جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 918
نیستی و مقایسه آن در اندیشه مولانا و مارتین هایدگر
نویسنده:
مریم محمدرضائی، ناصر گذشته
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فاقد چکیده
سمع در آثار مولانا ، مفهوم و جایگاه
نویسنده:
لعبت جوادی، ناصر گذشته، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بشنو این نی چون شکایت می کند از جدایی ها حکایت می کند تحقیق حاضر در خصوص بررسی پدیدار شناسانه سمع در سه اثر مولانا، مثنوی، فیه ما فیه و دیوان شمس است .توجه خاص مولانا به سمع و جایگاهی که او برای این حس در میان حواس بشری قائل است ، جلال الدین را به وادی سماع ، این مطلقِ شنیدن که متعالی ترین شکل شنیدن است می کشاند. اَشکال سمع در قالب های وحی و الهام ، این ودیعه های آسمانی در زمین و اوقات عرفانی که بر این نوع شنیدن مترتب است و همچنین سمع و سخن الهی و تنیدگی سمع و صدا و صوت ، از دیگر مباحثی است که به آن پرداخته شده است. هستی با شنیدنِ خطاب کلمه کُن ِالهی آغاز شده است و رابطه دیالکتیکِ گفت و شنود و یا به عبارتی سمع و کلمه الهی نیز اساس این کار قرار گرفته است. هستی با یک کلمه و صدا آغاز شد و با صدا و نفخه حق در شیپور اسرافیل نیز به انجام می رسد. بررسی آثار محققان دین پژوه و مولوی شناس در این باره نیز موید اهمیت سمع و شنیدن از تکوین ازلی تا دنیای کنونی است و ما را در اثبات فرضیه ها یاری می دهد. عالم، سمیعِ نغمات الهی است و حکم حق چنین است که نمی آفریند مگر آنکه قابلیت آن را عطا نموده باشد. چه اگر نغمه ای هست، پس گوشی نیز لازم می آید که صدای او را بشنود. هستی مُسخر آدمی است و مولانا با خطاب آغازین بشنو در نی نامه بر آن است تا با تصویر کردن او که از اصلش جدا مانده است، یادآور شود که هیچگاه نبوده است که عالم بوده باشد و آدم نبوده باشد.
معنای زندگی (مفهوم هدف و ارزش زندگی ) در نگاه مولوی
نویسنده:
میلاد تدین موسوی، اعظم پویازاده، ناصر گذشته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از ”معنای زندگی“ یکی از مهم ترین مسائلی است که در طول تاریخ همواره مطرح بوده است، اما طرح آن و نحوه ی پاسخ گویی به آن در دوران جدید به صورت جدی تر مورد توجه قرار گرفته است. امروزه ضرورت پرداختن به این پرسش بیش از گذشته احساس می شود؛ چرا که قلمرو بی معنایی روز به روز در حال گسترش و نابودی پیکره های معنا در اطراف ماست. از طرفی دیگر نحوه ی درگیری ما با این پرسش مهم و تلاش هایی که برای پاسخ بدان انجام می دهیم، تعیین کننده ی مسیر اصلی زندگی و سرنوشت ماست؛ که این، ضرورت پرداختن به این موضوع را برجسته تر می سازد . در این نوشتار به بررسی دو تقریر اساسی از پرسش ”معنای زندگی“، یعنی ”هدف زندگی“ و ”ارزش زندگی“، در نگاه مولوی پرداخته شده است. مراد از ”هدف زندگی“، غایتی است که مولانا در زندگی به عنوان مقصد نهایی در نظر می گیرد و مراد از ”ارزش زندگی“، عامل یا عواملی است که به واسطه ی آن ها زندگی ارزش زیستن می یابد؛ و نهایتا ما را به مقصود غایی رهنمون می گرداند. مولوی به غایت مندی هر چیز در عالم معتقد است. برای او تئوری ”زیستن برای زیستن“ بی معنا است. بنابراین او وقتی با چشم آخِربین خود به مسیر زندگی می نگرد، مقصدی می بیند؛ مقصد نهایی مسیر زندگی وی ”عدم“ است. از طرف دیگر در نگاه مولوی آن چه به زندگی ارزش زیستن می بخشد، وسیله یا وسایلی است که ما را در جاده ی زندگی، به مقصد نهایی می رساند. عشق، مصاحبت بزرگان و فطام سه ارزشی هستند که زندگی را سزاوار زیستن می سازند. مولوی کمال عشق را نیست و عدم گردیدن در معشوق، کمال مصاحبت بزرگان را در باختن هستی خود در هستی آنان و کمال فطام را قطع تعلق از تعلقات مرحله ی کنونی وجود، جهت نیل به غایت زندگی(عدم) می داند.
