جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 226
هستی از دو چشم‌انداز: مقایسه هستی‌شناسی ابن‌سینا در اشارات و تنبیهات با هستی‌شناسی ارسطو در متافیزیک
نویسنده:
نويسنده:اسکندر صالحی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - تهران: نشر نگاه ‌معاصر,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب حاضر، پژوهشي است که در آن علاوه بر آنچه در روايت هستي‌شناسي اين دو فيلسوف مي‌آيد، سير بحث هستي‌شناسي در يونان ماقبل ارسطو در فصلي که به هستي‌شناسي وي مي‌پردازد، آمده است تا پيشينه تحقيق در هستي‌شناسي او به‌اختصار روايت شده باشد. از سير معناي دو واژه «وجود» و «موجود» در زبان و فرهنگ عربي و نيز هستي‌شناسي فيلسوفان در تمدن اسلامي هم در فصل چهارم، به‌اختصار، سخن رفته تا درآمدي باشد بر هستي‌شناسي ابن‌سينا و زمينه نزديک شدن به فهم - تفسير آن را فراهم کند.
قدم العالم لأرسطوطاليس بين الغزالي وابن رشد
نویسنده:
فائزة الشمري
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
دار التنوير للطباعة والنشر والتوزيع ,
شفاء المجلد 4
نویسنده:
حسین بن عبدالله ابن سینا؛ ناظر: إبراهیم مدکور؛ محققان: أحمد فؤاد إهواني، محمد سلیم سالم، عبدالرحمن بدوی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الشفاء مهم‌ترين و جامع‌ترين اثر ابن سينا، به زبان عربى است كه در آن چكيده آراى فلاسفه بزرگ قديم يونان و شارحان مدرسه اسكندريه و افلاطونيان و نوافلاطونيان و... در همه علوم عقلى، اعم از منطق، طبیعیات، رياضيات و الهيات فراهم آمده و مورد تحليل و نقد و بررسى علمى قرار گرفته است. اين كتاب، با آن‌كه به‌طور پراكنده و در بيش از ده سال، در حالات و شرايط كاملا متفاوت و پرفراز و نشيب، نوشته شده است و با آن‌كه بخش اعظم آن، بدون دست‌رسى به منابع و تنها با تكيه بر حافظه، تأليف گرديده است، از عالى‌ترين دقايق و تحليل‌هاى علمى و فلسفى برخوردار است. بخش منطق شفا كه در اين مقاله مورد نظر ماست، از جامع‌ترين آثار درباره علم منطق مى‌باشد و در چهار جلد رحلى، به زبان عربى، به چاپ رسيده است. كتاب شفا، مشتمل بر فنون طبیعیات، منطق، الهيات و رياضيات است؛ به اين صورت كه مباحث هر علمى به فنونى و مباحث هر فنى به مقالاتى و مباحث هر مقاله‌اى به فصولى تقسيم شده و در هر فصل، مسائل، با حوصله و تفصيلى كه شايسته آثار علمى است، بدون تكرار و اطناب، مورد بررسى قرار گرفته است. بخش منطق اين كتاب در نه فن تنظيم شده است به اين صورت: 1- فن اول، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهارده فصلى و چهار فصلى؛ 2- فن دوم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى شش، پنج، چهار، پنج، شش، شش و چهار فصلى؛ 3- فن سوم، مشتمل بر دو مقاله‌ى ده و پنج فصلى؛ 4- فن چهارم، مشتمل بر نه مقاله هفت، چهار، پنج، شش، پنج، شش، سه، سه و بيست و چهار فصلى؛ 5- فن پنجم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى دوازده، ده، نه و ده فصلى؛ 6- فن ششم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى ده، شش، چهار، سه، پنج، يك و چهار فصلى؛ 7- فن هفتم، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهار و شش فصلى؛ 8- فن هشتم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى هفت، نه، هشت و پنج فصلى؛ 9- فن نهم، مشتمل بر هشت فصل. شيخ الرئيس در مبسوطترين اثر خود؛ يعنى شفا كه قصد همراهى با حكماى مشاء را داشته، خود را ملزم كرده تا حد امكان از مخالفت با ايشان بپرهيزد. در تأليف اين كتاب تا