عدالت را میتوان در زمره قدیمیترین مفاهیمی دانست که در فلسفه سیاسی راجع به آن بحثهایی گسترده صورت گرفتهاست، واژهای که در طول تاریخ از آن تعاریف متنوعی ارائه
... شده و در گذر زمان دچار تحولات معنایی زیادی گشتهاست. اما آنچه در این میان هرگز تغییر نکرده خواست انسانها برای دسترسی به عدالت و جامعهای عادلانه است. خواستی که امروزه و در جوامعی چندفرهنگی اهمیتی دوچندان یافتهاست. برقراری عدالت در جوامعی که اعضای آن از حیث دین، مذهب، فرهنگ، قومیت و از همه مهمتر از نظر ارزشها و شیوه تفکر با یک دیگر متفاوتاند، بسیار دشوارتر از جوامعی است که نسبتاً منسجم و یکپارچهاند. از این رو پژوهش حاضر کوشیدهاست با شناخت ویژگیهای خاص جوامع چندفرهنگی و انتظارات و خواستهای اقلیتها در این جوامع، دو نظریه مهم راولز و مک اینتایر پیرامون عدالت را از حیث پاسخگویی به این انتظارات و توان حل بحرانهای موجود در جوامع چندفرهنگی مورد ارزیابی و مقایسه قرار دهد و به پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا دو نظریه عدالت مذکور میتوانند راهکاری برای برونرفت از مشکلات جوامع چندفرهنگی ارائه دهند؟ و در صورت ارائه راهکار، کدام یک از دو نظریه عدالت پیش گفته دارای وجوه کارآمدتری جهت اجرا در جوامع چندفرهنگی هستند؟براساس یافتههای تحقیق نظریه راولز و مک اینتایر هردو تا حد زیادی میتوانند به بحرانی که خود در جامعهشان شناسایی کردهاند، پاسخ داده و راه حلهایی را برای آن ارائه دهند. اما علیرغم نکات مثبت موجود در این نظریهها هردو آنها دارای نقاط ضعفی هستند که از میزان کارآمدی آنها در جوامع چندفرهنگی میکاهد. براین اساس، اغلب مشکلاتی که نظریه عدالت راولز با آن روبهرو است به عدم کارآمدی این نظریه در جوامع گوناگون به خصوص جوامع غیرلیبرال مربوط میشود، حال آنکه مشکل عمده نظریه مکاینتایر به انتزاعی بودن آن و در نتیجه دشواری اجرا برمیگردد. نکته مشترکی هم که میان این دو نظریه وجود دارد، تأکید آنها بر لزوم وجود فضایی کثرتگرایانه و به دور از تحمیل عقاید و سرکوب در سطح جامعه و جماعتهای مختلف است. پژوهش پیش رو از ترکیب دو روش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق بهره بردهاست.
بیشتر