جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4570
نقش محبت در سعادت از منظر آیات و روایات با تکیه برآراء علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:مرضیه صادقیان؛ استاد راهنما:سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور :محمدعلی وطن دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت، گوهری است که انسان‌ها از دیرباز به جهت فطرت کمال‌جو ولذت طلب خود همواره در جستجوی آن بوده‌اند. محبت نیز یکی از امیال فطری انسان است که در نهاد او قرار دارد به ویژه محبت به موجودی کامل که در واقع رب و پرورش‌دهنده وجود انسان است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش محبت در سعادت انسان بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین، با تکیه بر آراء علامه طباطبایی است که با بررسی جداگانه سعادت و محبت، تأثیر محبت در وصول انسان به سعادت را بررسی کردیم. به اعتقاد علامه، سعادت انسان که موجودی مرکب از جسم و روح است در رسیدنش به کمالات جسمانی و روحانی وجودش است که به واسطه آن کمالات، متلذذ شود. محبت نیز تعلق و جذبه شعوری است که بین انسان و کمالاتش وجود دارد و همین جذبه، عامل حرکت انسان به سوی رشد و کمال و سعادت است. محبت و سعادت هردو امری وجودی و از سنخ وجود هستند و تمام احکام وجود بر آنان مترتب است. محبت به خداوند مقدمه‌‌ای برای معرفت و شناخت اوست و تمامی راه‌های وصول انسان به سعادت از جمله ایمان، عمل صالح، اخلاص، تقوا و نظیر آن، از طریق حب خداوند و در مجرای آن عبور می‌کند و نقطه وصل و ربط این اعمال و عبادات به خداوند، محبت خداوند است و این محبت حقیقی است که سیر انسان را در مسیر کمال سرعت و دقت بیشتری می‌بخشد و او را به سلامت در صراط مستقیم عبور می‌دهد. در نهایت بالاترین مقام سعادت برای انسان مقام قرب و رضوان الهی است و همین مقام، منتها درجه و مرتبه محب خدا نیز می‌باشد.
تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم از نظر امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:زهرا خاکپورلاهرودی؛ استاد راهنما:اشرف میکائیلی؛ استاد مشاور :علی بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن کریم حقیقت لفظی و کتبی عالم وجود می باشد و به همین نسبت، عالم هستی نیز حقیقت عینی و تکوینی قرآن است.بدین لحاظ «بسم الله الرحمن الرحیم» سر آغاز کلمات خداوند در کتاب آسمانی و سر سلسله کلمات وجودی حق در نظام تکوین عالم است. از این رو بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان به تبیین و تفسیر این آیه شریفه پرداخته اند. در این پژوهش بناست به تحلیل و تبیین تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» از نظر امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی و بیان نکات مهم و ارزشمند تفاسیر این بزرگان و همچنین تبیین نقاط اشتراک و اختلاف این سه فیلسوف و مفسر بزرگ بپردازیم. روش‌شناسی پژوهش:این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با راهبرد کیفی بوده که از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی ملی صورت گرفته است. یافته‌ها: این پژوهش به تفصیل آراء امام خمینی (س)، علامه طباطبایی و دیدگاه نوینی که آیت الله جوادی آملی بر اساس ساختارهای زبانی (بسمله) بیان کرده اند، تبیین شده است و تطبیق و مقایسه هستی شناختی و انسان شناسی بین نظرات این سه دانشمند انجام شده است. تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» از نظر این سه دانشمند، با وجود تفاوت‌هایی که با هم دارند تا حدودی قابل انطباق با یکدیگرند. نتیجه‌گیری: در تبیین عرفانی بسم الله، همه عالم اسماء الله و آیات حقّند که مطابق با کمال وجودی در مراتب وجود مرتّب شده اند؛ اسم اعظم، اولین، بزرگترین و محیط ترین آیه و تجلی خداوند است و در هر مرتبه از مراتب ذات و صفات و افعال به تناسب همان مرتبه تعریف می گردد. بسم الله در هر سوره و بلکه در هر قول و فعل با بسم الله دیگر سوره ها و افعال و اقوال متفاوت است. باء بسم الله به اعتباری تجلی اول یا حقیقت محمدیه است که مصداق عینی اسم اعظم می باشد. همچنین رحمان، ظهور بسط وجود و رحیم، ظهور کمال وجود است.