طبیعت از دیدگاه روان‌شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر
نویسنده:
فاطمه بیان فر، یوسف عالی عباس آباد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تعامل انسان با طبیعت بخش عمده زیست انسانی است که به دلیل آسیب­های جدی در این حوزه نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را به شکلی پایدارتر و معنادارتر ترسیم کند. یکی از این رویکردهای مؤثر، نگرش عرفانی مولانا در دیوان کبیر است که بر جایگاه ویژه انسان در عالم و پیوند با آن تأکید دارد. رویکرد مؤثر دیگر، رویکرد روان­شناختی به طبیعت است. هدف این مطالعه بررسی طبیعت از دیدگاه روان­شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر بود. نتیجه­گیری: استفاده از طبیعت در مراکز درمانی، ادارات دولتی و بخش­های خصوصی به عنوان راهکاری مؤثر جهت کاهش تنش­های شغلی و محیطی و ارتقاء و رضایت شغلی قلمداد می­شود. طبیعت­درمانی نیز به عنوان یکی از درمان­های مؤثر در اختلالات مهارت­های ارتباطی مانند اتیسم، اختلالات اضطرابی، استرس، کاهش توجه و تمرکز مانند اختلال بیش­فعالی، کم­توجهی، تکانش­گری می­باشد. همچنین در جهان­بینی عرفانی مولانا، انسان باید طبیعت را در باطن، همانند خود تجلی اسماء و صفات گوناگون الهی دانسته و در مقام خلیفه الهی، نگهبان آن باشد. درنتیجه با درک درست جایگاه ویژه انسان و شناخت ویژگی­های انسان و طبیعت، چگونگی ارتباط همدلانه وی با طبیعت از دیدگاه مولانا در دیوان کبیر آشکار شد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 195
بررسی تاثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از دیدگاه مولانا جلال الدین رومی
نویسنده:
زهرا مستوفی اشتیانی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
بررسی تطبیقی مساله بیان ناپذیری تجربه عرفانی از نظر فلوطین و مولانا
نویسنده:
مهدی علیمیرزایی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
رنج وعشق وایمان در اندیشه مولانا جلالدین بلخی و سورن کرکگور
نویسنده:
مهدی سعادتمند، امیر عباس علیزمانی، قاسم علی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: ایمان موهبتی الهی است که بررسی آن با رویکردی روان شناختی از این جهت اهمیت می یابد که نفس، به عنوان محل عروض ایمان، حالات متفاوتی به خود می گیرد. دو عنصر «عشق» و «رنج» به لحاظ جاذبه و دافعه ای که دارند، تأثیر مستقیم بر ایمان می گذارند که این تأثیر به گونه ای دو سویه خودنمایی می کند. مهمترین انگیزه از تطبیق آرای مولانا جلال الدین بلخی و سورن کیرکگور در باب نقش رنج و عشق در ایمان، توجه خاص آنها به ابعاد روانی نفس و نگاه تازه آنها به ایمان است؛ نگرشی که در نهادینه شدن ایمان در زندگی بشر امروزی و معنابخشی به زندگی او نقشی کلیدی دارد. در نظر مولوی رکن اساسی و کاشف از ایمان حقیقی عشق است. وی ایمان عاشقانه خود را مرهون سوز و گداز درونی خود و دورافتادگی از اصل خویش می داند که در این مسیر عقل جزوی و کوته اندیش، قاصر از فهم مطلب است، عشق در پیوندی ضروری و تلازمی قطعی با ایمان کامل قرار می گیرد. ایمان از عشق بالنده می شود، چرا که حقیقت آن از دید مولانا جز عشقی رنج آلود نیست. از سوی دیگر، کیرکگور با تأکید بر عنصر رنج، ایمان را «رنج عاشقانه» می داند،‌ مبنای فکری کیرکگور در رنج گرایی، تن دادن به پارادوکس عظیم ایمان؛ یعنی اعتقاد به تجسد خدا در مسیح است. در پیش مؤمن، عقل و به تبع آن رفتارهای اخلاقی مبتنی بر عقل به تعلیق کامل درمی آید. به باور مولوی و کیرکگور، رنج، عشق و ایمان، اموری آگاهانه و قابل انتخاب اند که ریشه در فطرت انسانی دارند. ایمان شوری بزرگ است که به زندگی معنا می بخشد و عقل را تحقیر می کند، اگرچه هر دو اندیشمند در ضدیت با عقل متفاوتند و مولوی از این حیث موضع متعادل تری دارد. از دید مولوی نقش عشق در ایمان، اولی و ذاتی و نقش رنج، ثانوی و بالعرض است، حال آنکه کیرکگور اصالت را با رنج می داند، ایمان در ملازمه ای ضروری اولاً و بالذات با رنج و ثانیاً و بالعرض با عشق همراه است.
