رساله حاضر در سه بخش به بررسی مسئله "خدا، انسان و رابطه آنها" از دیدگاه ابنسینا و ژیلسون پرداخته است . ابتدای هر دو بخش نظرات ژیلسون و ابنسینا در مورد "خداون
... ند" میباشد. سپس مسئله "انسان" مطرح گردیده است . و آخر هر دو بخش نیز بازگوئی مسئله "رابطه خدا و انسان" است . بخش سوم مقایسه اجمالی و نتیجهگیری نظرات مطرح شده میباشد. این مساله روشن میسازد که خداوند به نظر هر دوی آنها از لحاظ فلسفی قابل اثبات است و آنان براهین تقریبا مشترکی برای اثبات خداوند یگانه ارائه دادهاند. هر چند نوع براهین آنها صد درصد یکسان نیست . صفات خداوند از دیدگاه ایشان صفات تقریبا یکسانی است و این یکسانی تا حدودی به جهت تکیه آنها بر مطالب دینی میباشد. از دیدگاه آن دو جهان متکثر ناشی از ذات واحد خداوند است . اگرچه آنان در نحوه بیان صدور کثرت از وحدت به شیوه یکسانی سخن نگفتهاند. در مورد نفس انسانی نیز آن دو تعاریف مشترکی ا نفس ارائه میدهند و ژیلسون معتقد است که تعریف ابنسینا در این دیدگاه کاملتر ارائه شده است . آن دو به اثبات نفس انسانی پرداخته و معتقد به حدوث و وحدت و جوهریت و تجرد و خلود نفس هستند و برای این مطالب دلائلی ذکر میکنند که در بعضی جهات مشترک است . نفس و بدن را در عین تغایر، مرتبط دانسته و برای نفس قوایی را نام میبرند. انسان را موجودی مدرک معرفی کرده و علم او را توضیح میدهند گرچه تا حدودی با هم اختلاف دارند. سعادت او را در تقرب و معرفت الهی دانسته و او را در دایره قوانین الهی مختار میداند. آنان با بیان قدم خداوند و حدوث عالم - که به نظر هر دو از راه ایمان به طور یقینی میتوان به آن پی برد، تقدم ذاتی خدا را بر جهان نشان میدهند. معتقد به تاثیر علل ثانویه و وسایط فیض الهی در جهان بوده و انواع علل موثر در جهان را توضیح میدهند. غایت انسانها را وصول به خیر اعلی که خداوند است معرفی میکنند و معتقدند که انسان با عشقی درونی به سوی این غایت در حرکت است . در نظر آن دو وحی و وجود پیامبران ضرورت داشته و نشانهای از کرامت و خلافت انسان است . مباحث مطروحه روشن میسازد که بین ژیلسون به عنوان یک فیلسوف نوتومائی و ابنسینا به عنوان یک فیلسوف مشاء، نقاط اشتراک فراوانی است که یی از دلایل آن روش مشترک فلسفی هر دو یعنی روش مشاء و بهرهگیری از عقل بوده و دلیل دیگر عقیده مشترک آنها در سازگاری عقل و دین میباشد که در بسیاری موارد موجب اشتراک نظر گردیده هر چند اختلافاتی در بیان مطالب دارند.
بیشتر