جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 44
تفسیر البیان الصافي لکلام الله الوافي المجلد 5 (التکویر - الناس)
نویسنده:
محمد حسن قبيسي عاملي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة البلاغ,
چکیده :
تفسير البيان الصافي لكلام الله الوافي، اثر شيخ محمدحسن قبيسى عاملى (متوفى قرن 15)، از تفاسير موجز و امروزى قرن اخير است كه به زبان عربى نوشته شده است. كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظيم شده است. نويسنده در اين كتاب، به تفسير مختصر و جزئى آيات پرداخته و در بعضى موارد، به‌مناسبت مطالب، مباحث موضوعى را نيز مطرح كرده است. در مقدمه، مطالب مفصلى پيرامون اهميت تدبر، جايگاه قرآن، دفاع از قرآن و مباحث بسيار متنوع در زمينه موضوعات مختلف قرآن بيان گرديده است. مفسر در آغاز كتاب، قرآن را به 7 دسته سوره‌ها تقسيم كرده و معتقد است اسامى و عناوين سوره‌ها، از اين هفت قسم خارج نيست: يا در زمينه كائنات و موجودات طبيعى است كه بيشترين سوره‌ها با اين عنوان آمده و 32 سوره را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه عقيده و مبدأ فكرى انسان است كه 29 سوره را تشكيل مى‌دهد، قهراً مباحث مجتمع و سياست و اصناف اجتماعى مانند احزاب، مؤمنون، شورى، نساء و صف را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه جامعه و طبقات اجتماعى و سياسى است كه 27 سوره هستند و يا تاريخ و فلسفه تاريخ، كه 17 سوره و اخلاق و سلوك 4 سوره و مسائل مادى و اقتصادى 4 سوره و عبادات و شعائر دينى مانند حج، سجده است كه 2 سوره مى‌باشد. نويسنده در جلد پنجم، پس از تفسير سوره‌هاى تكوير تا الناس (34 سوره)، مباحث گوناگون موضوعى را در زمينه اعجاز، كمال انسانى، حديث ثقلين، جايگاه اهل بيت(ع) و علم تنزيل در اهل‌بيت(ع) و احترام به قرآن و مباحث متنوع ديگر مطرح كرده و به اين جهت مى‌توان گفت اين كتاب، درعين‌حال كه جنبه هدايتى و تربيتى آن قوى است و به تفسير علمى عنايت ويژه‌اى دارد، دائرةالمعارفى است موجز از مباحث اسلامى، بدون آنكه وارد جزئيات بحث‌هاى تفسير شود و آيه به آيه، مباحث را مطرح كند..
تفسير عبدالرزاق المجلد 3 (العنکبوت - الناس)
نویسنده:
عبدالرزاق بن همام صنعانی؛ محقق: محمود محمد عبده
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر ابن همام صنعانی اثـر‌ امـام حـافـظ کـبـیر ابوبکر عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری یمانی، از مفسران و محدثان امامیه و از اصحاب می‌باشد. این تفسیر، به صورت ناپیوسته، آیه‌هایی از هر سوره را به با آوردن یک یا چند نقل کوتاه تفسیر کرده است؛ مثلا در تفسیر سوره حمد، تنها یوم الدین را به روز جزا، و المغضوب علیهم را به یهود و الضالین را به نصاری تفسیر کرده است و بقیه سوره رها شده است. همچنین در هیچیک از دیگر سوره‌ها استیعاب نشده است و بیشتر جنبه توضیحی _در قالب جمله‌هایی کوتاه_ دارد تا تفصیل؛ چه رسد به تحقیق و نقد آراء. این همان شیوه تفسیر در قرن اول و دوم است که مفسران در آن دوره به مسائل یا مباحث متنوع نمی‌پرداختند. شیوه تفصیل و تنوع و نقد و ترجیح از قرن سوم آغاز شد و بهترین و جامع‌ترین تفسیر این دوره، تفسیر محمد بن جریر طبری است. در این تفاسیر، کاملا به مساله شان نزول و ناسخ و منسوخ توجه شده و نوعا تکیه بر روایات منقول از صحابه و تابعان است و امروزه از ارزش والایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از آیات با آگاهی از شان نزول قطعی آن که در تفسیر، نقش ارزنده‌ای را ایفا