جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 663
ذات فلسفه
عنوان :
نویسنده:
ویلهلم دیلتای، حسن رحمانی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: حسن رحمانی,
چکیده :
ویلهلم دیلتای از فیلسوفان شهیر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که تلاش خود را مصروف بنیانگذاری علوم انسانی، از راه استقلال بخشیدن به روش خاص تحقیق در این رشته از علوم در برابر علوم طبیعی کرده است. کتاب ذات فلسفه وی به طور خلاصه مایه تفکر او را باز نموده است. نویسنده در این اثر به تبیین مفهوم فلسفه، چیستی ذات و ویژگیهای آن پرداخته و قصد وی روشن کردن این مهم است. او برای رسیدن به چنین مقصودی بررسی مفهوم فلسفه از یونان تا عصر حاضر را نیز، پی‏گرفته و آن را در بوته نقد نهاده از سوی دیگر به تبیین نسبت میان فلسفه و دین، هنر و ادبیات و علم به عنوان پاره‏ای از مهم‏ترین شاخه‏های علوم انسانی پرداخته است.
تحليل ديدگاه توماس آكوئيناس دربارة «سعادت» با استفاده از نظرية «زبان نمادين» تيليش
نویسنده:
سيدمهدي ميرهاشمي اسفهلان،حسن فتحي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر پل تيليش، «زبان نمادين» تنها ابزار مناسب براي بيان، تحليل و بررسي موضوعات ديني است که از توانايي و محدودة الفاظ متعارف دنيوي و نيز زبان مفهومي فلسفه فراتر است. هدف پژوهش حاضر نشان دادن امکان تحليل مسائلي همچون «فيض الهي»، «فضايل القايي» و «رؤيت مسرت‌بخش» در الهيات فلسفي توماس آکوئيناس با رويکرد «زبان نمادين» است. نظريۀ «زبان نمادين»، به سبب داشتن ويژگي‌هاي متناقض‌نما و قطبي، فهم سعادت اخروي، فيض الهي و فضايل القايي را در بستر خود فراهم مي‌آورد. همچنين اين موضوعات را نمادهايي مي‌داند که به منزلۀ پاسخ‌هايي مناسب براي مسائل اساسي و وجودي انسان هستند. بر اين اساس، مي‌توان گفت که فيض الهي پاسخي به موضوع «گناه ذاتي» و نقايص طبيعت بشري است. فضايل القايي پاسخي به كافي نبودن فضايل اکتسابي در جهت رسيدن به سعادت فوق‌طبيعي است. رؤيت مسرّت‌بخش پاسخي به ميل آدمي براي شناخت کُنه و مبدأ هستي است. نيز سعادت حقيقي در بهشت، پاسخي به تمايل طبيعي [و اميد] انسان به جاودانگي همراه با آرامش و بهجت است.
صفحات :
از صفحه 133 تا 142
زیبایی و نسبت آن با خیر در نظام فلسفی توماس آکوئیناس
نویسنده:
مرتضی شجاری، حسن فتحی، زهرا گوزلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظام فکری توماس زیبایی امری متافیزیکی است. اتخاذ چنین رویکردی نسبت به زیبایی، لزوماً آن را با دیگر مفاهیم فلسفی­ـ­ ارزشی مرتبط می­سازد. می­توان گفت که در بستر تفکر یونانی و قرون وسطایی که غالباً تفکری مابعدالطبیعی است، فهم زیبایی جدای از خیر امری تقریباً غیرممکن است. دلیل این امر را شاید بتوان اینگونه تبیین کرد: زیبایی و خیر در این بستر فلسفی، عمدتاً به عنوان صفات عینی موجودات تلقی می­شوند. توماس نیز در این بستر تاریخی - فکری قرار دارد؛ به همین دلیل او نیز به عنوان فیلسوفی مابعدالطبیعی همچون پیشینیان خویش رویکرد مشابهی را نسبت به زیبایی اتخاذ کرد و این مفهوم را با وجود پیوند داد. از این­رو می­توان زیبایی را صفتی فرامقوله­ ای تلقی کرد که لزوماً با خیر در ارتباط است؛ زیرا صفات فرامقوله­ ای نه ­تنها با وجود، بلکه با یکدیگر نیز مرتبط هستند. زیبایی در فلسفۀ توماس، در عین حال که امری عینی است، با ادراک و با نفس شناسنده نیز مرتبط است و این ارتباط به نوبۀ خود، آن را با قوۀ دیگر نفس، یعنی با قوۀ شوقیه نیز مرتبط می­سازد. در پی این ارتباط است که قوۀ شوقیۀ نفس به واسطۀ قوۀ تعقل زیبایی را تصاحب کرده و اتحادی عینی و واقعی با آن می­یابد و در نتیجه به کمال و فعلیّت نهایی خویش می­رسد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 138
