در رسالهی حاضر، وظیفهای که ما بر عهده گرفتیم ارزیابی نسبتی است که تفکر انتقادی با دو منطق سنتی و قدیم برقرار میکند. این ارزیابی ازاینجهت حائز اهمیت است که
... هم تفکر انتقادی و هم منطقها به دنبال این هستند که انسان را از رفتن به بیراهه در هنگام اندیشیدن (یا ارزیابی اندیشهها) حفظ کنند. برای انجام این مهم رسالهی حاضر در سه فصل تنظیم گردیده است: در فصل اول ما اولاً بدنبال ارائهی تعریفی برای تفکر انتقادی هستیم. برای انجام این کار در حد توان منابع موجود را بدنبال تعاریف ارائهشده از تفکر انتقادی جستجو کردهایم. در نهایت چند مولفهی مختلف، که عمدتاً در تعریف تفکر انتقادی گنجاندهشدهاند، را مورد ارزیابی قرار داده و دست آخر تعریفی را بهعنوان تعریف مختار خود ارائه کردهایم. این تعریف ملاک کار، و دلیل نگارش فصل دوم است. در فصل دوم به مهارتهای تفکر انتقادی پرداختهایم. این مهارتها که حاصل امتزاج رویکردهای مختلف به مهارتهای تفکر انتقادی است، در یک دستهبندی جدید ارائه شده است. مشخصاً رویکرد مغالطاتی با رویکردی که آن را رویکرد نقدی مینامیم در کنار هم آورده شدهاند. رویکرد مغالطاتی به تفکر انتقادی ضعفی دارد و آن اینکه این رویکرد جنبهی منفی دارد؛ لذا تنها وقتی بکار میآید که ما در مقام ارزیابی مدعیات دیگران باشیم. اما اگر خود بخواهیم استدلال کنیم نمیتوانیم از این رویکرد استفاده کنیم. به همین جهت، برخی پیشنهاد دادهاند که بهجای رویکرد مغالطاتی، از رویکرد نقادانه استفاده شود که ملاکهایی مثبت برای درستی یک «استدلال» ارائه میکند. ما در رسالهی حاضر، علاوه بر رویکرد مثبت و ذکر قواعد کلی استدلال، رویکرد مغالطاتی را نیز مد نظر قرار دادهایم. این امر دو دلیل دارد: اول اینکه رویکرد نقادانه ملاکهای مثبت برای «استدلال» ارائه میکند، اما مدعیات همیشه در قالب استدلال مطرح نمیشوند. در توجه ما به تفکر انتقادی مدعیات تکگزارهای که بر استدلال استوار نیستند نیز مد نظر قرارگرفتهاند. علت دیگر آن است که اگرچه ارائهی ملاکهای کلی برای تفکر انتقادی خوب است، اما ذکر موارد جزئی (علیرغم گستردگی موارد) کاربردیتر بوده و متفکر انتقادی امکان تشخیص سریعتر اِشکال در ادعا را دارد. تطبیق مورد جزئی با جزئی راحتتر از تطبیق مورد جزئی با کلی است. همچنین در این فصل دو بخش تحت عنوانهای «مغالطات روانی» و «مغالطات تصویری» گنجانده شده است که هرکدام تا حدی ابداع نگارنده است. این ابداع نه از حیث نوآوری مطالب، که بیشتر از جهت ذکر آنها در دستهای جداگانه است. در فصل سوم، به ارزیابی نسبت میان تفکر انتقادی با دو منطق سنتی و منطق جدید پرداختهایم، و اشتراکات و افتراقات این دو منطق با تفکر انتقادی را به ارزیابی نشستهایم. این ارزیابی در دو سطح بررسی اشتراکات و افتراقات روبنایی و ارزیابی نسبت میان مبانی صورت گرفته است.
بیشتر