جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2139
نسبت متافیزیک و فلسفه سیاسی اجتماعی هگل
نویسنده:
پدیدآور: مهدی آزموده بیگلر ؛ استاد راهنما: علی‌اکبر احمدی افرمجانی ؛ استاد مشاور: حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نظام مطلق هگل تلاش نموده است در تمامیت خود همه‌ی عرصه‌های گوناگون حیات فرهنگی بشری را جمع آورد. همبستگی عرصه‌های متفاوت این امر را به ذهن متبادر می‌سازد که هیچ دقیقه‌ای را بدون در نظر گرفتن سایر بروزات نمی‌توان مدنظر قرار داد. در این تمامیت، دین به عنوان یکی از مهمترین دقیقه‌ها موقعیت و اهمیت خاصی را دارا است. این درحالی است که تفاسیر مختلف و گاه متعارضی از هگل به وجود آمده که علیرغم باور به سویه‌های دینی تفکر هگل، نظام او را غیر‌متافیزیکی مورد توجه قرار می‌دهند. این جستار تلاش دارد بدین موضوع بپردازد که اولاً رویکردهای متافیزیکی یا غیرمتافیزیکی، کدام وجوه فلسفه هگل را مدنظر قرار می‌دهند، ثانیاً در سایه هر یک از این خوانش‌ها، اندیشه‌‌های سیاسی و اجتماعی هگل چگونه امکان ظهور و بروز می‌یابند؛ و آیا اصولاً می‌توان اندیشه‌های هگل را به نحوی غیرمتافیزیکی خواند و برای او در پرتو این نگاه قائل به فلسفه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز بود. نوشتار حاضر، بدون قضاوتی نهایی، صرفاً به شرح و بسط برخی از آراء و نظرات در سنت هگل‌شناسی انگلیسی‌زبان می‌پردازد.
آگاهی‌بخشی به عنوان هویت تئآتر با توجه به نظریات «رد» دریدا و دیالکتیک هگل
نویسنده:
پدیدآور: محمدحسین معارف ؛ استاد راهنما: اسماعیل شفیعی ؛ استاد مشاور: اسماعیل شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
چه دیدگاه هبر برای هنر در نظر هنرمند غالب باشد و چه دیدگاه هنر برای زندگی، می‌توان از آگاهی بخشی به عنوان جان‌مایه‌ی هنر نمایش یاد کرد. آگاهی بخشی، هویتی‌ست که در میان سطور متن‌های نمایشی و در قاب‌بندی‌های کارگردانی یک اثر نهفته است و هر لحظه، در پی مجال کشف شدن است تا قوی‌ترین ارتباط خود را بتواند با مخاطب اثر هنری، چه از منظر منطقی و چه از منظر حسی برقرار کند. اما این آگاهی، خود به چه معناست؟ در علوم مختلفی از قبیل علوم طبیعی، ریاضیات و منطق، فلسفه، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و… می‌توان به دنبال معنای آگاهی گشت، اما به واسطه‌ی حساسیتی که پیرامون این موضوع وجود دارد، در این تحقیق از میراث فکری دو فیلسوف بزرگ تاریخ فلسفه که هرکدام نماینده‌ی دستگاه فکری متفاوتی هستند، یعنی ویلهم هگل و ژاک دریدا است استفاده گشته‌است تا بنیان معنای آگاهی را متوجه گردیم و سپس، توانایی تعمیم آن را در هنر نمایش پیدا کنیم. بدین صورت این دو رویکرد از دو منظر متفاوت و عمیق‌تر، می‌تواند ما را در شناخت معنای واقعی آگاهی‌بخشی در/ توسط تئاتر یاری رساند.