حد زيادى از طريق ارسطو پيروى كرده است؛ به گونه‌اى كه مى‌توان بخش منطق شفا را شرحى بر ارغنون ارسطو دانست و چنان‌كه خود او در مقدمه آن گفته است، در ترتيب مطالب از ترتيب كتاب‌هاى صاحب منطق(ارسطو) پيروى كرده است. شيخ الرئيس در پايان كتاب سفسطه از منطق شفاء، سخن خود ارسطو را نقل مى‌كند كه او در باب قياس از پيشينيان خود جز قوانين مجمل و ضوابط غير مفصل، چيزى به ارث نبرده و اين او بوده است كه با رنج فراوان و كوشش بسيار، ضروب هر قياس و شرايط انتاج آن را بيان داشته است. آن‌گاه ابن سينا پس از نقل سخن ارسطو، خود، مى‌گويد: «اى گروه دانش‌پژوهان و انديشمندان درباره آنچه اين مرد بزرگ گفته تأمل كنيد كه آيا بعد از او تا به امروز كه نزديك به هزار وسى‌صد سال مى‌گذرد، كسى آمده است كه بر آن خرده گيرد و يا ثابت كند كه در سخن او نقصى هست ويا بر آن چيزى بيفزايد؟ خير آنچه ارسطو آورده، كامل و ميزان صحيح و حق صريح مى‌باشد». ناگفته نماند كه پيروى ابن سينا از ارسطو، هرگز مقلدانه نبوده كه فقط به شرح و تفسير كلام او اكتفا كند، بلكه چنان‌كه خود او تصريح فرموده، هيچ مطلب قابل توجهّى در آثار پيشينيان نبوده مگر آن‌كه آن را در اين كتاب گرد آورده است، احكام و مطالبى كه در كتب قدما در جايگاه شايسته خود قرار نداشته به جايگاه شايسته‌اش انتقال داده، اگر در مطالب گذشتگان خلل و نقصانى ديده با فكر و نظر خود بر آنها افزوده و تكميل كرده و بر خلاف عادت منطقيان، مطالب بى‌ارتباط با اين علم و مرتبط با فلسفه اولى را از منطق حذف و در فلسفه اولى مطرح كرده است و به اين ترتيب مهم‌ترين نقش را در تنظيم، تبيين و تكميل منطق و فلسفه ارسطويى ايفا نموده است. جلد چهارم کتاب مشتمل بر موضوعات زیر می باشد: - سوفسطيقا يا سفسطه كه در آن از شناخت مغالطه و اقسام آن و كيفيت مقابله با هر قسم، بحث شده است. - ريطوريقا يا خطابه كه در آن از فايده خطابه، اغراض اوليه خطيب، تحسينات و اختيار الفاظ براى تعبيرات و... سخن گفته شده است. - بوطيقا يا شعر كه در آن از تعريف شعر، انواع صنعت‌هاى شعرى، اغراض كلى شعرا، مناسبت تعداد ابيات با اغراض و... بحث شده است.
تاريخ الفلاسفة
نویسنده:
تالس ملطی؛ مترجم: عبدالله حسین
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مصر/ قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تاريخ الفلاسفة، اثر طالیس ملیطی (طالس ملطی)، کتابی است با موضوع تاریخ فلسفه (فلسفه یونان) که سید عبدالله حسین، آن را از فرانسه به عربی ترجمه کرده است. در این اثر شاهد معرفی بیست‎وشش نفر از فیلسوفان یونان باستان از زمان طالیس (طالس) تا زنون (زینون) هستیم. کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب ضمن فصول متعدد است. مترجم در مقدمه پس از خطبه‎ای که در آن حمد الهی کرده و بر پیامبر اسلام(ص) و خاندان ایشان(ع) درود ‎فرستاده، می‎نویسد: چون همت وزیر اعظم مصر (آن عزیز مفخم و صاحب عزّت والا که امثال کسری و قیصر از کار او عاجزند)، به احیای ممالک اسلامی و اخراج آنها از حوزه جهالت به حوزه دانش تعلق گرفت، تمام تلاشش را در این راه به‎کار گرفت و گروهی را به سرزمین‎های فرنگ فرستاد و آنان انبوهی از لغات و فنون و علوم فرنگیان را فراگرفتند و مترجمان همواره این علوم را ترجمه می‎کنند و من هم از کسانی هستم که فرانسوی را آموخته‎ام و ازاین‎رو سعی کردم همتم را در کسب رضایت او بگمارم و شروع به ترجمه تاریخ فلاسفه یونان کردم که در فرنگ کتاب مهمی است. وی متذکر می‎شود که در هنگام ترجمه این اثر، در مدرسه زبان‎ها در ازبکیه