نظر به اوصاف باری تعالی از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی
نویسنده:
طاهره اشراقی، احد فرامرز قراملکی، عبدالرسول کشفی، نادیا مفتونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از مباحث مهم فلسفه دین است. دانشمندان از یونان باستان تا امروز رویکردهای «اوصاف الهی» گوناگونی به این مبحث دارند. رویکرد و رهآورد مولوی در اوصاف الهی موضوع این رساله است. با تحلیل محتوایی ابیات مثنوی و با استفاده از تحلیل مفهومی و تحلیل گزارهای و نیز شرح مثنوی با مثنوی، 041 تعبیرِ دال بر اوصاف خدا را بدستآوردهایم. این 041 تعبیر، گستر? نسبتاً وسیعی از اوصاف خداوند است. مولانا بر مبنای مشیِ عرفانی خود، تعابیرِ کنایهایِ بسیاری را به خداوند نسبت میدهد. این بدین معناست که وی قائل به توقیفی بودن صفات الهی نیست. در میان این جدول اوصاف، سه صفت کرم، رحمت و لطف به نحو قابل توجّهی بیش از اوصاف دیگر تکرار شدهاند. در واقع خدای مولوی گرچه دارای صفات بیشماری است امّا صفات محوری وی این سه وصف است که تحلیل دیگر صفات خداوند نیز باید با توجّه به این صفات صورت بگیرد. البته با تحلیل مفهومی این سه صفت، میتوان گفت که این صفات، تجّلی و ظهور یک صفت مادرند که شاید آن صفت مادر، صفت عشق باشد. مولوی، سبق رحمت گشت غالب بر غضب/ ای بدیع « ، رحمت الهی بسیار بیشتر از غضب او به میان میآورد و لذا تصویر خدا در مثنوی خدایی است زیبا، بسیار مهربان و دوستداشتنی که در » افعال و نیکوکار رب مقابل خدای قهر و غضب زُهّاد قرار دارد. مولانا دربار? مسأله اوصاف الهی نیز مانند دیگر مسائل تنها به جنب? نظری اکتفا نکرده و رویکرد عملی و کاربردی اوصاف را وجه? همت خویش قرار دادهاست. وی اوصاف الهی را مؤثر در اخلاق و رفتار انسانها میداند و نظری? اخلاقی خود را بر پای? اوصاف الهی بنا مینهد. به عنوان مثال، رحمت الهی مبنای رفتار ارتباطی بین شخصی)مهربان بودن با دیگران میگردد.
