جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
تبیین فلسفی رزق و رابطه آن با وصول انسان به سعادت حقیقی
نویسنده:
محمد قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان برای این‌که بخواهد به سمت چیزی حرکت کند، باید شناختی از مقصد خود داشته باشد. روشن است که خداوند، انسان را بیهوده نیافریده است؛ بنابراین بر انسان لازم می‌باشد تا سعادت حقیقی خود و راه‌های وصول به آن را شناسایی کند و رویکرد خود را نسبت به مسائل مختلفِ مرتبط با آن، تصحیح نماید، تا بتواند زندگی سعادتمندانه‌ی خویش را در دنیا و آخرت، به ‌دست آورد. یکی از مسائلی که او در این دنیا با آن دست به گریبان می‌باشد، تلاش برای معاش و تحصیل امکانات و برخورداری‌های هر چه بیشتر برای زندگی است. این مسأله که در فرهنگ اسلامی از آن تحت عنوان رزق و روزی یاد می‌شود همواره در زندگی انسان و مخصوصاً انسان امروزی، مهم‌ترین یا حداقل یکی از مهم‌ترین مسائل او بوده است؛ به‌گونه‌ای که در خیلی از موارد، هدف زندگی واقع شده و بقیه‌ی مسائل زندگی را تحت‌الشعاعِ خود، قرار داده است. این موارد، نگرانی و دغدغه‌ی عجیبی برای همه‌ی مردم به‌ویژه جوانان ایجاد کرده که باعث هدر رفتن نیروها و استعدادهای آنان شده است. اینجاست که انسان، اگر منظر خود را نسبت به رزق، به‌صورت محکم و عقلانی تصحیح نکند، ممکن است که طلب روزی، همه‌ی زندگی او را اشغال نماید؛ و نیز گرفتار تحلیل‌های غلط نسبت به مسائل مختلف زندگی شود و او را از رسیدن به سعادت حقیقی‌اش باز دارد. این تحقیق در پی آن است تا روشن ‌سازد که انسان با کسب معرفت در زمینه‌های مورد نیاز و به‌ویژه نسبت به خدای تعالی و سنت‌های او و نیز اصلاح رویکرد خود نسبت به هدف زندگی و رزق، می‌تواند با آرامش، در جهت ارتقاء کمالات وجودی خود و دیگران، با شتاب روزافزون حرکت نماید و اسباب وصول به سعادت حقیقی خود و حتی دیگران را فرآهم آورد.
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
بررسی و نقد پوچ‌گرایی از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
گیسیا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پوچ‌گرایی تفکری است که بر زندگی بشر امروزی سایه انداخته، همه‌ی ارزش‌ها را بی‌ارزش کرده و منجر به بحران عمیق معنوی در زندگی بشر شده است. پوچ‌گرایی مبتنی بر اصولی است که از نظر فلسفی و دینی قابل بحث و ابطال‌اند. در این رساله ما در پی ابطال مبانی پوچ‌گرایی در حوزه‌ی اندیشه‌ی مرحوم علامه طباطبایی(ره) و استاد شهید مطهری هستیم. مهم‌ترین مبانی پوچ‌گرایی که منجر به بی‌هدفی و بی‌معنایی زندگی می‌شوند عبارت‌اند از: بی‌خدایی، مسئله‌ی مرگ، مسئله‌ی خلقت، جبر و عدم اختیار، مسئله شر، درد و رنج، ازخود بیگانگی و... براساس تفکر مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری که برگرفته از تعالیم وحی است، خلقت انسان هدفمند است، با اثبات وجود خدا از طرق فلسفی و شهودی، اعلا هدف آفرینش انسان نیل به مقام عبودیت در سایه‌ی معرفت است. انسان در دار طبیعت تنها رها نشده، بلکه لطف و عنایت الهی همواره با اوست و او با یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن مانع از خودبیگانگی و خودباختن می‌شود. با نظر به صفت حکمتی که برای خدای متعال قائلیم، شکست‌ها، ناکامی‌ها و مصائب را با دیده‌ی مثبت، براساس مصلحت و مشیت الهی نگریسته و آن‌ها را برای رسیدن انسان به خیرهای برتر و اعلی می‌دانیم. از این‌جاست که انسان الهی شری نمی‌بیند و همه چیز را چون تحت تدبیر و اراده‌ی الهی است، زیبا می‌بیند و درد و رنج را برای انسان مومن مایه‌ی آگاهی، بیداری، تهذیب نفس و تصفیه‌ی اخلاق می‌داند و مرگ را نقطه‌ی عطفی در مسیر حرکت اشتدادی وجود انسان و دروازه‌ای به دنیایی بزرگ‌تر دانسته است. با مختار آفریدن انسان او را در انتخاب راه زندگیش آزاد گذاشته، چون در صورت جبری بودن انسان تکلیف در دنیا و جزا در آخرت به کلی باطل می‌شود. روش تحقیق در این رساله به صورت کتابخانه‌ای است.
