جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
بررسی استشهادات قرآنی سیبویه
نویسنده:
نور محمد خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خلاصه پایان نامه به فارسیخدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد.شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند.مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است:1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند.2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود.اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد.در فصل سوم نگارنده اشاره ایبه قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد.مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است.اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است.بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد.در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند.در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند.سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد.سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد:روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد.یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسندنزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم.مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است.ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید.سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد.نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد.اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو.علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید.مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد.شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد.زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث.ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد.ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل.پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد.کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب.در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح.ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است.آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است.آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند.اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند.در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد.خلاصه پایان نامه به فارسیخدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد.شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند.مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است:1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند.2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود.اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد.در فصل سوم نگارنده اشاره ایبه قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد.مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است.اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است.بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد.در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند.در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند.سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد.سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد:روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد.یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسندنزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم.مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است.ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید.سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد.نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد.اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو.علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید.مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد.شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد.زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث.ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد.ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل.پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد.کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب.در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح.ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است.آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است.آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند.اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند.در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد.
سبک شناسی خطبه های نهج البلاغه
نویسنده:
محمد غفوری فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سبک‌شناسی یکی از مهم‌ترین رویکردهای جدید نقدی است که می‌کوشد تا از طریق مطالعه ساختار متن و تجزیه و تحلیل عناصر آن بر طبق سه سطح آوایی، نحوی و دلالی به کیفیت ارتباط بین این سطوح پرداخته و به جنبه‌های ادبی، زیبایی‌شناسی و عاطفی ورای ساختار متن دست یابد. از جمله متون برگزیده‌ای که شایستگی بررسی و تحلیل سبک‌شناسی را دارد، خطبه‌‌های نهج‌البلاغه است. این خطبه‌ها با موسیقی دل‌نشین، ترکیبات جذاب و مفید در ذهن مخاطب توجه بسیاری از اندیشمندان و ادبیان را به خود جلب نموده است. این پایان‌نامه در تلاش است تا با رویکرد سبک‌شناسی توصیفی و روش تحلیلی ـ توصیفی، به تبیین برجسته‌ترین نمود‌های سبکی خطبه‌های نهج البلاغه در سه سطح آوایی، ترکیبی و دلالی (بلاغی) بپردازد و نقش این نمودهای سبکی را در پیوند با اهداف و اغراض امام (ع) بررسی کند. این جستار در سطح آوایی خطبه‌های نهج البلاغه، مباحث سجع، جناس، نظم آوای درونی، تکرار، تضاد و مقابله را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. در سطح ترکیبی(نحوی)، جمله‌ی فعلیه و اسمیه، اسالیب خبری و انشائی، تقدیم و تأخیر، حذف، پیوند واژگان و عبارات و جمله‌ی قَسم و در سطح دلالی مباحث تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز، ناسازواری و بینامتنی قرآنی را مورد بررسی قرار می‌دهد. نتایج کار نشان می‌دهد، در سطح آوایی، هر کدام از عناصر آوایی علاوه بر زیبایی و جذب اذهان مخاطبین در گوش دادن به موسیقی کلام خطبه‌ها، امکان استنباط معانی و مفاهیم را برای آنها فراهم می‌کند. در سطح ترکیبی، فراهنجاریی‌های ترکیبی نه تنها خطبه‌های نهج البلاغه را از نظر شکل دارای زبانی زنده و انعطاف‌پذیر ساخته و یکنواختی و جمود را از آن زدوده است؛ بلکه معنا نیز همسان با فرم نوشتاری، برجسته و تأثیر شگرفی بر مخاطب ‌گذاشته است. در سطح دلالی، بهره‌گیری از شگردهای دلالی و بلاغی سبب خَلق تعابیر و تصاویر بی-نظیر و موجب مشارکت مخاطب در اثر گردیده و او را طرف فعال معادله‌ی متن قرار داده است.
