جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
تامس کوهن
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
تعداد رکورد ها : 6
عنوان :
اسلامی سازی علم؛ بررسی و تحلیل دیدگاه های ضیاء الدین سردار
نویسنده:
حمیدرضا آیت اللهی، قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سکولاریسم
,
قرآن
,
علوم اسلامی (سایر)
,
اجماع
کلیدواژههای فرعی :
تامس کوهن ,
تکنولوژی ,
10. شریعت/ Šarīʿa ,
پاکستان ,
اسلامی سازی علم ,
زیست شناسی ,
مدرنیته (تجدد) ,
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته) ,
شرق شناسی ,
تاریخ ,
معرفت(ادراک جزئی) ,
چکیده :
ایده اسلامی سازی علم از مسایل مهم معرفتی کشورهای اسلامی است که ضیاءالدین سردار پاکستانی، در این زمینه به ارایه دیدگاه های جدیدی اقدام کرده است. در نظریه او نقد سکولاریسم و شرق شناسی غربیان جایگاه محوری دارد. او تعریفی از علم ارایه می دهد که آن را در یک سنت فرهنگی قرار داده و رجوع به سنت و قرآن و بازتعریف واژگان اساسی اندیشه اسلامی، چون توحید، را در دستور کار دارد و بر بازگشت به دیدگاه های متفکران بزرگ اسلامی، بویژه معرفت شناسی غزالی و جامعه شناسی تاریخی ابن خلدون تأکید خاصی دارد و دچار برخی اشکالات نیز است. او درعین حال نگرش واقع گرایانه به دست آوردهای عظیم غرب را برای بازسازی علم اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیر می داند؛ یعنی مسلمانان با استفاده از ابزار های کنونی علم مدرن در چهارچوب جهان بینی اسلامی و نگرش عمل گرایانه، می توانند فرایند اسلامی سازی علم را به سرانجام برسانند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
چالش های جامعه شناختی فراروی معرفت علمی و راه حل های ارایه شده
نویسنده:
ابراهیم اخلاصی,ابوالقاسم فاتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تامس کوهن
,
فلسفه علم
,
معرفت شناسی (مسائل جدید کلامی)
,
فلسفه علم
,
اثباتگرایی (مکتب فلسفی)
,
معرفتشناسی (اپیستمولوژی)
,
جامعهشناسی علم
چکیده :
مقاله حاضر ضمن تبیین مبانی معرفت شناختی «دانش تجربی»، به بررسی چالش های معرفتی پیش روی «فلسفه پوزیتیویستی علم» پرداخته است. استقبال چشمگیر از نظریه تامس کوهن در زمینه «پارادایم های علمی» و به دنبال آن، پذیرش تاثیر عوامل اجتماعی در محتوا و جهت گیری معرفت علمی از سوی جامعه شناسان معرفتی، چالش های مذکور را ذیل عناوین جدیدی مانند مطالعات فرهنگی، اجتماعی و فمینیستی علم برجسته کرده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که نسل جدید فیلسوفان علم می کوشند با ارایه الگوهای متقاطع از ابعاد اجتماعی معرفت علمی، فلسفه معاصر علم را به گونه ای ارتقا بخشند که علاوه بر توجه به تاثیرات اجتماعی فناوری، که مورد تایید جامعه شناسان علم است، تدابیر نظری لازم را در جمع بین اعتبار معرفتی گزاره های علمی و ملاحظه زمینه های سیاسی، اخلاقی و فرهنگی آن فراهم سازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تأثیر دوگانهانگاری مقام گردآوری و مقام داوری در مطالعهی دینی
نویسنده:
احمد عبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