ویژگی‌های سیرۀ نبوی در تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:انتصار خلف عبد‌ السعیدی؛ استاد راهنما:مرتضى ايروانی نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسلمانان به بررسی سیره پیامبر اکرم(ص) اهتمام ورزیده‌اند، به طوری که محققان پژوهش‌های متعددی در این باره تألیف کرده‌اند. برخی مفسران به سیره ایشان(ص) پرداخته‌اند و زمانی که آیاتی را روایت می‌کنیم که نام پیامبر در آنها ذکر شده و به ویژگی‌ها، خصوصیات وی و مواردی از این خصوص درباره ایشان پرداخته شده است. از جمله مفسرانی که در تفاسیر خود به این مسأله پرداخته‌اند، علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی است که سیره پیامبر(ص) را تا آنجا که در این جایگاه به او کمک کرده، بیان کرده است. این پژوهش از همان منظر این موضوع را مورد بررسی قرار داده که علامه طباطبایی بدان پرداخته است و پژوهش کنونی به روش گردآوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل و مقایسه آنها با منابع دیگر بوده است. بواسطه این پژوهش مشخص شده که علامه طباطبایی وقایع را به صورت متوالی و پی‌درپی روایت نکرده است؛ زیرا وی مورخ نبوده است. وی همچنین تلاش کرده تا ازدواج پیامبر(ص) با بیشتر از چهار زن را توضیح دهد. تفسیر المیزانِ سید طباطبایی یکی از پخته‌ترین و جدیدترین تفاسیر قرآنی به شمار می‌رود؛ زیرا نویسنده تلاش بسیاری به منظور ارائه آن بدین شکل کرده است. ما در این پژوهش به یکی از جوانب آن که بخش کوچکی از سیره پیامبر است، پرداخته-ایم که طباطبایی در آیات شریفه‌ای که سند موثقی از سیره است، آن را مورد بررسی قرار داده است. طباطبایی به صورت واضح، خصوصیات شخصی پیامبر را با یک روایت تاریخی متین و استوار و با پایبندی به مسیر اهل بیت(ع) در روایت مورد تأیید در قرآن توضیح داده است. ما همچنین بدین نتیجه دست یافته‌ایم که طباطبایی در حین جمع‌آوری خصوصیات جهاد رسول الله در تفسیر خود، از جنبه‌های بحث‌انگیز که احتمال خطا و درست بودن روایت آن می‌رود، دوری کرده و به روایات واقع‌گرایانه‌ای که عقل، نقش اصلی را در آنها دارد نزدیک شده است. همچنین از بیان روایات غیرواقعی در کتب حدیث که از دو جهت شبیه به اسطوره و افسانه هستند، اجتناب کرده است. طباطبایی بر جنبه مهمی از زندگی شخصی پیامبر(ص)، خصوصا ازدواج ایشان با بیشتر از چهار زن بعد از وفات حضرت خدیجه(سلام الله علیها) متمرکز شده و در رابطه یا این مسأله توضیحی اختصاص داده است و آن را تکلیفی از جانب خداوند (عزوجل) دانسته که بر پیامبرش واجب کرده است. طباطبایی در روایت کردنِ وقایع سیره پیامبر، روش متمایزی در پیش گرفته است، به طوری که خصوصیت او دقت، فراگیری و زیبایی عباراتش بواسطه پرداختن او به حوادث تاریخی است. قابل توجه است که او در این شیوه خود به ذکر روایات تاریخی بواسطه ترتیب و توالی زمانی آن وقایع در دوره پیامبر(ص) استناد نکرده است. علت این مسأله آن است که او یک مورخ نبوده است، بلکه به آنچه در قرآن کریم ذکر شده و مواردی که آیات قرآن در بسیاری از موضوعات بر آن تأکید و تصریح داشته‌اند، تکیه کرده است که آن موضوعات تأثیر بسیار زیادی در روند حوادث آن دوره داشته است.
