جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
ریف: مدلی برای بازنمایی واقعیت در تلویزیون های محلی و جهانی
نویسنده:
حسین اف ساکت, ذوالقدر حسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
دنیا شاهد تغییرات و تحولاتی عمیق است. این تغییرات در حوزه های عملکردی هویت، مرز، مفهوم جغرافیا (مکان) و زمان قابل درک اند. هویت ها چند پاره شده، مرزها درنوردیده و مکان و زمان به هم فشرده شده اند. در این رهگذر، تلویزیون یکی از عوامل موثر در بروز تغییرات است. با وجود این، به نظر می رسد تلویزیون که خود از مصادیق جهانی شدن به شمار می آید، دارای ویژگی های جدیدی است. چنانکه با اندکی مداقه در متون مربوط به جهانی شدن و رسانه ها در می یابیم، چهار واژه واقعیت، هویت، قدرت و فراواقعیت در چنین متونی همواره تکرار می شوند و کمتر کسی در ارتباط تنگاتنگ تلویزیون با این مقولات تردید روا می دارد. در مواجهه با چنین وضعیتی و برای درک مختصات تلویزیون جهانی، این مقاله نقطه عزیمت خود را بر پایه یک برساخته تئوریک با عنوان مدل ریف (RIPH) قرار داده و بر پایه این پیش فرض که درباره نقش و جایگاه تلویزیون در شکل دهی به وضعیت های فرهنگی نباید رویکرد افراط یا تفریط در پیش گرفت، سعی کرده است چشم اندازی از نحوه فعالیت تلویزیون های محلی و جهانی در عصر جهانی شدن ارائه کند و نتایج را از طریق روش مصاحبه با 20 نفر از پژوهشگران حوزه ارتباطات در میان بگذارد. ریف مخفف هم نشینی چهار کلمه واقعیت، هویت، قدرت و فراواقعیت است. اینها مفاهیمی هستند که تعریف های جدید از آنها، فهم ما را از زندگی بر روی کره زمین متحول کرده است. این مقاله با واکاوی نسبت میان تلویزیون و مفاهیم مذکور، مولفه های تلویزیون های جهانی و محلی را در قالب مدل ابداعی و پیشنهادی پژوهشگر به نام لوزی کارکرد تلویزیون های جهانی و محلی بررسی کرده است.
صفحات :
از صفحه 131 تا 159
پیوند متون عرفانی با رئالیسم جادویی
نویسنده:
صفری جهانگیر, ایمانیان حسین, شمسی حسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده، و با نوشته های تحلیلی و انتقادی خود اصول و مولفه ها و قواعد این سبک را تئوریزه کرده اند، به گمان برخی اندیشمندان حوزه ادبیات، شیوه یاد شده تنها ویژه این منطقه از جهان نیست و اساسا ریشه های نخست آن را می توان در ادبیات خاور زمین و به ویژه در متون عرفانی جست و جو کرد. تخیل که یکی از مولفه های اساسی رئالیسم جادویی است، باعث گسست علی و معلولی در روایت داستان می شود. این تخیل که ریشه در افسانه ها، اسطوره ها، باورها، حکایات و قصه های مردمی و بومی دارد، در سرتاسر داستان ریشه می دواند. متون عرفانی و به طور مشخص، تذکره های عرفانی که شرح حالی از عارفان و بزرگان و سالکان طریقت است، در اساس، قالبی داستانی و خیالی دارند که رویدادهای شگفت انگیز و خارق عادت را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. این شیوه، بسیار شبیه گونه روایی موجود در متون رئالیسم جادویی است. نگارندگان این جستار، پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادویی، به جست و جوی ریشه های آن در ادبیات خاور زمین به ویژه متون عرفانی (تذکره ها) پرداخته و در پایان، نمونه هایی از نقاط مشترک میان این دو مکتب با سبک را یاد کرده اند. مهم ترین نقطه های پیوند مشترک متون عرفانی و رئالیسم جادویی را می توان در شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، اجتماع نقیضین، کنش های کرامت آمیز و رفتارهای شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در حکایت ها، شناخت حقیقت از راه تخیل و ... دانست.
