جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 44
تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در سوره‌های «واقعه» و «قیامت»
نویسنده:
فاطمه کاظمی ، مرتضی زارع برمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رویکرد نقش‌گرای نظام‌مند هلیدی به بازنمایی جهان در زبان می‌پردازد و در این راستا نگره‌های ویژۀ خود را مطرح می‌کند؛ برای مثال، معنا در این نظریه محصول سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی است که هر سه هم‌زمان و به یک میزان، به معنای پیام کمک می‌کنند. فرانقش اندیشگانی به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می‌شود. در فرانقش تجربی، بندهای مفرد و در فرانقش منطقی بندهای مرکب تحلیل می‌شوند. بند ازنظر فرانقش اندیشگانی به سه بخش تقسیم می‌شود: فرایند، مشارک و عنصر حاشیه‌ای. فرایندها به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم می‌شوند و هر کدام سه زیر بخش دارند؛ اصلی‌ها: مادی، ذهنی، رابطه‌ای. فرعی‌ها: رفتاری، کلامی و وجودی. در پژوهش حاضر، ارزیابی فرانقش اندیشگانی در سوره‌های «واقعه» و «قیامت» مدنظر بود و فرایندهای به‌کاررفته در این دو سوره و بسامد حضور هر یک از این فرایندها به بحث گذارده شد تا ابعاد رستاخیز در این سوره‌ها معلوم شود. یافته‌های پژوهش نشان دادند فرایند مادی در این دو سوره بیش از سایر فرایندها به کار رفته است؛ فزونی این فرایند به‌صورت ملموس، بر وقوع کنش، یعنی قیامت تأکید دارد و به آن عینیت می‌بخشد.
صفحات :
از صفحه 43 تا 58
تفسیر البیان الصافي لکلام الله الوافي المجلد 4 (الروم - عبس)
نویسنده:
محمد حسن قبيسي عاملي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة البلاغ,
چکیده :
تفسير البيان الصافي لكلام الله الوافي، اثر شيخ محمدحسن قبيسى عاملى (متوفى قرن 15)، از تفاسير موجز و امروزى قرن اخير است كه به زبان عربى نوشته شده است. كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظيم شده است. نويسنده در اين كتاب، به تفسير مختصر و جزئى آيات پرداخته و در بعضى موارد، به‌مناسبت مطالب، مباحث موضوعى را نيز مطرح كرده است. در مقدمه، مطالب مفصلى پيرامون اهميت تدبر، جايگاه قرآن، دفاع از قرآن و مباحث بسيار متنوع در زمينه موضوعات مختلف قرآن بيان گرديده است. مفسر در آغاز كتاب، قرآن را به 7 دسته سوره‌ها تقسيم كرده و معتقد است اسامى و عناوين سوره‌ها، از اين هفت قسم خارج نيست: يا در زمينه كائنات و موجودات طبيعى است كه بيشترين سوره‌ها با اين عنوان آمده و 32 سوره را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه عقيده و مبدأ فكرى انسان است كه 29 سوره را تشكيل مى‌دهد، قهراً مباحث مجتمع و سياست و اصناف اجتماعى مانند احزاب، مؤمنون، شورى، نساء و صف را تشكيل مى‌دهد؛ يا در زمينه جامعه و طبقات اجتماعى و سياسى است كه 27 سوره هستند و يا تاريخ و فلسفه تاريخ، كه 17 سوره و اخلاق و سلوك 4 سوره و مسائل مادى و اقتصادى 4 سوره و عبادات و شعائر دينى مانند حج، سجده است كه 2 سوره مى‌باشد. در جلد چهارم، تفسير سوره‌هاى روم، لقمان، سجده، سبأ، فاطر، يس، صافات، ص، زمر، مؤمن، فصلت، شورى، زخرف، دخان، جاثيه، احقاف، محمد(ص)، فتح، ق، ذاريات، طور، نجم، قمر، الرحمن، واقعه، حديد، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، منافقون، تغابن، طلاق، تحريم، ملك، قلم، حاقه، معارج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قيامت، دهر، مرسلات، عم، نازعات و عبس جاى گرفته است.