تحلیل آیات علمی از منظر علامه طباطبایی و موریس بوکای
نویسنده:
نویسنده:منور علی؛ استاد راهنما:سیدعیسی مسترحمی؛ استاد مشاور :سیدعیسی مسترحمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم در راستای اهداف تربیتی اش از روش های گوناگونی استفاده کرده است که یکی از آنها ذکر مطالب علمی است. مباحثی در زمینه پزشکی، بهداشت، نجوم، فیزیک و زیست شناسی از این جمله هستند. بسیاری از دانشمندان و مفسران مسلمان و غیر مسلمان همواره به دنبال فهم دقیق این معارف بوده‌اند و برخی با استفاده از روش تفسیر علمی به شرح و توضیح این آیات پرداخته‌اند و حتی در برخی موارد ذکر این گونه مطالب در قرآن کریم را معجزه ای علمی دانسته‌اند. در دوران معاصر، علامه طباطبایی همچون بسیاری دیگر از مفسران مسلمان و نیز موریس بوکای مانند بسیاری از مستشرقان، به مطالعه و تفسیر آیات علمی قرآن همت گمارده اند. مقایسه دیدگاههای تفسیری این دو دانشمند درباره آیات علمی قرآن می تواند کمک فراوانی به فهم دقیق تر آیات علمی قرآن داشته باشد. موضوعاتی همچون آغاز و مراحل آفرینش جهان هستی، فیزیک آسمان و زمین و اجرام آسمانی و نیز پایان جهان مادی از جمله مباحث نجومی است که این دو مفسر به تبیین آن پرداخته‌اند. زوجیت عام موجودات و نیز آموزه های قرآنی درباره محیط زیست از مباحث زیست شناسی هستند که مورد توجه این دو مفسر قرار گرفته اند. این دو شخصیت علمی به بیان مراحل خلقت انسان و نیز بهداشت غذایی، شخصی و جنسی از منظر قرآن کریم پرداخته اند و برتری قرآن کریم در این گونه مباحث بر دانش بشری را به صراحت اعلام کرده اند. البته علامه طباطبایی به نحو گسترده تر و با استفاده از روایات و بهره گیری از دیدگاه های تفسیری گذشتگان و به طور محدود با بهره گیری از علوم تجربه بشری به تفسیر این آیات پرداخته است؛ ولی موریس بوکای با نگاهی تطبیقی بین قرآن کریم و دانش بشری و نیز مقایسه آن با محتوای عهدین، به تفسیر آیات قرآن پرداخته است.
قصه‌های قرآنی نزد علامه طباطبائی در تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:سجاد عبد‌الکریم متعب الغزاوی؛ استاد راهنما:محمدعلی رضایی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قصه‌های قرآنی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی، نخست بیان جنبه‌های زندگی علمی و اجتماعی علامه است و سپس بیان دیدگاه‌ها و ایده‌های او در مورد این قصه‌ها می باشد. سوال این است که آیا او فقط داستان‌های واقعی را بیان نموده و یا اینکه داستان‌های نمادین با واقعیت خارجی و به دور از تخیل، توهم و افسانه نیز مورد نظر وی بوده است. همچنین در این پایان‌نامه با زندگی پیامبران و سایر افراد صالح و با برخی از جنبه‌های زندگی و معجزات آن‌ها تا حد امکان آشنا شویم و به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا این معجزات برای عقل بشری قابل درک است و یا خارق‌العاده و مافوق آن می باشد. از جمله مهم‌ترین نتایج :این مطالعه این است که قصه‌های قرآنی عالی‌ترین الگو و نمونه به شمار می رود که باید در زمینه‌های مختلف به آن توجه داشت. به همین ترتیب، مفسر در ارائه قصه قرآنی از روش قرآنی بهره می‌برد به این صورت که ابتدا به آیات مرتبط با داستان می پردازد وقصه را به ترتیب تاریخی بیان می‌کند و سپس مسائل روایی مرتبط با آن و همچنین جزئیاتی از قصه که در قرآن کریم به آن اشاره نشده باشد، را ذکر می‌کند. علاوه بر این، رویکرد سوم علامه نسبت به قصه‌های قرآنی، پرداختن به وجه نمادین و رمزی قصه قرآنی است که در عالم خارج واقعیت می‌یابد و در مصداق خارجی نمود پیدا می‌کند. همچنین قصه‌های قرآنی در زمره آیات متشابه قرار دارد که این مسئله به مفسران امکان مطالعه وسیع و بیان نظرات متعدد را فراهم می سازد. به همین ترتیب، قرآن قانون علیت عام را تأیید می‌کند و بر آن صحه می‌گذارد، به نحوی که تحقق هر یک از اسباب با شرایط لازم و وجود تاثیر، بدون وجود هر گونه مانع، وجود مسببی را اقتضا می‌کند. همچنین، نقش اصلاح در جامعه و معجزه تنها به پیامبران (علیهم‌السلام) محدود نمی‌گردد، بلکه به سایر بندگان صالح که به درجه‌ای از کمال الهی رسیده‌اند، نیز قابل تسری است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های کلامی علامه طباطبایی و فخر رازی در آموزه های تقیّه، رجعت و عصمت