صفحات :
از صفحه 105 تا 122
دو روایت از سندبادنامه
نویسنده:
الیاسی پور عزیز
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
کتاب سندبادنامه از جمله داستان های مطرح در نثر فارسی است که درباره سابقه، منشا و نسخه های منظوم و منثور آن اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. بعلاوه در هزار و یک شب نیز داستان هایی تحت عنوان حکایات سندباد بحری وجود دارد که شرح مسافرت های هفت گانه شخصی به همین نام است.مقاله حاضر به ریشه یابی حضور سندباد در ادب پارسی می پردازد و به شکل گذرا سندبادنامه های مطرح در تواریخ ادبیات را از ابتدا مطرح می کند. سپس نامدارترین سندبادنامه موجود که همان سندبادنامه ظهیری سمرقندی است، از لحاظ تاریخی و نیز محتوایی مورد بحث قرار می گیرد.در بخش بعدی، داستان سندباد بحری از هزار و یک شب مورد تحلیل قرار می گیرد؛ نظرات مختلف پیرامون واقعی بودن آن و جنبه های روانکاوی آن مطرح و مورد مداقه قرار می گیرد و در پایان از بحث نتیجه گیری به عمل می آید.
صفحات :
از صفحه 25 تا 41
زبان، شناخت و واقعیت
نویسنده:
محمد عموزاده مهدیرجی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
رابطه میان زبان و واقعیت از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است و آنها با اتخاذ فرازبان منطقی بیشتر سعی در توصیف چگونگی نظام زبان برای بیان امور دنیای خارج یا واقعیت های بیرونی داشته اند. از طرف دیگر، روانشناسان به بررسی ارتباط میان زبان و نحوه حصول شناخت درباره واقعیتهای پیرامون اشتغال داشته اند. به عبارت دیگر، بررسی نقش زبان در مفاهیم پروری و یادگیری، خصوصا توسط کودکان، حوزه کار روانشناسان را تشکیل می داده است. نکته مشترک میان اغلب فیلسوفان و روانشناسان این بوده است که رویکردهای مزبور زبان را منفک از واقعیت و شناخت فرض می کرده اند، یعنی شناخت واقعیتها را مقوله ای کاملا جدا از ماهیت زبان می پنداشتند و زبان را ابزاری جهت بیان واقعیتها می دانستند. در حالیکه رویکرد نوین زبانشناسان به این مسئله کاملا متفاوت است. این دسته از زبانشناسان معتقدند که نظام شناختی و ادراکی انسان از ساختار زبانی منفک نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون خنثی نیست بلکه در ساخت واقعیت ها تأثیرگذار است یا به تعبیری دیگر، زبان مستقیما دنیای بیرون را بازگو نمی کند بلکه مفاهیم و تعامل انسانی از جهان را بازگو میکند. بنابراین، مقاله حاضر درصدد است نحوه تکوین دیدگاه های زبانشناختی در مورد نقش زبان در نمود واقعیت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 97 تا 115
خلا زمان در تئاتر ژان ژنه
نویسنده:
بلوکی مهتاب
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مفهوم زمان در تئاتر ژان ژنه مفهومی دو گانه است: زمان ساکن ناواقعیت که همانا زمان باز و توهم می باشد، به قصد تعلیق، با زمان واقعی در تقابل است. در واقع، زمان ناواقعیت برای ژنه زمان حال نمایشی است که توهم تئاتری را برجسته می سازد. بنابراین، تمامی القائات به گذشته و آینده به سرعت توسط این زمان حال تام که ارزش زمانی مطلق را کسب می کند، جذب می شوند. با در نظر گرفتن این نکته که زمان حال مورد بحث ناواقعیت پنهان در پس نمایش را تقویت می کند، شخصیت ها نیز در همین زمان به سر می برند چرا که بستر مناسب را جهت گسترش رویاها و توهماتشان فراهم می سازد. از سوی دیگر، به دلیل ادغام آن با گذشته و آینده، زمان حال به صورت مقیاسی از تعلیق زمان در می آید و با ابدیتی این همانی می کند که در آن گذشته، حال و آینده از یکدیگر تفکیک پذیر نیستند. زمان خطی توسط این تراکنش زمانی به تعلیق در می آید تا از تئاتر ژنه، تئاتر خلا زمان بسازد.
