جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 302
متافیزیک جوهر در فلسفه اسپینوزا [مقاله انگلیسی]
نویسنده:
Y. Melamed Yitzhak (ی. مِلامِد اسحاق)
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: «جوهر» (substantia، zelfstandigheid) یک اصطلاح کلیدی در فلسفه اسپینوزا است. مانند تمام واژگان فلسفی اسپینوزا، اسپینوزا این اصطلاح را اختراع نکرد، که سابقه طولانی دارد و حداقل می توان آن را به ارسطو ردیابی کرد. با این حال، اسپینوزا مفهوم سنتی جوهر را رادیکال کرد و با نشان دادن - یا حداقل تلاش برای نشان دادن - که تنها یک جوهر منحصر به فرد وجود دارد - خدا (یا طبیعت) - و همه چیزهای دیگر از آن استفاده بسیار قدرتمندی کرد. صرفا حالت ها یا حالات خداوند هستند. برخی از خوانندگان اسپینوزا این ادعاها را به‌عنوان متعهد ساختن او به این دیدگاه دانستند که فقط خدا واقعاً وجود دارد، و در حالی که این تفسیر بی‌اساس نیست، بعداً خواهیم دید که این خوانش فریبنده و جسورانه از اسپینوزا به‌عنوان یک «آکوه‌شناس» به قیمت دیگری تمام می‌شود. ادعای متهورانه اسپینوزا می‌گوید، یعنی خدا/طبیعت مطلقاً و بالفعل بی‌نهایت است. اما قبل از رسیدن به این آخرین نتیجه، راه درازی در پیش داریم. بنابراین، اجازه دهید ابتدا یک نمای کلی از طرح خود ارائه دهم. در بخش اول این مقاله، تعاریف اسپینوزا از «جوهر» و «خدا» را در آغاز کار بزرگ او، اخلاق، بررسی خواهیم کرد. پس از تبیین مقدماتی این دو اصطلاح و روابط آنها با دیگر اصطلاحات کلیدی تعریف شده در ابتدای کتاب اخلاق، به طور خلاصه به پیشینه ارسطویی و دکارتی بحث اسپینوزا درباره جوهر می پردازیم. در بخش دوم، ویژگی‌های روابط دوتایی اساسی مربوط به جوهر اسپینوزا را بررسی خواهیم کرد: ذات، تصور و علیت. بخش سوم به توضیح ادعای اسپینوزا مبنی بر اینکه خدا، جوهر منحصر به فرد، مطلقاً نامتناهی است، اختصاص خواهد یافت. این ویژگی اساسی جوهر اسپینوزا در مطالعات اخیر انگلیسی-آمریکایی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است، غفلتی که باعث گرایش ناگوار به اهلی کردن متافیزیک اسپینوزا به دیدگاه‌های امروزی‌تر شده است. بخش چهارم به بررسی ماهیت مونیسم اسپینوزا می پردازد. نظرات جالب و در عین حال بحث برانگیز محقق برجسته اسپینوزا، مارسیال گورولت، درباره کثرت مواد در آغاز اخلاق را مورد بحث و نقد قرار خواهد داد. به ادعای اسپینوزا در نامه 50 توجه کنید که به طور دقیق، توصیف خدا به عنوان «یک» نامناسب است. و در نهایت، نوع مونیسم اسپینوزا را در برابر تمایز بین مونیسم وجودی و اولویت دار که اخیراً در ادبیات فلسفی معاصر معرفی شده است، ارزیابی کنید. در بخش پنجم و آخر ماهیت، واقعیت و نحوه وجود مدها توضیح داده خواهد شد. بنابراین ما یک برنامه بلندپروازانه داریم. بریم به کسب و کار برسیم.
خدا و معنای زندگی در اندیشه اسپینوزا
نویسنده:
وحید همراز استاد راهنما: محمد اکوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش به هدف فهم و بررسی رابطه خدا و معنای زندگی در اندیشه اسپینوزا انجام گرفته است. اسپینوزا از برکت هوشی سرشار، استعداد قوی، شور و اشتیاق فراوان و پشتکار و فعالیت فوق العاده، قدرت یافت تا در مدت کوتاه عمرش فرهنگی گسترده و معارفی وسیع به دست آورد. اسپینزا در کتاب اخلاق بیان داشته است که در جهان تنها یک جوهر وجود دارد و آن جوهر است.بنابراین هر آنچه وجود دارد به خداوند و وجود او مربوط می شود. اسپینوزا عشق عقلانی به خداوند را یکی از ابعاد فلسفه خویش می داند و باور دارد که این عشق انسان را به خوشبختی می رساند و از عشق دنیوی جداست.اسپینوزا به غایت مندی در جهان باور نداشت. به نظر وی وظیفه و هدف اخلاقی انسان باید حفظ خویشتن باشد.
