جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4291
امامت و رهبري از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫محمدعسکري الهدايت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين نوشتار به تبيين نسبت بين امامت و رهبري جامعه در آموزه‌هاي اسلامي از ديدگاه علامه طباطبايي مي‌پردازد. نويسنده کوشيده ابعاد مختلف امامت، ويژگي‌هاي امام، قلمرو امامت، ضرورت امامت و رهبري و نسبت بين حکومت، ولايت، امامت و رهبري را از مجموع ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي علامه طباطبايي تبيين کند. وي در شش فصل اين مباحث را پي مي‌گيرد. در فصل اول نخست کلياتي از مفهوم امامت در لغت و اصطلاح شيعه اماميه، اهل سنت و ديدگاه علامه طباطبايي ارائه کرده و سپس معناي ولايت، خلافت و حکومت در لغت و اصطلاح علم کلام، علم عرفان، قرآن و نظريات علامه طباطبايي را شرح مي‌دهد. وي در فصل دوم ضرورت امامت و رهبري در جامعه اسلامي و نياز جامعه به رهبر و امام را از ديدگاه علامه طباطبايي، آيت الله سبحاني و آيت الله مصباح يزدي بررسيده و استدلال قرآن و روايات در مقوله ضرورت رهبري ديني، پاسخ به شبهه ها، لزوم رهبري الهي و ديني و ضرورت وجود امام پس از پيامبر اسلام( به عنوان حافظ سنت آن حضرت را از منظر علامه طباطبايي بررسي مي‌کند. در فصل سوم قلمرو امامت از جنبه اجتماعي و رهبري سياسي و همچنين از لحاظ تکويني، تشريعي و الگوي اخلاقي، هدايت باطني و حق سرپرستي بر مردم توضيح داده شده است. در فصل چهارم ويژگي‌هاي امامت و رهبري، مانند عصمت امام، ادلّه ضرروت عصمت براي امام، علم بي‌کران امام علي(، افضليّت، شجاعت، عدالت، سخاوت، اخلاص، آگاهي از سياست و زمان، اخلاق متعالي، صبر و... از ديدگاه علامه طباطبايي بيان مي‌گردد. نگارنده در فصل پنجم مبحث انتخاب يا انتصاب امام معصوم راواکاوي کرده و ضمن تضعيف و دليل هاي اهل سنت مبني بر انتخاب امام و تقويت کردن ادله شيعه اماميه مبتني بر انتصاب الهي امام، ديدگاه علامه طباطبايي را نيز در اين زمينه منعکس مي‌سازد. فصل ششم به شأن و جايگاه امام معصوم( به عنوان حاکم جامعه اسلامي اختصاص دارد و نويسنده به همين مناسبت، جايگاه اجتماع و حکومت در اسلام، منشأ حکومت و حاکميت، انواع حکومت‌ها، ويژگي‌هاي حکومت اسلامي و حاکمان اسلامي، اصول حاکم بر حکومت اسلامي، قوانين حکومت اسلامي و نقش مردم در حکومت اسلامي را از منظر علامه طباطبايي ذکر مي‌کند.