انسان این زمانی و این مکانی از نگاه مولوی
نویسنده:
شهرام محمدپور، احد فرامرز قراملکی، ناصر صبحی قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده عوارض ذهنی «واپس نگری» و «پیش نگری» فراگیر ترین عارضه های فکری در میان افراد بشر هستند؛ بدین معنا که اگر حال،گذشته و آینده را به سه بازه ی زمانی تشبیه کنیم برای اکثر افراد بازه ی حال دارای کم ترین پهنا در مقایسه با گذشته و آینده است . یعنی بیشتر افراد در گستره های مجازی گذشته و آینده به سر می برند . تأثیر این عادات ذهنی بر شکل گیری هویت انسان و سلامت روانی وی مسئله پژوهش حاضر است که با روش تحلیل منطقی ابیات مثنوی و با این نگرش که مثنوی کتابی زایا و دارای نظام تألیفی باز است ، بدان پرداخته می شود . توزیع اندیشه در زمان یا زمان اندیشی به معنای پرسه زدن مرضیِ ذهن در آینده و گذشته است. مولوی هویت برآمده از این نوع اندیشیدن را «خود» انسان معرفی می کند . «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود ما بین گره های زمانی آینده و گذشته است. این هویت منشاء طیف وسیعی از رنجها و علت عمده ی فعلیت یافتن رذایل اخلاقی در انسانها ست. رهایی از هویت زمانی که در اصطلاح مولوی «بی هشی» یا «لا خودی» نامیده می شود در حدود حداقلی اش ملازم با رهایی از رنجهای منضم به «خود» بوده و مطلوبترین فرآورد? روانی- تکوینی انسان است . رهایی از خود در حدود حداکثری اش منجر به تجرب? «معراج» خواهد شد. معراج از نظر مولوی مستلزم عبور از زمان است . سفر به زمان یکی از مسائل کلان فیزیک مدرن است که تحقق آن به دنبال تئوری «نسبیت» انیشتین و در سایه ی عبور از در گاههای کیهانی مانند سیاه چاله ها و... رنگ امکان به خود گرفته است اما قوانین حاکم بر ماده امکان سفر به زمان را تا حد امتناع نزول می دهند. مولانا مانند فیزیک دانان امروز عبور دفعی از حصار زمان را از طریق سیاه چاله های آسمانی ممکن می داند اما توجه وی به انضباط ذهنی – روانی مسافر زمان و اینکه عبور از زمان مستلزم داشتن هویت غیر زمانی وحواسی گسترده است دیدگاه او را از فیزیکدانان متمایز می کند.
بررسی مفهوم کلمۀ صدور در آثار مولوی بر مبنای تمایز جهان‌بینی مولوی با فلوطین
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رینولد الین نیکلسون، مولوی‌شناس مشهور انگلیسی، در شرح بیتی از مثنوی که در آن کلمۀ «صدور» آمده، این کلمه را در مفهوم اصطلاحی نوافلاطونی آن، یعنی بر اساس نظریۀ صدور در دستگاه فلسفی فلوطین، شرح کرده است. این تحقیق با بررسی پیشینۀ پژوهش، بررسی موارد و ریشه‌های تکوین ایدۀ تأثیرپذیری مولوی از نظریۀ صدور نوافلاطونی در ذهن نیکلسون، بررسی معانی صریح و ضمنی کلمات صدور و صدر در زبان‌های عربی و فارسی و بررسی معنی و بسامد این کلمات در آثار صوفیانه و دیدگاه عرفانی مولوی، به نقد ایدۀ تأثیرپذیری مولوی دربارۀ مفهوم صدور در دستگاه فلسفی فلوطین پردا‌خته‌ است. در بخش‌های مختلف این مقاله، آرا و نظریات موافقان تأثیرپذیری مولوی از فلوطین، از جمله نیکلسون، ادوارد هنری وینفیلد، عبدالحسین زرین‌کوب و قاسم غنی با آرا و نظریات مخالفان این تأثیرپذیری، از جمله ویلیام چیتیک و بدیع‌الزمان فروزانفر مقایسه و تحلیل شده است. نتیجۀ بررسی نشان‌می‌دهد که مولوی در هیچ‌‌یک از آثار خود، کلمۀ صدور را در قالب نظریۀ فلسفی نوافلاطونی ـ فلوطینی آن به ‌کار نبرده ‌است. در بیت مورد بحث در این مقاله نیز، مقصود مولوی از کلمۀ صدور، مانند همۀ موارد کاربرد این کلمه در آثار مولوی، به‌معنی لغوی صریح این لغت عربی، یعنی سینه‌ها مراد بوده‌ است که مولوی آن را متناسب با مفهوم صوفیانۀ آن، به عنوان ظرف و ابزار معرفت، در جا و مقام مناسب به‌‌ کار برده‌ است. ازاین‌رو نظریۀ اخذ و اقتباس مولوی از نظریۀ صدور نوافلاطونی و تقلید او از آرای فلسفی فلوطین، خطای روش‌شناختی در مولوی‌شناسی و مثنوی‌پژوهی است.
صفحات :
از صفحه 35 تا 62
  • تعداد رکورد ها : 918