آزادی در اندیشه اسپینوزا
نویسنده:
سمیرا خراسانی استاد راهنما: یوسف نوظهور استاد مشاور: مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان دوران جدید درباره مسئله آزادی آراء و نظریات تاثیرگذاری از خود به یادگار گذاشته است. او در کتاب اخلاق، رساله الهیات و سیاست و همچنین رساله سیاست به این مسئله پرداخته است. به نظر می رسد اسپینوزا در کتاب اخلاق آزادی را ابتدا به عنوان مسئله متافیزیکی و در ساحت الهی مطرح می کند، سپس آن را در بعد فردی انسان مورد توجه قرار می دهد. در این ساحت مسئله اسپینوزا این است که با توجه به ضرورت حاکم بر طبیعت و قوانین آن چگونه می توان آزادی فرد را توجیه کرد. بر همین اساس است که او در کتاب اخلاق مسئله آزادی را به بحث انفعالات نفسانی و عواطف نیرومند وجود بشر گره می زند و سپس آن را با قوه عقل و معرفت عقلانی پیوند می زند و آزادی را به عنوان حاکمیت عقل بر عواطف تعریف می کند . اسپینوزا تقویت نیروی تفکر و عقلانیت انسان را در حیات جمعی و جامعه مدنی میسر می داند و نشان می دهد که رشد عقلانیت و آزادی اخلاقی چگونه از مراحل ابتدایی در پیشرفت سیاسی است. بنابراین بحث آزادی اجتماعی و سیاسی نیز کاملاً برای او اهمیت دارد. وی یکی از وظایف دولت را پاسداری از این نوع آزادی بر می شمارد. این پایان نامه عهده دار بررسی مسئله آزادی از ابعاد مختلف متافیزیکی و روانشناختی، اخلاقی و به ویژه سیاسی آن است. همچنین تلاش خواهد شد به بسترهای تفکر اسپینوزا در این زمینه اشاره شود و با توجه به تفاسیر موجود به نقد و بررسی دیدگاه او پرداخته شود .
جوهر در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
معصومه قلی پور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: ‌‌محمدرضا عبداله‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این پایان نامه میخواهیم جوهر را از دیدگاه دکارت و اسپینوزا که دو فیلسوف دوره جدید هستند بررسی کنیم. ما بدنبال پاسخ به این مسئله هستیم که نظر این دو در مورد جوهر چیست؟ و دارای چه مبانی مشترک و متفاوتی در این باره هستند. تفاسیر متعددی از موضع دکارت در این باره این قضیه است که او به سه جوهر اعتقاد دارد، این در حالی است که از نظر دکارت اولا میان نفس و بدن تمایز مفهومی است و تمایز عینی میان آن دو نیست، ثانیا از نظر دکارت نفس و بدن جواهر واقعی و حقیقی نیستند و تنها خداوند جوهر حقیقی است. اسپینوزا همان راه دکارت را ادامه میدهد و معتقد است تنها خداوند که با طبیعت یکی است، جوهر بوده و دارای دو صفت امتداد و اندیشه است. نظر نگارنده این پایان‌نامه بر این است که این دو فیلسوف درباره جوهر نظر تقریبا واحدی دارند.
کارکرد عشق در رسیدن به سعادت از دیدگاه سهروردی و اسپینوزا
نویسنده:
مرضیه خاک رند استاد راهنما: لاله حقیقت استاد مشاور: صبورا حاج علی اورک پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله عشق و سعادت همواره و از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده و برخی در این زمینه نظریه پردازی کرده اند. در این پایان نامه، دیدگاه سهروردی و اسپینوزا در باب سعادت و عشق بررسی و مقایسه شده است. از اشتراک نظریات این دو می توان به ازلی بودن عشق اشاره کرد. هر دو فیلسوف عشق را به دو قسم عشق مجازی و عشق حقیقی تقسیم می کنند. عشق مجازی بی نهایت مصداق و معشوق داشته اما تنها عشق حقیقی را اصیل و جاودان می دانند که همان عشق به خداست. از دید آن ها خدا عاشق ذات خویش بوده و جز خودش به دیگری عشق نمی ورزد. هر دو فیلسوف سعادت را مهم ترین رکن نظریات اخلاقی خود می دانند. یگانه راه رسیدن به سعادت حقیقی عشق به خداست و تا زمانی که انسان از تعلقات مادی و دلبستگی های دنیایی چشم پوشی نکند و به عشقی که لازمه آن عبور از عقل است، نرسد، هرگز عشق حقیقی را تجربه نکرده و در نهایت به سعادت نمی رسد. در پایان اشاره خواهیم کرد که دیدگاه آن ها در باب اینکه خداوند تنها به خودش عشق ورزیده و عشقی نسبت به مخلوقات ندارد، با عقاید دینی ما هم خوانی ندارد.
