جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 967
دامنه پاسخ گویی دین به نیازهای بشر از نگاه متفکران مسلمان در قرن دوم تاپنجم هجری با تاکید بر دیدگاه شیخ طوسی، ابن سینا و غزالی
نویسنده:
نویسنده:خلیل ملاجوادی؛ استاد راهنما:علیرضا پارسا؛ استاد مشاور :غلامحسین خدری,ناصر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
با افزایش تسلط بشر برجهان، در سایه پیشرفت علم و ظهوردیدگاه انسان محوری (اومانیستی)، سوال از چگونگی نیاز بشر به دین مطرح شد. دامنه پاسخ گویی دین به نیازهای بشر از منظر متفکران سده دوم تا پنجم هجری با تاکید بر دیدگاه شیخ طوسی، ابن سینا و غزالی بعنوان سه متفکر شاخص از علوم حدیث، فلسفه و عرفان مورد تحقیق و بررسی است. نظرات اینان بطور توصیفی و تحلیلی مورد تحقیق قرار می گیرد و روشن می شود که هرچه دامنه شرع و دین گسترده ترمی شود، از تاثیر عقل در حیات دینی فرد متدین کاسته می شود. شیخ طوسی، دین را پاسخ گوی انسان در زمینه نیازهای مادی و معنوی می داند. ابن سینا با استدلال به ضرورت وجود قانون الهی در زندگی اجتماعی و فردی، قوانین شریعت را برای نظم و تکامل و سعادت جامعه لازم می داند. غزالی ضمن تاکید به لزوم وجود قوانین شرع و سنت پیامبر برای نظم وآرامش و بقای جامعه، نبوت را برای اصلاح نفوس و تامین زمینه رشد و تعالی معنوی انسانها یک ضرورت فطری بیان می کند.این متفکران درعین تاکید به جایگاه ضروری عقل در شناخت خدا و نبوت از ماهیت و چیستی آن سخن نگفته اند و از چگونگی خطای عقل حرفی نیاورده اند. عقل از منظراین متفکران برای مقوله شناخت خدا، لازم ولی کافی نیست .در نهایت، عقل را شانی از شونات نفس دانستن، امروزه در سایه پیشرفت علم طب و پیوند عملی اعضای حیاتی و کلون کردن (شبیه سازی) هر لحظه مورد مناقشه و در معرض چالش بوده و نیازمند بازنگری درمعنی آن و ارایه تعریف جدید می باشد.دینداری در قالب عرفان وتصوف که دیانت را وابسته به فرد کامل و برجسته الهی در هرعصر، می داند، درجهان امروز، قابل دفاع تر و پاسخ گو ترسیم می شود و می تواند پویایی و به روز بودن دینداری را معنا ببخشد.
علیت در غزالی، اوروس و آکویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Majid Fakhry
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی تطبیقی نظریه‌های تربیتی ابن‌ سینا و امام محمد غزالی
نویسنده:
نویسنده:ریحانه عسکردون؛ استاد راهنما:احمدرضا متولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی نظریه‌های تربیتی ابن‌سینا و ابوحامد غزالی می‌پردازد. در این مطالعه تلاش شده که فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت در اسلام، اهداف، روش‌ها، اصول، مراحل تعلیم و تربیت، حوزه‌های تربیتی، محتوا و مواد آموزشی و غیره از دیدگاه دانشمندان گرانقدر چون شیخ الرئیس و ابوحامد غزالی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و سپس اشتراکات و تفاوت‌های اندیشه‌ها و نظریه‌های تربیتی آنان بیان شود و این که در جامعه امروزی این نظریات تا چه اندازه می‌تواند کاربردی باشد و مورد استفاده‌ی نهادها و نظام‌های آموزشی، تربیتی و پژوهشی قرار گیرد. داده‌ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی – استنباطی انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تعلیم و تربیت از نگاه این دو متفکر و اندیشمند برجسته تاریخ اسلام، امری حیاتی و ضروری است و چون تربیت به فعلیت درآمدن استعدادها و قوای بالقوه‌ آدمی است خاص فرد یا گروهی نیست، بلکه نیاز و حق فطری و طبیعی همگان می‌باشد و هر دو در ارائه نظریات تربیتی وآموزشی هدف نهایی را رسیدن به سعادت مطلوب و تقرب الهی می‌دانند و به طور کلی نظریات مشابه زیادی در ارتباط با اهداف، اصول، روش‌ها و مراحل تعلیم و تربیت داشته‌اند و اگر هم اختلافاتی در بعضی زمینه‌ها وجود دارد، بسیار جزئی است. تعلیم و تربیت باید در جهت انسان‌سازی باشد و نگاه هر فرد به تعلیم و تربیت برگرفته از جهان بینی اوست. ابن‌سینا و ابوحامد غزالی تعلیم و تربیت را راه نیکبختی و تعالی آدمی می‌دانند و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در ارتباط با اصول و روش‌های تربیتی چون استفاده از تشویق و تنبیه، توجه به توانایی و استعدادهای فردی، علم همراه با عمل، استفاده از داستان‌ها و حکایات، استمرار و تمرین و هم چنین در زمینه عوامل تربیتی چون خانواده، مدرسه، معلم، اجتماع و گروه دوستان نظریات کاربردی و عملی ارائه نمودند و تربیت را امری ممکن و ضروری می‌دانند و به پرورش و رشد همه جانبه انسان چه از لحاظ علمی، فکری، عاطفی، اعتقادی، جسمانی و روحانی توجه‌ وافری دارند. در نهایت اندیشه و آموزه‌های تعلیمی و تربیتی نمایندگان فلسفه ایران اسلامی از قرآن و اسلام و با رویکرد عقلانی و عرفانی همراه می‌باشد.
مقایسه آرای محمد غزالی و پل تیلیخ در باب ماهیت ایمان
نویسنده:
نویسنده:سارا محمدیان روشن؛ استاد راهنما:لیلا هوشنگی؛ استاد مشاور :نوری سادات شاهنگیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مطالعات تطبیقی از حوزه های بسیار مفید و جذاب در رشته الهیات و ادیان و عرفان است. برای مقایسه تطبیقی عقاید دو اندیشمند که متعلق به دو حوزه فکری و فرهنگی متفاوت هستند باید ضمن بررسی نحله قکری و نظام الهیاتی آنان، به مبانی و اصولی که در تبیین بحث مطروحه به کار برده اند پرداخت. تبیین ماهیت ایمان از جمله مفاهیم مهمی است که زمینه ساز بسیاری از مباحث الهیاتی و کلامی شده و پرداختن به آن از اصلی ترین مباحث متکلمان ادیان به شمار می رود. با توجه به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر در صدد است با بررسی پیشینه تاریخی و بستر پیدایش مفهوم ایمان درجریان کلام اسلامی و مسیحیت و سپس تبیین ماهیت آن از دیدگاه محمد غزالی و پل تیلیخ به مقایسه تطبیقی آرای این دو اندیشمند درباب ماهیت ایمان و ارتباط ایمان با عناصر مرتبط بپردازد. غزالی ایمان را برابر با تصدیق و مکان آن را قلب می داند. ایمان در نظر وی امری ماورای عقل است که با تسلیم به آنچه از منبع وحی ناشی می شود به دست می آید. پل تیلیخ ایمان را حالت دلبستگی نهایی عنوان می کند که عناصر عقل، اراده و احساس را در برگرفته و به آنها وحدت می بخشد. با این حال این دو متفکر بزرگ علی رغم اختلاف نظردر بعضی مولفه های ایمان، در مباحثی همچون برتری ساحت ایمان بر ساحت عقل، مرتبط نبودن ایمان به عمل، اختیاری بودن ایمان و همچنین نقش ایمان در تجربه حضور الهی و ... اتفاق نظر دارند.