مشغول بوده است و در حل مشکلات کتاب و نوشتن ترجمه از مدیر آن مدرسه کمک می‎گرفته است. این ترجمه، همچنین به تصحیح مدرسین آنجا هم رسیده است. سید عبدالله حسین در بخش توضیح درباره طالس ملطی می‎نویسد: او در سال اول از المپیاد سی‎وپنج؛ یعنی ششصدوچهل سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد (زیرا مدت زمانی المپیاد هر چهار سال یک بار بوده است) و در المپیاد پنجاه‎وهشت از دنیا رفت. وی نودودو سال عمر کرد. طالس از نوادگان قورموس بن اوجنور، از اهالی شهرهای صور شام بود و علت انتقال اجداد وی به ملط که بعدها زادگاه طالس شد، ظلم و ستم حاکمان آن شهرها بود. وی سپس به سفرهای علمی طالس، تولی منصب قضاوت در ملط، سفر به مصر، آموختن علوم متفاوت از قسیسین در آن دیار، به‎ویژه هندسه و ستاره‎شناسی و... می‎پردازد. طالس، پس از بازگشت از مصر به ملط، کنج عزلت گزید و درباره ستارگان و هیئت و... اندیشه کرد. وی همسری اختیار نکرد. البته برخی هم معتقدند وی در اواخر عمر همسری اختیار کرد. وی در علم هیئت تا جایی پیشرفت کرد که می‎توانست حدس بزند که چه سالی میوه‎های درختان بیشتر است و چه سالی قحطی خواهد آمد. وی در یک سال، تمامی میوه‎های زیتون را قبل از رسیدن روی درخت خرید و آن سال آن درختان بار فراوانی دادند. وی سود زیادی برد، ولی از آنجا که اهل طمع نبود آن سود را میان تمامی تاجران شهر ملیطه تقسیم کرد. طالس، همواره خدا را به‎خاطر سه چیز شکر می‎کرد: - اینکه خداوند وی را از ذوی‎العقول قرار داده، نه از بهائم؛ - اینکه مرد است، نه زن؛ - اینکه از رومیان است، نه از بربرها. از نظر طالس، عالم نه اول دارد و نه آخر [یعنی ازلی و ابدی است] و در تمامی زمان‎ها بر همین حالتی که الآن دارد بوده است. او از میان رومیان، اولین کسی است که قائل به غیر فانی بودن ارواح؛ یعنی ازلی و ابدی بودن آنها شده است. او معتقد بود، بزرگ‎ترین اشیا، مکان است؛ زیرا تمام موجودات را در بر گرفته است. قوی‎ترین انگیزه از نظر طالس، حاجت است؛ زیرا انسان برای برآورده ساختن حاجتش هر مشقتی را بر جان می‎خرد و سریع‎ترین اشیا، عقل است؛ زیرا در طرفة‎العینی می‎تواند دور جهان بچرخد. نویسنده درباره افلاطون می‎نویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی می‎دادند و از مشهورترین خانواده‎های اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانه‎های پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد. وی سپس از سفرهای او و آموزش‎های علمی‎اش یاد می‎کند. افلاطون در مدت زندگی‎اش مجرد زیست، ولی همواره عفت و قناعت پیشه می‎کرد. او کم می‎خندید و بر نفسش مسلط بود... او طبعی سودایی داشت و بسیار اهل اندیشه و تأمل بود. وی شاگردان زیادی داشت و از جمله آنان هستند: اسبوسیس بن اخته، بوتونه همسر اوریمندون، زنقراطس قلسدونی و ارسطو و... افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت می‎داد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم می‎دانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود. از نظر نویسنده، کتاب‎های افلاطون را به اعتباری می‎توان به سه دسته تقسیم کرد: - دسته اول، در رد شبهه‎های سوفسطائیان؛ - دسته دوم، در چگونگی آموزش جوانان؛ - دسته سوم، آثاری که مختص کسانی است که به سن رجولیت رسیده‎اند. از لحاظ دیگر، این آثار به دو دسته تقسیم می‎گردند: - بخش اول، مخاطباتی که آنها را از خودش حکایت می‎کند؛ - بخش دوم، آنچه از زبان دیگر فلاسفه، مانند سقراط و زنون و غیره حکایت می‎نماید. افلاطون، اندیشه‎هایش