گذر از دیالکتیک استعلایی کانت به ایدئالیسم دیالکتیکی هگل
نویسنده:
پدیدآور: زهره شفیعی نژاد ؛ استاد راهنما: علی‌اکبر احمدی افرمجانی ؛ استاد مشاور: احمد علی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث از «امر مطلق» و نحوه ی مواجهه ی آدمی با آن، یکی از مسائل اصیل و عمیق تفکر، در تاریخ فلسفه و اندیشه است؛ بر این اساس در طول سیر اندیشه، هریک از فلاسفه و متفکران نسبت به این مفهوم، نظرات و اکتشافاتی مهم و ارزشمند داشته اند. کانت و هگل نیز از جمله ی این فیلسوفان نام آور محسوب می شوند. در این رساله کوشیده ایم تا ابتدا به درک درستی از مفهوم امر مطلق نزد کانت نائل شویم؛ سپس اظهارات کانت را از دیدگاه هگل به نقد بکشیم و آن گاه به ترسیم دیدگاه هگل در خصوص امر مطلق بپردازیم. به طور کلی کانت معتقد است امر مطلق متعلق به ساحت اشیاء فی نفسه ایی است که عقل محض راهی برای شناخت آن ندارد و به همین علّت در تلاش برای دست یابی به چنین شناختی، دچار دیالکتیک و توهم می شود؛ اما هگل معتقد است در سیستم فلسفی کانت اختلالاتی وجود دارد که منجر به این نتیجه ی نادرست از امر مطلق شده است و بر این اساس او معتقد است تنها دغدغه ی اندیشه ی بشر در طول سیر تاریخ، اندیشه و فلسفه، امر مطلق و دست یابی به شناختی جامع و متقن از آن بوده است؛ همچنین آن که وی بر خلاف کانت، آدمی و قوای شناختی آن را مستعد شناخت و معرفت از امر مطلق می داند و از همین رو هگل در مهم ترین آثار خویش، به ترسیم سیر آگاهی در شناخت وجوه گوناگون امر مطلق پرداخته است.
نسبت فرد و دولت در فلسفه سیاسی هگل
نویسنده:
پدیدآور: وحید مفتخری ؛ استاد راهنما: علی مرادخانی ؛ استاد مشاور: احمد علی‌اکبر مسگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اگر دولت، چنانکه متفکران سیاسی مدرن پیش از هگل بر آن تاکید داشتند، حاصل قرارداد باشد و قرارداد نیز حاصل توافقی میان اراده‌های خودسرانه و جزئی افراد، آن‌گاه می‌توان گفت که دولت هر لحظه در معرض نابودی است. زیرا مطلوبیّت‌های اراده‌های خودسرانه افراد هر لحظه می‌تواند تغییر کند و به مجرد این تغییر، توافق میان آن‌ها نیز از بین برود. از این مهم‌تر، چنانکه دولت به محصول قرارداد تقلیل یابد آن‌گاه رابطه‌ی افراد با آن به رابطه‌ای ابزاری تبدیل خواهد شد. این در حالی است که به نظر هگل چنین امری منجر به از خودبیگانگی افراد نسبت به جهان اجتماعی‌ای خواهد شد که در آن زندگی می‌کنند. او دولت مدرن را نه وسیله‌ای برای برطرف نمودن نیازهای جزئی، بلکه بیشتر از آن به عنوان تلاشی جمعی جهت پیگیری خیر عمومی اجتماع یا به عبارتی دیگر تحقق امر سیاسی در زمانه‌ی مدرن می‌فهمد؛ اجتماعی سیاسی‌ که حضور در آن برای دست‌یافتن به حد نهایی آزادی که تنها به‌واسطه‌ی مشارکت اجتماعی حاصل می‌آید، ضروری است. از این رو هگل که از پس رخدادهای انقلاب فرانسه به اروپای زمان خود می‌نگرد، به دنبال بنیان و اساسی برای دولت می‌گردد که از طرفی بتواند به انقلاب