می‌کند قابل فهم است. در این تفسیر، احیانا به اسباب النزول آیه‌ها برخورد می‌کنیم، و کاملا مختصر و فشرده شکل گرفته است. این تفسیر در سه جلد، مکررا در بیرون به چاپ رسیده است: یک بار با تحقیق و استخراج عبدالمعطی امین قلعچی، بار دیگر با تحقیق و استخراج دکتر محمود عبده (به سال ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۹ م) و همچنان در دست چاپ و تکثیر است. نسخه‌های متعددی از تـفـسـیـر ابـن همام امروزه در دست است، کهن‌ترین تفسیر شیعی مـی‌بـاشـد که از گزند حوادث در امان مانده و چند نسخه از این تفسیر در فهرست کتابخانه‌های مصر و هندوستان و عراق ذکر شده است. کـارل بـروکـلمان در تاریخ الادب العربی نسخه مصری را از فهرست تذکرة النوادر (۱۵) معرفی کرده است. فرات کوفی از علمای شیعه در عصر غیبت صغری در تفسیر آیه ۸۱ سوره طه و نیز در تفسیر آیات دیگر از مفسر نقل کرده است. و‌ ایـن تـفـسیر از جمله تفسیرهائی است که به شیوه روائی می‌باشد و روایات زیادی را از ابی عروة معمر بن راشد صنعانی بصری از اصحاب امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) و دیگر اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) هنگام تفسیر آیات قرآن کریم نقل می‌نماید. این تفسیر چنانکه کارل بروکلمان اظهار می‌دارد در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است. در جلد سوم سوره های عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
تفسير البحر المحيط المجلد 8 (اول الزخرف - آخر الناس)
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ محققان: عادل احمد عبدالموجود، علی محمد معوض
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی می‌باشد. این تفسیر از جامع‌ترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجه‌ها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت می‌کند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفته‌اند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی می‌ماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح می‌دهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمه‌ای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع می‌دهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح می‌نمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره می‌کنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض می‌شوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع داده‌ام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع می‌دهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع داده‌ام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصه‌ای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح می‌نمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح می‌دهم. پس از آن اشاره‌ای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نموده‌ام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کرده‌ام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر می‌نویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیه‌السّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز می‌پردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها می‌پردازد. جلد هشتم به تفسیر سوره‌های زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
مختصر الميزان في تفسير القرآن المجلد 6 (الحجرات - الناس)
نویسنده:
محمدحسین طباطبایی؛ خلاصه کننده: الياس كلانتري
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دار الاسوة,
کلیدواژه‌های اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی , کتب تفسیر شیعه امامیه , 114- سورة الناس , 113- سورة الفلق , 112- سورة الاخلاص , 111- سورة المسد , 110- سورة النصر , 109- سورة الکافرون , 049- سورة الحجرات , 050- سورة ق , 051- سورة الذاریات , 052- سورة الطور , 053- سورة النجم , 054- سورة القمر , 055- سورة الرحمن , 056- سورة الواقعة , 057- سورة الحدید , 058- سورة المجادلة , 059- سورة الحشر , 060- سورة الممتحنة , 061- سورة الصف , 062- سورة الجمعة , 063- سورة المنافقون , 064- سورة التغابن , 065- سورة الطلاق , 066- سورة التحریم , 067- سورة الملک , 068- سورة القلم , 069- سورة الحاقة , 070- سورة المعارج , 071- سورة نوح , 072- سورة الجن , 073- سورة المزمل , 074- سورة المدثر , 075- سورة القیامة , 076- سورة الانسان , 077- سورة المرسلات , 078- سورة النبأ , 079- سورة النازعات , 080- سورة عبس , 081- سورة التکویر , 082- سورة الانفطار , 083- سورة المطففین , 084- سورة الانشقاق , 085- سورة البروج , 086- سورة الطارق , 087- سورة الاعلی , 088- سورة الغاشیة , 089- سورة الفجر , 090- سورة البلد , 091- سورة الشمس , 092- سورة اللیل , 093- سورة الضحی , 094- سورة الشرح , 095- سورة التین , 096- سورة العلق , 097- سورة القدر , 098- سورة البینة , 099- سورة الزلزلة , 100- سورة العادیات , 101- سورة القارعة , 102- سورة التکاثر , 103- سورة العصر , 104- سورة الهمزة , 105- سورة الفیل , 106- سورة قریش , 107- سورة الماعون , 108- سورة الکوثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مختصر الميزان في تفسير القرآن، خلاصه تفسير الميزان في تفسير القرآن نوشته علامه طباطبايى(ره) است كه توسط الياس كلانترى در شش مجلد به زبان عربى به انجام رسيده است. الياس كلانترى درباره چگونگى تدوين اين كتاب با اجازه علامه طباطبايى(ره) چنين مى‌نويسد: «در ضمن بررسى و مطالعه كتاب الميزان، با توجه به ارزش و كارايى مباحث تفسيرى آن، خصوصاً مباحث مستقل از تفسير معمولى آيات، تصميم گرفته شد كه يك كتاب راهنما و فهرست موضوعات و همچنين يك دوره مختصر از الميزان تهيه و تنظيم شود، تا راه استفاده از مباحث آن به‌طور تفصيلى و منظم و دسته‌بندى شده، براى محققان علوم قرآنى هموارتر گردد و همچنين استفاده از اين كتاب براى كسانى هم كه فقط فرصت و امكان آشنايى اجمالى با معانى آيات قرآن را دارند، به‌راحتى مقدور شود. در ابتدا به تنظيم كتاب ر اهنما و فهرست اقدام شد و موضوع كتاب با مؤلف الميزان حضرت علامه طباطبايى(ره) در ميان گذاشته شد كه با اقبال ايشان مواجه گرديد. اين كتاب هم براى متن اصلى (عربى) كتاب تحت عنوان «دليل الميزان في تفسير القرآن» و هم براى ترجمه فارسى آن تحت عنوان: «راهنما و فهرست ترجمه‌ى الميزان في تفسير القرآن» تنظيم و منتشر گرديد و از استقبال پژوهشگران و علاقه‌مندان به علوم قرآنى برخوردار شد. در ضمن بررسى دقيق الميزان، براى نوشتن كتاب راهنما و فهرست موضوعات، طرح تنظيم كتاب «مختصر الميزان» نيز ريخته شد و بعداً با روشى كه در اين مقاله روشن خواهد شد، اين كتاب تنظيم و آماده گرديد». وى در مقدمه كتاب جهت روشن شدن كار در تلخيص كتاب الميزان، توجه به بعضى از جهات روش به‌كاررفته در تفسير الميزان را ضرورى مى‌داند: * مؤلف كتاب الميزان غالباً بعد از نوشتن يك يا چند آيه، ابتدا