را از عقاید سه تن از فیلسوفان گردآوری کرده است؛ وی در طبیعیات و محسوسات از هرقلیتس، در ماوراء طبیعیات و عقلیات از فیثاغورث و در قوانین و آداب از سقراط پیروی کرده است. بنا بر قول لوطرقس، افلاطون به سه اصل اعتقاد دارد: اله و ماده و ادراک؛ اله شبیه عقل العقول است، ماده شبیه سبب اول تولد و فساد است و ادراک همچون جوهری روحانی قائم به ذات اله است... برخی معتقدند که افلاطون، خداوند حقیقی را می‎شناخته است و این امر یا به علت قوت ذهن او بوده، یا به دلیل اینکه به کتاب‎های عبرانی‎ها دسترسی پیدا کرده بوده است. نویسنده این امر را نمی‎پذیرد و اعتقاد افلاطون به آلهه سه‎گانه والا، متوسط و سفلی را برای این امر شاهد می‎آورد.
بررسی و نقد تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
علی اصغر یهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهموضوع اخلاق، تربیت اخلاقی و مباحث پیرامون آن همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در حوزه ها و رشته های مختلف بوده است. شکل گیری نظریات مختلف در مورد موضوعات اخلاقی، حداقل از ادوار ابتدایی پیدایش فلسفه آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد.آگاهی از اهداف، اصول و روش های تربیت اخلاقی مستلزم شناخت آرای مربیان و فیلسوفان بزرگ است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و نقد تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا می باشد. روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه تحقیق شامل کلیه کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات، مجلات، سایت های اینترنتی و پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق می باشد. در این تحقیق ابتدا اهمیت تربیت و اخلاق، و سپس تربیت اخلاقی از نظر ارسطو و ابن سینا بیان گردیده و سپس اهداف، اصول و روش های تربیت اخلاقی این دو فیلسوف مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه شباهت ها و تفاوت های اهداف، اصول و روش های تربیت اخلاقی ارسطو و ابن سینا تحلیل و بررسی و در نهایت نقد شده اند.نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر دو فیلسوف مهم ترین و اصلی ترین هدف تعلیم و تربیت را رسیدن فرد و جامعه به سعادت و کمال می داند، کسب اعتدال و میانه روی و کسب فضائل اخلاقی نیز از مهم ترین اهداف تربیت اخلاقی این دو فیلسوف است که در این مورد با هم اشتراک دارند. اصول تربیت اخلاقی مورد توجه هر دو فیلسوف شامل، اصلاح نفس، اعتدال، کرامت، صداقت، نیکی بوده و وجوه اشتراک و افتراق آن ها بیان شده و نقدهائی به صورت متقابل مطرح شده است. علاوه بر این ها روش عفت کلام و روش تشویق و ترغیب و استفاده از تهدید و تنبیه از مهم ترین روش های مشترک در تربیت اخلاقی ارسطو و ابن سینا می باشد. از مهم ترین تفاوت های تربیت اخلاقی ارسطو و ابن سینا این است که هدف ارسطو از تربیت فقط سعادت دنیوی است، اما ابن سینا به سعادت انسان در بعد از مرگ نیز معتقد است. تفاوت ارسطو و ابن سینا در روش های تربیت اخلاقی نیز این است که ارسطو نسبت به ابن سینا تأکید بیشتری بر استفاده از روش آموزش موسیقی و نقاشی برای تربیت احساسات و عواطف دارد. به علاوه ابن سینا در آثار عرفانی خود یکی از روش های تربیت اخلاقی را تربیت مبتنی بر معنویت و عرفان می داند. در صورتی که به نظر می رسد ارسطو چندان توجهی به این روش نداشته است. از نظر ابن سینا این نقد بر ارسطو وارد است که او بر آموزش های دینی تاکیدی ندارد و به سعادت انسان پس از مرگ نیز معتقد نیست.