دانشگاه شیراز,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
دوگانه انگاری در دین پژوهی
,
معرفت شناسی (مسائل جدید کلامی)
کلیدواژههای فرعی :
زمینه مندی معرفت ,
مقام گردآوری ,
مقام داوری ,
روش شناسی مطالعه دینی ,
تسری تنوع در مقام گردآوری به مقام داوری ,
رشد علم در تاریخ ,
سلب پویایی و بالندگی از علم ,
دانش دینی ,
عینیت معرفتی علوم تجربی ,
الگوی پژوهشی دینامیکی ,
فلاسفه علم ,
کشف مساله ,
معرفت دینی ,
عینیت معرفتی دانش ,
علم شناسی کانتی - پوپری ,
تامس کوهن ,
پست مدرنیسم ,
شکار مساله ,
صید فرضیه ,
درک شریعت ,
درک طبیعت ,
الگوی پژوهشی مکانیکی ,
کثرت گرایی معرفتی ,
تعامل پویا در پژوهش ,
علم شناسی ارسطویی دکارتی ,
واقعگرایی (رئالیسم) ,
نسبیگرایی معرفتی ,
شاپا (issn):
2251-6123
چکیده :
تمایز مقام گردآوری و مقام داوری تدبیری است که از سوی برخی از فیلسوفان علم برای گریز از نسبیتگرایی ناشی از زمینهمندی معرفت اخذ شده است. مقام گردآوری جایگاه کشف مسائل و فهم فرضیهها و مقام داوری جایگاه سنجش فرضیههاست. برخی از دینپژوهان معاصر تحت تأثیر آرای فیلسوفان علم، این تمایز را در فرآیند تشکیل دانش دینی اخذ نموده اند؛ بدین صورت که معرفت دینی نیز همانند دانشهای تجربی از دو مقام برخوردار است: مقام گردآوری و مقام داوری. اخذ تمایز مقام گردآوری و مقام داوری در مطالعات دینی در خور نقد و تأمل است. اشکالات این دیدگاه عبارتاند از: تسری تنوع در مقام گردآوری به مقام داوری؛ عدم هماهنگی این تمایز با جریان رشد علم در طول تاریخ؛ سلب پویایی و بالندگی از علم؛ زمینه مندی و نسبیتگرایی معرفتی دانش دینی در هر دو مقام؛ برخورداری مطالعه ی دینی از الگویی دینامیکی، نه مکانیکی.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 33 تا 50
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نقد دیدگاه هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح علم هنجاری و انقلابهای علمی : سال 5، شماره 3 : حکمت اسراء
نویسنده:
حمیدرضا سعادت نیاکی، محمدتقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تامس کوهن
,
فلسفه علم
,
فلسفه هایدگر
,
علم هنجاری
,
هایدگر
,
علم مدرن
,
هوبرت دریفوس
,
ایده انقلاب علمی
,
درباره هایدگر
کلیدواژههای فرعی :
علوم طبیعی ,
تعریف علم ,
کوژیتو ,
علم مکانیک ,
فیزیک کوانتوم ,
علم نجوم ,
پارادایم علمی ,
فلسفه طبیعی ,
انقلاب های علمی ,
ریاضی ,
مته متیکال ,
تاریخ متافیزیک ,
غفلت از هستی ,
علم ریاضی ,
علم طبیعی ,
ماهیت علم ,
علم فلک ,
جرمانی بودن ماده ,
پارادایم ,
هیئت بطلمیوسی ,
هستی و زمان (کتاب) ,
فیزیک مدرن ,
تغییر انقلابی ,
تغییر انباشتی ,
بحران علوم ,
بحران فلسفه ,
تا مته متا ,
تاریخ فراموشی هستی ,
شاپا (issn):
2383-2916
چکیده :
