هستیشناسی و جهانشناسی از جمله مباحث مهم و دیرینه فلسفی است که همواره ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در دوره جدید، به ویژه پس از رواج فلسفه انتقادی کان
... نت، تدریجا مسائل جهانشناسی کنار نهاده شد و توجه عمده متفکران به مسئله معرفتشناسی جلب شد. وایتهد از جمله فیلسوفان و اندیشمندان نادر قرن بیستم است که دوباره به احیای پرسشهای مهم مابعدالطبیعه میپردازد. او هر چند مسائل سنتی مابعدالطبیعه، مثل وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان را مطرح میکند، در ارائه راهحل برای آنها، به هیچ وجه در چارچوب نگرش فیلسوفان پیشین، مانند ارسطو، باقی نمیماند. ادعای اصلی وایتهد این است که میخواهد بر اساس یافتههای ریاضیات، به ویژه فیزیک جدید، رویکردی دوباره و نوین به مسائل مهم و سنتی مابعدالطبیعه داشته باشد. وی ماحصل یافتههای خود را در جهانبینی ارگانیکیاش سامان میدهد و در این جهانبینی موضوعاتی چون وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان، تبیین جدید و دوباره مییابند.
بیشتر