نقد و بررسی انسان مداری در مسئله شر از نگاه شیخ اشراق ، باروخ اسپینوزا وجورج مورودس
نویسنده:
محمد داود استاد راهنما: محمد رضاپور استاد مشاور: محسن غرویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این رساله تلاش می شود پاسخ شیخ اشراق، اسپینواز وجورج مورودس که مبتنی بر تلقی انسان مدارانه از شرور است، باروش توصیفی- تحلیلی ومقایسه مورد ارزیابی قرار گیرد.شیخ اشراق در یکی از پاسخ هایش به مسئله شر اظهار می دارد که معضل شرور ناشی از نگرش انسان مدارانه بشر است؛به این صورت که انسانها خیال می کنند عالم برای آنها خلق شده است،وحرکات افلاک معطوف به مصلحت ومنفعت انسان است،در نگاه ایشان مباحث طولانی در خیر وشر مولود این نگرش است.پاسخ شیخ اشراق مبتنی بر نظام نوروظلمت، قاعده"العالی لایلتفت الی السافل" جایگاه جزئی انسان در نظام هستی ونظام احسن می باشد.نکته قابل توجه اینکه پاسخ مبتنی برنگرش انسان مدرانه شیخ اشراق را نه یک پاسخ نهایی بلکه باید یک پاسخ روانشناسانه تلقی کرد؛با این بیان که معضل شرور با ابعاد مختلف وجود انسان مانند؛بعد عاطفی،احساسی، ومعرفتی مرتبط است، به همین دلیل در مسئله شر نمی توانیم یک پاسخ قاطع و واحد داشته باشیم، بلکه به منظومه از پاسخ ها نیاز است تا بتواند تمام ابعاد وجود انسان را قانع کند براین اساس است که شیخ اشراق پاسخ های متعددی به معضل شرور داده است که این خود نقطه قوت تفکر اشراقی در مواجهه با مسئله شر را نشان می دهد.اسپینوزا نیز در پاسخ به معضل شرور معتقد است که این مسئله ناشی از نگرش انسان مدرانه بشر است؛ انسان فکر می کند همه چیز برای او خلق شده است،بربنیاد این نگرش، پدیده هارا به خیر وشر ، سالم وفاسد تقسیم می نماید.بنیاد تفکر اسپنوزا را در این مسئله سیطره ضرورت بر کل هستی،ودیدگاه ایشان درباب علت غایی تشکیل می دهد.یافته های تحقیق نشان می دهد که مبانی ودلایل اسپینوزا، با توجه به تفکر اشراقی وحکمت اسلامی به دلایل ذیل: سازگاری ضرورت وغایتمندی،عدم تفکیک غایت در مقام وجود شناسی ومعرفت شناسی،انقسام غایت به حصولی وتحصیلی،غایت بودن خدا برای خلقت،تدبیر عام وفراگیر خدا نسبت به هستی. قابل قبول به نظر نمی رسد. جورج مورودس معتقد است مسئله شر ناشی از باور است، باور خود یک حالت ذهنی است که قائم به شخص ومتغیّر به شخص می باشد. پیوند زدن معضل شرور با باور،مبتنی بر نگرش خاص ایشان در مورد برهان است؛ در نگاه ایشان برهان وابسته به شخص می باشد، اما وابسته به شخص بودن برهان در نگاه شیخ اشراق وحکمای اسلامی نیز به دلایل ذیل: لزوم یقین معرفت شناختی برای برهان وعدم کفایت باور روان شناختی،تفاوت انسانها از حیث رشد عقلی ومعرفتی، قابل قبول نیست.همانگونه که مبانی پاسخ اسپینوزا و مورودس در مقایسه بامبانی شیخ اشراق دچار اشکال است، انسان مداری معرفت شناختی، نیز با اشکالاتی مانند نسبیت معرفت، نبود ملاک جهان شمول جهت تشخیص خیرو شر، تبدیل شر عینی به شر انفسی... مواجه است.