فرانسه و اصل اساسی آن یعنی آزادی همگان وفادار بماند و از طرف دیگر نیز بتواند به آن معنایی نهادی بخشیده و انقلاب را در چارچوب نظمی سیاسی استمرار بخشد. او بنیان مورد نظر خود را اراده قرار می‌دهد. اما تلقی او از اراده با تلقی فیلسوفان نظریه حق طبیعی که دولت را حاصل قرارداد میان اراده‌های خودسرانه دانسته و در نتیجه آن را با جامعه‌مدنی یکی فرض می‌کردند، متفاوت است. زیرا مفهوم اراده نزد او، به قدرت انتخاب صرف و اراده‌ی خودسرانه تقلیل نمی‌یابد بلکه مطابق نظر او اراده از ساختاری عقلانی برخوردار است. این ساختار عقلانی (روحانی) اراده می‌تواند به عنوان پایه و اساس دولت، جایگزین اراده طبیعی شود
فلسفه نظری تاریخ از منظر امیرالمؤمنین (علیه السلام)و نقدی بر نظریه هگل
نویسنده:
پدیدآور: معصومه حاجی مقصودی ؛ استاد راهنما: محسن الویری ؛ استاد مشاور: سید محمد کاظم طباطبایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این تحقیق با عنوان «فلسفه نظری تاریخ از منظر امیرالمؤمنین و نقدی بر نظریّه‌‌ی هگل» و با روش تحلیل کیفی و نقد محتوایی تدوین شده است. فلسفه‌‌ی تاریخ برخاسته از متون دینی به ارزش‌‌های گوناگون انسانی توجّه ویژه دارد و به نوعی انگیزه‌‌بخش جبهه‌‌ی حق در طول تاریخ خواهد بود. هدف تحقیق، بیان اندیشه‌‌های فلسفه‌‌ی تاریخ برگرفته از آموزه‌‌های امام علی؛ از جمله عوامل حرکت تاریخ در دو بعد انسانی و فراانسانی، نوع و گستره، هدف‌‌مندی، مراحل و فرجام این حرکت و بررسی نظریّه‌‌ی هگل به‌‌عنوان فیلسوف مسیحی در مغرب زمین است. از دیدگاه امیر‌‌المؤمنین، محرّک تاریخ، در خطّ صالحان، در بُعد انسانی، فطرت پاک الهی، نفس مطمئنّه، عقل سلیم و وحی و پیامبران الهی در کنار اراده‌‌ی انسان است و در بُعد فرا انسانی، فرشتگان و مقاومت در برابر وسوسه‌‌های شیطان و فراتر از همه‌‌، صفات، افعال و سنّت‌‌های الهی است. در مجموع، تاریخ با وجود فراز و نشیب‌های فراوان، به‌‌سوی عبودیّت و پویایی کمالات انسانی در حرکت است. سرانجام طبق سنن الهی و با امداد الهی حق به اوج کمال خود می‌رسد. در حالی‌‌که در نظریّه‌‌ی هگل به ویژگی‌‌های انسانی و ارتباط انسان با موجودات دیگر، توجّه تام نشده است و مهم‌‌ترین عامل حرکت تاریخ، اصل دیالکتیک معرفی شده است. وی درباره‌‌ی رابطه‌‌‌ی متضادّین دچار اشتباه شده است؛ از طرفی، در جریان طبیعت، ناسازگاری‌‌ها نمی‌توانند حرکت را توجیه کنند. در اندیشه‌‌ی وی، قانون‌‌مندی تاریخ توجیه نشده است. البته حرکت تاریخ، دارای هدفی ضرورت‌‌گرایانه در سیر خطّی و تکاملی بدون توجّه به تلاش‌‌های انسانی آزاد توجیه شده است. از نظر وی، تاریخ جهان بر اساس آزادی یک فرد و اسارت دیگری و در نهایت آزادی همگان در حرکت است. مسیر حرکت، جلوه‌‌های اندیشه‌‌ی مطلق در پوشش ملت و مردمان است. آزادی مطلق و آگاهی تام، غایت تاریخ است؛ البتّه هگل، در جریان این رهایی روح، جایگاه ارزشی برای بروز اراده‌‌های انسانی و اصلاح جوامع باقی نمی‌‌گذارد.
