يکي از مباحث پرچالش در بين علماي اسلام به ويژه شيعه، موضوع سرشت، طينت و خميرمايه اوليه ساخت انسان مي باشد. چون، شيعه و عدليه از يک سو قایل به حسن و قبح عقلي هس
... ستند و بر اراده و اختيار انسان پافشاري مي کنند و از سوي ديگر با يک سلسله احاديث و رواياتي مواجه مي باشند که حکايت از جبر و محدوديت انسان ها دارد. ظاهر اين احاديث بيانگر اين موضوع است که خداوند طينت انسان ها را متفاوت آفريد و از همان آغاز برخي را اصحاب شمال ناميد و برخي را اصحاب يمين، طبيعت برخي را بهشتي دانست و برخي را جهنمي. به همين سبب علما و بزرگان تلاش گسترده اي را کرده اند تا اين موضوع را حل کنند، ولي کمتر موفق شده اند راه حل مناسبي ارایه دهند. لذا در اين نوشتار سعي شده است پس از بيان معناي لغوي طينت و گوهر معناي آن، طينت در فرهنگ اسلامي و برخي از احاديث وارده که شبهه جبر را تقويت مي کند مرور گردد و ديدگاه هاي مختلف بيان و حتي الامکان راه حلي براي حل اين مشکل ارایه شود.در اين راه حل، طينت به مثابه مرکب، ظرف، قوه و استعداد تصور شده و شخصيت و ماهيت انسان به مثابه راکبي که سوار خواهد شد و يا مظروفي که در ظرف قرار مي گيرد، درنظر گرفته شده است. هر چند انسان مختار است تا از هر ظرف و هر مرکبي که خواست استفاده کند، ولي اگر سوار بر مرکب شد آن مرکب راه خود را مي پيمايد و برحسب ساختار وجودي خود حرکت مي کند و در نتيجه اگر بهشتي است به بهشت مي رود و اگر جهنمي است به جهنم مي رود. بنابراين، طينت بحثي است پيشيني و شخصيت انسان بحثي است پسيني. در نگاه قرآن، فطرت انسان پاک و منزه است، ولي پس از ارتباط با محيط پيرامون و با نسبتي که با طينت برقرار مي کند يا خوي مومنانه پيدا مي کند يا خوي کافرانه، در هر حال طينت انسان داراي دو سو و دو عرصه مي باشد و اين انسان است که اختيار مي کند. طينت قوه اي است که شخصيت انسان به او فعليت مي دهد. با اين نگاه، تضاد موجود بين جبر و احاديث طينت حل مي گردد. • اين پژوهش در پي يافتن راه حلي براي رفع تعارض بين جبرگرايي و احاديث طينت مي باشد و سوال اصلي اين است که:چگونه مي توان با توجه به اينکه امر بين الامرين و اعتقاد به اختيار انسان جزء ضروريات فکري و عقيدتي شيعه مي باشد، احاديث طينت و سرشت را که از آن استفاده «جبر» مي شود، توجيه و تاويل کرد؟ • روش استفاده شده روشي توصيفي و تحليلي است و از تکنيک اسنادي برخوردار مي باشد. • نتايج حاصله علاوه بر کاربردهاي معرفتي، در مباحث مرتبط با حوزه زيست شناسي، روانشناسي، تعليم و تربيت و حتي جامعه شناسي کاربرد دارد.
بیشتر