رابطه ايمان و عقل در اسلام و مسيحيت از نگاه علاّمه طباطبايي و قدّيس آگوستين
نویسنده:
‫باقر شيرعلي‌يف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش مي‌کوشد مباني کلامي و اعتقادي اسلام و مسيحيت در باره تعامل عقل و ايمان و نسبتِ ميان آن ها را از منظر دو انديشمند و متکلّم برجسته مسلمان و مسيحي يعني: علاّمه طباطبايي و سنت آگوستين به صورت شفّاف بررسي کرده و نقاط اشتراک و افتراق ديدگاه آنان در باره جايگاه عقل و ايمان در تبيين معتقدات ديني آنان را منعکس سازد. نوشتار حاضر در چهار فصل تدوين شده است. نويسنده در فصل اول به تبيين واژه شناسي عقل و ايمان مي‌پردازد و مفهوم، جايگاه و کارکردهاي عقل را بر اساس نظريات فلاسفه مسلمان و غرب، الهيات مسيحي و ديدگاه انديش منداني همچون: دکارت، جان لاک و ديويد هيوم را بيان مي‌کند. وي سپس به مفهوم واژه ايمان از منظر متکلمان مسلمان و نيز ايمان و مؤلفه‌هاي مهم آن را از ديدگاه اسلام و مسيحيت شرح مي‌دهد. فصل دوم به تبيين رابطه عقل و ايمان در اسلام از منظر علاّمه طباطبايي و سيرِ تاريخي بحث از عقل و ايمان و نسبتِ بين آن دو درجهان اسلام اختصاص دارد. نويسنده در اين زمينه با اشاره به ظاهرگرايي در حوزه تفکرات شيعه و اهل سنت و عقل گرايي افراطي مسلمانان، حقيقت ايمان و عناصر تشکيل دهنده آن و تعامل و تعارض آن دو با يکديگر را از منظر علاّمه طباطبايي جويا مي‌شود. فصل سوم به رابطه عقل و ايمان در مسيحيت از ديدگاه آگوستين قدّيس و سيرِ تاريخي مباحث مربوط به عقل و ايمان در جهان مسيحيت، پرداختن الهيات مسيحي به مسايلي همچون: خدا، نَفس، خلقت، اخلاق، شهر خدا و شناخت از لحاظ تاريخي و مقايسه ديدگاه‌هاي آگوستين و آکونياس درباره نسبتِ بين عقل و ايمان مي‌پردازد. نگارنده در فصل چهارم به تطبيق و بررسي آراي علامه طباطبايي وآگوستين درباره رابطه عقل و ايمان پرداخته و ديدگاه‌هاي آنان را در زمينه کيفيت ايمان به خدا، تقدم عقل بر ايمان يا برعکس، امکان تعارض عقل و ايمان، ماهيت عقل و ايمان و تفاوت آن ها با يکديگر، عوامل تحقق ايمان در نَفس، مراتب ايمان، و شروط کسب معرفت ديني بررسي مي‌کند.
رابطه دين و اخلاق از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫اسماعيل آوجي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نويسنده در اين پايان‌نامه، در دو بخش نسبتِ بين دين و اخلاق و هماهنگي اين دو نهاد را با استفاده از ديدگاه هاي علامه طباطبايي بررسي کرده است. بخش اول، به طرح ديدگاه هاي مختلف در زمينه تباين دين و اخلاق و تعامل و وابستگي بين آن ها و نيز به تبيين دو ديدگاه کلي تعامل بين دين و اخلاق و عدم رابطه بين آن دو و همچنين به بيان و ترسيم ديدگاه ها و دلايل طرفين اختصاص دارد. نويسنده در اين زمينه به تبيين اين مسأله پرداخته که دين تکميل کننده اخلاق و پايه‌گذار ارزش‌هاي اخلاقي مي‌باشد و تفکيک بين دين و اخلاق امکان‌پذير نيست. بخش دوم، علاوه بر ارائه ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي در مورد رابطه بين دين و اخلاق و معرفي اجمالي شخصيت و افکار ايشان؛ به بررسي ريشه‌هاي فطري دين و اخلاق و شباهت آن ها از منظر علامه طباطبايي اشاره نموده و اصول و دلايل فطري بودن دين و اخلاق را از ديدگاه ايشان مطرح کرده است. در ادامه، علل نياز انسان به وحي و نبوت و نيز زمينه‌هاي بروز اختلاف و مبناي شکل‌گيري قوانين، ملاک تشخيص نيازهاي بشري و مباني قوانين اجتماعي و جايگاه عقل و دين در زندگي انسان، از ديدگاه علامه طباطبايي تبيين گرديده است. نويسنده در اين مقوله، به تعريف عقل، اقسام ادراکات عقلي، موانع شکوفايي عقل و زمينه‌هاي هدايت تشريعي در زندگي انسان پرداخته و ضرورت تهذيب اخلاق و عمل صالح و تأثير آن دو را بر هدايت انسان بررسي کرده است. تلقي از اخلاق و ارزش‌هاي اخلاقي به عنوان رکني از ارکان و به عنوان اصلي از اصول کلي دين مبتني بر آيات قرآني و روايات، از ديگر مباحث مطرح شده در انتهاي پايان نامه مي‌باشد.