بررسی کیفیت حیات پس از مرگ و نحوه بقای نفس انسان از منظر بوعلی سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
نویسنده:فاطمه داداشی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله مرگ و حیات پس از آن در میان فیلسوفان و نیز متکلمان هر عصر مناقشات زیادی داشته است در این پژوهش، آراء شیخ الرئیس را در این خصوص مطرح نموده ایم، سپس نقدهای غزالی به این متفکر را شرح داده و سپس اشکالاتی که ابن رشد از سخنان غزالی ارائه نموده را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است مساله معاد با مبانی نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ بگونه ای که مبتنی بر مبانی انسان‌شناختی متفاوت، دیدگاههای اندیشمندان در خصوص کیفیت حیات انسان پس از مرگ نیز متفاوت خواهد شد. ابن سینا ادله فلسفی خود را در باب بقای نفس انسان بیان می دارد و مهم ترین دلیل بقای نفس را فاعلیت آن در ادراک می داند که از طریق کسب معقولات کمال یافته و بقا دارد. او در عمده آثار خود با دلایل فلسفی به تفصیل به اثبات معاد روحانی پرداخته است، لکن اثبات معاد جسمانی به روش عقلی و برهانی را ناممکن می داند و تنها بر اساس شریعت آن را می‌پذیرد. اگرچه او در اضحویه مبتنی بر مبانی فلسفی خویش از جمله امتناع اعاده معدوم و نیز مادی بودن قوه خیال و امتناع تناسخ، معاد جسمانی را ممتنع می داند و معتقد است آیات ناظر به معاد جسمانی نیازمند تاویل است. گویا از همین آراء اوست که غزالی به نقد ابن سینا روی آورده و او را به دلیل انکار معاد تکفیر می‌کند. او خود گرچه دو نظریه بدن جدید و برانگیختگی را در خصوص معاد جسمانی مطرح می‌کند، لیکن مبانی ای که او در طرح این نظریات و نیز معاد روحانی استفاده نموده، همان مبانی ابن سینا است. نقدهای غزالی در تهافت الفلاسفه اندیشمندان بعد از او را به پاسخ واداشت که از جمله آنان ابن رشد بود و در برابر غزالی کتاب تهافت التهافت را به رشته تحریر آورد. ابن رشد که اندیشمندی ارسطویی بود، در کتاب خود با اتکا به مبانی و نظریات ارسطویی، به تبیین بقای انسان و کیفیت حیات پس از مرگ پرداخت. ابن رشد نفس انسان را به تمامه باقی نمی‌دانست و تنها بخش عقل هیولانی از نفس را که همان نوع انسان است دارای بقا می داند و بقای فردی انسان ها را نمی پذیرد . گرچه محققان کوشیده اند هم در مورد ابن سینا و هم در مورد دیدگاه ابن رشد در خصوص معاد جسمانی و بقای شخصی انسان ها ، آراء آن ها را در مطابقت با شریعت توجیه کنند.