تفسير عبدالرزاق المجلد 3 (العنکبوت - الناس)
نویسنده:
عبدالرزاق بن همام صنعانی؛ محقق: محمود محمد عبده
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر ابن همام صنعانی اثـر‌ امـام حـافـظ کـبـیر ابوبکر عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری یمانی، از مفسران و محدثان امامیه و از اصحاب می‌باشد. این تفسیر، به صورت ناپیوسته، آیه‌هایی از هر سوره را به با آوردن یک یا چند نقل کوتاه تفسیر کرده است؛ مثلا در تفسیر سوره حمد، تنها یوم الدین را به روز جزا، و المغضوب علیهم را به یهود و الضالین را به نصاری تفسیر کرده است و بقیه سوره رها شده است. همچنین در هیچیک از دیگر سوره‌ها استیعاب نشده است و بیشتر جنبه توضیحی _در قالب جمله‌هایی کوتاه_ دارد تا تفصیل؛ چه رسد به تحقیق و نقد آراء. این همان شیوه تفسیر در قرن اول و دوم است که مفسران در آن دوره به مسائل یا مباحث متنوع نمی‌پرداختند. شیوه تفصیل و تنوع و نقد و ترجیح از قرن سوم آغاز شد و بهترین و جامع‌ترین تفسیر این دوره، تفسیر محمد بن جریر طبری است. در این تفاسیر، کاملا به مساله شان نزول و ناسخ و منسوخ توجه شده و نوعا تکیه بر روایات منقول از صحابه و تابعان است و امروزه از ارزش والایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از آیات با آگاهی از شان نزول قطعی آن که در تفسیر، نقش ارزنده‌ای را ایفا می‌کند قابل فهم است. در این تفسیر، احیانا به اسباب النزول آیه‌ها برخورد می‌کنیم، و کاملا مختصر و فشرده شکل گرفته است. این تفسیر در سه جلد، مکررا در بیرون به چاپ رسیده است: یک بار با تحقیق و استخراج عبدالمعطی امین قلعچی، بار دیگر با تحقیق و استخراج دکتر محمود عبده (به سال ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۹ م) و همچنان در دست چاپ و تکثیر است. نسخه‌های متعددی از تـفـسـیـر ابـن همام امروزه در دست است، کهن‌ترین تفسیر شیعی مـی‌بـاشـد که از گزند حوادث در امان مانده و چند نسخه از این تفسیر در فهرست کتابخانه‌های مصر و هندوستان و عراق ذکر شده است. کـارل بـروکـلمان در تاریخ الادب العربی نسخه مصری را از فهرست تذکرة النوادر (۱۵) معرفی کرده است. فرات کوفی از علمای شیعه در عصر غیبت صغری در تفسیر آیه ۸۱ سوره طه و نیز در تفسیر آیات دیگر از مفسر نقل کرده است. و‌ ایـن تـفـسیر از جمله تفسیرهائی است که به شیوه روائی می‌باشد و روایات زیادی را از ابی عروة معمر بن راشد صنعانی بصری از اصحاب امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) و دیگر اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) هنگام تفسیر آیات قرآن کریم نقل می‌نماید. این تفسیر چنانکه کارل بروکلمان اظهار می‌دارد در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است. در جلد سوم سوره های عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
مختصر الميزان في تفسير القرآن المجلد 6 (الحجرات - الناس)
نویسنده:
محمدحسین طباطبایی؛ خلاصه کننده: الياس كلانتري
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دار الاسوة,
کلیدواژه‌های اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی , کتب تفسیر شیعه امامیه , 114- سورة الناس , 113- سورة الفلق , 112- سورة الاخلاص , 111- سورة المسد , 110- سورة النصر , 109- سورة الکافرون , 049- سورة الحجرات , 050- سورة ق , 051- سورة الذاریات , 052- سورة الطور , 053- سورة النجم , 054- سورة القمر , 055- سورة الرحمن , 056- سورة الواقعة , 057- سورة الحدید , 058- سورة المجادلة , 059- سورة الحشر , 060- سورة الممتحنة , 061- سورة الصف , 062- سورة الجمعة , 063- سورة المنافقون , 064- سورة التغابن , 065- سورة الطلاق , 066- سورة التحریم , 067- سورة الملک , 068- سورة القلم , 069- سورة الحاقة , 070- سورة المعارج , 071- سورة نوح , 072- سورة الجن , 073- سورة المزمل , 074- سورة المدثر , 075- سورة القیامة , 076- سورة الانسان , 077- سورة المرسلات , 078- سورة النبأ , 079- سورة النازعات , 080- سورة عبس , 081- سورة التکویر , 082- سورة الانفطار , 083- سورة المطففین , 084- سورة الانشقاق , 085- سورة البروج , 086- سورة الطارق , 087- سورة الاعلی , 088- سورة الغاشیة , 089- سورة الفجر , 090- سورة البلد , 091- سورة الشمس , 092- سورة اللیل , 093- سورة الضحی , 094- سورة الشرح , 095- سورة التین , 096- سورة العلق , 097- سورة القدر , 098- سورة البینة , 099- سورة الزلزلة , 100- سورة العادیات , 101- سورة القارعة , 102- سورة التکاثر , 103- سورة العصر , 104- سورة الهمزة , 105- سورة الفیل , 106- سورة قریش , 107- سورة الماعون , 108- سورة الکوثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مختصر الميزان في تفسير القرآن، خلاصه تفسير الميزان في تفسير القرآن نوشته علامه طباطبايى(ره) است كه توسط الياس كلانترى در شش مجلد به زبان عربى به انجام رسيده