ماهيت و کارکردهاي دين از ديدگاه علامه طباطبايي و شهيد مطهري
نویسنده:
‫عزيزالله محمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫بررسي حقيقت دين و ماهيت تعاليم آن از مسائل بنيادي کلام جديد است. دين‌پژوهان در عصر حاضر، مسأله حقانيت و عدم حقانيت دين را مطرح نمي‌کنند بلکه آن را به‌صورت يک واقعيت در زندگي بشر مورد توجه قرار داده، و چيستي دين، آثار و نقش آن را در ميان انسان‌ها بررسي مي‌کنند. پژوهش حاضر تلاش کرده است با روش توصيفي تحليلي، ديدگاه علامه طباطبايي و شهيد مطهري را در اين زمينه تبيين نمايد. اين دو انديشمند بزرگ اسلامي، دين را مجموعه‌اي از حقايق و ارزش‌هاي عملي مي‌دانند که بخشي از آن را باورها و اعتقادات، و بخشي از آن را اخلاقيات و احکام عملي و فقهي تشکيل مي‌دهد. اين مجموعه فکري و عملي که از افق وحي سرچشمه گرفته است، براي تأمين سعادت حقيقي بشر از سوي خداوند صادر گرديده، و با مقتضاي فطرت و سرشت پاک انساني هم سازگاري دارد. آموزه‌هاي ديني در حوزه انديشه و روان مي‌تواند انسان را با آفريدگار هستي آشنا کند و از انحرافات فکري و عقيدتي او جلوگيري نمايد. آموزه معاد، انسان را با جهان پس از مرگ آشنا نموده و تعليمات تربيتي دين، سعادت انسان در حيات اخروي را تأمين مي‌کند. روان بشر نيز در پيوند با خدا به آرامش مي‌رسد. و اما در حوزه اخلاق، دين مي‌تواند شناخت درستي از مفاهيم اخلاقي وارزش‌هاي رفتاري ارايه نمايد، و با رشد فضايل و مکارم اخلاقي، از طغيان غرايز نفساني جلوگيري نمايد. همچنين دين مي‌تواند رابطه انسان با خود، خدا و طبيعت را تبيين کند. در حوزه اجتماعي نيز دين بر اساس نيازها و مصالح جامعه به وضع قوانين مي‌پردازد، که در اين زمينه، گستردگي فقه عملي و احکام اجتماعي اسلام بيان‌گر جامعيت و کمال اين دين مي‌باشد. علاوه بر قانون‌گذاري، دين مي‌تواند به‌عنوان ضمانت اجراي دروني احکام و قوانين به‌شمار رود. نقش دين در ايجاد همبستگي اجتماعي، و رشد تمدن و فرهنگ والاي انساني، از ديگر کارکردهاي دين است.
