از دیرباز راه وصول به کمال و سعادت، حکمت عملی معرفی شده است، بنابراین بیشتر تلاشها در پی شناخت راههای معرفی شده از سوی این حکمت بوده است و هر راه و روشی برای
... ی وصول به خیر و سعادت و کمال، اغلب راههایی بودهاند که به این حکمت ختم شدهاند و به معرفی انواعی از تکالیف و اعمال و اصول عملی برای وصول به سعادت و کمال که همهی انسانها فطرتا"به سوی آن گرایش دارند، منجر شده است. اما با تمرکز بر آراء و نظرات فیلسوفان و حکیمان دیده خواهد شد که، آنچه که در نزد آنها برجستهتر از حکمت عملی است، توجه آنها به حکمت نظری و معرفی راه و روشی نظری برای وصول به کمال و سعادت حقیقی است و این راه همانا راه علم و ادراک است. به خاطر گستردگی این مبحث، رویکردها و دیدگاههای گوناگونی دربارهی آن وجود دارد و به اقتضای این رویکردهای متفاوت، معیار مورد توافق همگانی را نمیتوان در میان آثار آنها یافت، هر چند که البته وجوه اشتراکی نیز در لابهلای نظرات آنها وجود دارد. بدین روی در این رساله تلاش شده است تا زوایای ناپیدای علم و ادراک و نیز کمال و سعادت حقیقی از دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا معرفی شود. فلاسفه برای ادراک چهار قسم یا مرتبه قائلند: احساس، تخیل، توهم و تعقل. ابنسینا از همین تقسیم پیروی کرده است اما ملاصدرا با داخل کردن ادراک وهمی در ادراک عقلانی، ادراک را سه قسم دانسته است. دو نظریهی اساسی در باب نحوهی ادراک در فلسفهی اسلامی به «نظریه تجرید» و «نظریه تعالی» معروف است. بر اساس نظریهی تجرید که عمدتا" در آثار ابنسینا و پیروانش مطرح شده است، صورت محسوس به واسطه تجرید و حذف عوارض مادی و خصوصیات شخصی به مرتبه خیال و بعد از آن توهم و در نهایت متصف به کلیت میگردد و کمال ادراک و قوای ادراکی حاصل میشود. اما مطابق نظریه تعالی که در آثار ملاصدرا و پیروان او مطرح شده است، صور و معانی جزئی حسی و خیالی به وسیله تعاملات عقلی و نفسانی، ترقی و تعالی یافته و به شمول و سعه بیشتری میرسند. با بررسی این دو نظریه در باب نحوهی ادراک، اگر چه تفاوت بین این رویکردها و نحوهی حصول و وقوع ادراک در میان مبانی هر دو فیلسوف دیده میشود، اما خواهیم دید که انتهای عمل ادراک از نظر این دو فیلسوف وقوع کمال و سعادت است و تلاش برای رسیدن به مرحلهی برترین ادراک، یعنی ادراک عقلی، همانا انگیزهی حرکت و نیل به کمال و سعادت که دغدغهی فکری بشر هست، میباشد. همان طور که آنها کمال و سعادت را، استکمال نفس بر اثر شناخت حقایق موجودات، یک نوع شناخت تحقیقی و قطعی به اندازه طاقت بشری تعریف میکنند. بنابراین بر طبق این تعریف، آنها کمال و سعادت را از سنخ ادراک میدانند و ادراکات نیز بر حسب نیروهای متعدد ادراکی و مدرکات، متفاوت میشوند، پس کمال و سعادت هر قوه به تناسب ادراک خویش، لذت و سعادت ویژهای دارد.
بیشتر