تأثیر نگرش اندیشمندان به ماهیت انسان در انگاره‌های حقوق بشر (با تأکید بر واکاوی اندیشه مولوی و هگل)
نویسنده:
پدیدآور: آوات عبدالهی ؛ استاد راهنما: رضا فنازاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نخستین سنگ بنای حقوق بشر با لایحه مورخه 1686 انگلستان نهاده شده و تقریباً یکصد سال بعد یعنی در 4 ژوئیه 1776 اعلامیه‌ی استقلال آمریکا به تصویب رسید. در واقع (حقوق بشر) اصطلاح جدیدی است که پس از جنگ جهانی دوم و تأسیس سازمان ملل متحد در سال 1945 وارد ادبیات عمومی شده است. برای حقوق بشر تعاریف متعددی ارائه شده است اما آنچه که از ماهیت و ذات این واژه برمی‌آید این است که حقوق بشر به معنی امتیازاتی کلی است که هرفرد انسانی طبعاً دارای آن است یعنی هر آنچه از حق و حقوق ذاتی و فطری که به انسان مربوط است و انسان به معنای نوع بشر از حقوق خاص خودش برخوردار است. در کنار این تعاریف ادیان و مکاتب مختلف هرکدام دیدگاه و نگرش خاص خودشان را نسبت به مقوله حقوق بشر دارند به عنوان مثال دیدگاه ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت نسبت به حقوق بشر در عین اشتراکات، اختلاف نظراتی نیز باهم دارند و در دین اسلام برابری و برادری جزء اصول اساسی حقوق بشر برشمرده شده‌ است و بدون اصل برابری و برادری دستیابی به عدالت در زمینه حقوق بشر امکان پذیر نیست. امروزه برای حقوق بشر نسل‌های چندگانه‌ای برشمرده شده است که به زعم بعضی از نظریه پردازان سه گروه یا نسل و به نظر برخی دیگر پنج نسل ذکر شده است. این نسل‌ها شامل حقوق سیاسی و مدنی، حقوق اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی ، حقوق ارتباطات و حقوق محیط زیست. امروزه در برابر حقوق بشر از حقوق شهروندی صحبت به میان می‌آید که نمی‌توان گفت که این دو مفهوم به هم شبیه یا یکی هستند بلکه باید گفت حقوق بشر یک مفهوم کلی و فراگیر است که شاید بتوان حقوق شهروندی را در آن جای داد یعنی حقوق بشر شامل کلیه افراد بشر می‌شود اما حقوق شهروندی یک مفهومی است که در برگیرنده و شامل افراد زیر پرچم و تابع یک کشور می‌شود بنابراین می‌توان گفت که مفهوم حقوق بشر یک کلیت و فراگیرتر از حقوق شهروندی است. هرچند امروزه برخی بر این باورند که حقوق بشر امروزی نتیجه نفوذ فلسفه و اندیشه‌های غربی است اما باید پذیرفت که حقوق بشر از بنیادها و اندیشه‌های فرهنگی سایر ملل، مذاهب و مکاتب تاثیر گرفته است چرا که اعلامیه جهانی حقوق بشر در نخستین مرحله خود، مصوب 51 کشور عضو سازمان ملل بوده و بر اساس پیشنهادات و باورها و فرهنگ‌های جمعی هرکدام از این اعضا نوشته شده است. اندیشمندان و دانشمندان مختلف از ادیان و مکاتب مختلف در زمینه حقوق بشر تألیفات و بیاناتی ارائه کرده‌اند که هگل از دنیای غرب و مکتب جمع گرایی و مولانا به عنوان یک عارف و عالم مسلمان در این گفتار بررسی شده است. هگل فیلسوف غربی از یک دیدگاه مادی‌گرایانه به مسئله حقوق بشر نگریسته و مولانا با یک دیدگاه عرفانی و الهی و با رنگ و صبغه دینی به بیان حقوق انسان پرداخته است.