جامعيت و کمال دين از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫باقر مهدوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در مورد جامعيت دين سه رويکرد و روش اصلي وجود دارد، که در اين ميان، روش دين‌پژوهشي علامه، روش جمع درون و برون متون ديني است؛ بدين معنا که علاوه بر استفاده از کتاب و سنت، از قواعد فلسفي، منطقي و اصول عقليه نيز بهره جسته است. او براي اثبات جامعيت و کمال دين، به ارائه دلايل عقلي و نقلي پرداخته، و از ميان نظريات برخي مفسران، نظريه اعتدالي جامعيت دين را به اثبات رسانده، و نسبت به ردّ نظريه‌هاي حداکثري و حداقلي از جامعيت دين اهتمام ورزيده است. علامه طباطبايي به اثبات جامعيت دين در عرصه خداشناسي، نبوت و ضرورت نبوت از ديدگاه عقل و نقل نظر داشته، و در نهايت، اثبات معاد و شناخت آن را از طريق آموزه‌هاي ديني امکان‌پذير تلقي کرده است. او همچنين به اثبات جامعيت و کمال فقه از طريق تبيين احکام ثابت و متغير در قوانين همت گمارده، و معتقد است که تشخيص مصاديق قوانين و احکام متغير بر عهده ولي فقيه و متخصصان امور ديني است. از سوي ديگر، به تعاليم دين در عرصه اخلاق نظر داشته، و منشأ اخلاق را آموزه‌هاي ديني مي‌داند، و در نهايت راه تهذيب اخلاق را استمرار عمل صالح دانسته است. همچنين مرحوم علامه به بررسي آموزه‌هاي ديني در عرصه‌هاي علوم تجربي، طبيعي و انساني اشاره نموده، و معتقد است که آموزه‌هاي ديني به‌طور مستقيم، اين‌گونه از علوم را در خود نگنجانيده، بلکه در راستاي فراگيري علوم مفيدي که به‌گونه‌اي با زندگي دنيوي و اخروي بشر مرتبط است، امر به وجوب فراگيري آن‌ها نموده است. در اين راستا، آيات و روايات فراواني را مي‌توان به‌عنوان مؤيد ذکر کرد. در نتيجه هرچه در جهت هدايت و سعادت انسان و آبادي دنيا و آخرت او ضرورت دارد، در متون ديني به‌طور صريح و مستقيم و يا غيرمستقيم و با واسطه بيان شده است.
فلسفه خلقت انسان از ديدگاه علامه طباطبائي
نویسنده:
محمودعلي معصومي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫انسان‌شناسي، و خصوصاً فلسفه خلقت انسان، از قديمي‌ترين موضوعات فکري است که سابقه‌اي به قدمت تاريخ انديشه بشر دارد. بازگشت انسان به‌سوي خداوند پس از مرگ، رسيدن به مقام خلافت الهي در زمين، و سجده فرشتگان در برابر انسان، از موهبت‌هاي تکويني و تشريعي خداوند نسبت به انسان است؛ در حالي که خلقت او را از گل و آّب بي‌ارزشي قرار داد، و سپس از روح خود در آن دميد، و سرانجام نيز به‌سوي خدا بازمي‌گردد. راه‌هاي شناخت حقيقت انسان نيز به آيات و روايات برمي‌گردد، و بايد تنها در پرتو آن‌ها شناسايي گردد. از منظر قرآن حقيقت انسان به نفس و روح او تعلق دارد. روح که در معاني مختلف به‌کار رفته است، ماوراي بدن مادي و داراي اراده و شعور بوده، مورد امر و نهي الهي قرار گرفته و آيينه تمام‌نماي اسما و انوار الهي است. از نظر روايات، روح از عالم سماوي، معنوي و مجرد است، نه از عالم ماديات. روح يک مخلوق محدثه و از افعال خداوند بوده، که قوامش به بدن انسان است. از نظر علامه، منظور از روح و نفس همان است که هر کس در موقع سخن گفتن از آن تعبير به "من" مي‌کند و امري مجرد است. نفس داراي انواع گوناگوني شامل اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه مي‌باشد. ميل به کمال که به‌صورت فطري در انسان نهاده شده، تنها در قرب الهي و با عبادت، عمل صالح، تهذيب نفس، پيروي از افراد صالح، و در کل با پيروي از دين مبين حاصل مي‌شود. بر اين اساس، تنها عبادت است که انسان را به خداوند نزديک مي‌کند، و مراسم و احکام مختلف عبادي هريک درس‌هايي براي تربيت انسان است، که با آن کمال و قرب الهي را حاصل کند. در نتيجه عبوديت مايه قرب به خداست، و قرب به خدا معيار کمال است؛ از اين رو، عبوديت به کمال انسان مي‌انجامد و فلسفه خلقت انسان به‌شمار مي‌رود.
