تحلیل علامه طباطبایی از تاریخ تفسیر و برآورد او از میراث تفسیری پیشینیان و طرحی که برای چگونگی تفسیر فراپیش می نهد، نقطه عطف و تعیین کننده ای را برای جریان تفس
... سیر و تفسیرپژوهی رقم می زند. هر دو روایت وی از جریان های تفسیری که نقطه ثقل و بن مایه آن، نوع مواجهه آنها با متن قرآنی است، آمیزه ای از جنبه توصیفی و تجویزی است. تقسیم بندی دوگانه «تطبیق» و «تفسیر»، گوهر جریان شناسی و نظریه پردازی و بنیاد داوری اوست. این مبنا، بر پیش فرض های مخدوشی استوار است و از حیث معرفت شناختی، راه گشا و تبیین کننده نیست. این تفکیک حداکثر، در مقام گردآوری به کار می آید و نه مقام داوری؛ در حالی که طباطبایی آشکارا و با گشاده دستی تمام، آن را در مقام داوری میراث تفسیری مفسران به کار بسته است. طباطبایی نگاه تاریخی به تفسیر و طبقه بندی گونه های تفسیری را به مثابه مقدمه ای برای تاسیس روش تفسیری خاص و سلب اعتبار و مشروعیت از سایر جریان های تفسیری طرح می کند.
بیشتر