جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
Isma’ili Thesis on the Ecclesiastical Hierarchy
نویسنده:
Simonetta Calderini
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
Though it is widely assumed that Sunni Islam does not have an equivalent to the Christian ecclesiastical hierarchy, Shii groups such as the Medieval Ismailis did have an organised teaching, spiritual, and temporal hierarchy. Evidence gathered from primary sources shows that this Ismaili 'ecclesiastical' hierarchy is strictly intertwined with the Ismaili interpretation of Neoplatonic cosmology as well as with the political authority of prominent medieval Ismaili dynasties.It is widely accepted by scholars in Islamic studies that there is no ecclesiastical hierarchy in Islam or, in other words, that there is not one hierarchical body which can legislate in matters of religion and the authority of which is undisputed among Muslims. There are experts in religious matters, the 'ulama`, with their theological and legal specializations. However, these are only individuals, and no matter how highly esteemed they are, they do not represent a full body. Even when Muslim scholars have presented elaborations of Islamic creeds, it is understood that they are no more than individual formulations of belief, not official ones. This assumption perpetuates a myth: the myth of one, static, uniform and united Islam. This is the Islam that many Sunnis would like to believe exists, and the Islam that several Western scholars find more convenient to study. Recent introductory books on Islam have just started to include chapters which reflect a more accurate story: there is not one Islam, there are several Islams, or to put it more moderately, there are several interpretations of Islam. There is the mystical way, with its hierarchy of spiritual masters and angels, there is popular Islam with its hierarchy of saints, and there is Shii Islam. Even though Shiism represents only 10% of the total Muslim population, it is nevertheless very active, articulated and in itself composite. This paper examines the authority of the ""ecclesiastical"" hierarchy, that is the teaching, spiritual and temporal hierarchy, in Medieval Ismailism. My aim is to establish a relationship between this hierarchy and the cosmological doctrines of Medieval Ismailism. Even though Ismailism is not the only Shi'i group in Islam to exibit both an ecclesiastical hierarchy and a related cosmological structure (medieval Druze and Nusayri groups are two further examples), it has been chosen here because of the high degree of sophistication and the clarity in which these doctrines have been expressed.
نقد و بررسی فرضیه” علمای ابرار” و دفاع از جایگاه قدسی امام  (ع) ازمنظرفلسفه ملاصدرا
نویسنده:
مژگان بیدکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده در فرهنگ شیعی در کنار معرفت به توحید و نبوت، هیچ اصلی به اهمیت و عظمت اصل امامت نمی رسد. امامت، رکن عظیم تشیع، محور وحدت امت، نگهبان گوهر ناب دین و تداوم بخش خط رسالت است. همین عظمت و اهمیت باعث شده تفاسیر مختلفی پیرامون آن بویژه در خصوص دو صفت علم وعصمت امام شکل گیرد.هدفاین رساله ،پرداختن به دو رویکرد عمده نسبت به مسئله امامت و بیان تفاوت های این دو رویکرد است.نخسترویکردی که در آن علم وعصمت ونص الهی را برای امام (ع) منکر است و مقام ائمه را در حد دانشمندان پرهیزکار می داند. این نظریه تحت عنوانفرضیه علمای ابرار نامبردار است. رویکرد دوم اینکه نه تنها ،قائل به علم وعصمت ونص الهی برای امام است ، بلکه امام را مظهر جامع اسم "الله"می داند. و مدعی است با طرح نظریه مظهریت اسماء برای امام به کلی از گروه غلات متمایز است.تحلیل این معنا که نظریه علمای ابرار را نمی توان در راستای نظریه "امامت"در مکتب کلامی شیعه قلمداد کرد چرا که در این نظریه شروط اساسی امامت یعنی علم و عصمت و نص الهی امام نادیده گرفته شده است ازجمله مباحث مهم این رساله است .نقد نظریه مذکور هم از طریق آیات قرآن کریم و هم از طریق روایات و سخنان خود معصومین (ع) مقدور است ولی در این نوشتار عمدتاً بر اساس فلسفه ملاصدرا مورد نقد وبررسی قرار گرفته است.ملاصدرادر اندیشه فلسفیخود جایگاه ویژه ای برای انسان قائل است،در این فلسفه انسان تنها موجود ممکنی است که منحصر در حدّ خاص نبوده و در واقع دارای ماهیت نیست. براساس قواعد تأ سیسی این فلسفه مانند اصالت وجود و تشکیک در وجود و بویژه دو اصل اصیل حرکت جوهری و اتحاد عالم ومعلوم ،انسان می تواند در پرتو تحول درونی از جسمانیت به تجرد رسیده وجامع همه معارف الهی و در بر گیرنده تمام کمالات و فضایل گردد. انسان در این مرحله مظهر جمیع صفات جمال و جلال حق شده و تحت عنوان انسان کامل از ان یاد می شود. از دیدگاه ملاصدرا امام معصوم(ع) به عنوان خلیفه خداوند و واسطه فیض ،مصداق اتم واکمل انسان کامل است .انسان در این مرتبه وجودی دارای علم لدنی و عصمت بوده و از ولایت تکوینی برخوردار است . از آنجایی که این انسان در اصل وجود انسانی با انسانهای دیگر مشترک است و تفاوت او با دیگران به شدت وضعف است در عین حال که دارای جایگاه قدسی است می تواند الگوی دیگر انسانها نیز باشد.تبیین جایگاه انسان کامل و نسبت آن با جایگاه قدسی امام معصوم (ع) و تمیز آن با آنچه از غلات نقل شده به همراه نقد نظریه "علمای ابرار" از جمله نتایج این نوشتار است .در نظر نگارنده این رساله ،نظام فلسفی ملاصدرا همانطور که ابعادی از مساله توحید مانند وحدت غیر عددی حقتعالی را برای نخستین بار تبیین عقلی و فلسفی نمود ،توانست ابعادی از مسأله امامت و ولایت تکوینی ائمه معصومین(ع)را نیز کشف نماید؛حقیقتی که بدین صورت قبل از ملاصدرا بر بسیاری از اندیشمندان مسلمان پوشیده مانده بود. کلید واژه ها:امام،علم لدنی ،عصمت،ولایت،انسان کامل?
  • تعداد رکورد ها : 2