بررسی و مقایسه زهدیات ابوالعتاهیه و ممحصات ابن عبدربه
نویسنده:
مرضیه صداقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در زندگی انسان، تعقل و خردورزی و سپس انتخاب اعتقاد درست، بسیار اهمیت دارد، زیرا انتخاب هر اعتقاد و تفکری قطعاً در سرنوشت و اعمال انسان اثر می گذارد و می توان گفت که رفتار آدمی، جلوه بیرونی همان باورهاست. اصولاً تفاوت اساسی بین افراد صالح و غیرصالح به اعتقاد و تفکر آنها بر می گردد. از این روست که قرآن انسان را بسیار به اندیشه ورزی و انتخاب راه و اعتقاد صحیح و احسن و التزام به آن، دعوت می کند؛ به گونه ای که بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که کر و لال اند و اصلاً تعقل نمی کنند. بنابراین قبل از هر چیز انسان باید درباره ی اموری که در زندگی اش سرنوشت ساز است به تفکر بپردازد. از مسائل مهم و سرنوشت ساز در سعادت آدمی، تفکر در باب انسان، خدا و معاد است. آدمی اگر به درستی خود را بشناسد و توانایی ها و گنجینه های فطری خود را کشف کند می تواند به سعادت و کامیابی نائل گردد. بنابراین اولین وظیفه انسان، این است که خود را بشناسد، از چه آفریده شده است و چه کسی او را آفریده است و چه توانایی هایی در نهاد او قرار دارد، خودشناسی او اگر به درستی انجام گیرد می تواند به شناخت خدا و معاد نیز بینجامد. اعتقاد به خدا و معاد، چهره زندگی انسان را دگرگون می کند.
علائم و رموز تصوف در شعر شریف رضی
نویسنده:
مهدی خرمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ايران,
چکیده :
در شعر شریف رضی بعضی رموز شعر عربی قدیم همچون: زن، شراب و سفر به بیابان به کار رفته است، اما کاربرد الفاظ در این معانی به طور مستقیم نیست بلکه الفاظ به شکل علائم و رموز اهل تصوف به کار رفته اند، نشو و نمای تفکر صوفیانه که در قرن چهارم هجری صورت گرفته است، شریف رضی را تحت تاثیر قرار داده و موجب گردیده تا بعضی اسالیب و مضامین اهل تصوف در شعر او به کار رود.زن در شعر او به ویژه در غزلیات، به معنی عشق مادی یا عشق به ذات زن نیست بلکه رمزی است که به عشق ذات الهی و درآمیختن به آن نظر دارد. سفر به بیابان به عشق ممدوح به معنی سفر انسان به عالم دنیا از ولادت تا روز وفات است. اعتقادات خالصانه شاعر به اسلام و فرائض دینی بی هیچ شکی تمایل وی به شراب را نفی می کند، پس آمدن اسم و رسم شراب در ابتدای بعضی قصائد و غزلیات باید دلائل دیگری داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 17
بنای مشتقات در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
نویسنده:
مهدی خرمی
نوع منبع :
مقاله , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
ترجمه کتاب «الإمامه و قیاده المجتمع» اثر آیت الله العظمی سید کاظم حسینی حائری
نویسنده:
فهیمه پوررمضان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بدون شک امر امامت و رهبری جامعه، امری ضروری و جزو شاخصه‌های اصلی حکومت اسلامی است و جامعه‌ی اسلامی بدون داشتن حکومت و رهبری، قوام نخواهد داشت. از دیگرسو این امر مسأله‌ای چالش‌انگیز بوده و از مذاهب مختلف، نگاه‌های متفاوتی به آن شده است.آیت الله سید کاظم حسینی حائری، در سال 1317 هجری شمسی(1357 ه.ق) در کربلا دیده به جهان گشود. ایشان تحت تعلیم پدر و مادرشان، تحصیلات حوزوی را فرا گرفتند و از محضر بزرگانی همچون آیت الله شهید صدر و آیت الله محمود شاهرودی سال‌های مدیدی استفاده نمودند. کتاب «الإمامه و قیاده المجتمع» یکی از آثار ارزشمند ایشان است. این کتاب – که در اصل مجموعه سخنرانی‌های ایشان است-در شش فصل تنظیم شده و سخنران سعی کرده است تا به بررسی مباحث امامت بپردازد. ویژگی این مجموعه سخنرانی‌ها این است که گوینده به مباحث چالش‌انگیز امامت پرداخته و مسائل مربوطه و گاهی نظر علمای مذاهب دیگر را نقد و بررسی کرده که این خود حکایت از توانایی علمی این شخصیت دارد.