به بحث لغوى درباره مفردات آيات پرداخته است. * بعد از بحث لغوى، مؤلف غالباً نظر خود را درباره معانى آيه مورد بحث نوشته است. * بعد از بيان نظر خود، اگر مفسران ديگر درباره آن آيه نظرات قابل توجهى داشته‌اند، غالباً آن‌ها را نوشته و بررسى كرده است؛ به‌گونه‌اى كه گاهى براى آن نظرات وجهى قائل شده و گاهى آن‌ها را مردود شمرده و گاهى فقط به ذكر آن نظرات پرداخته است. * در مواردى بعد از بحث در تفسير تعدادى از آيات، مباحث مهم و مفصّل قرآنى، علمى، كلامى، فلسفى، اجتماعى، تاريخى، روايى و... كه ممكن است ارتباطى با مباحث آيات پيدا كند، به‌صورت مستقل و مجزا از بحث تفسيرى معمولى در يك يا چند فصل نوشته شده است. كلانترى با توجه به روش تفسير الميزان، جهات عمده و اساسى روش كار خود در تلخيص «الميزان في تفسير القرآن» را اين‌گونه تبيين مى‌كند: * در اين تلخيص حتى كلمه‌اى به نوشته‌هاى مؤلف اضافه نشده و تغييرى در اصل نوشته‌هاى مؤلف پديد نيامده است. * عمدتاًً نظرات خود مؤلف الميزان در معانى آيات قرآن انتخاب شده، مگر در مواردى كه مؤلف، مطلبى را از ديگران نقل كرده و آن را پذيرفته است كه در حقيقت نظر خودش مطابق نظر آن مفسر يا مبتنى بر آن بوده است. * مقدمه تفسير الميزان كه مبين روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى است، عيناً و بدون حذف قسمتى از آن در اين كتاب آمده است. * قسمت‌هاى حذف‌شده عمدتاًً عبارتند از: مباحث مستقل علمى، كلامى، فلسفى، تاريخى، روايى و... كه بعد از تفسير لفظى و معمولى بعضى از آيات نوشته شده است. * در جاهايى كه روشن شدن معانى آيات، متوقف به بحث روايى بوده، آن بحث روايى انتخاب شده و در اين كتاب آمده است. * در جاهايى كه مؤلف درباره آيه‌اى نظر خودش را به‌صورت مجزا بيان كرده و بعد از آن نظرات ساير مفسران را نقل و بررسى كرده، قسمت اول (نظرات خود مؤلف) انتخاب شده و نقل و بررسى نظر مفسران ديگر حذف گرديده است، اما در جاهايى كه بحث تفسيرى آميخته‌اى از نقل نظرات ساير مفسران بوده، همه آن قسمت انتخاب شده است. * در جاهايى كه مؤلف بعد از تفسير آيه، نظرات و تفاسيرى نيز از ساير مفسران آورده و براى آن نظرات وجهى قايل شده و يا حداقل آن را نقل كرده و ردّ و ابطال نكرده است، اين قبيل جاها نيز غالباً انتخاب شده، مگر در جاهايى كه ضرورتى در انتخاب آن‌ها احساس نشده است. * اگر در جاهايى، روشن شدن كامل معانى يك يا چند آيه، متوقف به مجموع بحث تفسيرى بوده، تمام آن بحث انتخاب شده و چيزى از آن حذف نگشته است. * تفسير سوره حمد به‌گونه كامل و بدون حذف قسمتى از آن براى آشنايى با روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى(ره) به‌عنوان نمونه انتخاب شده است. * عناوين اصلى و موضوعات مهم قسمت‌هاى حذف‌شده، به‌صورت تيترهايى در پاورقى كتاب «مختصر الميزان» نوشته شده، به‌ويژه در جاهايى كه بحث روايى، حاوى احاديثى بوده كه در متن تفسير آيات اثرى از آن به‌صورت مختلط با بحث تفسيرى لفظى نيست و مؤلف، آن موضوعات احاديث را مستقلاً در بحث روايى طرح و بررسى كرده است. از جمله ايرادات وارد بر اين كتاب، عدم تدوين فهارس حتى فهرست مطالب براى هر جلد است كه خواننده را در دستيابى به آيات دچار مشكل مى‌كند. همچنين پاورقى در كتاب مشاهده نشد. در جلد ششم سوره های حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
تفسير مقاتل بن سليمان المجلد 4
نویسنده:
مقاتل بن سليمان بن بشير ازدی بلخى؛ محقق: عبدالله محمود شحاته