نویسنده:
نویسنده:سیدمهدی موسوی؛ استاد راهنما:سیدلطف‌الله جلالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله موضوعاتی که شیعیان با اهل تسنن اختلاف نظر دارند، می‌توان به تقیّه، رجعت و عصمت اشاره کرد. این موضوعات علاوه بر استدلالات عقلی، با آیات قرآن نیز قابل اثبات است. از بزرگان شیعه و اهل تسنن می‌توان به علامه طباطبایی و فخر رازی اشاره کرد که اثری گرانبها برای مذهب خویش، در تفسیر قرآن از خود بر جای نهاده‌اند. هدف از این پژوهش تطبیق نظریات این دو مفسر در موضوعات یاد شده، برای مشخص شدن ضعف و قدرت دیدگاهشان است. قرآن با ذکر داستان‌هایی از جمله تقیّه مؤمن آل فرعون، اصل تقیّه را امری جایز دانسته است. علاوه بر آیاتی که صراحت در تقیّه دارد، از آیات نفی حرج و اکراه و کتمان نیز می‌توان این حکم را استخراج کرد. فخر رازی تقیهّ را محدود و منحصر به میان کفار دانسته است. شیعیان اعتقاد دارند که رجعت قبل از وقوع قیامت صورت می‌گیرد. آیات زیادی از رجعت و زنده شدن مردگان در گذشته خبر می‌دهد، که وقوع این حادثه بهترین دلیل بر امکان عقلی آن است. فخر رازی این آیات را پذیرفته ولی این باور شیعیان را هرگز قبول نمی‌کند و برای آیاتی همانند حشر گروهی از امت، توجیهاتی را آورده است. علامه طباطبایی بارها در تفسیر آیات قرآن به عصمت پیامبران اشاره کرده است. همچنین ایشان علاوه بر آیات عصمت، از آیاتی که خداوند امر به اطاعت محض از پیامبران الهی کرده است، عصمت آنان را نتیجه گرفته است. پیامبران الهی از مرحله دریافت و حفظ و ابلاغ وحی، مصون از اشتباه و خطا هستند و به اصطلاح معصوم هستند، وگرنه نقض غرض الهی از هدایت انسان‌ها پیش می‌آمد. فخر رازی عصمت انبیاء را برای زمان بعد از بعثت لازم می‌داند و خطای سهوی از پیامبر را جایز می‌داند. روش کار ما در این تحقیق، مطالعات کتابخانه‌ای است.
تفاوتهای زن و مرد در نظام حقوقی اسلام در نظرات علامه طباطبایی(ره) و آیتالله مکارم شیرازی (حفظه الله)
نویسنده:
نویسنده:محمد احمدی؛ استاد راهنما:محمد جواد کوچک یزدی؛ استاد مشاور :اعظم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عدالت مهمترین آرمان و آرزوی بشر از اول تاکنون بوده است. عدالت عرصه‌های متفاوتی دارد، اما در این میان عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد. زن و مرد در نظام آفرینش هر کدام مقامی ویژه دارندوهدف هردو رسیدن به کمال است، بدون اینکه بر یکدیگر برتری داشته باشند. تفاوهایی که در برخی از احکام اسلام، بین زن و مرد وجود دارد شائبه تبعیض و نابرابری را در ذهن برخی به وجود می‌آورد، این تفاوت در حقوق به دلیل تفاوت در خلقت و وظایف آنهاست. عدالت در حقوق زن و مرد را باید با در نظر گرفتن مجموعه حقوق هر کدام جستجو کرد، تا روشن شود که دین اسلام در وضع حقوق یکی را بر دیگری برتری نداده است. ارث، قضاوت، شهادت و دیه از بحث‌های چالش بر انگیز در زمینه حقوق زن و مرد در اسلا م است. هدف این پژوهش بررسی تفاوت زن و مرد در نظام حقوقی اسلام از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و آیت‌الله مکارم شیرازی را دنبال میکند.به خاطر همین اختلاف طبیعى، اسلام در وظایف و تکالیف اجتماعى و عمومى که قوامش با تعقل یا احساس است، بین زن و مرد فرق گذاشته؛ آنچه ارتباطش با تعقل بیشتر از احساس است مثل قضاوت، آن را مختص مردان کرد و آنچه از وظایف که ارتباطش بیشتر با احساس است تا تعقل، مختص به زنان کرد مانند پرورش اولاد، تدبیر منزل. اموری چون ارث، قضاوت، شهادت و دیه از امور مهم تفاوت حقوق زن و مرداز دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و آیت‌الله مکارم شیرازی می‌باشد.
