جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
رابطه انسان و خداوند از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی
نویسنده:
الهام‌السادات صالح
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند و انسان از منظر مولوی در مثنوی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان از آغاز آفرینش و ورود به عالم هستی در ارتباط با خدا بوده و به صورت آگاهانه و یا غیر آگاهانه از این ارتباط سود ‌برده است. در جای جای مثنوی‌ اشعاری وجود دارد که می‌توان با بررسی آن‌ها، نظر و دیدگاه مولوی در مورد ارتباط خداوند با انسان را دریافت. البته بیان این نکته لازم است که در برخی موارد اشعاری که مستقیاً بیان‌گر ارتباط خداوند با انسان باشد وجود ندارد و لازم است با نگاهی تیزبینانه به دنبال یافتن این قبیل ارتباطها در اشعار مثنوی بود.در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند با انسان به چهار زیر شاخه شامل سنخیت خداوند و انسان در اصل وجود، ارتباط خداوند با انسان، ارتباط انسان با خداوند و عشق به عنوان ارتباطی دو سویه بین خداوند و انسان تقسیم شده است. نخستین مطلبی که به آن پرداخته شده، سنخیت خداوند با انسان است. این بخش به بررسی مسئله وحدت وجود و دیدگاه مولوی در باب وحدت پرداخته است. گروهی با توجه به آثار مولوی بر این اعتقادند که وی قائل به وحدت وجود بوده و گروهی معتقدند او به وحدت شهودی قائل شده است. با توجه به این مطلب می‌توان گفت که بین وجود خداوند به عنوان اتمّ موجودات و وجود انسان به عنوان موجودی ممکن الوجود، سنخیتی وجود دارد که ارتباط خدا با انسان را امکان‌پذیر می‌کند.در بحث مربوط به ارتباط خداوند با انسان به بررسی: 1- ارتباط پیامی خدا با انسان به صورت مستقیم (وحی) و غیر مستقیم (آیات آفاقی و انفسی)، 2- ارتباط از طریق خلقت و هدایت و 3- ارتباط کرداری از طریق آزمایش و امتحان پرداخته شده است. آن‌چه از اشعار مولوی در این زمینه بر می‌آید این است که انواع ارتباط‌های خداوند با انسان اشراف داشته و در کنار استناد به آیات قرآن کریم، از آن‌ها در اشعارش استفاده نموده است. در این پژوهش ارتباط انسان با خداوند از سه جهت: 1- ارتباط انسان با خدا به نحو قرب و بعد، به صورت تقرب، وصال و فنا، 2- ارتباط انسان با خداوند از طریق دعا و مناجات و 3- ارتباط آدمیان با یکدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد. آثار و نشانه‌های موجود در مثنوی نشان از آن دارد که مولوی با همه اقسام روش‌های ارتباطی انسان با خداوند آشنایی داشته و در اشعار خود به صورت آشکار و نهان از آن‌ها یاد نموده است. در بخش پایانی به بررسی نظر مولوی در مورد بالاترین مرتبه ارتباط میان خداوند با انسان یعنی عشق و چگونگی تاثیر آن در روح و روان آدمی پرداخته شده است. اشعار مولوی در این بخش نشان می‌دهد که او به عشق به عنوان رابطه دو سویه خدا و انسان وقوف تام داشته و چنان بر تاثیرات آن بر انسان اشراف دارد که گویی رابطه عاشقانه با خدا را با تمام وجود خود احساس کرده است.
