مطابق آموزه «وحدت وجودِ» ابنعربی، درعالم شری نیست و همه چیز زیباست؛ زیرا هستیتجلیِ زیبایِ مطلق (حق تعالی) است. ابنعربی آفرینش را مطابق حدیث «عشق» توصیف کرده
... که در این وصف، خداوندِ عاشق با تجلیاتِ ذاتی و اسمائی، خویشتن را به ظهور میرساند. اعیان ثابته (صور معقولات کلیه) علت صدور کثراتاند، مطابق این دیدگاه همه چیز زیباست و خلق در عین وحدت با حق قرار دارد و حق عین خلق است و جدای از خویشتن نیست تا متصف به شرور شود. ملاصدرا در مسأله شر تا حد زیادی متأثر از آرا و عقاید عرفانی ابنعربی است، اما در صدد ارائه فلسفی مکتب محییالدین میباشد. وی مانند ابنعربی به عدمی بودن شرور تأکید داشته و تنها وجود را خیر تلقی میکند و حق تعالی را خیرمحض. پس هر دو حکیم شر را عدمی معرفی کردهاند. امر عدمی دیگر به جاعل یا خالق نیاز ندارد ازین رو؛ شبه «ثنویت» رد میشود. ملاصدرا نظام هستی را بهترین نظام و «احسن» دانسته و با دو رویکرد «پسینی» و «پیشینی» به اثبات آن نائل میآید. ابنعربی نیز بر احسن بودن عالم معتقد است اما دلیل عقلی ارائه نداده؛ زیرا اهل عرفان اولاً: مقام عقل را در برابر کشف و شهود ناچیز میدانند، در ثانی: قاعده علیت و اصل تشکیک وجود را قبول ندارند و از بحث «تجلی» و «ظهور» به جای «علت» و «معلول» بهره میگیرند. از نظر ایشان محال است کسی عارف باشد و به احسن بودن نظام هستی اعتقاد نداشته باشد؛ چون عالم تجلی حق تعالی است و حق تعالی در غایت حسن و جمال است. ابنعربی و ملاصدرا علم و معرفت به خویشتن را اساس «خداشناسی» معرفی کردهاند و در مقابل جهل را زشت-ترین شرور، و دوزخ را به دوری از ذات خدایی خویش معنا کردهاند که درک این دوری و اسارت سبب عذاب میشود. هر دو متفکر شرور را نسبی، عدمی، بالعرض و لازم? عالم ماده و طبیعت دانستهاند و صدرا این شرور قلیل را، در مقابل خیرات کثیر،ناچیز و قابل اغماض معرفی میکند.
بیشتر