ترجمه ماشینی:
جنون یک اصطلاح پیچیده و بحث برانگیز است. در طول زمان و در میان فرهنگها، فرمولبندیهای بسیاری به دست آورده است: برای برخی دیوانگی مترادف با بیع
... عقلی و خشونت است، برای برخی دیگر با خلاقیت و براندازی، در جاهای دیگر با روح و معنویت همراه است. در میان فرمولبندیهای مختلف، یکی بهویژه وجود دارد که چنان عمیق و منظم جا افتاده است که به دیدگاه پیشفرض در بسیاری از جوامع در سراسر جهان تبدیل شده است: این ایده که دیوانگی یک اختلال ذهنی است.
تحولات معاصر در فعالیتهای سلامت روان چالشی اساسی برای درک روانپزشکی و اجتماعی از جنون ایجاد میکند. غرور دیوانه و کنشگری دیوانه-مثبت زبان «بیماری» و «بی نظمی» روانی را رد می کنند، اصطلاح «دیوانه» را باز پس می گیرند و مفاهیم منفی آن را معکوس می کنند. فعالان به دنبال تغییر فرهنگی در نحوه نگرش به جنون هستند و خواستار به رسمیت شناختن جنون به عنوان زمینه ای برای هویت هستند. اما آیا جنون می تواند چنین زمینه هایی را ایجاد کند؟ آیا می توان هذیان ها، پدیده های انفعالی و ناپیوستگی خود را که اغلب در شرایط سلامت روان دیده می شود، با الزامات شکل گیری هویت که توسط نظریه شناخت پیش فرض می شود، آشتی داد؟ جامعه چگونه باید پاسخ دهد؟
با هدایت این پرسشها، این کتاب اولین بررسی فلسفی جامع ادعاها و مطالبات کنشگری دیوانه است. این کتاب که خود را در فلسفه روانپزشکی، مطالعات دیوانه و ادبیات فعال قرار می دهد، چارچوب نظری غنی را برای درک، توجیه و پاسخ به تقاضای کنشگری دیوانه برای به رسمیت شناختن ایجاد می کند.
بیشتر