این مقاله در صدد اثبات این مطلب است که بر خلاف ادعای هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایده علم هنجاری و انقلابهای علمی، هیچ رابطهای میان دیدگاه فلسفی هایدگر در باب علم مدرن و فلسفه علم کوهن وجود ندارد و بنابراین، نوبت به سخن گفتن از تقدم هایدگر بر کوهن در مباحثی که مطرح شد نمیرسد. برای نیل به این مقصود، ابتدا دیدگاه هایدگر درباره ماهیت علم مدرن را مطرح میکنیم. سپس به تبیین و نقد دیدگاه دریفوس درباره تقدم هایدگر بر کوهن در بحث از علم هنجاری میپردازیم. بعد از آن، نظر دریفوس در باب تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایدهی انقلاب علمی را نقد و بررسی میکنیم و در پایان نتیجهگیری حاصل از مطالب مطروحه را بیان مینماییم.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی شواهد تاریخی و فلسفی حاکی از تأثیر مایکل پولانی بر تامس کوهن
نویسنده:
مرتضی صداقت آهنگری حسین زاده,مریم سادات جوادیون اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
کلیدواژههای اصلی :
تامس کوهن
,
مایکل پولانی
,
معرفت شخصی
,
ساختار انقلاب های علمی
چکیده :
کتاب ساختار انقلاب های علمی کوهن را معمولاً نقطة عطفی در فلسفة علم به شمار می آورند. با این حال، به جز کوهن، فلاسفة دیگری نیز در روشن تر شدن نقاط ضعف فلسفه های تجربه گرایانه مؤثر بوده اند و درصدد ارائة راهکارهایی بدیل نیز برآمده اند. مایکل پولانی از همین فلاسفه ای است که اندکی پیش از انتشار کتاب ساختار در مکتوبات فلسفی اش، به ویژه در کتاب معرفت شخصی، ایده هایی بسیار شبیه به ایده های کوهن در ساختار را مطرح کرد. این شباهت چنان زیاد است که بعضی کوهن را متهم به سرقت از آرای پولانی کرده اند. بنابراین می توان، با بررسی شواهد تاریخی حاکی از این تأثیر، بررسی متن اصلی کتاب های آن دو، و نیز توصیفاتی که دیگران دربارة نسبت بین آن ها بیان کرده اند، به روشن ترشدن این موضوع کمک فراوانی کرد. افزون بر این، می توان با بعضی از اندیشه های پولانی که جهان بینی بسیار متفاوتی با کوهن دارد نیز آشنا شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی انتقادی مبانی فلسفی مفهوم علم در اندیشه کوهن از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
سیدهادی ساجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
ملاصدرا
,
تامس کوهن
,
علوم انسانی
,
حکمت متعالیه
,
مبانی فلسفی علم
,
مبانی فلسفی علم
,
مبانی فلسفی علم
چکیده :
تامس کوهن فیزیکدانی است که رفته رفته به تاریخ علم علاقهمند شده و به مطالعه در آن حوزه پرداخته است. وی پس از سالها فعالیت در تاریخ و فلسفه علم، و با تکیه بر مطالعات تاریخی- جامعهشناختی دیدگاهی را به جامعه علمی عرضه کرد که با عنوان انقلابهای علمی و یا پارادایمهای علمی شناخته میشود. وی در این دیدگاه به این نتیجه رسید که آنچه علم را به عنوان رشتههای علمی هدایت میکند پارادایم است. پارادایم در معنای عام خود تمام آن مجموعه از باورها، ارزشها، فنون و غیره میباشند که اعضای یک جامعه خاص در آن شریک هستند. با این بیان، تا قبل از شکلگیری پارادایم دوران پیش علم است که به تعداد دانشمندان در یک رشته علمی، نظریه وجود دارد. اما با غالب شدن یک نظام بالادستی همه فعالیتهای علمی در قالب آن پیش میرود که آن را اصطلاحاً پارادایم میخوانیم. پارادایم غالب سعی دارد طبیعت را در قالب مفاهیم و گزارههایی قالب بندی کند. البته هیچ پارادایمی نمیتواند به طور کامل به این تطابق دست یابد و همیشه نقاطی مبهم و غیر قابل حل باقی خواهند ماند. مسائلی که پارادایم توان حل آنها را ندارد اعوجاج خوانده میشود و اگر اعوجاجات یک پارادایم استمرار یابد به بحران تبدیل میشود. شکلگیری بحران، پارادایم را در معرض سقوط قرار داده و جامعه علمی با ظهور یک پارادایم جدید که توان حل آن بحرانها را دارد، عملاً پارادایم جدید را بر پارادایم سابق ترجیح میدهد.