ترجمه ماشینی:
من به این سرمایه گذاری برای کشف اصطلاحات صحیح برای درک واقعیت از طریق منشور دو متکلم متمایز ارتدوکس روسی، پاول فلورنسکی (1882-1937) و سرگیوس بول
... لگاکوف (1871-1944) نزدیک می شوم. لنزی که من عمدتاً برای آثار آنها به کار میبرم، درک مربوط به کیهانشناسی، یعنی هستیشناسی و معرفتشناسی است. بنابراین، من با گرنز موافقم که اصطلاح «اونتو-الهیات» را کنار بگذارد و معکوس را به عنوان یک الهیات تثلیثی معرفی کند. این امر پیوند صمیمی بین دانستن و بودن را ارج می نهد و از انشعاب بین وفاداری و عقلانیت جلوگیری می کند. متاتیس متاندیس، همین امر در مورد «اکو الهیات» نیز صدق می کند. این وارونگی انسان را به یاد هانس اورس فون بالتاسار می اندازد که مفهوم الهیات زیبایی شناسانه را با زیبایی شناسی الهیاتی مبادله کرد. برگرداندن این پرسش، گفتوگوی ما را با علوم پیش میبرد، زیرا وجه مشترک گفتمان، ماهیت (آفرینش) است که از پیشینی تشخیص داده میشود (همانطور که همه شناختها انجام میدهند). به عبارت دیگر اصطلاح تئواکولوژی مطرح می شود. پیامدهای درونرشتهای و/یا میانرشتهای: مطالعه هدف، بومشناختی نیست، بلکه استفاده غیرمعمول از اصطلاحات مربوط به گفتگوی علم و دین، با اشاره به نامگذاری بومشناسی و الهیات است. همه اصطلاحات و جملات مشاهدهای مملو از تئوری هستند. دین را می توان به عنوان یک چارچوب زبانی در نظر گرفت که کل زندگی و اندیشه را شکل می دهد. ادعاهای حقیقت باید بر دستور زبان (یا قواعد بازی) تمرکز کنند و نه واژگان زمانی که نمادگرایی بیانی به کار می رود.
بیشتر