بررسی ویژگی‌های علم سکولار و علم دینی ودلالت‌های تربیتی آن
نویسنده:
زهرا رضایی حیدرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف تحقیق حاضر بررسی ویژگیهای علم سکولار و علم دینی و دلالت‌های تربیتی آن می‌باشد. سکولاریسم بیان کننده نوعی تفکر است که در آن عمل اجتماعی و نهادهای اجتماعی از دین فاصله می‌گیرند. این اصطلاح در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، اقتصاد و تعلیم و تربیت مطرح می-باشد، در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی معنای علم سکولار و علم دینی و دلالت‌های تربیتی آن مطرح گشته و ارتباط و مناسبت تربیت سکولار، تربیت دینی مورد بررسی قرار گرفته است.سوالات پژوهش عبارتند از: معنای علم دینی و مبانی فلسفی آن چیست؟ معنای علم سکولار و مبنای فلسفی آن چیست؟ دلالت تربیتی علم دینی و علم سکولار چه می‌باشد؟ مناسبت‌های علم دینی و علم سکولار چیست؟ نتایج تحقیق مشخص کرد که: اگر بین علم و دین رابطه‌ای را محتمل بدانیم می‌توانیم از علم دینی با سه رویکرد سنت گرایانه و استنباطی و پیش فرض‌ها سخن بگوئیم. در علم دینی بینش الهی حاکم است و عالم وجود را منحصر در عالم مادی نمی‌بیند.در مقابل علم سکولار فارغ از جهان بینی دینی است و معتقد به اصالت امور دنیایی و جدا شدن دین از دنیاست و مبتنی بر مبانی خاص خود از جمله علم گرایی و اومانیسم و غیره است. در همه رویکرد های سه‌گانه علم دینی روش های تربیتی ارائه شده منتها با شیوه های متفاوت تربیت دینی مبتنی بر جهان‌بینی دینی است و تربیت سکولار با توجه به مبانی فلسفی خاص خود تربیتی متناسب با جامعه سکولار را پیشنهاد می‌نماید (اومانیسم، علم‌گرایی، نسبیت گرایی ...) که اصالت دادن به انسان و عقل او و اینکه ماوراء الطبیعه و دین از نظر آن مردود شمرده می‌شود. در زمینه ارتباط علم دینی و علم سکولاردر رویکرد سنت گرایانه ارتباط از نوع تعارض، در رویکرد استنباطی ارتباط از نوع آزاد و یا مکمل و در رویکرد پیش فرض‌ها ارتباط از نوع رقابت الگویی می باشد. همچنین در مقایسه علم دینی و علم سکولار در زمینه هدفها و ارزش‌ها و فرهنگ می‌توان تفاوتهای بنیادی را ملاحظه کرد.
رابطه فقه و اخلاق از دیدگاه غزالی
نویسنده:
مهدیه استاداحمدی بغدادآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوحامد محمّد غزّالی از اندیشمندان و متفکّران برجسته و تأثیرگذار در تاریخ اندیشه‌ی اسلامی است. از وی می‌توان با عنوان «فقیه متکلّم» در دوران غزّالی متقدّم و «عارف اخلاقی» در دوران غزّالی متأخّر نام برد. غزّالی هم در زمینه‌ی کسب معرفت و هم در زمینه‌ی پی بردن به احکام و مسائل اخلاقی، روش تلفیقی در پیش گرفته و به عقل و وحی و شهود توجّه می‌نماید.با توجّه به روند حیات علمی غزّالی و با توجّه به بحران روحی که در اواسط عمر او پدید آمد، بجاست که دوران حیات وی را به دو بخش تقسیم کنیم و از آن با نام دوران غزّالی متقدّم و دوران غزّالی متأخّر یاد کنیم. در این تحقیق، دیدگاه غزّالی در مورد رابطه‌ی فقه و اخلاق با تأکید بر این دو دوره از حیات علمی وی بررسی شده است و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه غزّالی متقدّم و غزّالی متأخّر مورد تأکید قرار گرفته است.غزّالی، به صراحت می‌گوید: فقه به خودیِ خود علمی مذموم است و در کنار علوم دنیوی قرار می‌گیرد، مگر این‌که صبغه‌ای اخلاقی به خود بگیرد و هر قاعده‌ی فقهی به نتیجه‌ی اخلاقی بینجامد. وی اخلاق را عبارت از اصلاح و پیراستن قوای سه‌گانه‌ی تفکّر، شهوت و غضب می‌داند و با تأکید بر اصول و فضایل اخلاقی چهارگانه‌ی حکمت، شجاعت، عفّت و عدالت، اخلاق را صبغه‌ای عرفانی می‌بخشد.وی با هدف احیاء علوم دین در کتاب اخلاقی- عرفانی خود با همین عنوان فقه، اخلاق و عرفان را به ترتیب با تعابیر شریعت، طریقت و حقیقت تطبیق می‌دهد و اخلاق را به عنوان گمشده‌ی خود در فقه و عرفان را به مثابه‌ی گمشده‌ی خود در اخلاق جستجو می‌کند و این چنین «فقه اخلاقی» و «اخلاق عرفانی» راترسیم می‌کند و بسیاری از اندیشمندان را متأثر از خود می‌سازد. با بررسی تأثیر متقابل فقه و اخلاق می‌توان از نتایج این پژوهش، در جهت آسیب‌شناسی فقه و تقویت فقه اخلاقی در جامعه استفاده نمود. هم‌چنین می‌توان ریشه‌ی برخی ناهنجاری‌های اخلاقی را مورد مطالعه و پیش‌گیری قرار داد.