غدیر در شعر معاصر عراق
نویسنده:
غلامرضا امینی تبار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واقعه غدیر خم به سال دهم هجرت در واپسین لحظات عمر شریف پیامبر عظیم الشّأن اسلام حضرت محمّد مصطفی(ص) در سرزمین جحفه روی داد و در نتیجه آن حضرت علی(ع) به جانشینی پس از ایشان انتخاب گردید. این حادثه از وقایع بسیار مهمّ و سرنوشت ساز تاریخ اسلام است؛ به طوری که بر اساس آیه شریفه تبلیغ اگر پیامبر اکرم(ص)، جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود را اعلام نمی نمود، تمام تلاشهای بیست و سه ساله عمر عبث و بی فایده بود. این واقعه مهمّ از جانب مورّخان و سیره نگاران و دیگر طبقات بخصوص شاعران شیعه, سنّی, مسیحی و ... در طول تاریخ مورد توجّه قرار گرفته است؛ چنانکه بسیاری از شاعران بهترین اشعار خود را در وصف غدیر و ماجرای جانشینی حضرت علی(ع) سروده اند. در عراق که در گذشته مرکز جهان اسلام و تشیّع بوده است و مرقد مطهّر حضرت علی(ع) نیز در آن سرزمین است شعرای عراقی بخصوص شاعران معاصر بیش از دیگر شاعران سرزمینهای عربی به این مهمّ توجّه نموده اند و غدیریّات بسیار شیوا و دلنشینی سروده اند.کلمات کلیدی: واقعه غدیر، حضرت علی(ع), شعر معاصر، غدیریّه, عراق.
ترجمه و شرح قسمتی از تخمیس ابوبکر محمد بن مهیب بر دیوان الوسائل المتقبّله اثر فازازی اندلسی
نویسنده:
حمید دشتبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدایح نبوی از آغاز تا به امروز و در طی دوره های مختلف تاریخ بر حسب اوضاع سیاسی، اجتماعی و دینی مسلمانان با تغییر و تحولات گسترده ای مواجه شده است. اما آنچه که بعنوان یک اصل در این مدایح مورد نظر قرار دارد شخصیت پیامبر اکرم (ص) است که علیرغم همه ی تحولات دوران مختلف، مورد علاقه و محبوب عده ی زیادی از شاعران بود و برخی از شاعران بدون هرگونه هدف و غرضی با توجه به حبّ خالصانه ای که به پیامبر (ص) داشتند در مدح او شعر می سرودند. بعد از بوصیری شاعران به تقلید از او روی آوردند و شعرهایی در مدح رسول اکرم (ص) سرودند.ابوزید عبدالرحمن بن ابی سعید بن یَخلُفتَن بن احمد که هر چند از سال تولد وی اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما وی متولد و پرورش یافته قرطبه در فاصله ی حدود سالهای627 ـ 567 هـ.ق بود. وی به محض حفظ کامل قرآن کریم در جلسات آموزشی شیوخ مشارکت نموده و احادیث نبوی، روایات، فقه، اصول، علم کلام، لغت، نحو، ادبیات و شعر را از آنها فراگرفت و طولی نکشید که موهبت ادبی وی گل نموده و چشمه های شعر و نظم بر زبان وی جاری شد. وی در دیوانهای حکومتی امیران دوران حیات خویش به کارگرفته شد. ابوزید مجموعه شعری اش در مدح پیامبر (ص) را «الوسائل المتقبله» نامگذاری نموده و معتقد است که سرودن آن از بهترین اعمال است که با به نظم کشیدن آن، امید به بخشش از جانب خاتم پیامبران و شفاعت وی در جهان آخرت در وجودش زنده شده و با سرایش آن، از خداوند می خواهد که رحمتهای واسع خویش را شامل حال وی گرداند.مدح پیامبر اکرم (ص) یکی از زیباترین اشعار فازازی در دیوان الوسائل المتقبله است. او نیز به سبک برده ی بوصیری غالباً در ستایش پیامبر (ص)، خصلت ها، کرامات و معجزات وی، به آیات قرآن، احادیث و یا وقایع ارزشمند تاریخ اسلام استشهاد کرده و از آرایه های ادبی به ویژه تشبیه و استعاره بسیار بهره می گیرد. مدیحه ی مخمس وی، ترکیب بندی است که از 166 بند تشکیل شده، و آخر هر یک از بندها، به ترتیب به یکی از حروف الفبا ختم می شود و به حرف ذال پایان می پذیرد.
تاثیر الفاظ و مضامین قرآن بر شعر عربی معاصر
نویسنده:
منتظمی علی, خرمی مهدی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
  • تعداد رکورد ها : 9