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة التاریخ العربی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير مقاتل بن سليمان، معروف به تفسير كبير مقاتل از مهم‌ترين آثار قرآنى مقاتل و كهن‌ترين تفسير كامل قرآن است كه به ما رسيده است. نویسنده پيوسته در آن به جمع عقل و نقل (يا به تعبيرى ديگر، روايت و درايت) پرداخته است؛ بدين جهت، آن را پيشگام تفاسير جامع و كامل شمرده‌اند و به تعبير شافعى «بقيه مفسرين ريزه‌خوار اويند» و از روز نخست، مورد توجه همگان قرار گرفته و يگانه منبع سرشار تفسيرى شناخته شده است. آثار فروزان عقل در آن مشاهده مى‌شود و از نوعى ابداع و اعمال فنّ تأليفى ويژه‌اى برخوردار است. بيشتر به اهداف و مقاصد عاليه قرآن نظر دارد. جمع موضوعى آيات و تطبيق ميان آيات به‌ظاهر متعارض، از ويژگى‌هاى اين تفسير است. مقاتل، تنها به گردآورى آراى سابقين بسنده نكرده، بلكه آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده، برگزيده است و تفسير خود را بر اين اساس، در كمال وجازت و رسايى عبارت و جامعيت، تأليف نموده است. دكتر شحاته مى‌نويسد: «آنچه به‌عنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مى‌كند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مى‌نويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارت‌هاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژه‌هاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاى‌جاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را به‌صورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزه‌هاى تفسيرى، بى‌نظير است و به‌رغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مى‌آورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) به‌طور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، به‌واسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگى‌هاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف به‌همراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مى‌فهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مى‌شود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مى‌فرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مى‌رساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مى‌دارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مى‌دارد. و نيز جمع عقل‌پسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مى‌نمايد. دكتر شحاته در بيان ويژگى ديگر تفسير مقاتل مى‌نويسد: «اختلاط و در هم آميختن عقل و نقل به شكل واضحى در تفسير او نمايان است. از جهت نقل، آيات مربوط به يك موضوع واحد را جمع نموده و روايات متعلق به آنها را بعد از حذف اسانيد بيان مى‌دارد؛ اما در جانب عقل، ظهور آن واضح‌تر است؛ هر صفحه از صفحات تفسير مملو از تلاش عقلى اوست. ذكاوت خدادادى و هوش فوق‌العاده وى علاوه بر جمع نمودن كليه علومى كه مفسر نياز دارد، دو عامل يارى‌دهنده وى در تلاش عقلى اوست». در ديدگاه دكتر شحاته، مقاتل، معرفت فراوانى نسبت به لغت، مفردات و تركيب آنها، دلالت‌ها و تطور آنها، الفاظ مشترك، مترادف و نيز دانش وسيع نسبت به معانى و بديع و بيان و آگاهى نسبت به اجمال و تبيين، عموم و خصوص، اطلاق و تقييد و دلالت امر و نهى و نيز دانايى نسبت به عقايد و الهيات و نبوات و احكام آنها و اشراف نسبت به قرائات و تجويد و نحو و شعر قديم داشته است و اين عوامل، سبب شده در تفسير، خوش بدرخشد و... تحقيق تفسير مقاتل، توسط محقق ارجمند دكتر عبدالله محمود شحاته انجام گرفته است. وى مقدمه‌اى بر هر سوره، شامل خلاصه و مضمون و وصاياى آن سوره نگاشته است. از ديگر مراحل تحقيق، شماره‌گذارى سور و آيات و مشخص نمودن آياتى است كه در متن تفسير به آنها استشهاد شده است و نيز جدا كردن نص قرآنى بين دو پرانتز. تصحيح غلطهاى نسخه‌ها از ديگر موارد تحقيق ايشان مى‌باشد. جلد چهارم به تفسیر سوره‌های احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
