فرهنگ دینی از فطرت انسانی برخاسته و بر بنیان «عقیده» به اصول و ارزش های وحیانی استوار می شود. هسته اصلی و عنصر کانونی در نظام اعتقادی دین، عقیده توحیدی یعنی «خ
... خدامحوری» می باشد. بر اساس همین مرکزیت اعتقادی است که منطق دین شکل گرفته، نهادها و سرمایه های اجتماعی در راستای شکوفاسازی فطرت و ساحت معنوی انسان و جامعه انسانی سازمان می یابد. اما فرهنگ قبیله، بر بنیان «خودمداری» و «خون گرایی» استوار است. منیت در متن این تفکر قرار داشته و همه چیز با معیار «من» سنجیده می شود. «من» در این منطق همان من طبیعی و جسمانی است. انعکاس منیت در عینیت اجتماعی، ساحت های گوناگون جامعه را با محوریت خون و نسب سامان دهی می نماید. در نوشتار حاضر سعی شده است تا چگونگی تعامل فرهنگ قبیله ای با فرهنگ اعتقادی دین در عصر بعثت نشان داده شود.
بیشتر