بررسی تطبیقی عدالت و سعادت از دیدگاه ملاصدرا و امام محمد غزالی
نویسنده:
نویسنده:زهرا محمدی قهدریجانی؛ استاد راهنما:جنان ایزدی؛ استاد مشاور :مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، با هدف تبیین عدالت و سعادت در نظام فلسفی ملاصدرا و غزالی تبیین و تنظیم شده است، به این منظور دو مولفه ی سعادت و عدالت و رابطه میان آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد. ملاصدرا و غزالی، عدالت را یکی از مهم ترین عوامل برای تدبیر امور و وصول به کمال مطلق می دانند و عدالت را در سه حوزه ی تکوین، فرد و اجتماع مورد بررسی قرار داده اند و در هر سه مرتبه به اعتدال توجه دارند به گونه ای که در تکوین یعنی اعطای بهره ی وجودی به موجودات، متناسب با اهلیت آنها از سوی خدا، و در اجتماع به معنای توزیع خیرات مشترک بر اساس شایستگی آنها و در اخلاق فردی به معنای رعایت اعتدال و حد وسط نظر دارد که هدف از آن رسیدن به سعادت می باشد. ملاصدرا سعادت را کمال واقعی بشر می دانست که انسان به منظور رسیدن به آن آفریده شده است، او جامعه ای را تکامل یافته می دانست که در سایه ی احکام و شریعت الهی رشد کرده باشد و به بالاترین درجه ی فضایل و عدل اخلاقی نائل شده باشد.رابطه ی عدالت و سعادت از نظر این دو متفکر می تواند سه رابطه احتمالی علی و معلولی، مقدمه و ذی المقدمه و منطقی باشد. اگر به رابطه آن دو به دید عرفی نگاه شود، عدالت مقدمه و ابزاری برای تحصیل سعادت به کار گرفته خواهد شد و اگر به مسئله با دید فلسفی توجه شود عدالت علت رسیدن به سعادت است البته منظور از علت بودن عدالت،علت تام نیست زیرا هر دو تصریح می کنند که وجود معدات دیگر برای دستیابی به سعادت ضروری است و اگر با دید منطقی به مسئله توجه شود، رابطه ی عام و خاص مطلق برقرار است زیرا هر سعادتی متضمن عدالت هست اما هر عدالت، سعادت را در پی نخواهد داشت. در این میان نقش حکومت بعد از عدالت نقشی برجسته است که حکومت از طریق فراهم کردن بستر، زمینه اجرای عدالت را فراهم می کند بنابراین عدالت شرط کافی نیست اما شرط لازم برای سعادت است. اما آنچه نظرات این دو فیلسوف را از یکدیگر متمایز می کند، تاثیر مبانی بر آراء و نظرات ملاصدرا و غزالی است برای مثال معرفت عقلانی بر نظام اجتماعی اخلاقی ملاصدرا سایه افکنده و سعادت را در پرتو عقل هدایت می کند اما در نظام غزالی، عرفان و سلوک نقش محوری ایفا می کند و این نشان دهنده ی توجه ویژه غزالی به حکمت عملی و توجه خاص ملاصدرا به حکمت نظری است و همچنین ملاصدرا براساس مبانی فلسفی خود مانند اصالت وجود،تشکیک وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا و حرکت جوهری به تبیین سعادت پرداخته است اما مبانی غزالی متفاوت است که سبب شده است مبانی او با نظر وی در این مورد ناسازگار باشد زیرا او برخلاف ملاصدرا معتقد به حدوث روحانی نفس است که این مطلب با تشکیکی دانستن سعادت و عدالت که در نتیجه ی حرکت ذاتی نفس به سمت کمال میسر می شود، ناهمخوانی دارد. پس علاوه براینکه می توان گفت که میان رای غزالی با مبانی او سازگاری کمتری نسبت به مبانی و رای ملاصدرا وجود دارد نیز می توان بیان کرد که اگر چه ملاصدرا از غزالی بسیار تعریف کرده است اما به هیچ وجه متاثر از غزالی نبوده است و احیانا شباهت های که بیان می شود، براساس سیستم و نظام فلسفی خود ملاصدرا است و سخنان او از غزالی و متاثر از او نیست.