است. الياس كلانترى درباره چگونگى تدوين اين كتاب با اجازه علامه طباطبايى(ره) چنين مى‌نويسد: «در ضمن بررسى و مطالعه كتاب الميزان، با توجه به ارزش و كارايى مباحث تفسيرى آن، خصوصاً مباحث مستقل از تفسير معمولى آيات، تصميم گرفته شد كه يك كتاب راهنما و فهرست موضوعات و همچنين يك دوره مختصر از الميزان تهيه و تنظيم شود، تا راه استفاده از مباحث آن به‌طور تفصيلى و منظم و دسته‌بندى شده، براى محققان علوم قرآنى هموارتر گردد و همچنين استفاده از اين كتاب براى كسانى هم كه فقط فرصت و امكان آشنايى اجمالى با معانى آيات قرآن را دارند، به‌راحتى مقدور شود. در ابتدا به تنظيم كتاب ر اهنما و فهرست اقدام شد و موضوع كتاب با مؤلف الميزان حضرت علامه طباطبايى(ره) در ميان گذاشته شد كه با اقبال ايشان مواجه گرديد. اين كتاب هم براى متن اصلى (عربى) كتاب تحت عنوان «دليل الميزان في تفسير القرآن» و هم براى ترجمه فارسى آن تحت عنوان: «راهنما و فهرست ترجمه‌ى الميزان في تفسير القرآن» تنظيم و منتشر گرديد و از استقبال پژوهشگران و علاقه‌مندان به علوم قرآنى برخوردار شد. در ضمن بررسى دقيق الميزان، براى نوشتن كتاب راهنما و فهرست موضوعات، طرح تنظيم كتاب «مختصر الميزان» نيز ريخته شد و بعداً با روشى كه در اين مقاله روشن خواهد شد، اين كتاب تنظيم و آماده گرديد». وى در مقدمه كتاب جهت روشن شدن كار در تلخيص كتاب الميزان، توجه به بعضى از جهات روش به‌كاررفته در تفسير الميزان را ضرورى مى‌داند: * مؤلف كتاب الميزان غالباً بعد از نوشتن يك يا چند آيه، ابتدا به بحث لغوى درباره مفردات آيات پرداخته است. * بعد از بحث لغوى، مؤلف غالباً نظر خود را درباره معانى آيه مورد بحث نوشته است. * بعد از بيان نظر خود، اگر مفسران ديگر درباره آن آيه نظرات قابل توجهى داشته‌اند، غالباً آن‌ها را نوشته و بررسى كرده است؛ به‌گونه‌اى كه گاهى براى آن نظرات وجهى قائل شده و گاهى آن‌ها را مردود شمرده و گاهى فقط به ذكر آن نظرات پرداخته است. * در مواردى بعد از بحث در تفسير تعدادى از آيات، مباحث مهم و مفصّل قرآنى، علمى، كلامى، فلسفى، اجتماعى، تاريخى، روايى و... كه ممكن است ارتباطى با مباحث آيات پيدا كند، به‌صورت مستقل و مجزا از بحث تفسيرى معمولى در يك يا چند فصل نوشته شده است. كلانترى با توجه به روش تفسير الميزان، جهات عمده و اساسى روش كار خود در تلخيص «الميزان في تفسير القرآن» را اين‌گونه تبيين مى‌كند: * در اين تلخيص حتى كلمه‌اى به نوشته‌هاى مؤلف اضافه نشده و تغييرى در اصل نوشته‌هاى مؤلف پديد نيامده است. * عمدتاًً نظرات خود مؤلف الميزان در معانى آيات قرآن انتخاب شده، مگر در مواردى كه مؤلف، مطلبى را از ديگران نقل كرده و آن را پذيرفته است كه در حقيقت نظر خودش مطابق نظر آن مفسر يا مبتنى بر آن بوده است. * مقدمه تفسير الميزان كه مبين روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى است، عيناً و بدون حذف قسمتى از آن در اين كتاب آمده است. * قسمت‌هاى حذف‌شده عمدتاًً عبارتند از: مباحث مستقل علمى، كلامى، فلسفى، تاريخى، روايى و... كه بعد از تفسير لفظى و معمولى بعضى از آيات نوشته شده است. * در جاهايى كه روشن شدن معانى آيات، متوقف به بحث روايى بوده، آن بحث روايى انتخاب شده و در اين كتاب آمده است. * در جاهايى كه مؤلف درباره آيه‌اى نظر خودش را به‌صورت مجزا بيان كرده و بعد از آن نظرات ساير مفسران را نقل و بررسى كرده، قسمت اول (نظرات خود مؤلف) انتخاب شده و نقل و بررسى نظر مفسران ديگر حذف گرديده است، اما در جاهايى كه بحث تفسيرى آميخته‌اى از نقل نظرات ساير مفسران بوده، همه آن قسمت انتخاب شده است. * در جاهايى كه مؤلف بعد از تفسير آيه، نظرات و تفاسيرى نيز از ساير مفسران آورده و براى آن نظرات وجهى قايل شده و يا حداقل آن را نقل كرده و ردّ و ابطال نكرده است، اين قبيل جاها نيز غالباً انتخاب شده، مگر در جاهايى كه ضرورتى در انتخاب آن‌ها احساس نشده است. * اگر در جاهايى، روشن شدن كامل معانى يك يا چند آيه، متوقف به مجموع بحث تفسيرى بوده، تمام آن بحث انتخاب شده و چيزى از آن حذف نگشته است. * تفسير سوره حمد به‌گونه كامل و بدون حذف قسمتى از آن براى آشنايى با روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى(ره) به‌عنوان نمونه انتخاب شده است. * عناوين اصلى و موضوعات مهم قسمت‌هاى حذف‌شده، به‌صورت تيترهايى در پاورقى كتاب «مختصر الميزان» نوشته شده، به‌ويژه در جاهايى كه بحث روايى، حاوى احاديثى بوده كه در متن تفسير آيات اثرى از آن به‌صورت مختلط با بحث تفسيرى لفظى نيست و مؤلف، آن موضوعات احاديث را مستقلاً در بحث روايى طرح و بررسى كرده است. از جمله ايرادات وارد بر اين كتاب، عدم تدوين فهارس حتى فهرست مطالب براى هر جلد است كه خواننده را در دستيابى به آيات دچار مشكل مى‌كند. همچنين پاورقى در كتاب مشاهده نشد. در جلد ششم سوره های حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس تفسیر شده است.