بررسی نفس در مرصادالعباد و مثنوی معنوی
نویسنده:
حسین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فیلسوفان مسلمان همچون ابن سینا، فارابی، غزالی و دیگران با عنایت به آشنایی با مفهوم نفس در یونان باستان در مورد مفهوم نفس در قرآن کریم سخن گفته و در باب قدم یا حدوث، جسمانی یا روحانی بودن و دیگر صفات آن بحث کرده اند. این موضوع موجب بروز اختلاف در مصداق نفس در متون ادب پارسی شده است تا جایی که علاوه بر این که اکنونبرای واژه ی نفس بیش از بیست معنی ذکرمی­شود در یک متن واحد هم نفس مصداق های متعدد و گاه متضاد دارد. صاحبان مرصادالعباد و مثنوی معنوی بیشتر متأثر از باورهای قرآنی هستند از این رو نفس در آثار آنان معادل با مفهوم نفسدر قرآن کریم و بیشتر به مفهوم روح و نفس امّاره است. اما از آن جا که این دو از باورهای روزگار خویش و مهم تر از همه فلسفه نو افلاطونی هم متأثرند در مثنوی و مرصادالعباد مصداق های دیگری هم برای نفس هم پدیدار است. مولوی علاوه بر این که از نفس کلی سخن گفته، گاه نفس را برابر جان حیوانی دانسته است. با این همهبه دلیل گرایش بیشتر وی به عرفان عملی، نفس در مثنوی غالباً در معنای نفس امّاره که منشأ شهوات و صفات رذیله است به کار رفته و از سایر مراتب آن با الفاظی چون روح، جان و روان یاد شده است. نجم رازی نفس را دختری دانستهکه از ازدواج روح و قالب به وجود آمده است و به مادرش(قالب) شباهت دارد. اگر چه گاه نفس از نظر او معادل روح یا جان است، در مرصاد همنفس بیشترمنشأصفات مذموم یعنی همان نفس امّاره است.در این پایان نامه به سیر شکل گیری این مضامین و تفاوت های آن ها و تجلیشان در مثنوی و مرصادالعباد پرداخته شده است.
فرجام‌شناسی در مثنوی
نویسنده:
پریسا شاهرخی خانقاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فرجام شناسی (معاد ) از نظر اهمیت ، بعد از توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . زیرا در سایه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرینش تحقق می یابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پیدا می کند.‌مولوی در مثنوی با استناد به قران کریم و احادیث ، ابیات فراوانی رادرخصوص معاد ،رستاخیز وعالم بعد از مرگ سروده است . او به دونوع رستاخیز معتقد است . 1- طبیعی 2- ماوراء طبیعی . قیامت طبیعی همان روزی است که همه مردگان زنده می‌شوند و نشانه‌های قیامت آشکار می‌شود ولی قیامت ماوراطبیعی یا روحی و معنوی وقتی به وقوع می‌پیوندد که سالک کوه تعینات و خودبینی را به مدد همت الهی و عبادت و ریاضت از میان برمی‌دارد یعنی از خود فانی و در خدا باقی می‌شود و قیامتی در وجود او رخ می‌دهد. وی مرگ را به دو نوع تقسیم کرده است. الف- مرگ اختیاری ب- مرگ اجباری (اجل) مرگ اختیاری آن است که انسان با برنامه‌های الهی و عرفانی بر نفس خود چیره شود و درون و باطن خود را تهذیب نماید .مولوی مرگ اختیاری را عنایت خداوند می‌داند، که باعث هدایت و حیات می‌شود.