زمینه های ظهور مفهوم "روح"در نظام فلسفی هگل متأخر بر اساس رساله ی روح مسیحیت و سرنوشت آن
نویسنده:
پدیدآور: علیرضا محقق ؛ استاد راهنما: احمدعلی اکبرمسگری ؛ استاد مشاور: علی مرادخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مفهوم «روح» فراگیرترین مفهوم در فلسفه ی بالیده ی هگل است، به نحوی که فهم این فلسفه بدون فهم این مفهوم مقدور نیست. هرچند مفهوم «روح» از دوره ی ینای هگل به بعد است که به ساختار پرورده و معنای کامل خود نائل می شود، اما این مفهوم حاصل خط سیر پیوسته ی اندیشه ی هگل از دوره ی توبینگن تا دوره ی فرانکفورت است که دوره ی ینا بلافاصله پس از آن قرار دارد. این خط سیر با رساله ی توبینگن آغاز می شود و به رساله ی روح مسیحیت و سرنوشت آن (از دوره ی فرانکفورت) می انجامد، رساله ای که نقطه ی اوج این خط سیر تا پیش از دوره ی ینا است. مفهوم کانونی رساله ی توبینگن مفهوم «دین قومی» و متعاقب آن «روح قومی» است و مفهوم کانونی رساله ی روح مسیحیت مفهوم بنیادی «عشق» است که در واقع همین مفهوم با تطوری که در دوره ی ینا از سر می گذارند نهایتاً به مفهوم بالیده ی «روح» در پدیدارشناسی روح تبدیل می شود. هگل مفهوم «عشق» را در فرانکفورت از هولدرلین و بواسطه ی اثر بسیار تعیین کننده ی او یعنی قطعه ی درباب حکم و وجود اخذ می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با دنبال کردن این پس زمینه ی مفهومی از مفهوم «روح قومی» تا مفهوم «عشق»، زمینه ی ظهور مفهوم «روح» در فلسفه ی هگل را مورد بررسی قرار می دهد.
تقویم موضوع آگاهی (سوژه) به وسیلهً مفاهیم «میل» و «مرگ» در دیالکتیک خواجه و برده نزد هگل و لکان
نویسنده:
پدیدآور: محمدامین عسکری ؛ استاد راهنما: مهدی پارسا خانقاه ؛ استاد مشاور: احمدعلی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آنچه بنیاد هستی‌شناسی هگل را در تعریف امور تشکیل می‌دهد مفهوم «منفیّت مطلق» است؛ چنانکه هر موجودیّت (واجد جایگاهی در ساحت وجود)، در ذات خود واجد تناقضی بنیادین یا تفاوتی محض (خودِ تفاوت، یا تفاوت با خود و نه با امور دیگر) است. این تناقض یا تفاوت، همان وجه منفی بنیادین و مقوم هر موجودیّت منحصربه‌فرد است. به همین ترتیب برای هگل مفهوم منفیّت مطلق را با بیانی ویژه، می‌توان در ساحت مربوط به روح (انسان) و در تعیّن سوبژکتیویته نیز حاضر یافت. ورود امر منفی به ساحت آگاهی در کتاب پدیدارشناسی روح، در طی گذار از «آگاهی» به «خود-آگاهی» و در بخش محوری و اساسی دیالکتیک ارباب و بنده صورت می-پذیرد. از این منظر، پدیدار شدن خود-آگاهی (سوبژکتیویته)، از رهیافت میل‌مندی سوژه و تمنای وی برای حصول «بازشناسی» در آئینه‌ی خود-آگاهی دیگر و درنهایت رابطه‌ی مبتنی بر استیلای ارباب و بنده، که در آن مسائلی همچون مرگ و بدن‌مندی، کار و ازخودبیگانگی و آزادی مطرح است، خود را نمایان می‌سازد. لکان با در نظر داشتن الگوی ساختاری رابطه‌ی میان ارباب و بنده، تعیّن سوژه را در چارچوب نظریه روانکاوی و بازخوانی آراء فروید در ارتباط با مفهوم «نفی»، در تطابق با شرح هگل، یعنی لزوم تظاهر امر منفی در تعیّن سوبژکتیویته توضیح می‌دهد. از این منظر، امر منفی برای لکان پیوندی موثق با مفاهیمی همچون «نام پدر»، می‌یابد که می‌تواند مسائلی همچون عقده‌ی اختگی، هویت‌یابی و پرخاشگری را توضیح داده و در نهایت مفهوم «سوژه دوپاره» (یا آگاهی خط‌خورده) را در تظاهر منطقی واقعیت «ناخودآگاه» تبیین نماید.
