراده‌ی معطوف به آن، تبیین شود.در این نوشتار، ابتدا به بررسی مفاهیم «واقعیت» و «حقیقت» پرداخته و در این راستا، نظریه ی صدق جیمز را بررسی کردیم تا مشخص شود ملاک حقیقت در آراء وی چیست. با توجه به پراگماتیستی بودن نظریه‌ی صدق وی، مفهوم کلیدی بعدی «فایده» بود که آن را بررسی کردیم. سپس با بررسی مفهوم «باور»، عوامل و قواعد شکل‌گیری آن، عاملیت اراده انسان در شکل‌گیری باورها را شرح دادیم. در این سیر ضمن بررسی تقابل نظریات جیمز و عقل‌گرایانی چون کلیفرد، دو اصل مهم جیمز، یعنی انتخاب اصیل و باور خودتحقق‌بخش را نیز بررسی کردیم. «مصلحت»، دلیل جیمز برای ارائه‌ی نظریات خود و یکی از مفاهیمی است که در باب حقیقت، از آن استفاده کرده است. با توجه به این که این واژه در حیطه‌ی سودمندی معنا شده و متضمن نوعی مجوز برای انجام برخی اعمال است، بررسی دقیق‌تر آن مهم به نظر می‌رسید. بنابراین ضمن بررسی «مصلحت» در آثار و نظریات جیمز، جایگاه و لزوم استفاده از آن را در آراء وی ارزیابی کرده و به این نتیجه رسیدیم امکان معادل سازی واژه‌ی منفعت به جای مصلحت و بهره‌مندی از آن وجود داشته است. در نهایت مهم ترین نقدهایی که به مفهوم حقیقت و فایده در آراء جیمز وارد شده بود را نیز مطرح کرده و تا حد امکان پاسخ های موجود را نیز بیان کردیم و در باب مصلحت نیز بیان کردیم که استفاده از این مفهوم، با معنی متداول فعلی و جایگاه آن در نظام فکری و جامعه‌ی حاضر تفاوت داشته و مناسب نمی‌باشد.