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، زینب امیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه‌ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن‌جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین‌رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می‌دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی‌تواند انجام دهد. ازاین‌رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می‌کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه‌های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ‌های سه‌گانه‌ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس‌گرایی، آکام‌گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می‌پردازد و نشان می‌دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه‌ها و تلفیق آن‌ها با یکدیگر، سه راه‌حل بدیع ارائه می‌کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می‌پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می‌دهد. یافته‌ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می‌پذیرند، اما «آکام‌گرایی تومیستی» و دو راه‌حل دیگر زاگزبسکی به‌رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی‌که راه‌حل استاد مطهری راه‌حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 30
بررسی نظریۀ رؤیت ذات الهی و ارتباط آن با سعادت از دیدگاه توماس آکوئینی
نویسنده:
مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عقالنیت توماس در معرفتشناسی و خداشناسی، مشایی است؛ از طریق تجربه و شنناخت امور محسوس به کشن ققنایق شنیی منی رود؛ امنا در خداشناسنی، عقنش مشناییه تنهنا، نمیتواند او را یاری دهد به ایمان عالوهبنر عقنش نیناز داردو تومناس، در مباقنا بنینادی خداشناسی، مانند شباهت مخلوقات به خداوند اشنراقی اسنتو از سنوی دی نر، شنناخت عقالنی خداوند که سعادت نهایی انسان است بدون نور اشراق ممک نیستو شرسنی این است آیا عقش مخلوق در ای قیات میتواند با قوای طبیعی خود ذات خداوند را بشناسند و رؤیت کند، یا خیر به امر دی ری نیاز دارد که به او اضافه گردد؟ شاسخ توماس ای است عقش مخلوق به عنایت نور الهی به رؤیت خداوند در ذاتی دست مییابدو در این نوشنتار برآنیم فلسفه رؤیت و چ ون ی دستیابی به سعادت را بررسی نماییمو
نقد و بررسی جاودانگی در الهیات فیزیکالیستی مسیحی
نویسنده:
حسن احمدی زاده ، طیبه غلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تبریز: دانشگاه تبریز,
چکیده :
الهیات فیزیکالیستی اصطلاحی است که تا کنون در مورد آن تعریف دقیق و روشنی ارائه نشده است. در قرن بیستم، برخی از اندیشمندانِ الهیات مسیحی نظیر ننسی مورفی و پیتر ون­ ینواگن با پذیرش رویکرد فیزیکالیستی نسبت به انسان سعی کردند که به تحلیل و توجیه باورهای مسیحیان در باب هویت انسان و جاودانگی او بپردازند. این رویکرد امروزه الهیات فیزیکالیستی نامیده می‌شود. بر اساس این رویکرد انسان در همین بدن مادی­اش خلاصه می ­شود و با پذیرش این اصل، تفسیر از مرگ و جاودانگی به راحتی صورت می­ گیرد. در جستار پیش­رو نگارنده بر آن است تا با شیوۀ‌‌‌‌‌‌ تحلیلی- توصیفی به نقد و بررسی جاودانگی در الهیات فیزیکالیستی مسیحی بپردازد و مهمترین استدلال­های طرفداران الهیات فیزیکالیستی‌‌‌‌‌‌ که عبارتند از: امتناع تعامل امر مادی و امر مجرد، ارتباط و تعامل میان شخص و بدن و فیزیکالیسم و آموزه­های مسیحی را به رشته تحریر در آورد. از مهم­ترین دستاوردهای این پژوهش می ­توان به این مطلب اشاره کرد که‌‌‌‌‌‌ فیزیکالیست­ها معتقدند شخصی که زمانی وجود داشته است، برای همیشه باید وجود داشته باشد تا اینکه برای همیشه نابود شود، چرا که مسیحیان نوعأ به اموری اعتقاد دارند که نمی ­توانند آن­ها را به نحو عقلانی توجیه کنند، واقعیت رستاخیز مثالی از این دست است. بنابراین الهیات فیزیکالیستی با تاکید بر قدرت لایزال الهی و معجزه می ­تواند جاودانگی را اثبات کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
حکمت عملی از نظر آکویناس
نویسنده:
فاطمه اصلی بیگی، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آکویناس بر این باور بود که طبیعت انسان مشتمل بر غایاتی ذاتی است که از نظمی پیروی می‌کنند که وی آن را قانون طبیعی می‌نامید. از نظر وی هم عقل نظری و هم عقل عملی دارای مبادی بدیهی‌ای هستند که بی نیاز از اثبات هستند. برخی در عقل عملی آکویناس میان دو زمینه اکتشافی و توجیهی تمایز قائل شده اند؛ زمینه اکتشافی سیندرسیس و زمینه توجیهی عاقبت‌اندیشی است. آکویناس بر این باور است که سیندرسیس غایت را برای فضایل اخلاقی تعیین می‌کند. غایتی که از طریق سیندرسیس به ادراک ما در می‌آید غایتی کلی است که میان شخص دارای فضایل و شخص مبتلا به رذایل مشترک است. آکویناس متناظر با دو نوع عاقبت‌اندیشی دو نقش برای آن قائل است، عاقبت‌اندیشی عام غایت قریب را تعیین می‌کند و عاقبت‌اندشی خاص انتخاب ابزار را انجام می‌دهد؛ سیندرسیس نیز غایت نهایی را تعیین می کند. آکویناس در خصوص معرفت به غایت از ارسطو جدا می شود چرا که ارسطو تعیین غایت را وظیفه فضایل اخلاقی می داند، در حالیکه نزد آکویناس فضایل اخلاقی صرفاً به غایت نهایی‌ای که از سوی سیندرسیس تعیین شده است، متمایل‌اند. وی با بدیهی دانستن اصل اول عقل عملی و هم ارز دانستن آن با اصل عدم تناقض، عقل عملی را در زمینه اکتشافی مرتبط با جزء علمی نفس و در زمینه توجیهی مرتبط با جزء محاسبه‌گر آن می داند. این در حالی است که ارسطو به وضوح در کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس عقل عملی را مرتبط با جزء محاسبه‌گر می‌داند و نه جزء علمی.
صفحات :
از صفحه 255 تا 277
بررسی تطبیقی صفات الهی از منظر توماس آکویناس و خواجه نصیر الدین طوسی (مقایسه نظریه انالوژی و اشتراک معنوی تشکیکی)
نویسنده:
سعید رحیمیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هم متکلمان مسلمان و هم متکلمان مسیحی و فلاسفۀ منسوب به هر دو دین برای حل مشکله ی سخن گفتن در باره ی خدا نظریاتی را مطرح کرده اند؛ از قول به لزوم سکوت در مورد معانی صفات الهی تا راه سلبی و از قول به اشتراک لفظی تا اشتراک معنوی و نیز راه صفات علی اقسام آن در این زمینه مطرح شده است.در این مقال ، نظریه ی دو فیلسوف و متکلم هم زمان یعنی خواجه نصیر الدین طوسی فیلسوف و متکلم مسلمان و توماس آکویناس فیلسوف و متکلم مسیحی بررسی و مقایسه می شود. ابتدا سخن از توماس آکویناس و قول خاص و ابداعی او در این زمینه یعنی انالوژی و مبانی کلامی آن خواهیم گفت آنگاه مرام خواجۀ طوسی در قول به اشتراک معنوی تشکیکی و مبانی و مدلولات آن تشریح خواهد شد و در انتها به مقایسه و بررسی تطبیقی آن دو نظریه پرداخته خواهد شد که همین مقایسه و داوری نهایی بین دو فیلسوف جنبه نوآورانه این مقال را تشکیل می دهد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 100
می‌مسیس: قرائت‌ها و تمایزها در نگره افلاطون، ابن‌سینا و آکویناس
نویسنده:
ابراهیم بازرگانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
می‌مسیس (محاکات) یکی از دیرینه‌‌ترین نظریه‌‌‌های هنری است که پیشینه‌اش به پیش از افلاطون هم می‌‌رسد. در عین حال از جمله نظریاتی است که قرائت‌‌‌های گوناگونی از آن مطرح شده است. در این مقاله، نظریه سه تن از فیلسوفان که در سه قلمرو متفاوت فکری اثرگذار بوده‌اند، بررسی می‌شود: افلاطون، ابن‌سینا و آکویناس. افلاطون در یونان، ابن‌سینا در قلمرو اسلام و آکویناس در قرون وسطای مسیحی، جزء مهم‌‌ترین شخصیت‌های فلسفی بوده‌اند و هر کدام از ایشان مکتبی را به خود اختصاص داده‌ است. در این جستار بر آنیم تا قرائت هر کدام از آنان را با تحلیل نگرش ایشان در رویکرد تطبیقی، بررسی کنیم و تمایز آن را با قرائت‌های متناظر دریابیم. ازآنجاکه زیست فکری آنان یکسان نیست، قرائت آنان از می‌مسیس نیز مشابهت ندارد. افلاطون بر پایه معرفت‌شناسی مُثل‌محور، ابن‌سینا بر پایه معرفت ناظر بر ارسطو و آکویناس به جهت دیدگاه ویژه‌اش درباره می‌مسیس قرائت‌های خاصی ارائه داده‌‌اند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
  • تعداد رکورد ها : 663