این نظریه فارغ از انتقاداتی که به آن وارد است، بر مجموعهای از اصول فلسفی استوار است که از منظر فلسفی اسلامی و البته با خوانش حکمت متعالیه در تعارض است. اولین اصل فلسفی و یا به عبارت دیگر معرفتشناسانهی نظریه انقلابهای علمی، انکار رویارویی با واقعیت عریان است. از جمله دلیلهای کوهن برای انکار امکان دستیابی به واقعیت خالص، یکی آموزش است و دیگری تاثیر تجارب پیشین در فهم کنونی دانشمند. بخش عمدهای از کتاب ساختار انقلابهای علمی مربوط به مثالهای واقعی و تاریخی است که کوهن در تلاش از از لابلای آنها نشان دهد که چگونه به لحاظ تاریخی این امور در فهم دانشمندان تاثیر گذاردهاند. در اینجا نیز باید گفت که نمیتوان منکر تاثیرگذاری آموزش یا تجارب پیشین بر فهم دانشمند شد، اما نمی توان از این مثالها چنین نتیجه گرفت که همه علوم گرفتار در چنگال آموزش و تجارب پیشینی هستند و هیچ راه فراری از آنها وجود ندارد. بنابر آنچه از صدرا نقل کردیم ممکن است عقل تحت تاثیر این امور به استنتاجات غلطی دست یابد، اما همان عقل به کمک معیارها و ابزارهایی که در اختیار دارد میتواند خود را از تاثیرپذیری این امور نجات داده و یا حداقل در آنها تجدید نظر کند.دلیل دیگر کوهن عدم انطباق تامّ نظریه با واقعیت تجربی است. با توجه به اینکه کوهن علم را به عنوان یک مجموعه و نه تک گزاره لحاظ می کند، باید سخن او را پذیرفت.ملاصدرا به این حقیقت اشاره کرده و میگوید: «بخشی از علم مطابق با واقع است و بخشی غیر مطابق با واقع که جهل نامیده میشود». بنابراین هیچ دانشمندی نمیتواند ادعا کند همه دانستههایش مطابق واقع است و خطا در آنها راهی ندارد، لکن باید توجه داشت که این مساله به هیچ وجه به معنای عدم امکان درک واقع نیست. همان دانشمند میتواند بار دیگر بر اساس موازین و معیارهای معتبر به سراغ دانستههایش رفته و آنها را محک بزند.محدودیت زبان نیز کار را برای فهم واقع دشوار میکند، اما ناممکن نمیکند. دانشجوی زبانی که تنها هزار واژه از زبان جدید را آموخته است در برقراری ارتباط با صاحبان آن زبان ناتوان نیست بلکه دچار سختی می شود. او اگر واژه مورد نظرش برای انتقال یک مفهوم را نداند، ناچار است با سختی زیاد و با استفاده از واژگان دیگر آن مفهوم را به مخاطب خود منتقل کند، این به معنای امتناع برقراری ارتباط نیست، بلکه این محدودیت زبان تنها کار را سخت میکند.دومین اصل فلسفی نظریه انقلابهای علمی این است که با تغییر نظام اندیشهای محقق و یا به عبارت دیگر با تغییر پارادایم حاکم، جهان پیرامونی محقق نیز تغییر خواهد کرد. موضع صدرالمتالهین نسبت به این مبنا منفی است. وقتی کوهن پارادایم را همچون تار عنکبوتی میداند که دانشمند در آن گرفتار است و هیچ راه برونرفتی از آن ندارد، جهان دانشمند را نیز همین تار عنکبوت میداند. دانشمند هیچ راه ارتباطی به خارج ندارد و عالم خارج برای او همان پارادایمی است که در آن میاندیشد. بنابراین بسیار منطقی به نظر می رسد که با تغییر یک پارادایم با این تلقی، جهان پیرامونی دانشمند نیز تغییر کند؛ چرا که جهان پیرامون او چیزی جز همان پارادایم نیست.