نسبت بین ابدیت و زمان در فلسفه اسپینوزا
نویسنده:
زهرا ابراهیمیان استاد راهنما: یوسف نوظهور استاد مشاور: محمدرضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
یکی از مهم‌ترین سؤال‌ها در فلسفه‌ی اسپینوزا، پرسش از زمانمندی یا ابدی بودن جوهر است. اگر جوهر حاصل وحدت تمام اشیاست، زمانمند است و اگر نامتناهی و بر فراز حالات است، زمانمند نیست. در فلسفه‌ی اسپینوزا، این تقابل، در قالب تقابلِ بین متناهی و نامتناهی بیان شده است. این پرسش، در حقیقت، سؤالی از آغازهاست. اگر ابتکار اسپینوزا را در یافتن نقطه‌ی آغازی جدید بدانیم، آنگاه اهمیت مسئله‌ی فوق روشن خواهد شد. اسپینوزا با اتخاذ دو نگرش، به این پرسش پاسخ می‌دهد. از یک سو اشیاء ابدی هستند؛ به این معنا که کلیت اشیاء، علی‌رغم جزئیت آن‌ها، در دل قوانین منطقی حفظ می‌شود. از سویی دیگر، اشیاء به خودی خود، اموری متکثر و جزئی هستند. این امکان با قرار دادن حالات بی‌واسطه و باواسطه‌ای بین اشیای متناهی و نامتناهی برقرار می‌شود. حالات، تأمین‌کننده‌ی جهات ثابت اشیاء و درعین‌حال، دربردارنده‌ی تغیر اشیای متناهی هستند و ارتباط بین متناهی و نامتناهی را برقرار می‌کنند. در این پایان-نامه نشان داده‌ایم که چنین امکانی با غلبه‌ی جهات عقل‌گرایانه، برداشت متفاوت از علیت، اعتقاد به یکنواختی طبیعت و یا طبیعت‌گرایی همراه شده و زمانمندی را در چارچوبی ایستا تفسیر می‌کند و در نهایت، در پیوند دادن نامتناهی با امور متناهی و زمانمند توفیق‌آمیز نیست.
مقایسه مفهوم اراده در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
سوسن اکبرپور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: سیدمجید صدرمجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف ما در این پایان‌نامه مقایسه مفهوم اراده از نظر دکارت و اسپینوزا می‌باشد. در این پایان‌نامه سعی خواهیم کرد ابتدا با تحلیل آراء دکارت و اسپینوزا در باب اراده، جایگاه آن را از نظر این دو فیلسوف نشان دهیم و سپس می‌کوشیم تا شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود در دیدگاه‌های این دو فیلسوف را درباره پرسش «اراده چیست» روشن نماییم. از نظر دکارت ما دو نوع اندیشه داریم: فاهمه و اراده. قلمرو فاهمه محدود به اشیاست اما اراده به حدی محدود نمی‌شود. هنجارهای الهی و وقوع خطا و اشتباه نیز ناشی از اراده من خواهد بود. در دکارت اراده حتی بر عقل برتری دارد. اما مفهوم اراده که در نزد دکارت اختصاص به خدا و بشر دارد در اسپینوزا گسترش یافته و به اشیا نیز اطلاق می‌گردد. برای اسپینوزا تنها یک جوهر وجود دارد. وی دو صفت فکر و امتداد را به آن نسبت می‌دهد. خدا هر چیزی و همه چیزهاست و نامتناهی است و نمی‌توان همه آنها را شناخت. خدا را تنها از طریق دو صفت اندیشه و بّعد می‌توان شناخت. تمام اجسام، موجودات، افکار، احساسات همه صفات و تجلیات خداست. در این پژوهش سعی بر آن است که با مقایسه دو فیلسوف عقل‌گرا ـ رنه دکارت و باروخ اسپینوزا ـ به درکی از معنای اراده و جایگاه آن در اندیشه این دو فیلسوف نائل شویم و در خلال این مقایسه به بررسی تفاوت‌ها و تشابهات اندیشه‌های آن‌ها خواهیم پرداخت.