دانش اعجاز، محکم و متشابه از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور (بررسی تطبیقی)
نویسنده:
نویسنده:احمد طاهر فلیج الحسین؛ استاد راهنما:غلامرضا رئیسیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهشگر، مطالعه‌ای تطبیقی میان دو تفسیر المیزان متعلق به علامه طباطبایی و تفسیر التنویر و التحریر متعلق به سید طاهر ابن عاشور به انجام رسانده که نتیجه این تحقیق به شرح ذیل است: علامه طباطبایی بر بسیاری از منابع تفسیری و حدیثی و تاریخی و غیره تکیه کرده است که محدود به کتاب‌های امامیه نبوده، بلکه شامل بسیاری از کتاب‌های اهل سنت نیز می‌باشد. و این بخشی از موضع و دیدگاه متعادل او را و تمایلش را برای به جا آوردن حق مطلب بدون غفلت از نظرات دیگران آشکار می‌سازد. و همچنین روشن شد که وی در برابر نقل قول‌ها تسلیم نشده، بلکه آنها را پذیرفته و یا رد کرده است. ابن عاشور نیز کوشش خود را در تفسیر عنوان قرآن و آیات و سوره‌ها و ترتیب و عناوین آنها به کار بسته، سپس در خلال تفسیر به اسامی سور‌ه‌ها، از جمله سورۀ فاتحه پرداخته که آن دانای حکیم آن را به بیش از بیست عنوان و صفت که از زمان قدیم بر زبان قاریان جاری بوده، نامیده است. وی همچنین به بیان تناسب ارتباط برخی از آیات با برخی دیگر پرداخته و بیان کرده است که گفتگو در مورد مناسبت جایگاه سوره‌ها در صلاحیت مفسر نیست. و به مکی و مدنی بودن سوره‌ها و ترتیب نزول آنها مانند سورۀ فاتحه و بقره و غیره پرداخته است. همچنین علامه طباطبایی در باب محکمات اتخاذ رأی کرده و یادآوری کرده است که سبب چنین وصفی برای محکمات، ام الکتاب بودن آنهاست، چرا که اُم بر اساس ریشه لغوی، آن است که چیزی به او بازمی‌گردد و این نیست مگر به جهت بازگشت آیات متشابه به آنها. چنان که وی قرآن را به سی باب تقسیم کرده است، به گونه ای که بعضی از قرآن که آیات متشابه باشد، به بعضی دیگر که محکمات باشند بازمی‌گردد. اما در مورد ابن عاشور باید گفت که یازده قول در باب محکم و محکم ناسخ و متشابه منسوخ دارد. علامه طباطبایی نیز در باب متشابه در تفسیر المیزان به انواع نظریات در باب محکم و متشابه پرداخته که نزد او افزون بر بیش از چهارده نوع است، در حالی که نزد دیگران متجاوز از بیست نوع است، چنان که «شیرازی» صاحب تفسیر الامثل یاد کرده است. و اگر این دلالت بر چیزی داشته باشد، دلالت دارد بر دیدگاه منتقدانه صاحب تفسیر المیزان در باب نظریات گوناگون و حقیقت اختلاف در شناخت محکم و متشابه و دیگر علوم قرآنی که وی را ملزم کرده است در باب آنچه دیگران بدان دست یافته‌اند تجدید نظر کند.
