جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
تکامل برزخی و رابطه آن با نظریه تجدد امثال با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه حسن‌ زاده
نویسنده:
زهره عباسی آغوی؛ استاد راهنما: رضا الهی منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله تکامل برزخی نفس پس از مفارقت از بدن مادی، به‌عنوان یکی از مسائل مهم فلسفی، عرفانی و کلامی است. این مسأله از گذشته تاکنون مورد توجه جدی اندیشمندان قرار داشته است. پژوهش حاضر به بررسی این مسأله از منظر دو اندشمند عارف و فیلسوف معاصر، امام خمینی (ره) و علامه حسن‌زاده آملی (ره)، پرداخته است. از نگاه این دو، تکامل برزخی از منظر آیات و روایات امری مسلم است؛ چالش این دیدگاه، توجیه فلسفی تکامل در عالم مثال (برزخ) است. با این فرض که ماده و حرکت جوهری در عالم مثال و عقل جریان ندارد. راه حل این دو فیلسوف و عارف در تصویر تکامل برزخی با تمسک به دیدگاه «تجدد امثال» است. به عبارتی دیگر، تبیین رابطه تکامل برزخی و تجدد امثال براساس دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه حسن‌زاده (ره) از مهمترین مباحث پژوهش است. بر مبنای تجدد امثال، فرض تکامل در گرو خروج تدریجی از قوه به فعل و در بدن مادی نیست، بلکه، با ایجاد صورت اقوی از طرف فاعل در نفس جداشده از جسم رخ می‌دهد؛ چنین فرضی باعث طرح حرکت جوهری در عالم مثال نمی‌شود. گرچه نمی‌توان ادعا کرد این دیدگاه تنها بهترین توجیه فلسفی و عرفانی این معضل است، اما شاید از بهترین توجیه‌های عرفانی مسأله تکامل برزخی است که سازگاری با مبانی فلسفی دارد. براساس نظریه «تجدد امثال» و با توجه به برتری و تقدّم وجودی عالم برزخ (=عالم مثال یا ملکوت و یا عالم تجرّد غیرتام) و عالم عقل (= عالم جبروت و تجرّد تام ) می‌توان نتیجه گرفت که صور وجودی که در برزخ و قیامت برای افراد حاصل می‌شوند، کامل‌تر از صوری است که در جهان مادی بر نفس آدمی عارض می‌گردند. و البته نفس، قابلیت پذیرش صور بی‌انتهایی را دارد. در این تحقیق شیوه پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با ارجاع مستقیم به اندیشه‌های فلسفی عرفانی مورد نظر این دو فرهیخته معاصر بوده است.یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که استناد هردو اندیشمند به متون دینی شامل آیات و روایات در اصل مطرح شدن و اثبات مسأله، تببین مراتب عالم، انطباق آن با مراتب نفس، رابطه نفس و بدن و ابطال تناسخ از مهمترین نقاط مشترک نظرات آن‌ها می‌باشد؛ اما در بحث میزان و نوع استناد به آیات و روایات نیز، روش‌شناسی و رابطه تکامل برزخی با ضروریات دینی بخشی از تفاوت دیدگاه‌های هردو اندیشمند می‌باشد.