خوانشی از اشعار جرارد منلی هاپکینز و مولانا بر اساس همه خدا باوری اسپینوزا
نویسنده:
سامان طاهری استاد راهنما: جلال سخنور استاد مشاور: امیرعلی نجومیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
عرفان در شعر به هیچ وجه پدیده ای عجیب نیست. اما بیان عرفان شاعرانه واقعی در "دوران مدرن به تدریج نادر است اگر ناهنجار نباشد" (سفلر 20). بخشی از آن ، نادر بودن وقوع آن در شعر معاصر به شکسته شدن ارزشهای اخلاقی و دینی در حضور پیشرو عقل گرایی و ظهور خلق و خوی علمی است (هاگبرگ 2014). دو شاعر برگزیده در اینجا ، نوادری هستند که الوهیت را در تقریباً در هر ذره ی زندگی مشاهده می کنند. در این مقاله تلاش شده است تا دو شخصیت فرهنگی از دو فرهنگ متفاوت یعنی جرارد منلی هاپکینز و مولانا توسط ایده ی همه خدا انگاری اسپینوزا به عنوان پلی به یکدیگر متصل شوند. هر دو شاعر پرآوازه دارای آثار متعدد و فراوان هستند و به همین دلیل تنها اشعار هاپکینز و مثنوی معنوی مولانا در بازه ی این پژوهش قرار میگیرند. از طرفی پل ارتباطی این دو ایده وحدت وجود اسپینوزاست که از نوع خداباورانه ی آن است. لازم به ذکر است که تنها ایده ی همه خدا انگاری اسپینوزا در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است و دگر آراء و نظریات او از حیطه ی این پژوهش خارج هستند. در این مقاله سعی شده است که با توجه به تفاوت ها زمانی، فکری و فرهنگی این دو شاعر، نگاه وحدت گونه ی آنان مورد بررسی قرار گیرد. به این معنا که دو روح بزرگ و پالوده فرا و ورای تمامی تفاوت ها، در دیدگاه و سلوک خویش نسبت به خداوند متحد هستند. همچنین، نکته ی قابل ذکر دیگر آن که اشعار این دو شاعر به معنای کلمه غامض و پیچیده هستند و در جای درخورد در این مقاله به بسط آنان پرداخته شده است. در پایان، روح فکری و جهان بینی دو شاعر بزرگ توسط ایده ی همه خذاانگاری اسپینوزا به وحدت می رسند
وحدت وجود و لوازم اخلاقی منتج از آن در اسپینوزا و گورو گرنت صاحب
نویسنده:
محیا قادرپور پدیدآور: آیدین ضیایی استاد راهنما: وحید رافع استاد راهنما: علی غفاری استاد مشاور: وحید رافع استاد مشاور: اسماعیل سعادتی خمسه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
«وحدت وجود» معادل اصطلاح انگلیسی "Panentheism" که در جهان اسلام برای نخستین بار به طور ضمنی و نه با صراحت، در آرای عارف شهیر و برجسته، محی‌الدین ابن‌عربی (1165م) مطرح گردید و در تفکر فیلسوفان غربی نیز، بیش از همه در مورد اسپینوزا (1632 م) به کار می‌رود، از همان ابتدایِ شکل‌گیریِ تفکر فلسفی، یعنی از زمان تالس (نیمه دوم قرن ششم ق.م)، در مقام نخستین فیلسوف مغرب زمین، مطرح بوده است؛ زیرا برای فلاسفه ایونی و الئائی به عنوان پیشگامان تفکر فلسفی، همواره شناختِ «وحدتی در ورای کثرت» مورد امعان نظر واقع شده است و در تاریخ فلسفه غرب، قهرمان بحث از «وحدت وجود» را پارمنیدس (540 ق.م) می‌دانند.از آنجایی که «وحدت وجود» هم در عرفان اسلامی و هم در آرای فلاسفه و ادیان غربی و شرقی با تعاریف متفاوتی ارائه گردیده است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر، به طور اخص، نخست بررسی این نظریه در فلسفه‌ی اسپینوزا و متن گورو گرنت صاحب؛ سپس، استنتاج لوازم اخلاقی منتج از آن؛ و در نهایت وجوه تعامل و تقابل این نظریه در فلسفه اسپینوزا در مقام یک فیلسوف عقل‌گرایِ عصر روشنگری؛ و یک متن مقدس دینیِ مورد پذیرش در بخش‌هایی از کشورهای هندوستان، انگلستان، کانادا، آمریکا و آفریقا است.
  • تعداد رکورد ها : 302