بررسی تطبیقی فلسفی عرفانی دیدگاه غزالی و صدرالمتألهین درباره آیه نور
نویسنده:
نویسنده:مریم السادات رضوی؛ استاد راهنما:مهدیه السادات مستقیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیه نور یکی از غرر آیاتی است که از دیرباز مورد تأمّل و تدبر فراوان قرارگرفته است. ملاصدرا و غزالی دراین زمینه رساله های جداگانه ای را تدوین نموده اند و در این پایان نامه سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای به شرح و ارائه نوین دیدگاه های ایشان پرداخته شود؛ که این مهم با هدف تبیین آراء تفسیری این دو اندیشمند با صبغه فلسفی عرفانی، با دو رویکرد تفسیر انفسی و تفسیر آفاقی انجام شده است و با تحلیل سازوارگی این آراء تفسیری با مبانی فلسفی و عرفانی نقاط عطف نظرات آنها را روشن سازد. در این پایان نامه ذات خدا به مثابه سرچشمه انوار معرفی شده و براساس تبیین حقیقت نور و اقسام و مراتب آن نشان داده شده که چگونه تجلیات نوریه در طی فرایند خاصی سبب ظهور عوالم هستی با ترتیب کنونی گردیده و کم و کیف روشن شدن عوالم نفس از این تجلیات نیز بیان گردیده است. از بررسی تطبیقی رساله های نور غزالی و ملاصدرا می توان نتیجه گرفت که هم سوئی های فراوانی در فهم و تفسیر آیه نور بین آنها وجود دارد هرچند که در تقریر و روش ارائه و تبیین تاکیدات فقرات آیه تفاوت هایی جزئی بین آنها مشاهده می گردد. از دیگر نتایج و نقاط عطف این تحقیق این است که توانسته تأویلات این دو اندیشمند را در تطابق دیدگاهی و روشی آنها بیان نموده و بر اساس قاعده وضع الفاظ برای روح معنی تعابیر آیه نور نظیر مشکوه و مصباح و زجاجه و... را درعوالم انفسی و آفاقی تبیین نماید.
بررسی، تحلیل و مقایسه‌ی آراء و اندیشه‌های احمد جام ژنده پیل و امام محمد غزالی (با تکیه بر آثار نثر احمد جام و کیمیای سعادت غزالی)
نویسنده:
نویسنده:محمد معینی؛ استاد راهنما:نجف جوکار؛ استاد مشاور :اکبر نحوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
امام محمد غزالی و شیخ احمد جام از بزرگ‌ترین عالمان ادب فارسی و عرفان اسلامی به شمار می‌روند که در قرون پنجم و ششم هجری در خراسان می‌زیسته‌اند. کتاب کیمیای سعادت غزالی و هفت کتاب نثر احمد جام از پرمایه‌ترین آثار تألیف شده در احیای دین و اخلاق و تربیت اسلامی هستند که در نظریات اندیشمندان بعد از خود تأثیری محسوس داشته‌اند. این تحقیق به روش تحلیل محتوا و با بهره از ابزارهای کتابخانه‌ای، انجام گرفته‌ و در ادامه مضامین و اندیشه‌های اخلاقی-تربیتی، دینی، سیاسی-اجتماعی و عرفانی این دو شخصیت بررسی و تحلیل شده‌است. نتایج به‌دست‌آمده در این تحقیق نشان می‌دهد که هدف مشترکی که این دو عارف متشرع در تعالیم خود دنبال می‌کرده‌اند، پیوند میان طریقت و شریعت و همچنین همسو نشان دادن اصول و مبانی دین اسلام با آموزه‌های عرفانی اهل تصوّف است که برآمدن این مقصود سبب اتّصال عرفان زاهدانۀ پیش از آنها با عرفان پر شور و عاشقانۀ پس از آنها شده‌است. رویکردهای غزالی و احمد جام در مسائل اخلاقی، اجتماعی و دینی در بیشتر مطالب مشابه و نزدیک به هم است و تفاوت اندک نظرات آنها در این است که غزالی به ظاهر و باطن احکام دینی و عرفانی توأمان نظر داشته اما احمد جام بیشتر به جنبۀ باطنی و سرّی این مسائل پرداخته‌است و تفاوت دیگر اینکه غزالی همواره در جایگاه معلم، ناصح و واعظ با اقشار مختلف مردم برخورد می‌کند اما احمد جام علاوه‌بر نصیحت کردن، بی‌باکانه از کژرفتاری‌های اجتماع انتقاد می کند. شرایط زندگی، محیط فکری و فرهنگی، مخاطبان دو اثر و عقاید و باورهای مذهبی غزالی و احمد جام بر روند شکل‌گیری آثار و شیوۀ ارائه آنها اثر گذاشته و سبب به وجود آمدن دو سبک نگارشی مختلف از مضامین تقریباً همسان شده‌است. مخاطبان غزالی هم از عوام جامعه‌اند و هم از تحصیل‌کردگان و علماء؛ و به همین دلیل نثر کیمیای سعادت هم از شیوه‌های مرسوم در مجلس‌گویی تشکیل شده‌است و هم از استدلال‌های فلسفی و توجیهات منطقی و عقلی که به صورت منظم با فصل‌بندی دقیق تدوین شده‌است اما احمدجام چون با مخاطبان عامی و کوچه‌بازاری برخورد داشته، در نثر خود از سبک ساده‌نویسی مجلس‌گویان استفاده کرده است. با توجه به حجم قابل‌توجه این کتاب‌ها، چنین مقابله‌ای می‌تواند علاوه بر بهره‌گیری آسان و سریع از تعالیم ذکر شده در این آثار، به درک بهتر این متون و شناخت عمیق‌تر از افکار و احوال این دو شخصیت برجسته کمک کند.