روح المعاني في تفسير القرآن العظیم و السبع المثاني المجلد 30
نویسنده:
محمود شکری آلوسي بغدادي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: ادارة الطباعة المنيرية - دار إحياء التراث العربي,
چکیده :
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني اثر محمود بن عبدالله آلوسى به زبان عربى است. روح المعانى گسترده‌ترين و جامع‌ترين تفسير در نوع خود، ميان اهل سنت مى‌باشد. جامع آراء گذشتگان از روايت و درايت بوده، اقوال آنان را با كمال امانت و عنايت، بيان داشته است. كتاب خلاصه‌اى از تفاسير پيش از خود محسوب مى‌گردد، تفاسيرى همچون تفسير ابن‌عطيه، ابوحيان، كشاف، ابوالسعود، بيضاوى، فخر رازى و ديگران. آلوسى ضمن نقل نظرات متفاوت مفسرين برخى از آنها را به نقادى پرداخته است. بيش از همه از تفسير فخر رازى بهره برده و احيانا بخش‌هايى از منقولات رازى به‌ويژه مسائل فقهى آن را نقد كرده است. اين تفسير، تفسيرى است عقلى و اجتهادى كه روش بلاغى، بيانى و ادبى را پيش مى‌گيرد. آلوسى در تفسيرش دربارۀ مسائل اصول و فروع، نسبت به مذهب سلف تعصّب ورزيده و آشكارا آن را بيان مى‌دارد، به همين علت در بسيارى از موارد، ادب نويسندگى را رعايت ننموده است، به معتزله و شيعه بسيار مى‌تازد از جمله ذيل آيۀ 15 سورۀ بقره ج1 ص148 كه به زمخشرى مى‌تازد. وى شيوۀ بدبينى به شيعه و تهمت‌هاى نارواى سلف خويش را دنبال كرده، در هر مناسبت، تهمتهايى بيان نموده كه در كلام گذشتگان نبوده است. مانند، سورۀ ساختگى «الولاية» كه نويسندۀ زردشتى «دبستان المذاهب» بى جهت آن را به شيعه نسبت داده و در هيچ‌يك از منابع شيعه يافت نشده است، آلوسى با كمال جسارت آن را به «ابن شهر آشوب» نسبت مى‌دهد و مى‌گويد: «آن را در كتاب «مثالب» آورده است» (ج 1 ص 23 فائده ششم از مقدمه). با بررسى دو نسخه خطى از كتاب «مثالب» در كتابخانه‌هاى هند اثرى از آن يافت نشد، بلكه در بخشى از كتاب، مسألۀ تحريف با انكار شديد، مطرح شده بود. وى مسائل فقهى نيز به طور گسترده بيان مى‌كند و آراى فقها و مناقشات و مجادلات آنان را يادآور مى‌شود، چنانكه از تفسير به كتاب فقه تبديل مى‌شود مانند آيه 236 سورۀ بقره. در مسائل كلامى هم سخن را به درازا مى‌كشاند و تعصب خود را نيز ابراز مى‌دارد. در تفسير آياتى كه متعلق به طبيعت و آسمانها و زمين مى‌باشد، با نقل كلام اهل حكمت و هيئت چنان كلام را بسط مى‌دهد كه از مدار تفسير خارج مى‌شود و نظر خود را به اثبات مى‌رساند، مانند آيات 38-39 و 40 از سورۀ يس، و آيه 12 سورۀ طلاق. اسرائيليات و روايات دروغ و جعلى، يكى از مشكلات برخى تفاسير پيشينيان بوده است، آلوسى در اين باب ضمن نقل آنها، به نقد و بحث مى‌پردازد و دروغ بودن آنها را آشكار مى‌سازد مانند آيه 12 سورۀ مائده و رواياتى كه بغوى در اين مورد نقل مى‌كند. آلوسى متعرض قراءات نيز مى‌گردد، امّا مقيد به متواتر بودن آنها نيست. همچنانكه مناسبات بين سور و آيات را نيز بيان مى‌دارد. در روح المعانى، اسباب النزول آيات، مورد توجه قرار مى‌گيرد. در بحث‌هاى نحوى نيز آلوسى سخن را به دراز