جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
فرهانی منفرد مهدی, شرفی محبوبه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار، مشهور به تاریخ وصاف، تالیف عبداله شیرازی، ملقب به وصاف الحضره، یکی از مهم ترین متون تاریخنگاری ایرانی است. این اثر، افزون بر اخبار تاریخی، دیدگاه های مولف درباره اصول و مبانی دانش تاریخ را نیز در بر دارد. این نوشتار می کوشد از خلال سبک تاریخنگاری وصاف و همچنین اشارات مستقیم و غیر مستقیم او، به دیدگاه هایش در این زمینه دست یابد. برای تحقق این هدف، پرسشی چنین مطرح شده است: دیدگاه های معرفت شناسانه وصاف شیرازی درباره مبانی علم تاریخ چیست و چه تاثیری در روش تاریخنگاری وی داشته است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه ای نیز ارایه شده است: بینش معرفت شناسانه وصاف شیرازی درباره مبانی علم تاریخ، سبب اتخاذ روش علی، انتقادی، بر پایه بی طرفی تاریخی شده و تاریخنگاری وی را از سطح یک واقعه نگاری به سطحی نزدیک به تاریخنگاری علمی ارتقا داده است.در این مقاله ضمن مروری بر زندگینامه وصاف شیرازی از دیدگاه های او درباره چیستی تاریخ، فایده و هدف معرفت تاریخی و ملاحظات روش شناختی در اثر او سخن رفته است. وصاف به علم بودن معرفت تاریخی باور داشته و تاریخ را از اقسام حکمت دانسته است. او در روش تاریخنگاری خود به دو رویکرد انتقادی و علی توجه داشته و کوشیده است با رعایت بی طرفی تاریخی، این دو رویکرد را در تاریخ خود به کار بندد. بدینسان او از واقعه نگاری محض فاصله گرفته و بینش تاریخی را از مرزهای سنتی و رایج آن فراتر برده است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
نویسنده:
خلیلی محسن
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هم سرنوشت بودن داستان و تاریخ، معمای غامضی نیست. زیرا اندکی دقت در مفهوم واژه تاریخ می تواند چاره ساز باشد. بی گمان این نکته پذیرفتنی است که جهان تشکیل شده از رویدادهای بسیار است. اما میان رویدادهای معطوف و رویدادهای به شمار نیامده، تفاوت بسیار است. تاریخ به معنای پژوهش درباره رویدادهایی است که دریک دوره زمانی خاص از سوی افراد پژوهشگر به شمار آمده، به چشم دیده شده و در ذهن، مورد عطف توجه قرار گرفته و به کار ساختن سازه ای از روایت درباره همان رویدادها آمده اند. واقعیت فزون برتاریخ است و با فاصله ای بسیار از حیث عدد و رقم، پیشتاز است. این امر به زایش هویت می انجامد. هویت در این معنا یکی از محک هایی است که می توان با تکیه بر آن، رخداد تاریخی شده را مورد بررسی قرار داد. هنگامی که از هویت به مثابه فرآیند سخن می گوییم در حقیقت از استمرار پدیده های تاریخی شده ای سخن به میان آورده ایم که یک فرد، گروه، قوم یا ملت در مقام پاسخ به پرسش هایی که از او درباره گذشته اش پرسیده اند برمی آید. نگارنده با واکاوی پنج اثر تاریخی در صدد بررسی عنصر فرنگی در گزارش های تاریخی روزگار قاجاران برآمده است.
صفحات :
از صفحه 61 تا 97
نویسنده:
الهیاری فریدون
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
تهاجم ویرانگر مغول و فروپاشی خلافت بغداد با وجود پیامدهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در تاریخ ایران دوران اسلامی از منظر بررسی فرایند بازسازی هویت و موجودیت سیاسی ایرانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بازنمایی مفهوم ایران در متون تاریخی، جغرافیایی و ادبی این دوره و بازتاب نظری و عملی فرهنگ سیاسی ایرانی و الگوی ملکداری ایران از جمله ویژگی های مهم این دوره تاریخی به شمار می آیند. بی تردید متون تاریخی و نوشته های مورخین بزرگ این دوره تاریخی از حوزه های بسیار مهم بروز و بازتاب این مفاهیم و افکار و اندیشه ها به شمار می آیند. ناصرالدین منشی کرمانی به عنوان یکی ازمورخان برجسته دوره مغول به سبب تالیف آثار مهمی چون «سمط العلی للحضره العلیا» و «نسائم الاسحار من لطائم الاخبار» از جمله مورخین برجسته تاریخ میانه