معاد گرایی در مثنوی معنوی
نویسنده:
زهرا قدیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمعاد یکی از اصول دین اسلام است که موضوعات و سوالاتپربحث وچالش‌برانگیزی را به خود اختصاص داده است. مولانا نیز از جمله شاعرانی است که با توجّه به اعتقادات دینی و مذهبی‌اش بیش از هر شاعر دیگری به معاد و موضوعات آن پرداخته و آن را ژرف‌اندیشانه و کنجکاوانه در مثنوی معنوی مطرح کرده و از دو دیدگاه مذهبی و عرفانی مورد بررسی قرار داده است: ۱) دیدگاه مذهبی که نزد مولانا رستاخیز اخروی یا همان قیامت کبراست که معاد روحانی توأم با جسمانی بوده و روز رسیدگی به اعمال انسان‌هاست. او در اثبات معاد اخروی به چرخه‌های پدیده‌های طبیعی، مانند، شب و روز، زمستان و بهار، خواب و بیداری و پاره‌ای از رخدادهای تاریخی و حوادث داستانی و... تمسک می‌جوید و با نقل داستان-های مختلف به‌ویژه داستان‌ها و اشارت‌های قرآنی می‌کوشد تا به شک‌ها و شبهات مطرح در باب معاد پاسخ دهد و معتقد است که ظهور و افول بسیاری از مظاهر طبیعی دالّ بر قدرت و مشیّت بالغه‌ی حضرت حقّ بر رستاخیز اخروی است؛ اما مولوی معتقد است که مطابق آموزه‌های دینی فلسفه و حکمت رستاخیز، حسابگری و رسیدگی به اعمال انسان‌ها و مشاهده‌ی پاداش اعمال و کیفر کردار است که لازمه‌ی کمال الهی است. جزا و کیفر اخروی از محدوده‌ی اعمال خارج نیست و ترازوی جزا، اعمال است و انسان‌ها بر اساس علم و عملی اکتسابی‌شان محاسبه می‌شوند و کسی از توشه‌ی دیگران سودی نخواهد برد ولذا، آخرت محلّ برداشت و درو کردن و دنیا مزرعه‌ی آخرت است. ۲) دیدگاه عرفانی که همان معاد معنوی و باطنی، موت اختیاری و ارادی یا مرگ پیش از مرگ است که سالک به توفیق مخالفت و پرهیز از خواهش-های نفسانی بدان دست یافته و با تقرّب به حضرت حق به مقام قرب و لقای حضرت دوست نایل می‌آید. باری، معاد از موضوعات کلیدی مثنوی، از اندیشه‌های زیرساختی مولوی و از مضامین اصلی بسیاری از حکایت‌ها و داستان‌هاست که بر آخرت‌اندیشی و عمل‌گرایی مولوی برای آراستگی به فضایل اخلاقی در دنیا و رستگاری در آخرت دلالت دارد.
انسان و سرنوشت در مثنوی مولانا
نویسنده:
تاج الدین حسام الدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشته‌ای که با عنوان « انسان و سرنوشت » در پیش روی شماست تحقیقی است در مورد مسئله سرونشت و قضا و قدر که در آن، دیدگاه‌های مولانا جلال الدین رومی(ره) در این زمینه به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ اسلامی و جهانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.مسئله انسان و سرنوشت که از اساسی ترین موضوعاتی است که ذهن بشررا از قدیم الایام به خود مشغول نموده، با نگاه خاصی مورد توجه مولانا، به عنوان اندیشمند متبحر در عرصه های مختلف قرآنی، روایی، فلسفی، کلامی و عرفانی، قرار گرفته است.او با دید عمیق برگرفته از آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) و بر پایه مبانی عقلی توانسته است به شیوه خاصی بحث قضا و قدررا به تصویر بکشد و جایگاه انسان و نقش قضا و قدر و اراده و اختیار اورا در زمان حیات دنیوی و تأثیر این عوامل را بر سرنوشت نهایی او به خوبی شرح دهد.بحث قضا و قدر و رابطه آن با جبر و اختیار، مسئله علیت و مسئله بداء از موضوعات مهمی است که رویکرد خاص مولانا، می تواند تصویر نوینی را از این مسائل برای اندیشمندان به ارمغان آورد.
خیر و شر از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی
نویسنده:
اصغر آقایی، عباس ایزدپناه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله شرور یکی از بارزترین موضوعاتی است که بسیاری از منکران خداوند آن را چالشی جدی در برابر خداباوران می دانند و مدعی هستند در برابر این پرسش که با وجود خدای مهربان و قادر مطلق، چرا چنین شروری وجود دارد یا باید داشته باشد؟ نمی توان پاسخ شایسته ای نهاد و این دلیل محکمی بر ضعف مدعای خداباوران مبنی بر رحمت و قدرت مطلق خدا می باشد و نتیجه آن نفی وجود خداوند است.این مقاله پس از اشاره ای کوتاه به پاسخهای داده شده به این مسئله، روشن می سازد در کنار عدمی انگاشتن شرور، عده ای با ذکر فوایدی چون تعالی بخشی روح انسان و پیشرفت جامعه بشری؛ سعی دارند تا نظریه مشهور پیرامون مسئله شرور یعنی نظریه نسبیت را روشنتر نمایند. مولوی با بیانهای مختلفی به اثبات نسبیت شرور پرداخته است و آن را لازمه حیات دنیوی بشر میداند. بدون شرور نه تنها بسیاری از امور در پرده ابهام باقی میماند، بلکه بسیاری از فضائل و هنرهای بشری نیز بروزی نمییافت. از سویی دیگر او معتقد است به هیچ عنوان نمیتوان شری مطلق در جهان یافت و معتقد است میان خود شرور نیز نسبیت برقرار است.