زبان، روش و غایت دین و فلسفه از نظر ابن رشد و هگل
نویسنده:
پدیدآور: شهنوش جواهری ؛ استاد راهنما: عزیزالله افشار کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رابطه دین و فلسفه یکی از عمیق ترین مباحث در طول تاریخ بشری است، و وفاق میان فلسفه ودین مساله ای است که از آن زمان که انسان خواسته میان داده های عقل و داده های ایمان خود ارتباطی به وجود آورد، ذهن او را به خود مشغول داشته است. هنگامی که بحث دین و فلسفه مطرح می شود، در ذهن عموم این طور به نظر می رسد که این دو در مقابل یکدیگر قرار دارند در حالی که چنین نیست،ما در این رساله به تعریف، زبان، روش و غایت دین و فلسفه از نظر دو فیلسوف ابن رشد و هگل پرداختیم تا نشان دهیم که هر دوی آنها دین و فلسفه را سازگار با هم می دانند. ابن رشد و هگل هر دو معتقدند فلسفه و دین دو گونه تعبیر از یک واقعیت است، دین بیان حقایق از راه رمز و استعاره است و فلسفه بیان حقایق در قالب مفاهیم عقلی و استدلالی است.
آگاهی و جهان در فلسفه ابن سینا و هگل
نویسنده:
پدیدآور: میلاد نوری یالقوزآغاجی ؛ استاد راهنما: سید محمدرضا بهشتی ؛ استاد راهنما: علی‌اصغر جعفری ولنی ؛ استاد مشاور: غلامحسین ابراهیمی دینانی ؛ استاد مشاور: روح الله عالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«آگاهی» می‌کوشد به واقعیتِ جهان دست یابد؛ چگونگی این تلاش و ارتباط آگاهی با جهان مسئله مهمی است که بررسی آن در فلسفه ابن‌سینا و هگل درخور توجه است. تبیین جهان بدون توضیح کثرات اشیاء بر اساس وحدتِ قوانین و مفاهیم و علل ممکن نیست و نهایت سلسله تبیین‌ها ناگزیر باید به وحدت مطلقی بیانجامد که امکان فهم جهان را فراهم می‌آورد. بااین‌حال، یا این مطلق نسبت به کثرات بشرطِ‌لا است، چنانکه ابن‌سینا درباب واجب‌الوجود باور دارد؛ یا آنکه نسبت به کثرات به اعتبار لابشرط اخذ می‌شود، چنان که هگل مطلق را نسبت به کثرات به اعتبار لابشرطِ‌قسمی درک می‌کند. این نکته به تبیین نظام عالم نیز مربوط می‌شود، زیرا در‌حالی‌که ابن‌سینا جهان را در یک نظام طولی از عقل اول تا عالم عنصری و بر اساس نظریه کلی طبیعی توضیح می‌دهد، هگل به هستی ارگانیک جهان باور داشته و مفهوم کلی انضمامی را برای فهم جهان به کار می‌بندد. اختلاف در فهم مطلق و نظام جهان منجر به اختلاف در تبیین فرآیند شناخت خواهد شد؛ در حالی که بر اساس تبیین طولی عالم در فلسفه ابن‌سینا، فرآیند شناخت یک حرکت طولی در راستای تجرد است، توضیحی که هگل از مراحل شناخت ارائه می‌دهد کاملا تاریخی بوده و شامل یک فرآیند درونی از ارگانیسم طبیعت است که از حضور مطلق ناشی می‌شود. این اختلافات همه از مواجهه هگل با کانت و موقعیت تاریخی او در مواجهه با چرخش سوبژکتیو و کوشش برای فراروی از آن ناشی می‌شود، درحالی‌که ابن‌سینا چنین مواجهه‌ای نداشته است.
  • تعداد رکورد ها : 2139