آراء علامه طباطبايي در باب نفاق و منافقان در قرآن
نویسنده:
محمد موسوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله منافقان، از مسايل مهم تاريخ اسلام است که به‌عنوان دشمنان داخلي جامعه اسلامي، مشکلات بسياري را براي پيامبر اسلام( و مسلمانان به‌وجود آوردند. قرآن کريم در آيات متعددي به منافقان اشاره نموده، و پژوهش حاضر با روش توصيفي به بررسي ديدگاه‌هاي تفسيري علامه طباطبايي در ذيل اين آيات پرداخته است. علامه طباطبايي نفاق را در زبان قرآن به‌معناي اظهار ايمان و پوشاندن کفر مي‌داند، و معتقد است که نفاق در همان ابتداي ظهور اسلام و در مکه پديد آمده، و برخي افراد به تقويت اسلام پرداختند تا در داغي تنور اسلام، نان خود را بچسبانند. علامه با توجه به آيات قرآن، علل گرايش به نفاق در جامعه اسلامي را حب دنيا، دروغ و خلف وعده مي‌داند. قرآن تصريح مي‌کند که منافقان را مي‌توان از روي ويژگي‌هاي خاص آنان شناخت؛ شيوه استدلال منافقان و عذرهايي که براي ترک وظايف مي‌آورند، و همچنين وحشت آنان هنگام نزول بلاها و آزمايش‌هاي الهي، جزء اين نشانه‌هاست. منافق به‌خاطر ايمان نداشتن به توحيد و معاد، همواره در تزلزل و ترديد است، و از انجام وظايف ديني طفره مي‌رود. به‌دنبال ترديد در توحيد، در نبوت و امامت نيز دچار ترديد خواهد بود، و از نظر اخلاقي هم دچار وعده‌هاي دروغين، بخل، حسد، اختلاف افکني، تکبر و غرور مي‌شود. قرآن صراحتاَ اعلام مي‌کند که منافقان از حکم و حکميت رسول خدا( اعراض نموده، ولايت کفار را پذيرفته، و به شايعه‌پراکني مي‌پردازند. آن‌ها، از مؤمنان در هراس بوده، امر به منکر نموده و نهي از معروف مي‌کنند. چنين روند فکري و رفتاري، در دنيا موجب گمراهي، خواري، طرد از جامعه و عدم مقبوليت آن‌ها مي‌شود، که در واقع نشانه ناکامي و بي‌اثر شدن ايمان ظاهري آنان است. در آخرت نيز کفر آنان به‌صورت تاريکي جلوه مي‌کند، و اين ظلمت از هر سو آنان را احاطه مي‌کند. اعمال دنيايي آنان مانند انفاق نيز در آخرت محصولي نخواهد داشت، و آنان به عذابي دردناک مبتلا مي‌شوند.