استدلال جدلی ارسطو در نفی متحرک ‌بذاته و دیدگاه‌های ابن‌سینا و ابن رشد درباره آن
نویسنده:
علی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو کوشیده است با قیاسی غیرمستقیم ثابت کند که متحرک‌بذاته وجود ندارد. بدین منظور، وی ابتدا جسمی را فرض می‌کند که اولاً و بالذات، متحرک است. سپس متذکر می‌شود که جسم متحرک اجزایی دارد و در گام بعد، نتیجه می‌گیرد که اگر جزئی از این متحرک‌بذاته ساکن شود، کل آن ساکن می‌شود. پس از ارسطو، مناقشه‌هایی بر سر این استدلال درگرفت؛ به‌طوری که بسیاری از اندیشه‌ورزان اشکالاتی به آن وارد کردند و عده‌ای نیز از آن دفاع کردند. ابن‌سینا و ابن‌رشد نیز که از زمرۀ شارحان آثار ارسطو بودند، در صدد برآمدند تا اشکالات استدلال یادشده را به‌ حداقل برسانند. در این پژوهش دیدگاه‌های این دو فیلسوف دربارۀ استدلال ارسطو واکاوی می‌شود و بر مبنای نظام ارسطویی و همچنین معیارهای عقلی، قوت و ضعف هر یک آزموده می‌شود. از رهگذر این بررسی دانسته می‌شود که این دو فیلسوف درعین‌حال که در پی آن‌اند که دیدگاه مخالف این استدلال را بررسند و پاسخی درخور به آن بدهند، نظراتشان تفاوت‌هایی با هم دارد. به‌طور خلاصه باید گفت ابن‌سینا ابتدا سعی می‌کند این استدلال را بازسازی کند؛ اما پس از اینکه اشکالات واردشده بر آن را نقل می‌کند، ضعف‌هایش را می‌پذیرد و بر پذیرش بی‌قیدوشرط آن پافشاری نمی‌کند. از طرف دیگر، ابن‌رشد نه‌تنها مفهوم متحرک‌بذاته را رد نمی‌کند، بلکه با تطبیق آن بر متحرک اول، نظریه‌ای جدید را مطرح می‌کند.
صفحات :
از صفحه 177 تا 196
بررسی انتقادی نفس شناسی ارسطو و دکارت با توجه به علم النفس صدرایی
نویسنده:
محمد حیدری فرد,نگین فهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو به عنوان یکی از پیشگامان اصلی اندیشه ورزی در یونان، اهمیت خاصی برای نفس و تبیین حقیقت آن قائل شده است. وی که این علم را در زمره علوم طبیعی قرار می دهد، با مبانی خاص خود که بعد ها توسط جریان مشائی در عالم اسلام دنبال شد، به تبیین زوایای مبهم پیرامون نفس پرداخت. اما دو شخصیت برجسته که در تبیین اندیشه های خود تا حدودی از قید تبعیت از آراء ارسطو پیرامون مسائل مابعدالطبیعه و به خصوص نفس، رسته اند، دکارت و ملاصدرا اند که اولی در فضای غرب و دومی در عالم اسلام ظهور نمودند. دکارت با ابداع شکی معرفت شناسانه به اثبات نفس پرداخت و ملاصدرا با مطرح کردن اصولی همچون اصالت وجود، حرکت جوهری و ... آن را بررسی نمود. در این میان به نظر می رسد آنکه بیش از همه توانست به تبیین حقیقت نفس و مسائل پیرامون آن بپردازد ملاصدرا است.