بررسی مبانی اخلاق فضیلت مدار مسکویه و نراقی از منظر قرآن کریم
نویسنده:
محمد مصطفائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
03. انسان شناسی Human nature , قرآن , رفتار اخلاقی , نگرش , جهت گیری ارزشی , اصطلاحنامه علوم قرآنی , قرآن , اصطلاحنامه اخلاق اسلامی , فضایل اخلاقی , جهت‌گیری ارزشی , انسان‌شناسی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , شان انسانی , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , آموزه فلسفی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد
چکیده :
با آغاز نهضت ترجمه در جهان اسلام، اخلاق فلسفیِ یونان باستان که یکسره اخلاقی «فضیلت‌مدار» بود، به ویژه با تبیین افلاطونی-ارسطویی آن، در میان حکیمان مسلمان رواج یافت. مسکویه(م 421 ق.) و ملا مهدی نراقی(م 1209 ق.) که از مهمترین پیروان این اخلاق هستند، به ترتیب، کتاب‌های «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، و «جامع السعادات» را با این رویکرد تألیف کردند. نظام اخلاق فضیلت، بر انسان‌شناسی فلسفی و عقل‌گرایی آن، استوار است. لذا، فصل ممیز انسان «عقل» او تعیین می‌شود و فضیلت برتر «حکمت» است و سعادت قصوی هم، سعادتی عقلانی است. در این اخلاق، فضیلتِ هر یک از قوای سه‌گانه نفس(عاقله، غضبیه، شهویه)، در حالتی میانه‌ی افراط و تفریط حاصل می‌شود؛ بنابراین معیار فضیلت، «حد وسط» است. در همین راستا، پرسش اصلی رساله، بررسی مقدار انطباق دستاورد اخلاق فلسفی مسکویه و نراقی، با دیدگاه قرآن کریم است، چراکه به‌نظر می‌رسد طبق آیات، «روح الهی» انسان، فصل ممیز اوست، و با توجه به «کرامت»و گرایش اصیل این روح به «ایمان»، به‌جای تأکید بر حکمتِ نظری، «تقوا» که ناظر به حیث اراده و انتخابگری «عاقلانه» انسان است، اولویت می‌یابد و سعادت قصوی هم، منحصر در بُعد معرفتی انسان نمی‌شود. ضمناً، معیار فضیلت بر اساس تقابل بنیادین و دوقطبی حق و باطل(ایمان و کفر) در قرآن، «عدل» و ادای حق، طبق موازین شرعی و عقلی است. نتیجه آن‌که: مبانی مورد پذیرش این دو حکیم از اخلاق فضیلت‌مدار، قالب جامع و بی‌نقصی برای اخلاق قرآنی تشکیل نمی‌دهند؛ بلکه برای تدوین اخلاق اسلامی باید چارچوب آن نیز، از منابع اصیل دین(قرآن و حدیث) استخراج گردد.
کانت و تبیین غایت‌شناختی جهان
نویسنده:
اسماعیل تاجیک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش با هدف فهم و واکاوی مفهوم غایت و غایت‌داری از منظر کانت انجام گرفته است. کانت همان طور که برای فهم و خرد اصل‌های پیشین از تجربه پیدا کرد، که به ترتیب بر قوه شناخت و قوه میل قانون وضع می‌کردند، بر آن است که برای قوه حکم به عنوان یک قوه مستقل شناختی در کنار قوه فهم وخرد، یک اصل آزاد از تجربه پیدا کند که برای احساس لذت و الم قانون وضع کند. این اصل پیشین و آزاد از تجربه غایت‌داری طبیعت می‌باشد؛ کانت از این مفهوم به عنوان اصل پیشین قوه حکم در نقد سوم یا نقد قوه حکم استفاده می‌کند، که دارای دو بخش زیباشناسی و غایت‌شناسی است. برای کانت مفهوم غایت، مفهومی کلان است که هم در فلسفه اخلاق وی کاربرد دارد و هم در فلسفه تاریخ وی. بر همین مبنا ما در پژوهش خود گذشته از اینکه کارکرد غایت‌داری طبیعت را در زیباشناسی و غایت‌شناسی کانت مورد واکاوی قرار می‌دهیم، به فلسفه تاریخ وی که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است نیز می‌پردازیم. هدف اصلی از انتخاب این پژوهش فهم کارکرد غایت و غایت‌داری طبیعت در اندیشه کانت است.
  • تعداد رکورد ها : 8