تفسير مقاتل بن سليمان المجلد 4
نویسنده:
مقاتل بن سليمان بن بشير ازدی بلخى؛ محقق: عبدالله محمود شحاته
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة التاریخ العربی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير مقاتل بن سليمان، معروف به تفسير كبير مقاتل از مهم‌ترين آثار قرآنى مقاتل و كهن‌ترين تفسير كامل قرآن است كه به ما رسيده است. نویسنده پيوسته در آن به جمع عقل و نقل (يا به تعبيرى ديگر، روايت و درايت) پرداخته است؛ بدين جهت، آن را پيشگام تفاسير جامع و كامل شمرده‌اند و به تعبير شافعى «بقيه مفسرين ريزه‌خوار اويند» و از روز نخست، مورد توجه همگان قرار گرفته و يگانه منبع سرشار تفسيرى شناخته شده است. آثار فروزان عقل در آن مشاهده مى‌شود و از نوعى ابداع و اعمال فنّ تأليفى ويژه‌اى برخوردار است. بيشتر به اهداف و مقاصد عاليه قرآن نظر دارد. جمع موضوعى آيات و تطبيق ميان آيات به‌ظاهر متعارض، از ويژگى‌هاى اين تفسير است. مقاتل، تنها به گردآورى آراى سابقين بسنده نكرده، بلكه آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده، برگزيده است و تفسير خود را بر اين اساس، در كمال وجازت و رسايى عبارت و جامعيت، تأليف نموده است. دكتر شحاته مى‌نويسد: «آنچه به‌عنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مى‌كند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مى‌نويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارت‌هاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژه‌هاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاى‌جاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را به‌صورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزه‌هاى تفسيرى، بى‌نظير است و به‌رغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مى‌آورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) به‌طور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، به‌واسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگى‌هاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف به‌همراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مى‌فهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مى‌شود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مى‌فرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مى‌رساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مى‌دارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مى‌دارد. و نيز جمع عقل‌پسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مى‌نمايد. دكتر شحاته در بيان ويژگى ديگر تفسير مقاتل مى‌نويسد: «اختلاط و در هم آميختن عقل و نقل به شكل واضحى در تفسير او نمايان است. از جهت نقل، آيات مربوط به يك موضوع واحد را جمع نموده و روايات متعلق به آنها را بعد از حذف اسانيد بيان مى‌دارد؛ اما در جانب عقل، ظهور آن واضح‌تر است؛ هر صفحه از صفحات تفسير مملو از تلاش عقلى اوست. ذكاوت خدادادى و هوش فوق‌العاده وى علاوه بر جمع نمودن كليه علومى كه مفسر نياز دارد، دو عامل يارى‌دهنده وى در تلاش عقلى اوست». در ديدگاه دكتر شحاته، مقاتل، معرفت فراوانى نسبت به لغت، مفردات و تركيب آنها، دلالت‌ها و تطور آنها، الفاظ مشترك، مترادف و نيز دانش وسيع نسبت به معانى و بديع و بيان و آگاهى نسبت به اجمال و تبيين، عموم و خصوص، اطلاق و تقييد و دلالت امر و نهى و نيز دانايى نسبت به عقايد و الهيات و نبوات و احكام آنها و اشراف نسبت به قرائات و تجويد و نحو و شعر قديم داشته است و اين عوامل، سبب شده در تفسير، خوش بدرخشد و... تحقيق تفسير مقاتل، توسط محقق ارجمند دكتر عبدالله محمود شحاته انجام گرفته است. وى مقدمه‌اى بر هر سوره، شامل خلاصه و مضمون و وصاياى آن سوره نگاشته است. از ديگر مراحل تحقيق، شماره‌گذارى سور و آيات و مشخص نمودن آياتى است كه در متن تفسير به آنها استشهاد شده است و نيز جدا كردن نص قرآنى بين دو پرانتز. تصحيح غلطهاى نسخه‌ها از ديگر موارد تحقيق ايشان مى‌باشد. جلد چهارم به تفسیر سوره‌های احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
روح المعاني في تفسير القرآن العظیم و السبع المثاني المجلد 29
نویسنده:
محمود شکری آلوسي بغدادي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: ادارة الطباعة المنيرية - دار إحياء التراث العربي,
چکیده :
