زیبایی و هنر از دیدگاه سهروردی با آنچه امروزه به عنوان استتیک مطرح است، تفاوت دارد؛ چرا که امروزه، این هنرها برای حظّ نفس و خوشایند حواس خلق شدهاند. در حالی ک
... که از نظر شیخ اشراق پیوند زیبایی و هنر با معرفت و نیکی ایجاد " جذبه " میکند و هدایت از طریق چنین زیباییای خیر مطلق را به دنبال دارد. زیبایی از نظر سهروردی در قالب سه رویکرد مفهومشناسی، وجود-شناسی و معرفتشناسی قابل بررسی به شرح ذیل میباشد. به لحاظ مفهومشناسی، واژه زیبایی به حُسن تعبیر میشود که به جمال و کمال، توامان به یک پدید اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. به لحاظ وجودشناسی، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق میباشد. روابطی از جمله نورها، رنگها و شکلهای مختلف (نمودهای عینی) منشأ درک و بروز احساس زیبایی میشود و به لحاظ معرفتشناسی، زیبایی، لذت ادراک و وصول کمال است که به واسطه عشق تجلی میکند و سبب حرکت میشود. الگوهای زیباییشناسانهای که سهروردی در ساختار حُسن و عشق معرفی میکند، به خیال باز می-گردد. با در نظر گرفتن خیال به عنوان یکی از عوالم چندگانه هستی( رویکرد هستیشناختی) و قوای انسانی( رویکرد معرفتشناختی)، و مظهر دانستن قوه متخیله برای صور خیالی در عالم خیال و وجود رابطه قهر و محبت میان مراتب مختلف هستی، بازتاب صور معلقه آن عالم در روح هنرمند را میتواند معیاری برای کشف ریشههای متعالی هنر اسلامی معرفی کند. بنابراین اگر عالم خیال نبود و یا اگر بود و صرفاً به مثابه حافظه و نیروی بایگانی، نقش ایفا میکرد، هیچ یک از انحاء هنر صورت نمیبست، هیچ اثر هنری شکل نمیگرفت و دیگر زبان دارای رمز و استعاره نبود و ادبیات شعری پدید نمیآمد. با مبنا قراردادن خیال به عنوان عالم هنر و هنرمندی، هنر، قوه خیال و عالم خیال با هم تعامل دارند. یعنی عالم خیال و شئون آن، جرقههای هنر را پدیدار میکند و قوه خیال به عنوان مظهر صور عالم خیالی شاهکارهای هنری را پدید میآورد. این مسئله میتواند تئوری نسبتاً کاملی در ایجاد واسطه میان زیبایی ناشی از شهود عرفانی و تماثیل هنری در جهان اسلام قرار گیرد و حلقه گمشده نقوش، تذهیب، معماری و آثار هنری متعالی و شگفتانگیز هنر اسلامی باشد. هنر متعالی در ساختار زیباییشناسی سهروردی با هنری که گروهی به نام سنتگرا هنر قدسی تبیین میکنند، سازگار و قابل تطبیق است.
بیشتر