بررسی و تحلیل مفهوم سعادت از دیدگاه حسن زاده آملی
نویسنده:
زینب نوبختی؛ استاد راهنما: حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع سعادت از دیرباز مورد توجه حکما و فلاسفه بوده و هر کدام تفسیر خاص و متفاوتی از سعادت داشته اند، زیرا بحث سعادت مهمترین مسئله و هدف نهایی زندگی انسان می باشد. سعادت انسان برابر با لذت دائمی و نبود هیچ درد و رنجی است. دیدگاه های مختلف درباره سعادت و لذت، سبب پیدایش مکاتب و مذاهب گوناگونی در طول تاریخ شده است تا جایی که تبیین درست سعادت به دلیل تفاسیر و دیدگاه های زیاد به سادگی امکان پذیر نمی باشد. دین اسلام هم بر بعد مادی توجه دارد و هم بعد معنوی را لحاظ می‌کند و هر دوی آنها را در راستای سعادت ازلی و ابدی انسان متصور شده است. از این رو در تعریف سعادت و خوشبختی می‌توان بیان داشت که سعادت به معنای «معرفت نظری و عملی و شناخت حقیقت و عمل موافق آن» و «بهرمندی از مواهب و لذایذ مادی و معنوی در دنیا و آخرت» تعریف شده است. این تعریف نشان می‌دهد که سعادت و خوشبختی یکی از مفاهیم بنیادین و محوری در علم اخلاق و نظام اخلاقی اسلام است که از دیرباز در علوم فلسفه، عرفان و اخلاق مورد بحث و اهتمام بوده است (زرگریور، 1391، 2-6). برخی از محققان معتقدند که: "از مسائل مهم و بحث‌انگیز درباره سعادت، در فلسفه اخلاق جدید به‌ویژه در بحث از نظریه ارسطویی سعادت، موضوع بسیط یا مرکب بودن آن است . ابتدا ویلیام هاردی از دو اصطلاح «غایت جامع‌» و «غایت غالب‌» برای اشاره به این موضوع بهره گرفت که مورد توجه فیلسوفان اخلاق نیز قرار گرفت . براساس تفسیر «غایت جامع‌» ، سعادت مفهومی است که بیش از یک مؤلفه دارد که هرکدام به استقلال، سازنده آنند . ولی براساس تفسیر «غایت غالب‌» ، تنها یک چیز است که سعادت را می‌آفرینند و هر چیز دیگری هم که به نام سعادت خوانده شود، مقدمه یا وسیله‌ای است که ما را به آن مؤلفه بسیط می‌رساند; ولی خود سزاوار عنوان سعادت نیست . برخی از شارحان ارسطو، وی را معتقد به تفسیر «غایت غالب‌» می‌دانند و می‌گویند: «سعادت از نظر ارسطو فقط در نظرپردازی و شهود حقایق عالم هستی است و حتی فضیلت‌های اخلاقی هم برای کمک به آن، دارای ارزش هستند .» در جهان اسلام نیز برخی از متفکران بزرگ مانند فارابی و ابن‌سینا در شمار معتقدان به تفسیر «غایت غالب‌» به حساب آمده‌اند; زیرا از دیدگاه آنان، سعادت فقط در اتصال به عقل فعال و استغراق در شهود عالم ملکوت است و هر چیز دیگری تنها در صورت کمک به این حالت، درشمار مطلوب‌های آدمی قرار می‌گیرد و هرگز تاب هم‌ارزی با آن را ندارد . در مقابل، برخی از شارحان ارسطو، وی را مدافع تفسیر «غایت جامع‌» از سعادت می‌دانند; زیرا به گزارش آنان، ارسطو سعادت را دارای دو مؤلفه و یا - برحسب برخی تفسیرها - بیش‌تر می‌داند که هرکدام ارزش استقلالی دارند اکثر شارحان طرفدار تفسیر جامع، تعداد مؤلفه‌های سعادت را دو چیزی می‌دانند که عبارت است از «فعالیت اخلاقی‌» و «فعالیت عقلی‌» " (جوادی، 1380، 91). علامه حسن زاده برداشتی اسلامی و نه صرفا مادی از مبحث سعادت و خوشبختی ارائه داده است مبنی بر اینکه چون انسان ها ذاتا خواهان سعادت اند و لکن در مصداق و تحصل عینی آن راه های مختلفی را پیموده‌ اند. علامه حسن زاده آملی ضمن تایید مشی فکری و سلوک عملی دسته اول، تنها راه رسیدن به سعادت را متابعت از شریعت و ملازمت حدود و احکام الهی معرفی کرده و راه تحصیل سعادت انسان را در عناصری همچون: مراقبه، پیمودن مراتب سیر و حرکت معنویه تجلیه و تخلیه و تحلیه و فناء فی