بررسی تطبیقی دیالکتیک ایمان و فهم در هرمنوتیک مولانا و آگوستین بر اساس آموزه «ایمان می آورم تا بفهمم»
نویسنده:
منوچهر اکبری، علی اکبر رضادوست
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
آدمی به‌عنوان موجودی فهیم، مدام با موضوع فهم سر و کار دارد و هر کُنش و واکنشش همراه با فهم است. این هماره­ گی و اهمیّتِ فهم، باعث شده که اندیشمندان، از دیر باز در پی شناختِ ساختار و راه ­های نیل به فهمِ درست باشند. آگوستین به ­عنوان یک قدّیسِ اثرگذار مسیحی در طلیعۀ قرون‌وسطی و مولانا به­ عنوان عارف و اندیشمندِ مسلمانِ اواخرِ این دوران، چنین­ اند. یکی از قواعدِ هرمنوتیکِ ایشان اعتقاد به تأثیرِ عواملِ وجودی در فهم است؛ این دو اندیشمندِ زمانۀ اتحادِ عاقل و معقول، ظروف مرتبطۀ حیطۀ فهم را جدای از حیطه­ های عاطفی و ارادی نمی­ دانند. پرچمِ این اندیشۀ مشترک، مزیّن است به آموزۀ آگوستینیِ «ایمان می‌آورم تا بفهمم» که با «ایمآن‌همان تمییز و ادراک استِ» مولانا، همنوایی دارد. در تأیید این آموزه، نخست به بنیان­های مشترکِ فلسفیِ آن می­پردازیم، سپس به دیدگاه مولانا مبنی بر لزوم هم‌سنخی شناسنده با موضوع فهم. نهایتاً برآنیم که تفاوتِ فهم یا بدفهمیِ گه گاه این آموزه، محصولِ عواملی چون اختلافِ منظر و ندیدنِ مراتبِ ایمان و فهم در دو شکلِ درون­­ دینی و برون­ دینی آن است. بنابراین ضمن معرّفیِ سه مرتبۀ ایمان و دو ساحتِ فهم، با دیالکتیکی دانستنِ رابطۀ آن دو، به تبیین و رفعِ این بدفهمی­ ها می­پردازیم.
صفحات :
از صفحه 39 تا 59
بررسی تطبیقی سیمای فرشتگان و اوصاف آن‌ها در مقایسه با مقام انسان در مثنوی مولانا و دیوان حافظ
نویسنده:
فهیمه نصیرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان و انسان‌شناسی یکی از بنیادی‌ترین مباحث عرفان است که عرفا را در یافتن راه سعادت آدمی و سلوک سریع‌تر او به قرب الهی یاری می‌کند. در این میان عرفا به فرشته‌شناسی و ذکر مسائلی مانند رابطه فرشته و انسان نیز عنایت داشته‌اند. در این پژوهش اوصاف فرشتگان و رابطة فرشته و انسان در مثنوی مولانا و دیوان حافظ مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا دیدگاه این دو شاعر عارف دربارة انسان‏ روشن‌تر شود. تحقیق حاضر نشان می‌دهد اگرچه هر دو شاعر با اتکا به منابع دینی و عرفانی پیش از خود تعابیر و مفاهیم مرتبط با فرشتگان را به‌کار برده‏اند و به ارزش‌‌گذاری در این زمینه پرداخته‏اند اما تفاوت‏هایی در خصوص نسبت فرشته با انسان و ضرورت کمال انسانی با یکدیگر داشته‌اند از جمله این‌که علی‌رغم آن‌که هر دو به اعتبار و جایگاه انسان در پیشگاه الهی به برتری مقام انسانی اذعان می‌کنند، حافظ انسان عادی و نه انسان آرمانی و کامل را فراتر از فرشته می‌داند و مولانا او را کمتر از فرشته می‌شمارد.