تبیین هستی شناختی حکم:نقد هایدگر بر ارسطو و کانت
نویسنده:
نیما شریف منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جستار هایدگر درباره ی منطق،در دوره ی "هستی و زمان"،شرحی بر سرشت فهم پذیری ست که با منطق ریاضی به عنوان رویکردی درست نما به گستره و بنیادهای فهم پذیری پیوند می یابد.فهم_ پذیری همه گیرانه به عنوان ویژگی بنیادین اندیشه ی استدلالی نگریسته می شود.اما از نگاه هایدگر، به دلیل سرچشمه گرفتن اندیشه ی استدلالی از فهم پذیری جهان است که اندیشه ی استدلالی به عنوان رشته ای از امکان های ساخت یافته فهمیده می شود.بنابراین از نگاه او،منطق بخشی از جهان را توصیف می کند و واداشت های هنجارین اندیشه ی استدلالی بر پایه ی آشنایی بنیادین و پوشیده ای با جهان قرار می گیرند که او این آشنایی را فهم هستی می نامد.هایدگر آشکارا نقدی بر منطق سنتی را پیش می نهد و در این بررسی نقادانه به واکاوی بنیادهای هستی شناختی قیاس ارسطویی و استدلال های کانتی درباره ی آرمان منطق می پردازد.ازآنجاکه از سده ی پیش منطق ریاضی جای منطق ارسطویی را گرفته است،جستار هایدگر ممکن است زمان_سرآمده قلمداد شود. اما اگرچه منطق ریاضی توان بیان گری بیشتری را به خاطر نشان دادن مفهوم پیچیده تری از صورت منطقی به نمایش می گذارد،همان واداشت های هنجارین منطق ارسطویی را پیش انگاری می کند و اینگونه هر دو،ساختار استنتاجی جهان را بیان می کنند.هر دستگاه منطقی، از سه بخش مفهوم ها،حکم ها، و استدلال ها سازمان یافته است و من در این پایان نامه تنها رویکرد هایدگر به بنیاد های هستی شناختی حکم را بررسی خواهم کرد و در این بررسی نیز تنها به نقدهای او بر ارسطو و کانت و خوانش اش از آنها در دوره ی "هستی و زمان"خواهم پرداخت.
بررسی رابطه ی حکمت عملی و خطابه در ارسطو
نویسنده:
روح الله امانپور قرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به رابطه خطابه و فرونسیس پرداختیم.بعد از بررسی نحوه ی چگونگی این نسبت از خلال رویکرد مفهومی و رویکرد تاریخی این نتایج حاصل شد: خطابه یا آن طور که نشان داده شده است، خطابه- جدل به عنوان روش و ابزار حکمت عملی برای نیل به غایت قصوای حکمت عملی، یعنی سعادت، از طریق مشارکت در حصول غایات میانی چون قانون (نوموس) نقش آفرینی می‌کند. تمرکز اصلی فن خطابه برای مشارکت در حصول غایات حکمت عملی توجه به مفهوم اقناع است؛ اما اقناعی که نه به هر طریقی حاصل آید و نه برای نیل به هر هدف سودجویانه‌ای مورد استفاده قرار گیرد؛ بلکه آن اقناع که بر مبنای اصول اخلاقی و عقلانی قوام می‌یابد و برای نیل به خیر اعلا ( سعادت ) مورد استفاده قرار می‌گیرد.
پژوهشی در اخلاق نو ارسطویی دیوید راس و روانشناسی اخلاق استیج
نویسنده:
محمدهادی فاضلی، احد فرامرز قراملکی، نیما قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فرااخلاق به مثابه ساحتی که با بنای وجودشناسانه و معرفت شناسانه خود نظریه اخلاق فیلسوفان را تشکیل می دهد خود تحت تاثیر تلقیات فیلسوف از امور متافیزیک واری چون نفس-شناسی جهان شناسی و حداشناسی است. پژوهش حاضر با داشتن چنین ادعایی نخست به تحلیل فرااخلاق دوفیلسوف نامدار معاصر دیوید راس و استیفن استیچ پرداخته و سپس روابط مابعدالطبیعی نفس شناسی آنان بر نظریه اخلاق ایشان را به بررسی نشسته است.به این منظور نخست نظریه اخلاق هریک در دوساحت فرااخلاق مشتمل بر وجودشناسی و معرفت شناسی و اخلاق هنجارین مورد تحلیل قرار گرفت. در گام دوم با بررسی نظریه نفس ایشان روابط مابعدالطبیعی هریک ازساحات یادشده در نظریه اخلاق با همتای نظریه نفس مذکور به مقابله نشست. در فصول پایانی با قیاس دو فرانظریه شهودی-ذهنی و تجربی-عینی که دیویدراس به عنوان نماینده فرانظریه نخست واستیفن استیچ به مثابه متفکری از فرانظریه تجربی عینی معرفی شده بود به احصاء وبررسی مهمترین تفاوت های دو فرانظریه مذکور نشست.
  • تعداد رکورد ها : 226