الله تعالی، تقرب و تشبه به جمال و کمال مطلق، تعلیم و تادیب، عنصر نطفه، مربی، اجتماع، معاشر و حسن عمل دانسته است و روی اصل مراقبه بسیار تاکید داشته و آن را بذر سعادت تقلی نموده است(حسینی کارنامی، 1402، 2-9). فارابی پس از آن که بقای نفوس ناطقه انسانیه را ثابت کرده است در سعادت آنها بحث کرده است و سعادت آنها را از جنس سعادت مفارقات دانسته است. این سخن به غایت درست و استوار و به نهایت در خور تحسین و تمجید است. انسانیه را بعد از مفارقت سعادتی از جنس سعادت مفارقات است و این که اتمّ سعادت آنی است که برای نفوس فاضله است. دو مطلب اوّل و دوم را ترجمه و تا اندازه‌ای در پیرامون هریک شرح و بیان کرده‌ایم، اکنون به نقل ترجمه مطلب سوم و بیان آن می‌پردازیم. فارابی در این مطلب بر دو امر برهان اقامه کرده است: یکی این که نفوس انسانیه را بعد از مفارقت سعادتی از جنس سعادت مفارقات است و دوم این که اتمّ سعادت آنی است که برای نفوس فاضله است. آری سعادت است که مطلوب بالذات انسان است، بلکه انسان را با حفظ عنوان انسانی مطلوبی جز آن نیست و دیگر کارهایش وسائل و معدّاتی برای رسیدن به این مقام شامخ و مرتبت عالی است. و لکن سعادت چیست و سعادتمند کیست‌؟ این راه کدام است و راهبر کدام و راهرو کدام‌؟ فارابی گوید برای انسان سعادتی از جنس سعادت مفارقات است. سؤال پیش می‌آید که سعادت مفارقات چیست که غرض و غایت و امام مسیر تکاملی انسان است‌؟ (حسن زاده، 1385 الف، 444 و 443). چون لذّات حقیقی روحانی در ترک هوای نفس و دوری از شهوات حیوانی است مگر به قدر ضرورت و به قصد نتیجه عقلی پس هرکه تمام همّتش در عمر برای لذّات شکم و فرج است این لذّات بدنی فانی او را از لذّات معنوی و سعادت ابدی که علم و معرفت و محبّت خداست باز می‌دارد و از لذّات روحانی اخروی باقی محروم می‌گرداند و به هلاکت ابد می‌کشاند لذا فرمود: دورترین مردم از خیر و سعادت آن کسانند که تمام عمر همتشان صرف لذّات شکم و فرج شود. در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله و سلم است که فرمود: هلاک المرء فی ثلاث: فی قبقبه و ذبذبه و لقلقه. هلاک انسان در سه چیز است، در لذّت شکم و فرج و لقلقه زبان اوست (حسن زاده آملی، 1385 ب، 113). چون تمام افعال، به مشیت الهیّه است مآل خلق به سعادت است به اختلاف انواع سعادت (حسن زاده آملی، 1388، 32). مطلب اهم از آن اتصاف و تخلق انسان به حقائق اسما است که دارایی واقعی انسان این اتصاف و تخلق است و سعادت حقیقی این است (حسن زاده آملی، 1383، 89).
بررسی نکات عرفانی در قصیده صحراویه علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
صمد شهبازی؛ استاد راهنما: اشرف مکائیلی؛ استاد مشاور: بهمن زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
لوازم کلامی اصالت وجود و اصالت در جعل از نظر فلاسفه صدرایی: ملاهادی سبزواری، حکیم هیدجی، میرزا مهدی آشتیانی، علامه حسن‌زاده آملی
نویسنده:
سعیده کریم نیا؛ استاد راهنما: زکریا بهارنژاد؛ استاد مشاور: مریم خوشدل روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اصالت وجود و یا اصالت ماهیت از جمله مباحث مهم در فلسفه اسلامی است؛ به نظر می‌رسد این مسئله نخستین‌بار توسط میرداماد و پس از وی توسط ملاصدرا مطرح شده است. با این تفاوت که میرداماد قائل به اصالت ماهیت ولی ملاصدرا جانب اصالت وجود را گرفت. اصالت وجود نزد ملاصدرا نقش کلیدی و راهبردی دارد؛ به‌طوری که عمده نظریات فلسفی او مبتنی بر همین اصل است و از این جهت این نظریه نزد شارحان و مروّجان فلسفه صدرایی مقام و موقعیت ویژه‌ای دارد. ازاین‌رو پژوهش در خصوص آرا شارحان حکمت صدرایی در بررسی این مسئله امری شایسته است. همچنین از جمله مباحث قابل‌توجه در فلسفه اسلامی مبحث «اصالت در جعل» است. این مسئله از طرفی به بحث اصالت وجود و از طرف دیگر به بحث علیت مرتبط می‌شود. میان فلاسفه اسلامی در خصوص اثر صادر از جاعل اختلاف‌نظر وجود دارد. ملاصدرا معتقد است اثر صادر از جاعل، وجود است و بر همین اساس تقریری مبتنی بر اصالت وجود از جعل ارائه داده است. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فلاسفه صدرایی (ملاهادی سبزواری، حکیم هیدجی، میرزا مهدی آشتیانی و علامه حسن‌زاده آملی) در هر دو مسئله (اصالت وجود و اصالت در جعل) بررسی و مورد تحقیق قرار گیرد. در این بررسی به‌بیان نقاط اشتراک و افتراق فیلسوفان صدرایی پرداخته‌ایم. از جمله یافته‌های این پژوهش، این است که شارحان حکمت صدرایی ضمن پذیرفتن نظریات ملاصدرا در هر دو مسئله در مواردی نیز به‌بیان نظرات اختصاصی خود پرداخته‌اند. به همین سبب میان نظریات آنها - باوجود شباهت بسیار - اندک اختلاف روشی دیده می‌شود. آنچه این پژوهش را از سایر پژوهش‌های در این زمینه متفاوت می‌کند؛ پرداختن به لوازم کلامی مسئله اصالت وجود و اصالت در جعل است. اثبات واجب تعالی، اثبات توحید ذاتی، صفاتی و افعالی پروردگار به‌واسطه‌ی اصالت وجود، رد و ابطال قول به ثابتات ازلی به‌واسطه‌ی اثبات اصالت وجود، از جمله لوازم کلامی اصالت وجود و اصالت در جعل است. مطلب دیگری که به آن پرداخته شده است بحث ارتباط فاعلیت پروردگار با مسئله جعل و نحوه سازگاری حقایق ازلی با نظریه اصالت در جعل از نظر فلاسفه صدرایی است.
معنای زندگی از دیدگاه علامه حسن‌ زاده آملی
نویسنده:
زهرا علمی؛ استاد راهنما: شهناز شایان فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از معنای زندگی همواره یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌های بشر و محور بسیاری از تأملات فلسفی و عرفانی بوده است. این پژوهش باهدف بررسی معنای زندگی از منظر علامه حسن‌زاده آملی، فیلسوف و عارف برجسته معاصر، انجام شده است. با توجه به اینکه علامه حسن‌زاده آملی به طور مستقیم به بحث معنای زندگی نپرداخته‌اند، تلاش شد با تحلیل آثار و آرای ایشان، ابعاد مختلف این مسئله استخراج و تبیین شود. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعه کتابخانه‌ای و تحلیل محتوای آثار مکتوب علامه است. در این پژوهش، ابتدا مفاهیم کلیدی همچون معنای زندگی، انسان‌شناسی، معرفت نفس و هستی‌شناسی بر اساس مبانی فلسفه اسلامی و دیدگاه‌های علامه حسن‌زاده آملی تبیین شد. یافته‌ها نشان می‌دهد که از منظر ایشان، معنای زندگی در پیوند وجودی انسان با حقیقت هستی و خداوند ریشه دارد و انسان با شناخت نفس خویش و سلوک معنوی می‌تواند به حقیقت وجود و جایگاه خود در عالم دست یابد. عقل و قلب هر دو در این فرآیند نقش دارند، اما قلب به‌عنوان جایگاه شهود و ارتباط با حقیقت، اهمیت ویژه‌ای دارد. همچنین، ارزش‌هایی چون عشق، عدالت، ایثار و خدمت به دیگران به زندگی عمق و معنا می‌بخشند و زندگی معنادار، فراتر از اهداف مادی و فردی، در حرکت به‌سوی کمال و هماهنگی بااراده الهی تحقق می‌یابد. در نهایت، پژوهش حاضر تأکید می‌کند که معنای زندگی از منظر علامه حسن‌زاده آملی، در سلوک معنوی، معرفت نفس و ارتباط آگاهانه و عاشقانه با خداوند و هستی نهفته است. این رویکرد، پاسخی بومی و اصیل به پرسش از معنای زندگی ارائه می‌دهد و می‌تواند راهگشای انسان معاصر در مواجهه با بحران معنا باشد.