تجّرد نفس از ديدگاه علاّمه مجلسي و علاّمه طباطبايي
نویسنده:
‫حافظ‌محمد سعيد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش، ديدگاه‌هاي علامه مجلسي و علامه طباطبايي و ادله عقلي و نقلي آنان را درباره مجرد بودن نفس با هم مقايسه مي‌کند. نويسنده نخست مقدمه‌اي درمقوله فلسفه، ادله فلسفي و ديدگاه فلاسفه درزمينه نفس و ماهيت و ويژگي‌هاي آن در فلسفه يونان و فلسفه اسلامي ارائه کرده و موضوع نفس و اثبات تجرد آن را از مباحث مهم فلسفه اسلامي بر مي‌شمارد. از نظر وي اعتقاد به تجرد نفس، بسياري از مشکلات فلسفي را به شکل عقلاني حل مي‌کند؛ مشکلاتي همچون: اعتقاد به از بين رفتن و نابودي نفس به طور کامل، اعتقاد به اين‌که نفس با مرگ نابود مي‌شود، اهتمام به ساختن و تربيت نفس بيش از بدن و تمام اين‌ها مي‌تواند به ساختن بُعد دروني و باطني انسان و ارزش اعتقاد به ادامه زندگي نفس بعد از متلاشي شدن بدن کمک کند. او ابتدا ديدگاه علامه سيدمحمدحسين طباطبايي و سپس ديدگاه علامه محمدباقر مجلسي را درباره تجرد نفس بيان کرده و نتيجه مي‌گيرد که: علامه طباطبايي قائل به تجرد نفس بوده و علامه مجلسي چنين اعتقادي ندارد، ولي هر دو دانشمند معتقدند: که نفس پس از مرگ معدوم نمي‌شود. نگارنده در همين زمينه به تقابل ديدگاه‌هاي متکلمان اسلامي با فلاسفه مسلمان درباره ماهيت نفس اشاره کرده و معتقد است که علامه مجلسي از آن‌جا که بيشتر يک متکلم است، نه فيلسوف، ديدگاه‌هاي متکلمان مبني بر عدم تجردّ نفس را تقويت مي‌کند و مادي بودن نفس را مطرح کرده و در اثبات اين موضوع به آيات و روايات استناد مي‌کند، اما علامه طباطبايي از آن‌جا که بيشتر يک فيلسوف است، به اثبات تجرد نفس توسط عقل و نقل مي‌پردازد، که اين امر منجر به تقويت بسياري از مسايل مختلف از جمله ايمان در زندگي مي‌شود. اثبات وجود نفس ناطقه و ادله عقلي و نقلي مبتني بر آن، اهميت معرفت نفس، مجرد بودن و عاري بودن نفس از ديدگاه برخي فلاسفه و متکلمان معاصر، حقيقت نفس انساني، ارتباط بين نفس و بدن و نقد ديدگاه‌هاي مبتني بر عدم وجود مجردّات، از ديگر مندرجات اين نوشتار محسوب مي‌گردد.
جبر و اختيار از ديدگاه متکلمان برجسته اماميه با تکيه به آراء علامه طباطبايي و امام خميني
نویسنده:
‫محمدحسين جعفري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫موضوع مجبور بودن انسان در اعمال خود، يا برخورداري او از اختيار و اراده، در ميان متکلمان مسلمان سه رويکرد اساسي را پديد آورده است؛ برخي با استناد به علم و قدرت الهي، انسان را موجودي مجبور و فاقد اختيار دانسته‌اند؛ جمع ديگري رويکرد تفويض را برگزيده و از آزادي کامل انسان دفاع نموده‌اند؛ اما شيعيان به تبعيت از امامان معصوم‌( هر دو باور را موهوم دانسته و "امر بين الامرين" را مطرح نموده‌اند. پژوهش حاضر با بررسي ديدگاه متکلمان برجسته اماميه در عصر غيبت، به‌ويژه علامه طباطبايي و امام خميني( به اين نتيجه رسيده که آن‌چه معتزله و اشاعره، با اتخاذ رويکرد تفويض با جبر، به آن معتقد هستند نيمي از حقيقت را تشکيل مي‌دهد؛ و درک تمام حقيقت در گرو فهم امر بين الامرين مي‌باشد، که براساس آن، انسان موجودي مختار بوده و هيچ جبري در کار نيست. قرائت و تفسير پذيرفته شده از اين مسأله در پژوهش حاضر آن است که عمل خارجي، اميال و آرزوهاي انسان به اراده انسان تعلق دارد، و با تحقق اراده، تحقق عمل خارجي حتمي خواهد بود. البته اين مسأله بعد از فراغ از قضا و قدر الهي مي‌باشد؛ زيرا هر پديده‌اي در آسمان و زمين، پس از مجموعه‌اي از مراحل هفت‌گانه رخ مي‌دهد، و إعمال تقدير الهي نيز گونه‌هاي مختلفي دارد. بنابر اين، اصل قدرت و آزادي اراده را خدا به انسان مي‌دهد، و اين سرمايه انساني در طول مالکيت خدا قرار مي‌گيرد. همچنين محدوده اراده انسان و تأثير آن به‌صورت‌هاي مختلف، محدود و مقيد بوده، و اين محدوديت از ناحيه گرايش‌ها، معرفت‌ها، توانايي‌هاي جسمي و شرايط خارجي ايجاد مي‌شود، و پس از اين تقديرات و تحقق مرجحات و بستر عمل، انسان با آزادي کامل، فعل اختياري خود را اراده مي‌کند. بدين ترتيب، مسئوليت عمل نيز تنها به‌عهده انسان بوده و ستايش و سرزنش، و کيفر و پاداش آن را دريافت مي‌کند.