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني اثر محمود بن عبدالله آلوسى به زبان عربى است. روح المعانى گسترده‌ترين و جامع‌ترين تفسير در نوع خود، ميان اهل سنت مى‌باشد. جامع آراء گذشتگان از روايت و درايت بوده، اقوال آنان را با كمال امانت و عنايت، بيان داشته است. كتاب خلاصه‌اى از تفاسير پيش از خود محسوب مى‌گردد، تفاسيرى همچون تفسير ابن‌عطيه، ابوحيان، كشاف، ابوالسعود، بيضاوى، فخر رازى و ديگران. آلوسى ضمن نقل نظرات متفاوت مفسرين برخى از آنها را به نقادى پرداخته است. بيش از همه از تفسير فخر رازى بهره برده و احيانا بخش‌هايى از منقولات رازى به‌ويژه مسائل فقهى آن را نقد كرده است. اين تفسير، تفسيرى است عقلى و اجتهادى كه روش بلاغى، بيانى و ادبى را پيش مى‌گيرد. آلوسى در تفسيرش دربارۀ مسائل اصول و فروع، نسبت به مذهب سلف تعصّب ورزيده و آشكارا آن را بيان مى‌دارد، به همين علت در بسيارى از موارد، ادب نويسندگى را رعايت ننموده است، به معتزله و شيعه بسيار مى‌تازد از جمله ذيل آيۀ 15 سورۀ بقره ج1 ص148 كه به زمخشرى مى‌تازد. وى شيوۀ بدبينى به شيعه و تهمت‌هاى نارواى سلف خويش را دنبال كرده، در هر مناسبت، تهمتهايى بيان نموده كه در كلام گذشتگان نبوده است. مانند، سورۀ ساختگى «الولاية» كه نويسندۀ زردشتى «دبستان المذاهب» بى جهت آن را به شيعه نسبت داده و در هيچ‌يك از منابع شيعه يافت نشده است، آلوسى با كمال جسارت آن را به «ابن شهر آشوب» نسبت مى‌دهد و مى‌گويد: «آن را در كتاب «مثالب» آورده است» (ج 1 ص 23 فائده ششم از مقدمه). با بررسى دو نسخه خطى از كتاب «مثالب» در كتابخانه‌هاى هند اثرى از آن يافت نشد، بلكه در بخشى از كتاب، مسألۀ تحريف با انكار شديد، مطرح شده بود. وى مسائل فقهى نيز به طور گسترده بيان مى‌كند و آراى فقها و مناقشات و مجادلات آنان را يادآور مى‌شود، چنانكه از تفسير به كتاب فقه تبديل مى‌شود مانند آيه 236 سورۀ بقره. در مسائل كلامى هم سخن را به درازا مى‌كشاند و تعصب خود را نيز ابراز مى‌دارد. در تفسير آياتى كه متعلق به طبيعت و آسمانها و زمين مى‌باشد، با نقل كلام اهل حكمت و هيئت چنان كلام را بسط مى‌دهد كه از مدار تفسير خارج مى‌شود و نظر خود را به اثبات مى‌رساند، مانند آيات 38-39 و 40 از سورۀ يس، و آيه 12 سورۀ طلاق. اسرائيليات و روايات دروغ و جعلى، يكى از مشكلات برخى تفاسير پيشينيان بوده است، آلوسى در اين باب ضمن نقل آنها، به نقد و بحث مى‌پردازد و دروغ بودن آنها را آشكار مى‌سازد مانند آيه 12 سورۀ مائده و رواياتى كه بغوى در اين مورد نقل مى‌كند. آلوسى متعرض قراءات نيز مى‌گردد، امّا مقيد به متواتر بودن آنها نيست. همچنانكه مناسبات بين سور و آيات را نيز بيان مى‌دارد. در روح المعانى، اسباب النزول آيات، مورد توجه قرار مى‌گيرد. در بحث‌هاى نحوى نيز آلوسى سخن را به دراز مى‌كشاند و جاى جاى تفسير آشكار است. وى از تفسير رمزى و عرفانى نيز چشم نمى‌پوشد و پس از تفسير ظاهرى آيات، در حدّ توان به آن مى‌پردازد، در اين مورد از تفاسير نيشابورى، قشيرى، ابن عربى و مانند آن، بهره مى‌گيرد و گاهى نيز در وادى خيال و وهم سرگردان مى‌ماند. خلاصه اينكه، روح المعانى، دايرةالمعارف تفسيرى طولانى و مفصل است كه تقريبا از حجم و حدود تفسيرى خارج شده است. مى‌توان گفت: تفسير آلوسى، گسترده‌ترين تفسيرى است كه پس از فخر رازى به شيوۀ كهن ظهور يافته است، بلكه نسخۀ دوم تفسير رازى است ولى با اندكى تغيير. روش كلى وى در ورود به تفسير بدين‌گونه است كه: ابتدا به نام سوره، مكى، مدنى بودن و اقوال موجود در اين قسمت، مى‌پردازد، سپس به ذكر فضل سوره و خواص آن همت مى‌گمارد، بعد از آن تفسير سوره را آيه به آيه و كلمه به كلمه، بيان مى‌دارد، كه در آن به لغت، ادبيات، قرائت، مناسبت بين آيات و سور و اسباب نزول، مى‌پردازد و در مباحث لغوى و ادبى به اشعار عرب استشهاد فراوان دارد. جلد بیست و نهم به تفسیر سوره‌های ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان و مرسلات می‌پردازد.
تفسير الحديث المجلد 2
نویسنده:
محمد عزة دروزة
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الغرب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
التفسير الحديث (ترتيب السور حسب النزول)، اثر محمد عزه دروزه، از مفسران معاصر اهل سنت، تفسيرى تاريخى به ترتيب نزول سوره‌ها مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 1380ق نوشته شده است. مى‌توان هدف مؤلف از تدوين اين كتاب را در دو امر زير خلاصه كرد: - ارائه تفسيرى كامل از قرآن كريم با نگاهى تاريخى و در بستر زمان نزول آن كه در قالبى نو و به ترتيب نزول، تفسير شده باشد. - ارائه تفسيرى اجتماعى از قرآن كه بتواند عطش فكرى و علمى نسل جوان را سيراب كرده، آنان را از تفكرات و عقايد انحرافى جديد حفظ كند و با شرح ميراث گران‌قدر دينى، قومى، اخلاقى و اجتماعى‌شان، از نتايج وحشتناك اعراض از سنت و تفكر دينى، نجاتشان دهد. كتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب در ده جلد، تنظيم شده است. مؤلف كه بيشتر مطالعات و تأليفاتش صبغه تاريخى، به‌ويژه گرايش تاريخ صدر اسلام دارد، با شيوه‌اى تاريخى به تفسير قرآن پرداخته است. او بهترين روش تفسيرى را روشى مى‌داند كه در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتيب نزول آن باشد. به همين جهت با استخراج ترتيب سوره‌هاى قرآن بر حسب ترتيب نزول آن و با استفاده از منابع تاريخى گوناگون، به كارى جديد در عرصه تفسير قرآن دست زده است كه امروزه آن را «تفسير به ترتيب نزول» يا نوعى «تفسير تاريخى» مى‌نامند. مبانى