نقش خود سازی در معرفت نفس از نگاه آیت الله حسن زاده آملی
نویسنده:
معصومه مجتبائی؛ استاد راهنما: مهران رضائی؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت نفس یکی از موضوعات بنیادی و محوری در فلسفه و عرفان اسلامی است که به عنوان مقدمه ای ضروری برای شناخت خداوند و دستیابی به کمال انسانی شناخته می شود. بسیاری از متون اسلامی، خودشناسی و معرفت نفس فراتر از یک اندیشه نظری، مسیر عملی و مستمر سیر و سلوک محسوب می شود که تحقق آن مستلزم تزکیه و خودسازی است. روش شناسی خودسازی، سازوکارهای اجرای آن و تأثیرات معنوی و روانی آن در تربیت فردی و اجتماعی به صورت دقیق و جامع تحلیل نشده است. این خلأ باعث شده است که جایگاه عملی خودسازی، به عنوان راهکاری مؤثر برای تربیت معنوی و رشد انسانی، کمتر شناخته شود و بر آن تأکید گردد. این پژوهش درصدد است تا نقش خودسازی در تحقق معرفت نفس را از دیدگاه آیت الله حسن زاده آملی به صورت جامع و نظام مند بررسی نماید و روش های عملی و سازوکارهای اجرایی آن را استخراج کند. تمرکز اصلی بر تحلیل متون و آموزه های ایشان خواهد بود تا خلأ موجود در ادبیات پژوهشی پر شده و راهکارهایی کاربردی برای تربیت معنوی ارائه شود. پیشینه تحقیق حاضر با تلفیق منابع اصیل علامه حسن زاده آملی و مقالات شاخص فلسفه و عرفان اسلامی، بهویژه در حوزه معرفت نفس و خودسازی، پس‌زمینه محکم و مستدلی برای کنکاش علمی موضوع نقش خودسازی در معرفت نفس فراهم میآورد. این ادبیاتِ پژوهشی بر اهمیت تزکیه و سلوک عملی همراه با معرفت حضوری نفس تاکید دارد و جایگاه معرفت نفس را به عنوان راهی بنیادین برای رسیدن به کمال انسانی و اتصال به حق تعالی برجسته می‌سازد.
سنخیت قوه و فعل در مثنوی مولوی و آثار علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
مرتضی رضاوند؛ استاد راهنما: احمد امین؛ استاد مشاور: علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصلی‌ترین و مهم‌ترین ارتباطی که در نظام هستی ساری است، چه در عناصر طبیعی و چه در روابط انسانی، بر پایه اصل اساسی سنخیت استوار است. سنخیت و مناسبات، میل و رغبت موجودات به یکدیگر یا به اموری است که مقصود و محبوب‌شان باشد؛ یا بر پایه ویژگی مشترکی است که بین آن‌ها موجود می‌باشد. اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعه‌ای از مبحث پیچیده «وحدت وجود» است. این اصل در ذیل قاعده فلسفی الواحد نیز مطرح شده است. این مبحث در آثار عرفا و ادبای بسیاری بازتاب یافته؛ ولی در مثنوی مولانا به‌طور گسترده‌تر و عرفان‌محور جلوه‌گر شده است. از عرفای بزرگ معاصر، حسن حسن‌زاده‌ی آملی نیز در آثار خود و به‌ویژه در دیوان اشعارشان به این امر پرداخته‌اند. ایشان این اصل را با مضامینی چون مناسبت ذاتی و ارتباط خاص تفسیر و تشریح کرده‌اند و معتقدند همه هستی از آن متأثرند. با بررسی در آثار و اشعار این دو عارف شاعر، رنگ و بوی سنخیت عرفانی به خوبی هویداست و نشان‌دهنده آن است که هر دو در بحث سنخیت از عرفان اسلامی متأثر بوده‌اند. سنخیت و مناسبات در اندیشه مولوی و حسن‌زاده‌آملی، نظام حاکم بر هستی است که از عناصر مادی گرفته تا گرایش‌های درونی و عرفانی بشر، ایمان، کفر، نفس، عقل و... را شامل می‌شود. در نگاه ایشان، جذبی که از این جنسیت حاصل می‌شود، بسیار پیچیده است و نمی‌توان بر ظاهر و صورت محدود کرد؛ بلکه امری باطنی است. مولانا در تبیین اصل سنخیت از زبان تمثیل بهره گرفته و ازعبارات و واژگان ساده وحکایات عامیانه استفاده کرده؛ اما حسن‌زاده‌آملی همین اصل را با بکارگیری زبان فلسفی وعرفانی و اصطلاحات دشوارتبیین نموده است. در اندیشه مولوی و حسن‌زاده آملی، این سنخیت و مناسباتی که بین عناصر و موجودات هست از روی جبر و اکراه نیست؛ بلکه این جباری حق متعال است که جلوه کرده و هر موجودی به سوی جنس خویش، جانش از جلو و خود، در پس آن، به سوی مقصد در پرواز است. تأویل متن به ویژه تأویل آیات قرآن، در مثنوی مولوی و آثار حسن‌زاده‌آملی راهی بوده‌است که از درون آن به مفهوم سنخیت رسیده و آن را شرح و بسط داده‌اند. در مثنوی مولوی بحث سنخیت، رنگ عاطفی و اخلاقی قوی تری گرفته است؛ اما در آثار حسن‌زاده، این موضوع، نمود عقلانی و حکمی بیشتری دارد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار و آثار این دو عارف در زمینه سنخیت بپردازد.