زبان دين از ديدگاه ويتگنشتاين و علاّمه طباطبايي (ره)
نویسنده:
‫محمد ناطقي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتار حاضر، ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي و لودويک ويتگنشتاين در باره زبان دين و ماهيت آن را مقايسه کرده و مباني فکري و فلسفي آنان را در اين زمينه شرح مي‌دهد. نويسنده ضمن بيان انديشه‌هاي ويتگنشتاين و تکفيک افکار وي با عنوان "ويتگنشتاين متقدم و متأخر" و تغيير انديشه‌هاي فلسفي به ويژه ديني‌اش، به تحليل او از گزاره‌هاي ديني، جدايي علم و دين، جدايي عقل و دين، و رازآميز بودن زبان دين پرداخته، همچنين ديدگاه‌هاي پوزيتوسيتي وي را نقّادي کرده است. آن گاه ضمن تطبيق آراي علامه طباطبايي، ديدگاه ايشان در بحث معناداري زبان دين، را بررسيده، به نظريه اشتراک معنوي و تأويل علامه در زبان دين رسيده، که بر اين اساس، آن دسته از گزاره‌ها و واژگان ديني بر مبناي اشتراک معنوي و تشکيک وجودي معنادار بوده و دسته ديگر پس از تأويل، معنادار مي‌شوند. در بحث واقع‌نمايي زبان دين، با توجه به ويژگي‌هايي که علامه براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، "نظريه زبان ترکيبي" تصويري واقع‌بينانه‌تر از سيماي زبان دين ارائه مي‌دهد که بر مبناي آن، دينداري ساختاري است که تمام انواع زبان را به صورت ترکيبي و به تناسب نوع مخاطبان و افق فهم آنان، به کار مي‌گيرد. باور ديني در انديشه ويتگنشتاين، از سنخ مفاهيم ذهني و فلسفي نيست، بلکه نوعي "عشق" و "اعتماد" محسوب مي‌شود، که با جان و قلب آدمي سر و کار دارد. لذا زبان آن، بيانگر احساسات و عواطف است. از ديدگاه نگارنده: وجود چنين سخناني در تفکر فلسفي ويتگنشتاين، حکايت از نوعي تزلزل در مقوله زبان دين مي‌کند، ولي مي‌توان از برخي اشاراتش به نحوه نگاه او به زبان دين تا حد زيادي پي برد. اما در رويکرد علامه، به‌رغم اقامه دليل بر واقع‌نمايي زبان دين، مي‌شود از خلال همان ويژگي‌هايي که براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، به نحوه نگرش ايشان به نوع واقع‌نمايي زبان دين دست يافت و فرضيه زبان ترکيبي دين را ثابت کرد.
  • تعداد رکورد ها : 4291