مى‌كشاند و جاى جاى تفسير آشكار است. وى از تفسير رمزى و عرفانى نيز چشم نمى‌پوشد و پس از تفسير ظاهرى آيات، در حدّ توان به آن مى‌پردازد، در اين مورد از تفاسير نيشابورى، قشيرى، ابن عربى و مانند آن، بهره مى‌گيرد و گاهى نيز در وادى خيال و وهم سرگردان مى‌ماند. خلاصه اينكه، روح المعانى، دايرةالمعارف تفسيرى طولانى و مفصل است كه تقريبا از حجم و حدود تفسيرى خارج شده است. مى‌توان گفت: تفسير آلوسى، گسترده‌ترين تفسيرى است كه پس از فخر رازى به شيوۀ كهن ظهور يافته است، بلكه نسخۀ دوم تفسير رازى است ولى با اندكى تغيير. روش كلى وى در ورود به تفسير بدين‌گونه است كه: ابتدا به نام سوره، مكى، مدنى بودن و اقوال موجود در اين قسمت، مى‌پردازد، سپس به ذكر فضل سوره و خواص آن همت مى‌گمارد، بعد از آن تفسير سوره را آيه به آيه و كلمه به كلمه، بيان مى‌دارد، كه در آن به لغت، ادبيات، قرائت، مناسبت بين آيات و سور و اسباب نزول، مى‌پردازد و در مباحث لغوى و ادبى به اشعار عرب استشهاد فراوان دارد. جلد سی‌ام به تفسیر سوره‌های نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
سواطع الإلهام في تفسير كلام الملك العلّام المجلد 6
نویسنده:
ابوالفيض بن مبارک فيضي؛ مصحح: مرتضی آیت الله زاده شیرازی؛ مقدمه نویس: محمد بحرالعلوم
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سواطع الإلهام فى تفسير كلام الملك العلام اثر ابوالفيض فيضى دكنى(954-1004ق) است. اين تفسير با يك مقدمه در دو بخش يكى «السواطع الصوالح» در شرح احوال مفسر و ديگرى «السواطع اللوامع» در علوم قرآن و مقدمات و شطايط تفسير آغاز مى‌شود. آنگاه به تفسير قرآن از سوره حمد تا سوره ناس مى‌پردازد. اين تفسير، مزجى است. در ميان تفاسير بى‌شمار قرآن كريم، كه هر كدام به جلوه‌اى كلامى الهى پرداخته و مراد كلام خداوند را بيان نموده تفسير بى‌نقطه «سواطع الالهام» ويژگى متمايز از ديگر تفاسير دارد. ويژگى نادر و شگفت آن، بى‌نقطه بودن اين تفسير مى‌باشد. يعنى مفسر در سرتاسر تفسير واژه‌اى كه حرف نقطه‌دار در آن باشد بكار نبرده است. حروف نقطه‌دار ب، ت، ث، ج، خ، ذ، ز، ش، ض، ظ، غ، ف، ق، ن (نيمى از حروف الفباى عربى) در اين اثر به‌چشم نمى‌خورد. وى براى رعايت اين ظرافت ادبى، الفاظ بى‌نقطه چون: اولى، الوك، رسول، مرسل، مصر، الله، معاد، اسلام، سلام، رهط، ساعور، صروح، دوح، صلاح، طلاح، حال، كلام، روع، ردع، اهل، عصر، عهد، عمل، علم، ودّ و...را كه بدون نقطه هستند، دهها بار در اثرش بكار گرفته است. محقق اين تفسير دكتر سيد مرتضى آیت‌الله زاده شيرازى در پايان هر جلد فهرست واژگان بى‌نقطه را به همراه معانى آنها به عنوان «حل معاسر سواطع الالهام» ارائه نموده است. ازاينرو در اين تفسير الفاظ مشكل فراوانى وجود دارد. فهرست زير، نمونه‌اى از واژگانى است كه مفسر، معادل آنرا كلمه‌اى بى‌نقطه بكار برده است: حضرت على-اسدالله كرار، اهل الكتاب-اهل الطرس، امرئة و نساء-عرس و اعراس، طلاق-سراح اجر-كراء، آمنوا-اسلموا، الاميين-اولاد ماء السماء، محضات-صوالح و سوالم اليم-اصر، عليم-عالم، حكيم-حاكم و قوم-رهط. نمونه تقيّد و مراعات وى را مى‌توان در اين ديد كه در اول تمامى سوره‌هاى مدنى نوشته: «موردها مصر رسول‌الله صلعم» و در اول تمامى سوره‌هاى مكى آمده: «موردها ام الرحم»، يا مثلاًدر سوره جن واژۀ «إنّ» پانزده بار استعمال شده كه مفسر براى بيان اختلاف قرائت آن، كه به صورت «إنّ» هم قرائت شده، مكرر عبارت «ورووه مكسورا» را تكرار مى‌كند. و يا در بيست و نه سوره‌اى كه حروف مقطعه دارند، عبارت «سرّ الله مع رسوله صلعم» را تكرار مى‌كند. گذشت كه فيضى شيعه بوده و در سواطع الالهام، قرائتى هست كه دلالتگر بر تشيع مفسر است. برخى از موارد آن در عنوان مذهب گذشت اينك دو نمونۀ ديگر بازگو مى‌شود. وى در تفسير آيه نجوى «يا ايها الذين آمنوا اذا ناجيتم الرسول فقدّموا بين يدى نجواكم صدقه... (مجادله12/) آورده است: «ما عمله الا اسدالله الكرار» يعنى تنها على(ع) به مفاد اين آيه عمل كرد آنگاه منسوخ گرديد. و در تفسير آيه مباهله «فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا» اراد ولد اسدالله الكرار «و ابناءكم و نساءنا» اراده ولده الودود عربى اسدالله و اهله «و نساءكم و انفسنا» اراد ولد عمه اسدالله «و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين» (آل عمران61/) ابناءنا را به فرزندان امام على(ع)، نسائنا را به فرزند مهربان پيامبر(ص) و همسر امام على(ع) و انفسنا را به پسر عموى پيامبر على(ع) تفسير مى‌كند. ولى شگفت است كه در مورد آيه تطهير(احزاب30/) نظرى برخلاف رأى شيعه ابراز كرده و منظور از «اهل‌البيت» در آن آيه را «اعراس رسول‌الله و اولاده» بيان مى‌كند. تاريخ نگارش اين تفسير اول محرم سال 999ق و پايان آن دهم ربيع الثانى سال 1002ق است. فيضى تأليف اين اثر را از الطاف غيبى خداوند مى‌داند كه به او عطا نموده است. وى معتقدات فوايد و نكات لطيف و بديع ادبى قرآنى اين تفسير قابل شمارش نيست و انديشه اهل فن از اين كار هنرى قرآنى حيران و سرگردان است. دانشمندان بر اين تفسير تقريظهاى زيادى نوشته و مفسر و تفسير را ستوده‌اند. قاضى نورالله شوشترى، سيد احمد بن مصطفى حسينى، شيخ حيدر رفيعى طباطبايى، ملا سيد محمد عالم على، سيد ابوالحسن مودودى مشهور به خادم على، عبدالعزيز بن عبدالعزيز جمال محمدحسینى مشهور به شامى و ظهيرى شاعر از جمله آنان به‌شمار مى‌آيند. ملا حيدر كاشانى تاريخ پايان نگارش تفسير را جمله «قل هو الله» يعنى سال 1002 مى‌داند.ديگرى «لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» را به‌عنوان تاريخ اختتام برشمرده است. برخى از دشمنان فيضى نگارش تفسير بى‌نقطه را بدعت شمردند و او را براى اينكار نكوهش نمودند. وى در پاسخ گفت: تفسير بى‌نقطه هيچ اشكالى ندارد زيرا شهادتين يعنى «لا اله الا الله» و «محمد رسول‌الله» بى‌نقطه است. گويند: طبرسى در مقدمه تفسير مجمع البيان گويد: تفسير خمراوى بدون نقطه است همچنين كتابى در اصول فقه بدون نقطه است. و نيز امام على(ع) هنگام ازدواج با يكى از همسرانش خطبه‌اى بدون نقطه ايراد فرمود. اين خطبه را كه به «الخطبة الخالية من النقط» موسوم است، لبيب بيضون در كتاب «تصنيف نهج‌البلاغة» ص 9-998 از مصادر گوناگونى نقل نموده كه يكى از آنها مناقب ابن شهر آشوب از امام رضا(ع) است. راوى خطبه ابى مخنف است. در پايان گفتنى است كه اين تفسير، گرچه يك اثر هنرى قرآنى و هنر يك اديب است و مفسر آن كارى بس دشوار را انجام داده، ولى در علم تفسير، با توجه به اينكه تفسير، كشف و پرده‌بردارى از كلام الهى و فهم و مراد از سخن خداوند است، فقط يك جمله را مى‌توان گفت كه: «ما احوج هذا التفسير الى التفسير» يعنى اين تفسير خود نيازمند تفسير و توضيح است. در جلد ششم به تفسیر سوره های ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس پرداخته شده است.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 5
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد پنجم به تفسیر سوره‌های جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 44