تحلیل مکتب تاویلی ایت الله حسن زاده آملی
نویسنده:
حمزه حبیب زاده، جواد فرامرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیت الله حسن زاده آملی، از زمره علمایی است که از جامعیت علمی برخوردار است هم در علوم و عرفانی. افزون بر این مکتب تاویلی ایشان در رسیدن به تاویل (تفسیر انفسی کتاب تکوین عقلی و نقلی و هم در سیر و سلوک و کشف و شهود مراتب عالیه را طی کرده اند. مکتب تاویلی ایشان با مستندات عقلی و نقلی و تدوین الهی) مد نظر قرآن و ائمه معصومین(ع) که در طول تاریخ مورد عنایت دانشمندان و محققان اسلامی بوده می‌تواند کمک شایانی در فهم اسرار و حقایق باشد. علامه حسن زاده آملی هرجا سخن از اسرار و حقایق به میان می آورد التفات ویژه‌ای به طهارت نفس، سیر و سلوک و کشف و شود می کنند. تاویل روشی برای رسیدن به لایه های باطنی و معانی ژرف و عمیقی است که در کتاب تکوینی و تدوینی وجود دارد. و نه برای انسان حد یقف است و نه برای قرآن. چراکه برای قرآن، قرآن مادی، قرآن مثالی، قرآن عقلی و قرآن الهی هست وآیات و درجات قرآن، زمانی برای انسان تجلی می کند و اسرار و حقایق خود را به او نشان می دهد که انسان اسما و صفات الهی را در خودش پیاده کند لذا معرفت فکری
صفحات :
از صفحه 286 تا 307
شرح رساله رابطه علم و دین
نویسنده:
حسن حسن‌ زاده آملی؛ شارح: داود صمدی آملی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
قنم: قائم آل محمد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تطبیق مختصات ماهیت تأویل قرآن و حقیقت انسان با تکیه بر دیدگاه علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
قاسم حسینی، فاطمه لونجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن را مراتبیست، بالاتر از همه مرتبه ها تأویل قرآن است ، واما اینکه حقیقت تاویل قرآن چیست ؟ علامه حسن زاده آملی آنرا به حقیقت انسان منطبق می داند ، زیرا تمام اطوار نظام هستی را بصورت بالقوه در انسان موجود میدانند ، در این مقاله در صدد یم که با استفاده از منابع مرتبط و با روش تحلیلی نظرگری، تأویل قرآن را در تفسیر انفسی انسان جستجو نماییم ، لذا به حقیقت تأویل قرآن و حقیقت نفس انسان و تطبیق آن دو پرداخته شده ، وچنین بدست آمده است که مظاهر و شئون در مقام جمعی حقیقتی واحد دارند که سرچشمه ی تمام ظهورات و عین ظهورات است که حاصل خوانا شدن تأویل آفاق و انفس است که همان تطبیق بین دو کتاب قرآن جمعی و کتاب آفاقی است ، لذا استادی کامل برای خوانا شدن حقایق لازم است ، تا با طهارت در تمام مراتب بتواند حقایق قرآن و انسان کامل و نظام هستی و خود را مس بنماید، زیرا همه آفرینش ، آیینه های حقند اما انسان کامل آینه ای تمام نماست و نشان دهنده همه اسماء و صفات است لذا دارای وجود جامع، وحدت جمعی، وحدت حقّة ظلیّه و وحدت حقه حقیقیه است ،در نتیجه تاویل قرآن حقیقت انفسی انسان و منطبق است با حقیقت انسان کامل وهردوی آنچه در عالم صغیر به وجهی و در عالم کبیر به وجه دیگر می باشد یک حقیت است ، که همان توحید صمدی قرآن است ، لذا در واقع تاویل نهایی عالم خداوند است .
صفحات :
از صفحه 1 تا 27