ایران به شمار می آید که به سبب پاره ای ویژگی های تاریخنگاری و پردازش موضوعی می توان افزون بر داده های تاریخی ویژه، با بررسی و جست و جو در نوشته های او مفاهیم مهمی درباره ایران و تفکر ایرانی و بازتاب الگوی نظام سیاسی ایران شناسایی کرد. از این رو مقاله حاضر تحت عنوان «بازتاب مفهوم ایران و اندیشه ایرانی در آثار ناصرالدین منشی کرمانی» با روش توصیفی و تحلیلی و برپایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای با چنین رویکردی به بررسی موضوع می پردازد. این مقاله پس از مقدمه، روش ومفاهیم و مروری بر زندگی ناصرالدین منشی کرمانی و آثار و نوشته های او بازتاب ایران و هویت ایرانی رادر این آثار و نگرش او را درباره نهاد شاهی، ویژگی ها و کارکردهای آن، وزارت، نظم سیاسی اجتماعی و توازن عناصر موثر در ساخت قدرت بر پایه منطق تبیین تاریخی او در « سمط العلی للحضرة العلیا» و «نسا ئم الاسحار من لطائم الاخبار» مورد بررسی قرار می دهد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 59
نویسنده:
وطن دوست غلامرضا, فصیحی سیمین, حامدی زهرا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بی تردید، نظام آموزشی، یکی از مهم ترین پایه های هر جامعه به شمار می آید، که ضمن اثرگذاری بر دیگر نظام های اجتماعی، از آن ها نیز تاثیر می پذیرد. دولت پهلوی اول با هدف مدرن سازی کشور، ازجمله این عرصه رامورد توجه خود قرار داد. از آنجا که هر نظام سیاسی دارای شاخصه هایی است، یکی از اصلی ترین شاخصه های عصر پهلوی اول ملی گرایی (ناسیونالیسم) بود، که در این دوره در شکل میهن دوستی، شاه پرستی، توجه به نژاد آریا و گذشته گرایی با تکیه بر دوران باستان بروز یافت. در این عصر میهن دوستی در پیوند نزدیک با مولفه های شاه پرستی و باستان گرایی قرار گرفت و در بخش های مختلف اجتماع آن دوره از جمله نظام آموزشی و به ویژه درتدوین کـتاب های درسی تاثیر گذاشت.این مقاله تبلور پدیده ناسیونالیسم در کتاب های درسی تاریخ را با تکیه بر مقطع ابتدایی مبنای پژوهش قرارداده است و به این سوال پرداخته است که پدیده ناسیونالیسم در این دوره چه تاثیری بر محتوای کتاب های درسی تاریخ گذاشت. پرسشی که پاسخ آن در "باستان گرایی"، "میهن دوستی" و"شاه پرستی" به مثابه مظاهر ناسیونالیسم در متون درسی تاریخ جستجو شده است.
صفحات :
از صفحه 181 تا 205
نویسنده:
نوروزی جمشید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از جنبه های تاریخ نگاری شبه قاره هند، مساعدت فارسی زبانان به اعتلا و رشد این علم است. بخشی از این مهم، به وسیله ایرانیانی انجام گرفته که به دلایل مختلف به هند مهاجرت کردند. یکی از مهاجران ایرانی که در ترقی تاریخ نگاری شبه قاره ایفای نقش نموده، اسدبیگ قزوینی است. وی با تالیف یک اثر کم حجم ولی پرفایده، به نام تاریخ اسدبیگ، توانسته است به تبیین تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره ای کوتاه از تاریخ هند در اواخر حکومت اکبرشاه و اوایل سلطنت جهانگیرشاه بپردازد. اسدبیگ در تاریخ نگاری، تحت تاثیر اندیشه و اعتقاداتش و نیز محدودیت های خاص محیط زندگی اش قرار داشت. این تاثیرپذیری، مانع تبیین بهینه واقعیت ها و حقایق گردیده است، با این حال، با روشنگری های ارزنده و ارایه برخی اطلاعات کمیاب، به بازسازی بخشی از تاریخ هند مدد رسانده است. در این مقاله، ابتدا تلاش می شود که شناخت اجمالی از زندگی مولف تاریخ اسدبیگ و شخصیت و طرز تفکر او به دست آید. آنگاه با بررسی مندرجات اثر تاریخی وی، به بیان ویژگی های تاریخ نگاری کتاب اسدبیگ پرداخته شود. مشخص ساختن چگونگی برخورد مولف تاریخ اسدبیگ با اهالی قدرت، میزان شجاعت و صراحت وی در بیان واقعیت ها، حد پایبندی او به مستند نویسی و علت جویی وقایع، میزان اهتمامش در رعایت ترتیب زمانی مطالب کتاب، محدود نشدن مولف به تاریخ سیاسی و عنایت به تبیین تاریخ اجتماعی و اقتصادی آن روزگار، از جمله نکاتی است که در بحث تاریخ نگاری مطرح می شود.