مقایسه آراء مفسران درباره خلود در عذاب با تکیه‌ بر دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آلوسی
نویسنده:
نویسنده:زهرا مقضی؛ استاد راهنما:محمدرضا ستوده نیا؛ استاد مشاور :نفیسه فقیهی مقدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بامطالعه و مقایسه آراء مفسران درباره خلود در عذاب با تکیه‌بر دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آلوسی می‌توان به این مطلب پی برد که مسئله خلود از جهات مختلفی مورد اختلاف بوده و شبهات زیادی درباره آن مطرح‌شده است. هدف نهایی از این تحقیق، بیان تفاوت‌ها و اشتراکات مفسران با تکیه‌بر آراء علامه طباطبایی و آلوسی درباره خلود در عذاب است و به مبانی قرآنی و روایی، منشأ تفاوت و آراء مفسران و ثمرات تفاوت این آراء با استفاده از شواهد قرآنی و روایی و اختلاف آراء تفسیری می‌پردازد. در این تحقیق که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه، تشریح و تبیین مسئله می‌پردازد، موضوعات مهمی ازجمله مفاهیم کلی و مبانی مفهوم خلود، شواهد قرآنی معتزله و اشاعره در مورد معنای واژه خلود، پیوند خلود با مدلول‌های مکانی ناظر بر دوزخ در قرآن کریم، بیانات تفسیری و کلامی و همچنین نقد و تحلیل درباره خلود عذاب، بررسی واژه‌های هم‌نشین عذاب، مقایسه آرای مفسران در مورد دائم و غیر دائم بودن خلود عذاب موردبررسی قرارگرفته است. در پایان با استفاده از جداول و نمودارهایی که فهم موضوع را بهتر بیان می‌کند این‌گونه نتیجه‌گیری شد که خلود عذاب هم به‌صورت دائم و همیشگی و هم غیر دائم است و مفسران شیعه چون علامه طباطبایی (ره) معتقدند که خلود دائم در آتش به کافران و مشرکانی که توبه نکرده‌اند اختصاص داشته و هر عذابی تجسم و صورت واقعی عمل خود شخص است و هیچ عامل بیرونی او را گرفتار عذاب نکرده است و بعضی از گناهان به‌وسیله توبه مورد عفو قرار می‌گیرد و فرد گنه‌کار از عذاب دائم دوزخ رهایی پیدا می‌کند، ولی مفسران اهل سنت چون آلوسی توبه را شرط مانع از خلود می‌دانند.
تحلیل فلسفی امکان دیگرگرایی بر اساس توحید اطلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فهیمه قاسمی پهمدانی؛ استاد راهنما:حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خودگرایی و دیگرگرایی از جمله مباحث مهم در فلسفه اخلاق و روانشناسی اخلاق است؛ اگر خودگرا بودن را توصیه اخلاقی بدانیم به اولی ربط دارد و اگر خودگرا بودن خصیصه روانی هر انسان باشد، به دومی. بر اساس نظر علامه طباطبایی هدف نهایی انسان رسیدن به توحید و کمال آن یعنی توحید اطلاقی است. به نظر می‌رسید که چون موحد در این مرتبه از توحید فقط یک موجود دارای ذات، صفت و فعل می‌بیند پس حتما خودگرا خواهد بود؛ هدف ما در این پژوهش این بود که ببینیم امکان دیگرگرایی نیز برای این موحد وجود دارد یا خیر؛ روش ما برای این کار این است که ابتدا مفاهیم خودگرایی و دیگرگرایی را در فلسفه و روانشناسی اخلاق توصیف کنیم سپس خودگرایی و دیگرگرایی را براساس توحید اطلاقی تحلیل کرده و امکان دیگرگرایی را بررسی کنیم؛ یافته پژوهش ما این بود که توحید میتواند به درجه ای برسد که دیگر هیچ صفتی را به همراه ذات درنظر نگیریم حتی صفت اطلاق را. "خود" نیز می تواند جنبه وجودی و ماهوی داشته باشد و خود وجودی در مرتبه توحید اطلاقی، کل عالم است. نتیجه پژوهش این است که موحد در مرتبه توحید اطلاقی خودگراست به معنای وجودی و دیگرگراست به معنای ماهوی؛ خودگراست زیرا وجود دیگری غیر از الله تبارک وتعالی که به‌جای ذات او قرار گرفته نمی‌بیند تا دیگرگرا شود، دیگرگراست زیرا وقتی خود را می‌خواهد تمام مظاهر این خود یعنی کل عالم را نیز می‌خواهد.
  • تعداد رکورد ها : 4570