در مقابل، وقتی بطلان آن مبنای غلط را روشن کردیم، به تبع نتیجه مترتب بر آن نیز باطل میشود. این گونه نیست که پارادایم همه هستی دانشمند باشد و او راهی به عالم خارج نداشته باشد، بلکه دانشمند با رعایت اصول جهان خارج را درک میکند، گر چه گاهی در این ادراک دچار خطا میشود. وقتی دانشمندی به خطاهای خود پی میبرد، جهان پیرامونش تغییری نمیکند. در این حالت تنها تلقی او نسبت به برخی از واقعیت اصلاح میشود.سومین مبنای فلسفی-معرفتشناختی نظریه تامس کوهن عدم پذیرش معیاری برای قضاوت بین پارادایمهاست. به تعبیر وی، پارادایمها قیاسناپذیرند. کوهن به سه دلیل اعتبار معیار صدق را نمیپذیرد و عملاً به سوی نظریه «توقف» گرایش پیدا میکند. در مقابلملاصدرا به پیروی از حکمای اسلامی هر سه دلیل کوهن را به نقد میکشد. بدیهیات اولیه به عنوان مواد شکل دهنده معرفت و قوانین علم منطق به عنوان صورت تالیف و ساماندهی معرفت متعلق به هیچ پارادایم خاصی نیست. این حقایق فراپارادایمی هستند و صحت نتیجهاش مشروط به موافقت دانشمندان بزرگ یا اعتراف جمهور نیست، بلکه به عین حقیقت و متن واقع و امور خارجی صرف ناظر است. با این بیان مشکل دور مورد تصور کوهن نیز حل میشود. اکنون با وجود این معیارها جایی برای انکار اعتبار صدق نیست.نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، نحوه دستیابی کوهن به این نظریه میباشد. ویژگی عمده کتاب ساختار انقلابهای علمی بیان مثالها و شواهد عینی و تاریخی است. کوهن با توجه به تخصصش در فیزیک و در پی آن علوم تجربی مرتبط مانند شیمی، نجوم و غیر اینها، وقتی بسیار زیادی صرف یافتن شواهد تاریخی کرده است. وی در این کتاب با مهارت بسیار فوقالعادهای شواهد تاریخی را به گونهای کنار هم میچیند که نتیجهای جز آنچه او بدان رسیده، نمی توان به دست آورد. این شواهد تاثیر روانی بسیار زیادی بر مخاطب در پذیرش ادّعای وی دارد. مخاطب با مطالعه این کتاب احساس میکند، حقیقت علم را با چشمانش در تاریخ میبیند و با گوشهایش صدای خرد شدن یک پارادایم و جانشینی پارادایم دیگر را میشنود، از این رو هیچ جایی برای شک وجود نخواهد داشت. اما حقیقت این است که بر اساس مبناگرایی اسلامی، نمیتوان چندان به این شواهد دلخوش کرد. عمده نتایج حاصل از جمعآوری این مثالها، برگرفته از حدس و استقراء ناقص میباشد که از لحاظ علمی جز گمان نتیجهای ندارد؛ چرا که از لحاظ علمی نمیتوان با دیدن چند مثال حکمی کلی برای همه تاریخ بشر صادر کرد.ممکن است چنین پرسیده شود که بالاخره در علوم تجربی چه باید کرد؟ آن بدیهیات اولیه آن قدر کلی و انتزاعی هستند که به کار علوم تجربی نمیآیند، آیا باید باب علوم تجربی را بست؟ پاسخ این است که بسیاری از آن بدیهیات به طور مستقیم مورد کاربرد علوم تجربی است. از آن جمله میتوان به اصل امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، عدم امکان جمع بین ضدین، مساوی بودن دو شیء مساوی با یک شیء مشترک و امثال این موارد نام برد. آنچه مورد تاکید است، حضور عقل در تمام این مراتب میباشد. با گذر زمان و ساخت ابزارهای دقیقتری برای ادراکات حسّی، و ارائه دریافتهای جدید حسّی عقل در استدلالهای گذشته خود بازنگری کرده و ممکن است قاعدهای را که مطلق میپنداشته، تخصیص بزند یا به درک جدیدی از آن برسد، اما این تلاش و درگیری دائمی علمی که تحت اشراف عقل رخ میدهد و در پی آن نتایج نون به نو حاصل میشود، به هیچ وجه دلیلی بر نسبیگرایی و یا نفی معیارهای صدق نمیباشد. مهم آن است که ابزارها و معیارهای لازم در اختیار بشر قرار دارد، این دانشمندان هستند که باید با به کارگیری توانایی خود طبیعت و نظام آفرینش را بهتر و کاملتر درک کنند و البته در این مسیر از ادعاهایی بیش از آنچه دلیل به اثبات میرساند پرهیز کنند.چهارمین مبنای کوهن انکار هدفمند بودن طبیعت است. و البته سخن کوهن راجع به انکار طبیعت هدفمند نیز بدون شک مورد اعتراض ملاصدراست. در واقع وقتی انسان قدمی خطا در راهی گذاشت، هر چه جلوتر میرود به خطاهای خود میافزاید. کوهن در زمانی زندگی میکند که اندیشه تطور انواع داروین به عنوان یک اصل قطعی و یقینی قلمداد میشود، او نیز تحت تاثیر همین اندیشه حرکت به سوی هدفی مشخص را انکار میکند. اینجا نیز همان خطای مورد ارتکاب در مورد هیئت بطلیموس تکرار شده است. اصلی که تنها یک حدس برگرفته از شواهدی تجربی است و از قطعیت و استحکام لازوال برخوردار نیست به عنوان اصلی حتمی و غیرقابل خدشه تلقی شده و تلاش میگردد در همه حوزههای معرفتی تطبیق داده شود. همه الهیون و از جمله ملا صدرا به هدفمند بودن طبیعت و نظام آفرینش اعتقاد دارند. این جهانی است که خداوند متعال خلق کرده و هزاران اسرار نهفته در آن قرار داده است. انسان به قدر طاقت بشری خود میتواند تنها از گوشهای از این اسرار و حقایق پردهبرداری کند.پنجمین و آخرین مبنای نظریه انقلابهای علمی این است که هستی علم را تنها در یک پدیده اجتماعی- روانشناختی خلاصه کرده و واقعیتی فراتر از آن برای رشتههای علمی قائل نیست. ملاصدرا چنین هستی محدودی را برای علم نمیپذیرد و البته قبل از بررسی موضوع باید به تمایز اساسی بین مفهوم علم در نظر کوهن با مفهوم علم و معرفت در نظر صدرا توجه کرد. منظور کوهن از علم، دیسیپلینیا رشته علمی همانند فیزیک، شیمی و غیره است. در مقابل، مراد صدرا از علم، مفهوم عام آن یعنی معرفتهای کسب شده توسط انسان است. بنابراین باید به گونهای بحث را پیش ببریم که این دو معنا با هم پیوند خورده و در نقاط مشترک مورد مقایسه قرار گیرند.تامس کوهن به جنبههای جدیدی از دنیای علم توجه نموده و تلاش کرد نشان دهد که برخلاف تصوّر اثباتگرایان، تحصیل علم و نظریات علمی یک مسیر خودکار و عاری از القائات انسانی ندارد. وی با برشمردن مثالهای تاریخی فراوان، تاثیرگذاری عوامل فردی، اجتماعی و معرفتی در تولید علم را به خوبی نشان داد. او در ادامه و بر اساس این تاثیرگذاریها، علم را پدیدهای صرفاً اجتماعی لحاظ کرد و از این بعد به بررسی آن پرداخت. بنابراین ماهیت علم در نگاه او امری اجتماعی- تاریخی است که در بستر زمان شکل میگیرد و