او در تفسير تاريخى عبارتند از: تفسير به ترتيب نزول، محوريت قرآن و سياق آيات در تفسير، عرفى بودن زبان قرآن و كشف سيره نبوى از قرآن. مبانى تفسيرى او با نقدهايى نيز همراه است از جمله: ابتناء تفسير به ترتيب نزول بر ظنيات و تعارض مبناى وى در ترتيب آيات با ترتيب بيان‌شده در روايات. در مقدمات، به انگيزه تدوين و روش كار نويسنده اشاره شده است. مبانى تفسيرى، در مواردى سبب اختلاف رويكرد مفسران و روش تفسيرى و حتى گرايش تفسيرى آنان با ديگران شده، ديدگاه و روش آنان به چگونگى تفسير قرآن را شكل داده است. به نظر مى‌رسد اين امر، در مورد نويسنده حاضر، صادق است؛ زيرا او تفسيرى متفاوت ارائه داده كه بنابراین، اهميت تبيين مبانى تفسيرى او ضرورى مى‌نمايد. اين مبانى عبارتند از: الف) به ترتيب نزول بودن تفسير: آنچه اثر حاضر را از ديگر تفاسير ممتاز مى‌كند، تفسير آيات طبق ترتيب نزول آن است؛ به اين صورت كه ابتدا سوره حمد، سپس سوره علق و پس از آن قلم و بعد مزمل را تفسير مى‌كند و به همين ترتيب، تفسير سور را تا پایان سور مكى ادامه مى‌دهد. پس از آن تفسير سوره‌هاى مدنى را با تفسير سوره بقره آغاز مى‌كند تا به آخرين سوره مدنى قرآن؛ يعنى نصر مى‌رسد. او تفسير قرآن با اين روش را بهترين روش در فهم قرآن و خدمت به آن دانسته و معتقد است با اين روش، پيگيرى سيره نبوى به‌صورت زمانى ممكن مى‌شود؛ همان‌طوركه پيگيرى دوره‌هاى نزول و مراحل آن به‌صورتى واضح‌تر و دقيق‌تر ممكن مى‌شود و اين امر، قارى قرآن را در جو نزول قرآن و ظرف مكانى و زمانى و مناسبات و غايت و مفاهيم آن قرار مى‌دهد و حكمت آيات الهى براى او آشكار مى‌شود. مفسر، كتب مختلفى را كه در آن، ترتيب سور بر حسب نزول آمده است، بررسى كرده، در هر كتاب، ترتيبى خاص و متفاوت از ترتيب ديگران يافته است، مانند ترتيب‌هاى چهارگانه‌اى كه در «اتقان» سيوطى يا تفسير «خازن» يا «مجمع البيان» آمده يا ترتيبى كه در مصحف قدروغلى در رأس هر سوره اشاره شده است. دروزه پس از بحث پيرامون ترتيب متداول مصحف و جواز تخطى از آن، در پایان به اين نتيجه مى‌رسد كه امكان تعيين ترتيب صحيح همه سور بر حسب نزول وجود ندارد، اما اين به آن معنى نيست كه ترتيب‌هاى مستند به روايات قديم يا منسوب به صحابه و تابعين، كلا غلط و غير قابل اعتماد هستند؛ زيرا مثلاًسياق و مضامين قسمت اعظم سور مكى نشان مى‌دهد كه نزول اين سوره‌ها يكباره است و اين ترتيب‌هاى گوناگون نيز در ترتيب اكثر سوره‌ها متفقند. در نتيجه فى‌الجمله مى‌توان در بسيارى از سور، به ترتيبى كه از گذشته نقل شده، اعتماد كرد. وى پس از بررسى ترتيب‌ها، ترتيبى كه در مصحف قدروغلى (چاپ‌شده توسط وزارت كشور مصر) مى‌باشد، برگزيده است. در آغاز هريك از سور اين مصحف - كه طبيعتا چينش سوره‌هايش به ترتيب مصحف عثمانى است - به ترتيب نزول آن نيز اشاره شده و همان‌طوركه خطاط آن مصحف، اشاره كرده، اين ترتيب تحث اشراف گروهى از اهل علم بررسى و تحقيق علمى شده است. ب) عرفى بودن زبان قرآن: مفسر، معتقد است مفردات، اصطلاحات و تركيبات قرآن بر مبناى لغت و فرهنگ مردم عصر نزول در حجاز است و طبعا مردم آن زمان و مكان، مفاهيم قرآن را بدون هيچ تكلفى مى‌فهميده‌اند و لسان و لغت قرآن براى مخاطبان آنان كه عرب عصر نزول بوده‌اند، واضح و مفهوم بوده است. او براى اين عقيده، شواهد و دلايلى دارد كه به‌طور خلاصه، به آن اشاره مى‌شود: - آياتى كه لسان قرآن را عربى مبين مى‌داند. - آياتى كه به تدبير در قرآن امر مى‌كند. - آياتى كه سؤالات مردم آن عصر را مطرح كرده، پاسخ مى‌گويد. - آيات تهديد و تكذيب و وعظ و احكام و اخلاق. - مأمور بودن پيامبر(ص) به تبليغ قرآن براى همه طبقات. - آياتى كه قرآن را هادى مردم معرفى كرده و به تبعيت از آن امر مى‌كند. - معجزه بودن قرآن در فصاحت و بلاغت. - آياتى كه به جارى شدن اشك‌ها و به سجده افتادن سامعين قرآن اشاره مى‌كند. به عقيده دروزه، لازمه منطقى همه اين دلايل آن است كه لسان و لغت قرآن براى عرب عصر نزول كه مخاطب خاص قرآن بوده است، قابل فهم و درك باشد. از طرفى لغت، اصطلاحات و مفاهيم قرآن براى مخاطبانى با فهم متوسط و حتى عرب بدوى و عرب‌زبانان غير اصيل مقيم حجاز يا كسانى كه از بلاد مجاور به حجاز وارد شده بودند، نيز مغلق و غامض نبوده است. ج) روش تفسير قرآن به قرآن: از نظر دروزه، خود قرآن مطمئن‌ترين منبع براى فهم آن است. او در مقدمه تفسيرش در مبحث «فهم القرآن من القرآن» به مبناى تفسيرى اشاره كرده و معتقد است كه مطمئن‌ترين و محكم‌ترين و بهترين وسيله براى فهم قرآن و دلالت‌ها و تلقين‌هاى آن، بلكه ظروف و مناسبات نزول آن، تفسير بعض قرآن با بعض ديگر و عطف و ربط بعضى از قرآن به بعضى ديگر است. البته اين در صورتى است كه اين امر از لحاظ لغت يا معنى يا مناسبت يا سبک يا حكم يا... ممكن باشد. او بر اين باور است كه آيات قرآن، همانند زنجيره‌اى به‌هم‌پيوسته‌اند كه هر بخش از آن با بخش ديگر، اتصالى تام دارد و اين سلسله، ادوار سيره نبوى را در دو عهد مكى و مدنى به تصوير