جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
مبانی اسطوره ای در ساختار سه گانه طبقات اجتماعی
نویسنده:
محمد رضایی راد
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
سازمان اجتماعی ایران ساسانی براساس الگوی دیرینه ساختار سه گانه طبقاتی نزد اقوام هند و اروپایی شکل گرفت. در دوران ساسانیان با پیشرفت مناسبات اجتماعی طبقه چهارمی به این سه افزوده شد که در اسناد اداری این طبقه متعلق به دبیران و در متون دینی متعلق به پیشه وران است. اما بی تردید این چهارگانگی تنظیم متأخری از ساختار سه گانه طبقاتی است. اصلی ترین دلیل ما برای اصیل بودن سه گانه بودن طبقات و تأخر چهارگانگی آن، پیشینه دیرپای آن در اسطوره های اقوام هندواروپایی است. افزودن طبقه چهارم به سازمان کهن طبقات هندواروپایی تنها به دلیل گسترش مناسبات اجتماعی نوین و نظام جدید تقسیم کار صورت گرفتن. جلال ستاری با امعان نظر به رهیافت های ژرژ دومزیل نوشته است: «حتی هنگامی که جامعه دیگر به سه طبقه تقسیم نمی شده نیز، آن ایدئولوژی هم چنان پایدار مانده، یعنی اهل نظر آن را به جهان بینی تبدیل کرده اند». ایده تقسیم طبقات اجتماعی به سه کار ویژه اصلی، ایده ای مشترک میان اقوام هندواروپایی بود و نشانه های آن را در رسوم اجتماعی و ادبیات حماسی – اسطوره ای اقوام پراکنده ای چون ژرمن ها، سلت ها، رومیان، یونانیان، هندیان و ایرانیان می توان یافت. نشانه های این ایده برای مورخان و زبانشناسان زبان های کهن البته امری شناخته شده بود، امّا برای شناخت نفوذ عمیق آن در اسطوره ها و ادبیات حماسی این اقوام، محتاج تحقیق و تتبع فراوانی بود که این مهم بر اثر مساعی اسطوره شناس فرانسوی، ژرژ دومزیل (1986-1898)، فراهم شد.
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
علی اله بداشتی، محمد رضا رضایی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی (ره),
چکیده :
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می‌‌سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبه نفس می‌‌داند. او نظرهای فلاسفه دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می‌‌کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبه قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث‌های او این نتیجه حاصل می‌‌شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی‌‌شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می‌‌کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می‌‌توان نتیجه اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم‌ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطه بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجه معاد جسمانی می‌‌شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 73
بررسی تطبیقی مسأله علم(اداراک) از نظر ملاصدرا و سنت توماس آکوییناس
نویسنده:
محمدرضا رضایی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جمهور حکما، علم را ماهیتی می‌دانند که دارای وجود است و آن ماهیت بنا بر نظر برخی، از مقوله انفعال و یا اضافه است و بنا بر نظر مشهور حُکما، از مقوله کیف نفسانی است. تحولی که ملاصدرا در مسأله علم پدید آورد، آن است که علم ماهیتی نیست که دارای وجود است، بلکه وجودی است که از آن، مفهوم انتزاع می‌شود. انسان بر اساس حرکت جوهری، دائماً در تکامل وجودی است و از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر منتقل می‌شود تا جایی که به عالم عقلی تبدیل می‌گردد. شناخت انسان با توجه به‌مراتب و درجات نفسش از عوالم وجود باآن‌همه مراتب وجودی‌اش،چنان است که حتی ادراک‌های نازله او را درگیر عوالم وجودی حق نموده است. اما این معرفت انسان از مراتب وجودی به معنی خالی بودن نفس انسان در مرحله‌ای و حضور در مرحله‌ای دیگر از مراتب وجودی نیست؛ بلکه نفس، همزمان در همه مراتب، حاضر بوده و میزان ادراک او متناسب با درگیری و فعالیتشبا آن مرتبه‌ای از وجود است که مختص به اوست.
  • تعداد رکورد ها : 3