جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
بررسی تطبیقی رابطه فضیلت و استعداد طبیعی از نظر سوسا و فارابی
نویسنده:
صادق میراحمدی ، محمد علی نظری سرمازه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مسائل مورد بحث در نظریه فضیلت رابطه بین استعداد طبیعی و فضیلت است. قائلان به نظریه فضیلت پذیرفتند که فضایل، برتری‌های عامل هستند؛ اما دربارۀ چگونگی ارتباط آنها با استعدادهای طبیعی دیدگاهای گوناگونی مطرح شد. دو پاسخ مهم که به چگونگی این ارتباط داده شد عبارتند از: یکی ارنست سوسا بنیان‌گذار نظریه معرفت‌شناسی فضیلت و دیگری ابونصر فارابی موسس فلسفه اسلامی. سوسا به یگانگی فضیلت و استعداد طبیعی باور دارد و استدلال می کند که فضیلت ها همان استعداد طبیعی همچون بینایی،حافظه و درون گری هستند و با تمرین و ممارست بهبود پیداکرده و به انسان‌ها در دستیابی به باورهای صادق کمک می‌کند، فارابی استدلال می کند فضیلت از طریق عادت و اراده و اختیار در انسان به وجود می آید به همین دلیل قابل ستایش و سرزنش است. در مقابل استعدادهای طبیعی ذاتی هستند و اکتسابی نیستند و به همین دلیل قابل ستایش و سرزنش نیستند. در این پژوهش تحلیلی با استفاده از داده‌های معرفت‌شناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع، مؤلفه‌های اساسی دیدگاه سوسا و فارابی درباره رابطه فضیلت و استعدادهای طبیعی استخراج و نقش هرکدام در شکل‌گیری این نظریه تبیین گردید، سپس نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنان درباره رابطه استعداد طبیعی و فضیلت موردبحث و ارزیابی قرار گرفت.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
معرفی یک اثر خطی فلسفی از ابن‌سینا با عنوان «المجالس السبعه فی البدو و الاعاده»
نویسنده:
محمدعلی نظری سرمازه، مجید صادقی حسن آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از آثار خطی ابن‌سینا، رساله «المجالس السبعة فی البدو و الاعادة» است. ابن‌سینا در این رساله، در جواب سؤالات ابوالحسن عامری، یکی از مسائل محوری فلسفه؛ یعنی صدور کثرت از وحدت و نیز سیر صعودی خلقت را تبیین کرده است. او معتقد است با افاضه‌ی أمر از مبدأ اول، عقل ابداع می‌شود و به‌واسطه‌ی عقل، نفس انشاء می‌شود و از نفس، طبیعت اختراع می‌شود و از طبیعت در اثر حرکت از نقطه در سه جهت، جسم تحقق پیدا می‌کند و سیر نزولی خلقت پایان می‌پذیرد و با اولین ترکیب اجسام، سیر صعودی موجودات آغاز می‌شود. با تحریک طبیعت درجسم، نبات، حیوان و انسان حاصل می‌شود. انسان نیز چون نفس ناطقه دارد، در ابتدا به‌صورت عقل هیولانی بوده و با تکامل عقل به مرحله‌ای ارتقا می‌یابد که به همه‌ی معانی و علوم احاطه پیدا می‌کند و عقل فعال نامیده می‌شود. دلایل بسیاری وجود دارد که سندیّت این رساله را مدلّل می‌کند و هویت سؤال‌کننده را ابوالحسن عامری معرفی می‌کند. این مقاله با بررسی سندیت و ارائه گزارش محتوایی رساله، به دنبال معرفی آن به جامعه‌ی علمی است.
صفحات :
از صفحه 125 تا 152
بررسی مقایسه‌ای دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مورد ماهیت وحی، نیاز به وحی و چگونگی اطمینان از آن
نویسنده:
محمدعلی نظری سرمازه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحي از ديدگاه ابن سينا اكتسابي است، و پيامبر به خاطر اينكه داراي سه خصلت ويژه‌ي نبوت ، يعني قوت قوه‌ي حدس، متخيّله و متصرفه است، مي تواند با اتصال به عقل فعال كه در لسان شرايع، از آن به ملك(جبرييل) تصريح شده است،معارف وحياني را كسب نمايد. اما از ديدگاه ابن رشد، وحي موهبتي الهي است كه به إذن خداوند به برگزيدگان خاص او اعطاء مي‌گردد؛بواسطه‌ي اين اعطا از نظر ابن رشد همان ملك است كه فلاسفه آن را به عقل فعال تاويل برده اند. در باب نياز به وحي، شيخ الرئيس با رهيافتي اجتماعي و با توجه به مدني بالطبع بودن انسان،‌ شريعت برخاسته از وحي را براي بقاء نوع انساني ضروري، و نبوت را مقتضاي عنايت الهي مي‌داند. از كلمات ابن رشد در اين باب چنين استفاده مي‌شود كه گويا شريعت آهنگ تعليم عوام را دارد و براي خواص نوعي استغناي معرفتي از شريعت احساس مي‌شود، چرا كه آنها قادراند معارف را از طريق تعلّم حكمت كسب نمايند.در بحث اطمينان از وحي،‌در فلسفه‌ي ابن سينا معجزه به عنوان ملاك تصديق پيامبران معرفي شده و از ديدگاه او بين معجزه و صدق نبوت رابطه‌ي ضروري منطقي وجود دارد. اما ابن رشد برخلاف ابن سينا، به ضرورت چنين رابطه‌اي معتقد نيست،‌او معجزات را به براني (بيرون از متن شريعت، مثل شكافتن دريا) و مناسب (مناسب و ملائم با غايت رسالت كه همانا وضع شرايع موافق حق است) تقسيم مي‌كند و معتقد است فقط معجزه‌ي مناسب دلالت بر نبوت دارد، چرا كه معجزات براني براي عوام قانع كننده است اما معجزه‌ي مناسب براي خواص قانع كننده است.
  • تعداد رکورد ها : 3