مى‌كشد؛ بنابراین، شأن عبارات، جملات، احكام و مواعظ آن، چنان است كه هر بخش از آيات، مفسر بخشى ديگر باشد. او براى اين روش، فوايدى را ذكر كرده است كه عبارتند از: تفسير قرآن به قرآن، انسان را از نظرات گوناگون تفسيرى، تكلف و تخمين، بى‌نياز مى‌كند و مثل حائلى ميان او و تعارضات تفسيرى و اشكالات لغوى و غير لغوى قرار مى‌گيرد. اين تفسير در بسيارى موارد باعث مى‌شود كه مفسر، قول قوى از ضعيف و صحيح از باطل را ميان روايات يا مناسبات نزول و اسباب آن، تمييز دهد. شناخت آيات ناسخ و منسوخ و تبيين صورت‌هاى متنوع تطور سير دعوت نبوى و تشريع قرآنى، يكى ديگر از فوايد اين گونه تفسير است؛ مثلاًآيات 15 و 16 سوره نساء، به جريمه زنا و نصاب شهود ثبوت آن اشاره مى‌كند، ولى حد آن را تعيين نمى‌كند و به نگه‌داشتن زنان در خانه و اذيت آن‌ها اكتفا مى‌كند. اما در آيه 2 سوره نور، حد زانى را تعيين مى‌كند. دروزه، معتقد است كه ملاحظه آيات سوره نساء و نور در كنار يكديگر، نشان مى‌دهد كه آيات سوره نساء قبل از آيات سوره نور نازل شده است و آيات سوره نور، به‌عنوان آيات محكم، در مقابل آيات سوره نساء قرار مى‌گيرد. همچنين، ملاحظه اين ترتيب، گوياى تطور تشريع قرآنى است. فهرست مطالب هر جلد در انتهاى همان جلد و فهرست محتويات تمام مجلدات به همراه فهرست «احاديث و اقوال»، «فقه»، «اعلام»، «شعوب»، «قبايل و طوايف»، «اماكن»، «اصنام»، «ايام، غزوات و وقايع»، «شعر» و «كتب مذكور در متن»، در انتهاى جلد دهم آمده است. در پاورقى‌ها، به ذكر منابع و توضيح و تبيين برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. جلد دوم به تفسیر سوره‌های عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، اخلاص، نجم، عبس، قدر، شمس، بروج، تین، قریش، قارعه، قیامت، همزه، مرسلات، ق، بلد، طارق، قمر، ص و اعراف به ترتیب نزول سوره‌ها می‌پردازد.
سواطع الإلهام في تفسير كلام الملك العلّام المجلد 6
نویسنده:
ابوالفيض بن مبارک فيضي؛ مصحح: مرتضی آیت الله زاده شیرازی؛ مقدمه نویس: محمد بحرالعلوم
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سواطع الإلهام فى تفسير كلام الملك العلام اثر ابوالفيض فيضى دكنى(954-1004ق) است. اين تفسير با يك مقدمه در دو بخش يكى «السواطع الصوالح» در شرح احوال مفسر و ديگرى «السواطع اللوامع» در علوم قرآن و مقدمات و شطايط تفسير آغاز مى‌شود. آنگاه به تفسير قرآن از سوره حمد تا سوره ناس مى‌پردازد. اين تفسير، مزجى است. در ميان تفاسير بى‌شمار قرآن كريم، كه هر كدام به جلوه‌اى كلامى الهى پرداخته و مراد كلام خداوند را بيان نموده تفسير بى‌نقطه «سواطع الالهام» ويژگى متمايز از ديگر تفاسير دارد. ويژگى نادر و شگفت آن، بى‌نقطه بودن اين تفسير مى‌باشد. يعنى مفسر در سرتاسر تفسير واژه‌اى كه حرف نقطه‌دار در آن باشد بكار نبرده است. حروف نقطه‌دار ب، ت، ث، ج، خ، ذ، ز، ش، ض، ظ، غ، ف، ق، ن (نيمى از حروف الفباى عربى) در اين اثر به‌چشم نمى‌خورد. وى براى رعايت اين ظرافت ادبى، الفاظ بى‌نقطه چون: اولى، الوك، رسول، مرسل، مصر، الله، معاد، اسلام، سلام، رهط، ساعور، صروح، دوح، صلاح، طلاح، حال، كلام، روع، ردع، اهل، عصر، عهد، عمل، علم، ودّ و...را كه بدون نقطه هستند، دهها بار در اثرش بكار گرفته است. محقق اين تفسير دكتر سيد مرتضى آیت‌الله زاده شيرازى در پايان هر جلد فهرست واژگان بى‌نقطه را به همراه معانى آنها به عنوان «حل معاسر سواطع الالهام» ارائه نموده است. ازاينرو در اين تفسير الفاظ مشكل فراوانى وجود دارد. فهرست زير، نمونه‌اى از واژگانى است كه مفسر، معادل آنرا كلمه‌اى بى‌نقطه بكار برده است: حضرت على-اسدالله كرار، اهل الكتاب-اهل الطرس، امرئة و نساء-عرس و اعراس، طلاق-سراح اجر-كراء، آمنوا-اسلموا، الاميين-اولاد ماء السماء، محضات-صوالح و سوالم اليم-اصر، عليم-عالم، حكيم-حاكم و قوم-رهط. نمونه تقيّد و مراعات وى را مى‌توان در اين ديد كه در اول تمامى سوره‌هاى مدنى نوشته: «موردها مصر رسول‌الله صلعم» و در اول تمامى سوره‌هاى مكى آمده: «موردها ام الرحم»، يا مثلاًدر سوره جن واژۀ «إنّ» پانزده بار استعمال شده كه مفسر براى بيان اختلاف قرائت آن، كه به صورت «إنّ» هم قرائت شده، مكرر عبارت «ورووه مكسورا» را تكرار مى‌كند. و يا در بيست و نه سوره‌اى كه حروف مقطعه دارند، عبارت «سرّ الله مع رسوله صلعم» را تكرار مى‌كند. گذشت كه فيضى شيعه بوده و در سواطع الالهام، قرائتى هست كه دلالتگر بر تشيع مفسر است. برخى از موارد آن در عنوان مذهب گذشت اينك دو نمونۀ ديگر بازگو مى‌شود. وى در تفسير آيه نجوى «يا ايها الذين آمنوا اذا ناجيتم الرسول فقدّموا بين يدى نجواكم صدقه... (مجادله12/) آورده است: «ما عمله الا اسدالله الكرار» يعنى تنها على(ع) به مفاد اين آيه عمل كرد آنگاه منسوخ گرديد. و در تفسير آيه مباهله «فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا» اراد ولد اسدالله الكرار «و ابناءكم و نساءنا» اراده ولده الودود عربى اسدالله و اهله «و نساءكم و انفسنا» اراد ولد عمه