صفحات :
از صفحه 105 تا 118
ژان ژنه و نگرشی متفاوت بر مضمون آینه
نویسنده:
مهتاب بلوکی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
اگرچه آینه همواره در ادبیات بار معنایی حقیقت نمایی را داشته است، بی گمان ژان ژنه از نوادر نویسندگانی است که در آثار نمایشی خویش، آینه را به عنوان عامل توهم معرفی می کند. شخصیت های ژنه همواره از خویشتن واقعی خویش گریزانند و در این سودای خویشتن گریزی، آینه با عینیت بخشیدن به ظواهر مبدل آنان، واقعیت روزمره شان را می زداید و آرزوها و توهماتشان را تحکیم می بخشد. این فرایند تا جایی پیش می رود که چشم ها نیز آینه ناواقعیت می شوند و اعضا بدن حتی در رویارویی نظامی آینه وار، یکدیگر را به قصد برتریی فرضی و خیالی منعکس می کنند. هدف این مقاله بررسی این مساله است که آینه در نمایشنامه های ژنه کدام بارهای معنایی را به خود می گیرد و چه تفکری نقطه وحدت آن ها را تشکیل می دهد؟ از این رو آینه نزد ژنه نه تنها واقعیت نما نیست، بلکه واقعیت را از مفهوم واقعی آن تهی کرده؛ به عالمی می برد که در آن هیچ آرزویی محال و هیچ توهمی، توهم نیست.
صفحات :
از صفحه 91 تا 100
سیطره ظاهر در دنیای ژنه
نویسنده:
بلوکی مهتاب
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
اگر قلمرو ظواهر، ژنه را مسحور می کرد همان گونه که شور او برای تئاتر موید این نکته است، اما از سر تفنن نبود که او شخصیت های دراماتیک خود را از واقعیت تهی ساخت تا هویتی دیگر را که از قبل ظاهر خویش به دست آورده اند، به آنها ببخشد.قصد ژنه حرکتی نظام مند در جهت تهی سازی واقعیت بود که همان گونه که میشل کرون متذکر می شود، شخصیت هایی را شکل می دهد که میتوان آنها را «خلاهای منسجم» نامید. به عبارت دیگر ظواهری به وجود می آیند که در هنجارهای روانشناختی نه در تقلید از واقعیت هیچ گونه وجه مشترکی با شخصیت دراماتیکی که تماشاچی عادت به دیدن آن روی صحنه دارد، ندارد.تشدید این ظواهر در نمایشنامه ها یکی از شیوه هایی است که به ژنه امکان داده است تا تئاتر سنتی را ساختارزدایی کند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 64
اصالت در تدریس زبان
نویسنده:
نوارچی عاطفه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
صفحات :
از صفحه 63 تا 79
ماهیت گزاره‌های حقوقی و ارتباط آن با واقعیت از دیدگاه مکتب حقوق طبیعی و اندیشه اسلامی
نویسنده:
علی صدری اتابک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب های حقوق طبیعی، اثباتی ( تحققی ) و واقع گرا، از جمله مکتب ها و نحله های حقوقی است که از سوی اندیشمندان در هر دوره ای برای یافتن پاسخی مناسب در خصوص چیستی و چرایی حقوق ظهور یافته و سپس راه را برای ورود دیگر نحله ها و مکتب ها باز گذاشته اند. مکتب های مبتنی بر حقوق طبیعی، عموماً بر این اصل استوار هستند که رابطه ای وثیق بین حقوق و اخلاق وجود دارد و پایه آن بر این فرض استوار است که قانون ناعادلانه، قانون واقعی نیست. در مقابل، مکتب های اثبات گرایی درصدد هستند تا حقوق به وسیله و براساس قواعد اجتماعی یا رویه های عملی تعریف شود؛ به گونه ای که برخی از هنجارها را به عنوان شناسایی کند. بنابراین اثبات گرایان سعی دارند بین « قانون » و « اخلاق » تفکیک قائل شوند. معتقدان به مکتب حقوق طبیعی می گویند: منظور از « طبیعت » همان « طبیعت انسانی » و جایگاه انسان در طبیعت است، از نظر آنان، از « هست ها »، باید ها و الزام ها را می توان اقتباس کرد. البته منطقاً تمایز بین حالت « هست » - مربوط به طبیعت بشر یا هر چیز دیگری در نظم طبیعی – و حالت « باید » مهم است. زیرا گزاره های حقوقی همچون مالکیت و زوجیت تصورات اعتباری هستند. و تصور اعتباری مبتنی بر تصدیق اعتباری است و اما تصدیق حقیقی متشکل از تصورات حقیقی است، یعنی تصور حقیقی و اعتباری از لحاظ منشاء درست عکس یکدیگرند؛ بنابراین دربارۀ این مسئله که گزاره های حقوقی از جنس توصیف « هست » می باشند یا از جنس تکلیف « باید » و یا حداقل در این که گزاره های حقوقی ناظر بر مقام واقعیت خارجی هستند و از آن ناشی می شوند یا که اعتبار محض هستند در بین مکاتب فلسفۀ حقوق اختلاف نظر است. مکتب حقوق طبیعی بر نظر نخست است و سایر مکاتب به ویژه مکاتب اثبات گرایی به معنای اعم طرفدار نظر دوم هستند. در بین علمای اسلامی نیز نظریه های متفاوتی در مورد رابطۀ قضایای حقیقی و اعتباری وجود دارد که از آن میان علامۀ طباطبایی و شاگردش شهید مطهری معتقد است که بین اعتباریات و حقایق رابطۀ تولیدی و استنتاج منطقی وجود ندارد. اما بیشتر اصولیان و عده ای از حکمای قدیم و تعداد قابل توجهی از متفکران حال حاضر معتقدند که بین اندیشه های حقیقی و اعتباری رابطۀ منطقی و تولیدی برقرار است.در اندیشه های اسلامی نیز اصول حقوق طبیعی ( فطری )، به عنوان « مستقلات عقلی » مورد گفتگو است. و به کاربردن این اصطلاح رابطۀ حقوق طبیعی را با مباحث فقهی و فلسفی نشان می دهد. علاوه بر این مباحث مطرح در علم اصول فقه همانند مواردی چون، برخی از مباحث الفاظ، حجیت، مستقلات و استلزامات عقلی نیز بعضاً از جنس مباحث فلسفۀ حقوق هستند. بنابراین در این رساله حاضر ماهیت گزاره های حقوقی و رابطه آنها با واقعیت و چگونگی طرح آنها در مکتب حقوق طبیعی با توجه به مبانی مطرح در فلسفۀ اسلامی و علم اصول فقه از حیث احکام و آثار مترتب بر آنها مدنظر است.
رویکرد علامه طباطبایی به مسئله نسبیت معرفت
نویسنده:
ابراهیم شیر علی نیا، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هویت تحولی، پیوستگی درونی، وابستگی بیرونی و محدودیت‌های روشی، چهار عامل اصلی نسبیت معرفت هستند. از نظر علامه طباطبایی، نسبیت معرفت با حقیقت علم و معرفت (واقع‌نمایی) سازگار نیست و سخن نسبی‌گرایان در تحلیل نهایی به سخن سوفسطائیان و انکار علم کشیده می‌شود. ازآنجاکه علامه بر فلسفه به ­مثابه ابزار گفتگوی عقلی میان همه انسان‌ها تأکید داشته و نقش برجسته‌ای برای حس در فرآیند شناخت قائل هستند، نظریه معرفت ایشان بیشتر در معرض پرسش از نسبیت قرار دارد. در این نوشته، رویکرد علامه طباطبایی درمواجهه با مسئله نسبیت معرفت، مبتنی بر اصول انکارناپذیر بررسی می‌شود. اصول انکارناپذیر، اصولی هستند که انکار آنها مستلزم اثبات­شان است. اصل واقعیت و اصل علم، به­ عنوان اصول انکارناپذیر، مبادی عبور از سفسطه و نسبیت معرفت هستند و اصل تجرد علم و بازگشت علم حصولی به حضوری، جهان علم را با واقعیت پیوند می‌زند و به لحاظ روش‌شناختی، جهان را در جهان می‌شناسانند. این چهار اصل، ارکان مواجهه علامه طباطبایی با مسئلة نسبیت معرفت هستند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 33
  • تعداد رکورد ها : 61