بررسی تطبیقی برخی از مسایل مرتبط با ایمان از دیدگاه مولانا و کی‌یرکگور
نویسنده:
سعید رحیمیان، محبوبه جباره ناصرو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
بررسی آثار مولانا و کی یرکگور نشان می‌دهد که هر دو اندیشمند تقریبا در اصولی مانند ایمان و اخلاق، ایمان و جهش، هم چنین رابطه ی ایمان با شیطان و ایمان با تقدیر به یک نقطه می رسند. هر دو تکلیف را بیان خواست خداوند و شیطان را مانع ایمان می دانند و به بحث جهش در ایمان ارزش زیادی می‌دهند. اما در بحث ایمان و عقل هر کدام به راه خود می‌روند. مولانا قلمرو ایمان را شامل متعلقات خردپذیر و خردگریز می داند، اما کی یرکگور این مباحث را افزون بر خردگریز بودن خردستیز هم می داند؛ هر دو متعلق ایمان را عالم غیب و کارکرد ایمان به غیب را در همین دنیا می دانند و هر دو تفرد را مورد بررسی قرار می‌دهند. در این جستار کوشش شده است که با رویکردی تطبیقی و با استناد به آثار این دو متفکر، تشابهات و مشترکات فکری و اعتقادی آنها درباره‌ی ایمان واکاوی شود.
صفحات :
از صفحه 59 تا 83
بازتاب عناصر نجومی در مثنوی معنوی مولوی
نویسنده:
محمد سعدی قوجه بگلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شعر فارسی گنجینه‌ای است که دانش‌های کهن، از جمله علم نجوم را که در شمار قدیمی‌ترین آنهاست، به خود اختصاص داده است. تحقیق در متون ادبی و غور در آنها نشانگر این واقعیت است که علم نجوم با بسیاری از مسائل و معماهای خود در دوره‌های معینی، بیش و کم شعر و نثر فارسی را میدان ظهور خود ساخته است. آن‌چنان که درک مفاهیم بسیاری از آنها(متون ادبی) بدون آشنایی با اصطلاحات مربوط به این علم میسر نخواهد بود، یا حداقل دشوار به نظر خواهد رسید.با توجه به اینکه بسیاری از اصطلاحات علم نجوم و همچنین باورهای عامه در مورد اجرام فلکی در شعر فارسی منعکس شده، هدف ما نیز در این رساله بیشتر پرداختن به این جنبه، از دیدگاه مولوی و میزان و چگونگی بهره‌گیری این شاعر از آنها برای زیبایی کلام و تفهیم مطلب خود بوده است.این پژوهش در پنج فصل تدوین شده است که فصل اول آن طبق آیین‌نامه دانشگاهی به اصول و کلیات(پروپوزال) اختصاص داده شده است. فصل دوم به شرح و توضیح عناصر و مفاهیم نجومی می‌پردازد که سعی شده است در این بخش از تمامی کتب – چه پیش از مولوی و چه پس از آن – استفاده شود. فصل سوم که فصل اصلی و مورد نظر این پایان‌نامه است به توضیح شاهد‌مثالهای نجومی از مثنوی می‌پردازد. فصل چهارم تحلیل نجوم عارفانه مثنوی را به خود اختصاص داده است. فصل پایانی آرایه‌های نجومی-ادبی مثنوی را بیان می‌کند که اغلب آنها ابداع و ساخته خود شاعر است. از میان مفاهیم و اصطلاحات نجومی مورد استفاده مولوی در مثنوی، «فلک» و ترکیبات مربوط به آن از بالاترین بسامد برخوردار است و کلمه آفتاب در رتبة بعدی قرار دارد.کلید واژه‌ها: نجوم، عناصر نجومی، تنجیم، مثنوی، مولوی
  • تعداد رکورد ها : 89