جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 907
بررسی تطبیقی طرح‌وارة نیرو بر سیر و سلوک عارف (در مثنوی معنوی مولانا و قصیدة تاﺋﻴﻪ کبرای ابن‌فارض)
نویسنده:
خدیجه بهرامی رهنما
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طرح‌وارة نیرو، یکی از مؤلفه‌های مهم در زبان‌شناسی شناختی است که اساس استعارة مفهومی را تشکیل می‌دهد. مارک جانسون، طرح‌وارة نیرو را به هفت بخش تقسیم می‌کند که با استفاده از آن، می‌توان مراحل گذار عارف را در متون عرفانی بررسی کرد. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد است مسئلة انواع طرح‌واره‌های نیرو و چگونگی تأثیرشان را بر سیر و سلوک عارف، در مثنوی معنوی مولانا و قصیدة تائیة کبرای ابن‌فارض بررسی کند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که طرح‌وارة اجبار، در دو مقولة واژگانی و دستوری قابل بررسی است. سراسر مثنوی معنوی و قصیدة تائیة کبرا، دربرگیرندة طرح‌وارة حرکتی است که در آن عارف، با مانع‌هایی مواجه می‌شود که این مانع‌ها، بسان سدّی قدرتمند عمل می‌کنند و عارف را از درنوردیدن مراحل سلوک باز می‌دارند. در طرح‌وارة نیروی مقابل، دو نیرو به شدّت به یکدیگر برخورد می‌کنند که برآیند این دو نیرو، منجر به ایجاد وحدت می‌شود. در طرح‌وارة رفع مانع، مولانا و ابن‌فارض عناصری چون ریاضت، تجرید و دوری از تناسخ را در زدودن مانع‌ها موثّر می‌دانند. در طرح‌وارة انحراف از جهت، هر دو شاعر علوم ظاهری را، عامل مهمی در توقف و ایستایی عارف به ‌شمار آورده‌اند.
صفحات :
از صفحه 13 تا 42
بررسی تطبیقی زیبایی عالم و مسئلة شرور از دیدگاه فلوطین و مولوی
نویسنده:
صدیقه بحرانی ، محمد رضا اسدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زیبایی عالم و چالش آن یعنی مسئلة شرور از مسائل بسیار مهم فلسفی،کلامی‌است. فلوطین و مولوی به عنوان دو‌ اندیشمند برجسته در جهان نسبت به ‌این مسئله بی تفاوت نبوده و هر دو کوشیده‌اند به ‌این چالش پاسخ دهند. بسیاری از پاسخ‌های آنها به ‌این موضوع، مشترک است مانند نسبی و ضروی بودن شر، ناشی از جزیی نگری و اختیار بشر و مقدمة خیر و لازمة تعالی روح دانستن آن. برخی از پاسخ‌ها فلسفی بوده و تنها از سوی فلوطین مطرح شده اما از آنجا که ‌این مسئله موجب نارضایتی عاطفی برای بشر است، نمی‌تواند او را قانع کند، مانند عدمی ‌و عرضی دانستن شر، اما راه حل‌هایی که صبغة عرفانی دارد تا حدود زیادی قانع کننده است مانند ضروری دانستن شرور برای تعالی روح که توسط هر دو آنها مطرح شده است اما مولوی تکمیل کرده و بسیار مفید و قانع کننده است مانند حل کردن مسئلة شر به کمک رابطه عاشقانه دو سویه بین انسان و خداوند و پاسخ‌هایی که برآمده از آیات و روایات اسلامی‌ دارد مانند موجب تنبه و رحمت و تطهیر روح و نشانه محبت دانستن آنها. در ‌این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کتابخانه‌ای به ‌این نتیجه رسیدیم که هرچند با توجه به ‌اینکه بسیاری از پاسخ‌ها و افکار ‌این دو ‌اندیشمند مشترک است، بسیاری به تأثیر فلوطین بر مولوی قایل شده‌اند اما با توجه به اختلافات بین ‌این دو‌ اندیشمند، تشابهات نیز می‌تواند ناشی از منبع شهود عرفانی باشد که میان آن دو مشترک است و ناشی از توارد افکار آنها باشد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 56
عناصر اصلی تفکر معنوی در اندیشه هیدگر و مولانا
نویسنده:
یوسف سیف زاد آبکنار ، بهمن پازوکی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر هیدگر تفکر را نمی‌توان فقط به مابعدالطبیعه، علم و تکنولوژی، سوژه‌مداری، تمثل و منطق‌گرایی منحصر کرد. بلکه تفکر معنوی لوازمی دارد که مهم‌ترین آن پرسش‌گری و به‌راه افتادن در مسیر اندیشه است. از نظر وی تفکر و تشکر هم‌ریشه بوده و با لوگوس یا گفتار پیوند دارد. هرچند ویژگی اصلی تفکر این است که در طلب وجودی باشد که او را به‌سوی تفکر فرا‌‌‌می‌خواند. از نظر مولانا نیز از طریق دانش‌های نظری یا حصولی نمی‌توان به معرفت حقیقی دست یافت. بلکه تفکر ذیل ادراک عارفانه یا حضوری قرار گرفته و بر یاد، شهود، ذوق و عشق دلالت می‌کند. از نظر وی لازمه اصلی تفکر، سلوک است که در مرتبه عالی آن، انسانِ کامل با اتصال به حق، به یقین و معرفت خواهد رسید. بنابراین علی‌رغم تفاوت‌های آشکار آنها از نظر خاستگاه فکری و مبانی اندیشه، اما عناصر مشترکی نیز در اندیشه آنها به چشم می‌خورد. چنان‌که هیدگر و مولانا معتقدند دلیل‌باوری و تعقل‌گرایی به‌تنهایی نمی‌تواند به تفکر منجر شود. بلکه تفکر، شهودی یا معنوی بوده که از طریق انکشاف و گشودگی رخ خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 92
صفات خدا از دیدگاه مولوی و مقایسه آن با آرای متکلمان اسلامی
نویسنده:
مریم باقی ، احمد احمدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جلال‌الدین مولوی بزرگ‌ترین شاعر و عارف ایرانی سده هفتم هجری است که اندیشه‌هایش همواره محل توجه بوده است. در مقاله پیش رو، رهیافت‌های بحث از صفات خدا از دیدگاه مولوی و مقایسه آن با آرای متکلمان اسلامی بررسی و تحلیل شده است. مبحث یادشده از محوری‌ترین موضوعات مطرح در حوزه علم کلام است که تاریخ تفکر بشر مملو از اتخاذ مواضع اثباتی و نفیی در قبال آن است. در این پژوهش به روش توصیفی‌تحلیلی و با هدف تبیین رویکرد مولوی در موضوع مذکور و با تتبع و واکاوی در شش دفتر مثنوی، مهم‌ترین اثر مولوی، سخنان او درباره «تشبیه» و «تنزیه» خدا را تبیین کرده، با مواضع فرقه‌های مشهور کلامی سنجیده‌ایم. این تحقیق نشان می‌دهد که مولوی در باب خداشناسی، در عین باورمندی به تنزیه و تعالی حق از ادراک و توصیف، رؤیت، داشتن نظیر و ...، «تشبیه» را نیز پذیرفته، و جمع این دو را با شیوه‌های گوناگون در مثنوی تبیین می‌کند. در بحث از صفات خبری و آیات موهم معنای تشبیه، آرای مولوی گاه با اندیشه‌های ماتریدیه همسویی دارد و گاه حاصل استقلال رأی او در این مسئله است.
صفحات :
از صفحه 181 تا 205
بررسي و تحليل نظر مولوي در باب تجسم اعمال با محوريت غزليات شمس تبريزي
نویسنده:
علي آهنچي ، پرستو کريمي ، علي محمدي آسيابادي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
يکي از مهم‌ترين مباحث مربوط به عوالم پس از مرگ چگونگي دريافت جزاي اعمال در آخرت است. ديدگاه متفکران اسلامي در اين باب بر دو گونه است: برخي معتقدند که جزاي اعمال در آخرت، نظير کيفر و پاداش‌هاي دنيوي از سنخ اعتبار و قرارداد بوده، مخالفان نظريۀ تجسم اعمال به‌شمار مي‌آيند. ايشان در تأييد ديدگاه خود به ‌دلايلي ازجمله آيات قرآن و عَرَضي بودن اعمال استناد کرده‌اند. در مقابل مدافعان نظريه تجسم اعمال معتقدند که رابطه عمل و جزاي آن در آخرت، تکويني، از سنخ اين‌هماني و تجسم باطن و ملکوت اعمال مي‌باشد. مولوي نيز در آثار خود در مقام اثبات تکويني بودن عمل و جزاي آن در قالب تجسم ملکوتي برآمده و در اين راستا به اقامة دليل پرداخته است. وي با استناد به ادله نقلي دال بر تخلف‌ناپذير بودن وعده الهي در باب اعطاي جزاي اعمال و بر پايۀ اصل عقلي جوهري بودن ملکوت عمل در صقع نفس انسان و عدم امکان اضمحلال آن، به تبيين مباني و نتايج نظريۀ تجسم اعمال پرداخته است.
بررسی تجلّی در فصوص‌الحکم ابن‌عربی و مثنوی معنوی
نویسنده:
نویسنده:فهیمه خسروی خرم؛ استاد راهنما:عظیم حمزئیان؛ استاد مشاور :قدرت‌اله خیاطیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبحث تجلّی یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین موضوعات در عرفان اسلامی به شمار می‌رود. تجلّی در لغت به معنای آشکارشدن و نمودارشدن است و در اصطلاح نوری است که بر دل عارف ظاهر می‌گردد. در میان اندیشمندان اسلامی محیی‌الدین ابن‌عربی (560-638 ه.ق.) به عنوان یکی از بزرگترین عارفان قرن ششم و هفتم هجری و بنیان‌گذار عرفان نظری، خلقت عالم هستی را حاصل تجلّی می‌داند؛ به گونه‌ای‌که می‌توان ادّعا کرد خلاصه و عصاره‌ی عرفان محیی‌الدین، نظریه‌ی او پیرامون تجلّی است. این پژوهش به شیوه‌ی کتابخانه‌ای و با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی مفهوم تجلّی از دیدگاه ابن‌عربی و مولانا پرداخته است. به طور کلّی می‌توان گفت از دیدگاه ابن‌عربی تجلّی حق تعالی در دو مرحله‌ی «تجلّی اوّل» و «تجلّی ثانی» و یا «فیض اقدس» و «فیض مقّدس» صورت می‌پذیرد. تجلّی، محوری‌ترین مسأله‌ای است که در جهان‌شناسی ابن‌عربی مورد توجّه و مداقّه قرارگرفته است و افکار و آراء این اندیشمند و عارف بزرگ اسلامی، درباره‌ی چگونگی ساختار نظام خلقت، به موضوع تجلّی حق باز می‌گردد. از دیدگاه او اگر چنانچه حق در خفا می‌ماند و متجلّی نمی‌گردید، عالم هستی ظهور و بروز نمی‌یافت و خلقت عالم، نتیجه‌ی تجلّی ذات حق بر صورت ممکنات است. از سویی دیگر، جلال‌الدّین محمّد بلخی (604-672ه.ق.) عارف و شاعر مشهور ایرانی با نگاهی لطیف، شاعرانه و عارفانه عالم هستی را تجلّیگاه و مظهر حضرت حق می‌داند و عالم را جز ظهور و انعکاس حق نمی‌بیند. از دیدگاه وی، عالم هستی جز با تجلّیاتش شناخته نمی‌شود و راه شهود این تجلّیات نیز زدودن حواس ظاهری، همرنگ شدن و اتّحاد با آن وجود یگانه است. مولانا با زبانی سمبولیک و رمزآلود و با بهره‌گیری از وحی و آیات قرآن کریم، وجود مطلق حق را وجودی واحد می‌داند که از فرط پُری، تجلّی یافته و در صورت‌ها و تعیّنات متکثّر هویدا گشته است. البته این دو عارف بزرگ اسلامی، اگرچه در اصل مسأله‌ی تجلّی با یکدیگر هم‌نظرند، امّا با دو زبان گوناگون به تحلیل و بیان مسأله پرداخته‌اند؛ که ما در این پژوهش موارد اشتراک و افتراق آن‌ها را در این مسأله بیان نموده‌ایم، که از جمله اشتراکات آن دو می‌توان به این نکته اشاره کرد که از دیدگاه این دو عارف بزرگ، حق با تجلّیاتش ظهور و بروزیافته و حق و خلق به گونه‌ی رازآلودی درهم آمیخته شده‌اند. امّا یکی از وجوه افتراق نظریات ایشان پیرامون مفهوم تجلّی، کاربرد زبان عقل در بیان شهودات عرفانی است.
اسماء الحسنی در کشف المعنی ابن عربی و مثنوی مولوی
نویسنده:
نویسنده:حسن حیاتی محمودی؛ استاد راهنما:اشرف میکائیلی؛ استاد مشاور :علی بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید : و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها. (اعراف،180) و خداوند دارای نیکوترین نام هاست پس او را با آن نام ها بخوانید. اسماء حسنی به معنی نیکوترین نام هاست که در بالاترین درجه و کمال تعلق به خداوند متعال دارند و از نظر ارباب معرفت، عالم تجلی گاه اسماء حسنی الهی و فروغ جمال حق و بازتاب اسماء و صفات اوست و هر انسانی مظهر اسم یا اسماء الهی است. اسماء حسنی الهی مهم ترین نظریه در آثار ابن عربی است و او اسماء الهی را نخستین مرجع کسب شناخت عالم می داند و هر امر الهی و جهانی به نظر او به اسماء الهی بار میگرددو هر صفتی که مخلوق دارد در اصل وجودی به خود خدا بر می گرددو وجود و قدرت و علم مخلوق همه از وجود و علم و قدرت خداوند سرچشمه می گیرند. مولوی تجلیات ذات را در اسماء حسنی می داند و همه مخلوقات را مظهر خارجی آن اسماء الهی دانسته و خالفت و مسجودیت آدم را به جهت ظرفیت و احاطه او به کل اسماء الهی می داند.
بررسی تطبیقی مسأله مرگ نزد مولوی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:فاطمه ماهرو بختیاری؛ استاد راهنما:مهین کرامتی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف تحقیق بررسی تطبیقی مسأله مرگ نزد مولوی و ملاصدرا می باشد.. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت وهدف از نوع توصیفی ، تحلیلی – اسنادی است . از نظر ملاصدرا ﻣﺮگ ﺑﺮای اﻧﺴﺎن اﻣﺮی ﻃﺒﻴﻌﻰ و ﺑﻠﻜﻪ ﺿـﺮور ی ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮدﻛﻪ ﺑﻪ اﻗﺘﻀﺎی اﺳﺘﻜﻤﺎل ﻧﻔﺲ رخ ﻣﻰدﻫﺪ . مرگ از نظر ملاصدرا، تعطیل کردن ارادی حواس ظاهری است، از نظر ملاصدرا مرگ موجب نابودی نفس نمی شود بلکه تنها احوال نفس را دگرگون می سازد و وابستگی های آن را قطع می کند . ملاصدرا مرگ را به مرگ طبیعی و ناگهانی تقسیم می کند ، در مرگ طبیعی ذات نفس در حال تحول است و از ضعف به قوه در حال اشتداد وجودی است ولی در مرگ ناگهانی فرایند استکمال نفس طی نمی شود بلکه بی آنکه نفس به غایت خود برسد در انجام افعال خود به استقلال برسد ، از بدن جدا می شود.مولوی در تبیین مرگ آگاهی، سه نوع مرگ را برای انسان مطرح می‌کند: مرگ اختیاری ، مرگ اجباری و مرگ باطنی . مراد از مرگ اختیاری این است که آدمی با برنامه‌های الهی و عرفانی بر خودبینی خود چیره آید و دیو نفس را به زنجیر عقل و ایمان درکشد و به تهذیب درون و صفای باطن رسد،اما مقصود از مرگ اجباری، همان مرگ طبیعی معروف است که جبراً بر همگان عارض گردد و از آن هیچ گزیر و گریزی نیست.چنین مرگی به معنی فنا و نابودی انسان نیست، بلکه یکی از مراحل طبیعی و تکاملی انسان است.و نوع سوم مرگ؛ مرگ باطنی است که از آن کسانی است که در ظاهر، زنده هستند اما در حقیقت به علت شیفتگی و دلبستگی به دنیا و رذیلت‌ها و دوری از خداوند، آنچنان مُهر غفلتی بر دلهایشان زده شده است که گویی مرد.از ضرورت پرداختن به مساله مرگ این است که روح دنیا پرستی را که خمیرمایه تمام خطاها و جنایات است تضعیف کند. پرداختن به مساله مرگ باعث می شود که زندگی انسان ها مفهوم و هدف داشته باشد به لحکاظ پژوهشی ضرروت پرداختن به این موضوع این بود که نقاط ضعف و قوت و انتقادات مربوط به دیدگاه این دو متفکر در مورد مسأله مرگ بررسی گرددواین بود نواقص پژوهشی در زمینه مسأله مرگ به پژوهش هایی از این دست ، پوشش داده شود.