اسدالله «و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين» (آل عمران61/) ابناءنا را به فرزندان امام على(ع)، نسائنا را به فرزند مهربان پيامبر(ص) و همسر امام على(ع) و انفسنا را به پسر عموى پيامبر على(ع) تفسير مى‌كند. ولى شگفت است كه در مورد آيه تطهير(احزاب30/) نظرى برخلاف رأى شيعه ابراز كرده و منظور از «اهل‌البيت» در آن آيه را «اعراس رسول‌الله و اولاده» بيان مى‌كند. تاريخ نگارش اين تفسير اول محرم سال 999ق و پايان آن دهم ربيع الثانى سال 1002ق است. فيضى تأليف اين اثر را از الطاف غيبى خداوند مى‌داند كه به او عطا نموده است. وى معتقدات فوايد و نكات لطيف و بديع ادبى قرآنى اين تفسير قابل شمارش نيست و انديشه اهل فن از اين كار هنرى قرآنى حيران و سرگردان است. دانشمندان بر اين تفسير تقريظهاى زيادى نوشته و مفسر و تفسير را ستوده‌اند. قاضى نورالله شوشترى، سيد احمد بن مصطفى حسينى، شيخ حيدر رفيعى طباطبايى، ملا سيد محمد عالم على، سيد ابوالحسن مودودى مشهور به خادم على، عبدالعزيز بن عبدالعزيز جمال محمدحسینى مشهور به شامى و ظهيرى شاعر از جمله آنان به‌شمار مى‌آيند. ملا حيدر كاشانى تاريخ پايان نگارش تفسير را جمله «قل هو الله» يعنى سال 1002 مى‌داند.ديگرى «لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» را به‌عنوان تاريخ اختتام برشمرده است. برخى از دشمنان فيضى نگارش تفسير بى‌نقطه را بدعت شمردند و او را براى اينكار نكوهش نمودند. وى در پاسخ گفت: تفسير بى‌نقطه هيچ اشكالى ندارد زيرا شهادتين يعنى «لا اله الا الله» و «محمد رسول‌الله» بى‌نقطه است. گويند: طبرسى در مقدمه تفسير مجمع البيان گويد: تفسير خمراوى بدون نقطه است همچنين كتابى در اصول فقه بدون نقطه است. و نيز امام على(ع) هنگام ازدواج با يكى از همسرانش خطبه‌اى بدون نقطه ايراد فرمود. اين خطبه را كه به «الخطبة الخالية من النقط» موسوم است، لبيب بيضون در كتاب «تصنيف نهج‌البلاغة» ص 9-998 از مصادر گوناگونى نقل نموده كه يكى از آنها مناقب ابن شهر آشوب از امام رضا(ع) است. راوى خطبه ابى مخنف است. در پايان گفتنى است كه اين تفسير، گرچه يك اثر هنرى قرآنى و هنر يك اديب است و مفسر آن كارى بس دشوار را انجام داده، ولى در علم تفسير، با توجه به اينكه تفسير، كشف و پرده‌بردارى از كلام الهى و فهم و مراد از سخن خداوند است، فقط يك جمله را مى‌توان گفت كه: «ما احوج هذا التفسير الى التفسير» يعنى اين تفسير خود نيازمند تفسير و توضيح است. در جلد ششم به تفسیر سوره های ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس پرداخته شده است.
تفسير البغوي «معالم التنزيل» المجلد 8
نویسنده:
حسين بن مسعود بغوي؛ محققان: محمد عبدالله نمر، عثمان جمعه ضمیریه، سلیمان مسلم حرش
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير البغوى المسمّى معالم التنزيل تألیف حسین بن مسعود بغوی، از مشهورترين و گرانقدرترين تفاسير نقلى (مأثور) اهل سنت محسوب مى‌گردد. به‌رغم مختصر بودنش، پالوده بودن از احاديث موضوع و اسرائيليات غريب و آراى بدعت‌آميز (نسبت به برخى تفاسير پيش از خود) را از ويژگى‌هاى مهم آن بر شمرده‌اند. نویسنده در اين تفسير كه به زبان عربى است، از تفسير الكشف و البيان ثعلبى بسيار متأثر بوده (بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات اكتفا نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهایی بر آراى بدعت‌آميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مى‌شود. از ابن تیمیه پرسيدند: از تفاسير زمخشرى و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) نزدیک ‌تر است؟ پاسخ داد:سالم‌ترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصة تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعت‌آميز آن را حذف كرده است. علاء‌الدين على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمدحسین بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم». استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربي‌بيروت در مقدمه تفسير بغوى مى‌نويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مى‌رود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مى‌شود، بدين‌جهت اين تهذيب و تعريف‌ها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اين‌رو دكتر محمدحسین ذهبى در التفسير و المفسرون مى‌نويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالم‌ترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسه‌ها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است. بغوى مقدمه‌اى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين، قرائت‌ها، شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مى‌دارد، به‌همين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مى‌آورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است. جلد هشتم به تفسیر سوره‌های واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 44