بررسی خودشناسی در کشف المحجوب هجویری و کیمیای سعادت امام محمد غزالی با تکیه بر سیره پیامبر اکرم (ص)
نویسنده:
نویسنده:بی بی هاجر گوهری پور؛ استاد راهنما:بهجت تربتی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در میان آثار منظوم و منثور فارسی، جایگاه و مقام والای انبیای الهی از جنبه‌های مختلف و نوع نگرش آن‌ها مورد توجّه عرفا و صوفیه بوده است. در میان پیامبران، حضرت محمّد مصطفی(ص) به عنوان دردانه عالم هستی و طفیل عالم بشری، به صورت برجسته‌ای مورد توجّه قرار گرفته است. در این پژوهش برآنیم تا نوع نگرش در حوزه ادبیات عرفانی- تعلیمی و اخلاق را با رویکردی بر سیره نبی(ص) مورد بررسی قرار داده و میزان تأثیرپذیری دو اثر گرانمایه«کشف المحجوب» و «کیمیای سعادت» از پیامبر مهربانی را تبیین نماییم. این پایان نامه در برگیرنده شأن و منزلت پیامبر اکرم(ص) نزد ذات حق، نمونه‌ای از مکارم اخلاقی و سجایای والای شخصیتی ایشان و پیروی از او به عنوان اسوه ای حسنه در زمینه خودشناسی مطرح گشته است؛ گو اینکه پیامبر(ص) مبعوث شد تا مکارم اخلاقی را به کمال برساند. علاوه بر این از یاران و نزدیکان پیامبر(ص) که ارتباط نزدیکی با ایشان داشتند، نیز سخن به میان آمده است.
تفسیر غزالی از علم‌النفس ارسطویی و نقد آن
نویسنده:
هاجر نیلی احمدآبادی ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که غزالی تا چه حد در ارائة تعریفی از نفس پیرو ارسطو بوده است و آیا تفسیر وی از علم‌النفس ارسطویی، تفسیری کلامی و الهیاتی است یا تفسیر محض فلسفی است و یا هر دو رویکرد را دربردارد. ارسطو ضمن ارائة دو گونه تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی از نفس، در تعریف طبیعی نفس را مرتبط با بدن می‌داند و در تعریف مابعدالطبیعی، آن را مستقل از بدن و شناختش را در ارتباط با شناخت موجود زنده می‌داند؛ اما غزالی با رویکردی دینی و از منظر شریعت، شناخت حقیقت نفس را موضوعی مرتبط با حقیقت مرگ و خودشناسی در نظر می‌گیرد و بر لزوم شناخت نفس انسانی برای نیل به معرفت الهی تأکید می‌ورزد. وی نفس را آینه‌ای می‌داند که نظاره در آن، دیدار حق را به دست می‌دهد. غزالی در تعریف فلسفی خود از نفس مانند ارسطو بر کمال اول بودن نفس تصریح می‌کند و معتقد است نفس فقط با عقل ادراک می‌شود.
صفحات :
از صفحه 317 تا 342
  • تعداد رکورد ها : 967