مرگ از دیدگاه ملاصدرا و مولانا با نظر به دو کتاب شواهدالربوبیه و مثنوی معنوی
نویسنده:
نویسنده:مطهره امینی؛ استاد راهنما:نفیسه ساطع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به بررسی دیدگاه مولانا و ملاصدرا در رابطه با مرگ و مقایسه‌ی آن دو، پرداخته است. مرگ از نظر مولانا؛ با توجه به مبانی فکر او همچون؛ عشق، تجددامثال، وحدت وجود؛ به معنای قطع و پایان زندگی نیست؛ بلکه، تولّد و آغاز زندگی جاودانه‌ی دیگر است؛ در اندیشه‌ی او رویارویی مرگ با انسان، متناسب با شیوه‌ی زندگی اوست. در این زمینه دیدگاه‌ مولوی، در چارچوب نظریه‌ی فرا طبیعت‌گرایان قرار می‌گیرد؛ زیرا، وی عامل اصلی معناداری زندگی را عشق به خداوند و سیر و حرکت به سوی او و مرگ را جزء اصلی زندگی و عامل پیوند و تکامل روح می داند. در اندیشه‌ی مولانا مرگ به سه نوع تقسیم می‌گردد؛ مرگ اجباری، مرگ اختیاری، مرگ آن به آن. ملاصدرا براساس مبانی خود چون؛ اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری جریان وجود را یک صیرورت و حرکت تکاملی می‌داند که بر این اساس آدمی جاودانه است. در این میان مرگ پلی است برای رساندن او به حیات ابدی. ایشان بر این باور است که مرگ لازمه‌ی جریان تکامل وجودی انسان است که نفس آدمی، پس از رسیدن به حد کمال مطلوب، مرگ را در آغوش می‌گیرد و بدن مادی را بسان لباسی کهنه رها می‌کند و می‌رود. در نگاه ایشان مرگ بر سه نوع؛ طبیعی، اخترامی و اختیاری می‌باشد. در این پایان نامه، اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای جمع‌آوری و به صورت تحلیل فلسفی نظام‌مند شده است. از نتایج این پژوهش آن است که آدمی متوجه گردد که در پس پرده‌ی این دنیای فانی، دنیایی جاودان است که آدمی تعیین‌گر زیبایی و دل‌انگیز بودن یا سخت و نفس‌گیر بودن آن است و به واسطه‌ی این دانستن، می‌توان بر ترس از مرگ که ناشی از جهل است غلبه کرد و با تمام قوا برای زندگی دنیایی و آخرتی خویش کوشید.
تأثیر گناه بر معرفت از نگاه مولانا
نویسنده:
نویسنده:جعفر ذاکری؛ استاد راهنما:ابراهیم رضایی؛ استاد مشاور :احمد عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسأله‌ی تأثیر عوامل غیر‌معرفتی و از جمله تأثیر گناه بر معرفت، از مسائل مهم در حوزه‌ی معرفت‌شناسی است. به طوری‌که اعتقاد به این مسأله را می‌توان در طول تاریخ و در آثار بسیاری از دانشمندان نظیر بیکن، هابز، کانت و هیوم مشاهده نمود. تا جایی که ویلیام جیمز اعلام داشت آراء و نظرات ما ناشی از استدلال محض نیست. نظرات این اندیشمندان همگی بر پایه‌ی اعتقاد بر چند ساحتی بودن وجود انسان استوار است. مولانا جلال‌الدّین به عنوان یک چهره‌ی شاخص‌ در عرفان اسلامی ادعا دارد که اساساً عامل تعیین‌کننده در معرفت آدمی نه استدلال، که پاکی و سلامت نفس است. به اعتقاد وی، صفای درون باعث کنار رفتن حجاب‌های معرفتی گشته و در نتیجه به فهم بهتر از عالم و هستی به طور عام و انسان به طور خاص، کمک می‌کند. به نظر مولانا یکی از عوامل غیرمعرفتی در شکل‌گیری معرفت آدمی «گناه» است. گناه تیرگی و سیاهی‌آفرین است و این تیرگی ما را از مشاهده‌ی حضور خداوند باز می‌دارد و مانع کسب معرفت و باعث ایجاد خلل در آن می‌گردد. در حقیقت گناه نور عقل را به خاموشی می‌کشاند و انسان را از رسیدن به معرفت به حقایق باز می‌دارد. مولانا اصل گناه را غفلت از خداوند می‌داند؛ و از نگاه وی تنها گناه، غفلت از حق است. پژوهش حاضر سعی دارد آراء و نظرات مولوی را در اشعار و آثار وی با رویکرد تحلیلی ـ منطقی مورد کاوش و بررسی قرار دهد و نحوه‌ی تأثیر گناه بر معرفت از نظر مولانا را نشان دهد. در پایان نویسنده به این نتایج ‌دست‌یافته که به نظر مولانا هریک از گناهان و خطاهای اخلاقی با شیوه‌هایی چون: برهم‌زدن تعادل روحی انسان، فرافکنی، سوگیری و سلب بی‌طرفی و با از بین بردن ابزار شناخت انسان، در حصول به معرفت دخل و تصرّف کرده و مانع از دستیابی به حقیقت می‌شوند و انسان را از رسیدن به معرفت حقیقی باز داشته و باعث انحراف، کج‌فهمی و فروکاهش در معرفت می‌شوند.
  • تعداد رکورد ها : 907