صفحات :
از صفحه 157 تا 180
نویسنده:
مصباحیان حسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله تلاش کرده است تا با ارجاع به تاریخ دانشگاه در تمدن غرب و نیز اندیشه های فیلسوف فرانسوی، ژاک دریدا، دانشگاه به مثابه یک نهاد، آنگونه که در تاریخ ظهور کرده است، را در مقابل ایده دانشگاه، آنگونه که در فلسفه فهم شده است، قرار دهد و از این طریق وضع موجود دانشگاه را در مقابل آنچه دانشگاه "در راه" و یا "در حال آمدن" نامیده شده است، قرار دهد. برای به سرانجام رساندن چنین هدفی این مقاله در پنج قسمت کوتاه که چهار قسمت اول آن به تاریخ دانشگاه و قسمت آخر آن به ایده یا فلسفه دانشگاه اختصاص یافته، سامان پذیرفته است. قسمت اول این نوشته به دانشگاه پاریس که از طریق توسعه مدارس کلیسای جامع اروپای قرون وسطی، شکل گرفت، اختصاص یافته است. دانشگاهی که برای قرنها هدف آن این بود که به اهداف جامعه مسیحی یاری رساند. با جدایی مدرن نهاد دولت از نهاد دین (کلیسا)، دانشگاهی که به وجود آمده بود تا به ایمان مسیحی خدمت کند، به نهادی تبدیل شد که قرار بود خود را وقف خدمت به منافع ملی کند. نماد این برش از تمدن غرب و این نوع مواجهه با دانشگاه، دانشگاه آلمانی هاله دانسته شده و بررسی آن به قسمت دوم این مقاله سپرده شده است. بخش سوم نوشته به دانشگاه برلین، که در صدد ایجاد ارایه الگویی از دانشگاه بود که نه در خدمت دین باشد و نه سر سپرده دولت، می پردازد و عناصراساسی آن را در قالب مفاهیمی نظیر " جستجوی حقیقت "، " زندگی کردن با ایده ها" و "تنهایی و آزادی "، برجسته می سازد.بخش چهارم نوشته به عصرجهانی شدن (اقتصادگرایی) در تمدن غرب می پردازد. دانشگاهی که این دوره از تاریخ تمدن غرب را نمایندگی می کند، دانشگاه آمریکایی فینکس است. فلسفه بنیادی این دانشگاه، این است که وظیفه ی اصلی آموزش عالی، آموزش مهارتها و معارف مفید به "مشتریان" خود است، بدانگونه که بیشترین سوددهی را برای سهامدارانش در بر داشته باشد. منظور از مشتریان در اینجا همان دانشجویان هستند. اندیشیدن به تغییراتی که دانشگاه در طول تاریخ هزار ساله خود پذیرفته است، به عهده یک فیلسوف، ژاک دریدا، و پرسش های بنیادین او نهاده شده است که: " اگر ما [عناصر دانشگاهی] می توانستیم بگوییم ما، شاید از خود می پرسیدیم کجا هستیم ؟ چه کسانی هستیم ؟ آیا ما مسوول هستیم ؟ در برابر چه کسانی و برای چه امری ؟" پرسش هایی که تامل بر آنها در پنجمین و آخرین بخش این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله با نتایج و ملاحظاتی پیرامون ضرورت در دستور کار قرار گرفتن تحلیل تاریخی و فلسفی دانشگاه، نقد دو دیدگاه عمده بر گرفته از تاریخ دانشگاه (نظرگاههای سنت گرایان و ترقی خواهان) و از آنجا طرح دیدگاه سومی از دانشگاه بر پایه " دربرگیری دیگری" و نهایتا اشاراتی به جایگاه نهاد دانشگاه در ایران و ضرورت تلاش نظری و عملی دانشگاهیان برای تغییر این جایگاه پایان یافته است. جایگاهی که هم فهم آن و هم نحوه حرکت دادن آن به سمت وضعی دیگر، به مطالعات بعدی سپرده شده است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 156
نویسنده:
آقاجری هاشم, فضلی نژاد احمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
حاکمیت ایلخانان مغول بر ایران که در پی فتح بغداد و سقوط خلافت پانصد ساله عباسی صورت گرفت، پیامدهای مهمی در عرصه فرهنگ و سیاست ایرانیان بر جای نهاد که مهم ترین آن بازیابی هویت ایرانی و خودآگاهی صاحبان دفتر و دیوان در زمینه وضعیت و موقعیت تاریخی و محدوده سرزمینی خویش است. حمداله مستوفی قزوینی از جمله کسانی است که با نگارش آثار ارزشمند در تاریخ، جغرافیا و حماسه سرایی به احیای این هویت تاریخی کمک فراوان نمود. او در نزهت القلوبکه اثری جغرافیایی است، سرزمین ایران را به عنوان کشوری باستانی با مرزهای مشخص در میانه جهان معرفی کرده و به معرفی ایالات آن می پردازد و در ظفرنامه که تاریخی منظوم به سبک فردوسی است، در احیای مفهوم ایران زمین و هویت ایرانی تلاش فراوان نشان می دهد. در این اثر ارزشمند، بارها از ایران و ایرانیان یاد کرده و در ادامه راه خاندان جوینی و رشیدالدین فضل اله با محور قرار دادن ایران، به ایرانی ساختن حاکمان مغول و انطباق آن ها با شاهان باستانی ایران می پردازد. ظفرنامه نشان می دهد که آن چه در اندیشه مستوفی می گذرد، تداوم مفهوم ایران زمین بر اساس آیین شهریاری باستانی در دوره اسلامی و ایجاد یک رنسانس ایرانی – اسلامی است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 25
  • تعداد رکورد ها : 7