مسیر خود را بدون آنکه هدفی از پیش تعیین شده داشته باشد، ادامه میدهد. وقتی علم به عنوان نهادی اجتماعی تلقی میشود، به طور قهری نحوه مطالعه آن نیز به شکل خاصی رقم میخورد. در این نوع مطالعات باید به زمینههای پیدایش، جامعه متخصصان آن علم، محیطهای علمی قبل از آن، نیازها و پرسشهای جامعه از آن علم و اموری از این دست پرداخت. در مقابل، ملاصدرا اصل دانشهای بشری را از سنخ وجود میداند، بنابراین معرفت امری اعتباری و قرادادی نیست. علم حقیقتی ناب و مجرد است که انسان میتواند با طی مسیر مشخص شده و با اجتناب از راهزنان طریق به آن گوهر نورانی دست پیدا کند. چنانچه وحی رابطهای است قدسی و الهی است، اما وقتی به جامعه انسانی وارد می شود، رنگی اجتماعی به خود میگیرد. علم نیز در همان معنای عام خود یعنی معرفتهای انسانی اندک اندک در ذهن دانشمندان شکل گرفته و به صورت مدوّن و منظم به دیگران ارائه میگردد. بنابراین رشتههای علمی همان معرفت انسانی است که در قالبهای مرسوم اجتماعی عرضه میگردد.ملاصدرا همچون حکیمان مسلمان برای این رشتههای علمی واقعی برتر قائل میباشد. اینجاست که تفاوت اساسی ماهیت علم در نظر کوهن و صدرا روشن میگردد. صدرا رشتههای علمی را مرتبهای نازله از حقیقتی برتر میداند که البته ممکن است خطاها و غرضورزیهایی در آن رخ داده باشد، در مقابل کوهن برای تنها همین رشتهها را دیده و چیزی بیش از واقعیتی اجتماعی برای آنها را نمیپذیرد.تبیینهایی که کوهن از عوامل موثر در نظر دانشمندان ارائه میدهد، برای ملاصدرا امری تازه نیست. قرآن کریم و سنت اسلامی مملو است از عواملی که درک صحیح بشری را دچار خدشه میکنند. آنچه متفاوت است، چگونگی تفسیر این عوامل میباشد. از نظر صدرا، این عوامل فردی، اجتماعی و معرفتی قاطعان طریقی هستند که میتوانند راه رسیدن به حقیقت را سد کنند. این دوگانگی در تفسیر نتیجهای منطقی از سخن قبل است. وقتی کوهن هیچ پشتپردهای برای علم قائل نیست، طبیعتاً به آنچه تحقق مییابد اصالت داده و همان را علم میداند، اما اگر رشتههای علمی را تنها تجلی و ظهوریافته حقیقتی دیگر دانستیم، تفسیر ما از این عوامل متفاوت خواهد بود. اینها عواملی هستند که مانع تجلی و ظهور صحیح و کامل حقیقت میشوند.کوهن در سخنان خود چنین میگوید: «پارادایم جدید یا سرنخی کافی برای بسط و تفصیل آتی یک پارادایم، دفعتاً و بعضاً در نیمه دل شب، در ذهن دانشمندی که عمیقاً غرق در بحران استظهور میکند». این کلام به وجهی ماورایی از علم اشاره دارد که گویا نظریههای جدید علمی همچون وحی از عالم بالا به ذهن دانشمند القا میشود. شهید مطهری این توان بشر را «حسّ الهامگیری» مینامد. اودر ادامه میگوید: «چیزى که این حس را رشد مىدهد تقوا و طهارت و مجاهدت اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى است. از نظر منطق دین، این خود امرى است غیرقابل انکار». این بیان که خود کوهن نیز بدان معترف است، بیان کننده همان حقیقت والای علم است که البته با غفلت از آن، علم تنها ماهیتی اجتماعی پیدا خواهد کرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
تعداد رکورد ها : 6
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید