جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 90
بررسی انتقادی غایت‌گریزی دکارت در فیزیک
نویسنده:
مهدی سلیمانی خورموجی ، مجید ملایوسفی ، علی صداقت
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با آنکه برخی دکارت‌پژوهان، ادعای صریح وی مبنی بر استنتاج فیزیک از متافیزیکش را اغراق‌آمیز (یا حتی گمراه‌کننده) می‌دانند، برخی دیگر از آنان، ادعای او را جدی (یا حتی تعیین‌کننده) می‌دانند. این مقاله با تکیه بر آراء گروه دوم، سعی دارد تا غایت‌گریزی دکارت در فیزیک را بر اساس مبانی متافیزیکی‌اش تبیین کند. مؤلفان پنج تبیین متفاوت را پیشنهاد می‌دهند. (1) غایت‌گریزی، اقتضای راهکار وی دربارۀ اعتبارِ معرفتیِ قضایایِ ناظر به شیء خارجی است؛ (2) در دیدگاه دکارت، فاهمۀمان نمی‌تواند حد احتمالی امور نامحدود را کشف کند و همین نیز مانع از پیگیری غایت شیء طبیعی به‌نحو درخوری می‌شود؛ (3) به‌عقیدۀ وی، برخلاف سنت ارسطویی، همیشه نمی‌توان از کارکرد، غایت را نتیجه گرفت؛ (4) فرضِ غایتمندی شیء طبیعی، چه ناظر به «ما الیه الحرکه» باشد و چه ناظر به «ما لِاَجلِه الحرکه»، خواه آگاهانه باشد و خواه ناآگاهانه، یا با خودش ناسازگارست یا با مبانی متافیزیکی دکارت؛ (5) نقشِ خدایِ نافریبکار نزد دکارت، غایت‌گریزی وی را ایجاب می‌کند. در پایان نیز مؤلفان توضیح می‌دهند که به چه معنایی، دکارت، مبانی فیزیکش را از مبانی متافیزیکی‌اش استنتاج کرده است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 117
رابطهٔ فضیلت و سعادت از نگاه ارسطو و غزالی
نویسنده:
مجید ملایوسفی, ام‌لیلا شیرخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه قم,
چکیده :
پرسش مهم فیلسوفان باستان علاوه بر پرسش از ماهیت فضیلت و چگونگی حصول آن، این بود که آیا فضایل برای انسان سودمندند؟ یعنی آیا فضایل سعادت انسان را به دنبال دارند یا نه؟ پرسش آنها در واقع پرسش از ارتباط میان سعادت و فضیلت بود، بدین معنا که آیا برای سعادت فضایل امری واجب و گریزناپذیرند یا خیر؟ ارسطو فضایل را برای حصول سعادت شرط لازم می‌دانست هرچند برخلاف افلاطون آن را شرط کافی نمی‌دانست. وی سعادت را به فعالیت نفس مطابق با فضیلت تعریف می‌کرد. در واقع فضایل ارسطویی که ریشه در عقل صرف داشتند، ابزاری جهت دست‌یابی به یک زندگی خوش در این عالم بودند. غزالی علی‌رغم تأثیرپذیری‌اش از ارسطو، در بحث از ماهیت فضیلت و سعادت و نیز ارتباط میان این دو از ارسطو فاصله گرفته است. تبیین غزالی در این خصوص برخلاف ارسطو مبتنی بر عقل صرف نبوده، اساس آن را وحی و شریعت شکل می‌دهد. از این‌رو فضایل اخلاقی نزد غزالی منحصر به فضایل فلسفی نبوده، سعادت نیز صرفاً بهره‌مندی از یک زندگی خوش در این عالم تلقی نمی‌شود. بر این اساس، نوشتار حاضر به بررسی همسانی‌ها و ناهمسانی‌های موجود در تبیین ارسطو و غزالی از ماهیت فضیلت و سعادت و ارتباط این دو با یکدیگر پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 42
نیگل و عینیت ارزش های اخلاقی
نویسنده:
مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در اخلاق تحلیلی معاصر نظریه های مختلفی در باب عینیت ارزش های اخلاقی مطرح است که یک دسته از آن ها نظریه های قائل به عقل عملی اند. این نظریه ها در عین اینکه تاکید بر انفصال اخلاق از عمل دارند، در عین حال، برای اخلاق عینیتی را اثبات می کنند که ریشه در عقل عملی دارد. روایت های متاخر این رویکرد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک. روایت هایی که با هابز قرابت دارند و دو. روایت هایی که اجمالا کانتی اند. دیدگاه اخلاقی توماس نیگل جزء روایت های کانتی تلقی می شود. نیگل سعی دارد تا برای نوع دوستی به عنوان عنصر مشترک اخلاق عقلانیتی را اثبات کند که مدعی است مبتنی بر عقل عملی است. بر این اساس می توان ادله ای اخلاقی داشت که دارای عمومیت و تعمیم پذیری است و بستگی به امیال و خواسته های خاص افراد ندارد. نیگل مدعی است این عمومیت و تعمیم پذیری ادله اخلاقی را می توان حتی به لحاظ صوری در استدلال های فارغ از فاعل مشاهده کرد. این ادله تعمیم پذیر و عام در اخلاق، همان طور که نیگل اشاره دارد، حکایت از ارزش های عینی و مشترک میان انسان ها دارند. اینکه دیدگاه نیگل تا چه حد متمایز از دیدگاه کانت در این خصوص است، موضوعی است که در این مقاله بررسی و تحلیل می شود.
صفحات :
از صفحه 111 تا 127
شکوفندگی انسانی از دیدگاه فوت با نظر به آراء ارسطو
نویسنده:
مجید ملایوسفی، سکینه افلاطونی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بررسی نحوه تبیین حدوث نفس در آراء ارسطو و ابن‌سینا و رابطه آن با جاودانگی
نویسنده:
اعظم جانجان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأل? نفس از جمله مباحث برجسته در آثار ارسطو و ابن سینا است. نگاه کلی به فلسف? ارسطو نشانمی دهد که او برای هم? موجودات قائل به نفس است و این نفس را حادث به حدوث بدن می داند. اومعتقد است این نفس در نهایت با نابودی بدن نابود میشود و بقائی برای آن در نظر نمیگیرد. اما بادقیق شدن در آراء او و بررسی آثار مختلف او به مباحثی میرسیم که با این نظر کلی کاملاً متفاوتاست. ابنسینا در ابتدای امر ظاهراً تابع ارسطو است و حتی شاید چنین به نظر برسد که در عقیده بهحدوث مقلد صرف ارسطو میباشد اما با دقیق شدن در آراء و آثار او مشخص میشود که در بسیاریاز جزئیات و اصول مهم از ارسطو فاصله میگیرد به گونه ای که اگرچه قائل به حدوث نفس است امابر خلاف ارسطو سرنوشتی متفاوت برای نفس در نظر دارد و در نهایت قائل به جاودانگی آن می شود.با این همه در آراء ابنسینا نیز به مباحثی میرسیم که مبهماند و باید راهی برای توجیه آنها جستجوکرد.کلید واژه ها نفس، حدوث نفس، جاودانگی، عقل، ارسطو، ابنسینا
ارزش معرفت از نگاه لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
محمدرضا باقری، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دیالوگ منون افلاطون به مساله‌ای اشاره می‌کند که امروزه نزد معرفت‌شناسان به مساله ارزش معرفت مشهور گشته است. این مسئله ریشه در دو مقدمه پذیرفته شده در حوزه معرفت‌شناسی دارد. بر اساس مقدمه نخست، معرفت به طور کلی به باورِ صادقِ موجه یا تضمین شده تعریف می‌شود. مقدمه دوم نیز به این نکته اشاره دارد که ارزش توجیه یا تضمین، حداقل در ظاهر امر بر گرفته از ارزش باور صادق و در نتیجه قابل فروکاستن به ارزش صدق است. لیندا زاگزبسکی از جمله معرفت‌شناسانی است که با مبنا قراردادن این دو مدعی شده است که بسیاری از نظریه‌های معرفت‌شناختی قادر به گذر از دام معضل ارزش نیستند. از نظر زاگزبسکی نظریه‌های برون‌گرا و بالطور اخص نظریه‌های اعتمادگرا به دلیل استفاده از مدل دستگاه-فرآورده دچار معضل بلعیدن هستند که طبق آن ارزش یک باور خاص که از طریق یک فرآیند قابل اعتماد حاصل می شود، توسط ارزش صدق بلعیده می شود. پیشنهاد زاگزبسکی برای تبیین ارزش معرفت، بازنگری در رابطه‌ی دانسته و داننده است. از نظر وی همان‌گونه که افعال به واسطه‌ی انگیزه‌های فرد دارای ارزش مضائف می‌شوند، باورها نیز به واسطه‌ی انگیزه‌های معرفتی شخص ارزشی مضائف از ارزش صدق کسب کرده و به مرحله معرفت می‌رسند. به عقیده‌ی وی عشق به حقیقت مبنایی‌ترین و اساسی‌ترین انگیزه‌ای است که سبب ارزشمند شدن معرفت می‌شود. هرچند تبیین زاگزبسکی به نظر دچار معضلی نشده است که متوجه نظریه‌های اعتمادگرا است، با این حال در معرض نقدهای جدی دیگری است که در نوشتار حاضر سعی شده است به بخشی از آن پرداخته شود.
معرفت شناسی فضیلت محور: نقد و بررسی دیدگاه لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
محمدرضا باقری، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت شناسی فضیلت محور عنوان گونه ای جدید از نظریات معرفت شناختی است که با الگو برداری از نظریات فضیلت محور در حوزه اخلاق شکل گرفته است. از جمله سرشناس ترین نظریه پردازان معرفت شناسی فضیلت محور می توان به لیندا زاگزبسکی اشاره کرد. زاگزبسکی مدعی است ابتنای نظریه های معرفت شناسی بر اخلاق فضیلت می تواند معضل گتیه و معضل ارزش، که دو مسئله اساسی پیش روی نظریه های معرفت شناختی است را پاسخ گوید. از همین روی زاگزبسکی متناظر با تبیین فعل صواب(درست) بر حسب فضایل اخلاقی، تعریف و تحلیلی از معرفت را بر حسب فضایل فکری به دست داده و معتقد است که این تعریف نه تنها به معضل گتیه گرفتار نخواهد شد بلکه به دام معضل ارزش نیز نخواهد افتاد. در این مقاله پس از ارائه مقدمه ای در باب چگونگی طرح نظریات فضیلت محور در حوزه معرفت شناسی، نظریه فضیلت محور لیندا زاگزبسکی را مطرح نموده ایم. در بخش دوم این مقاله به کاربرد نظریه فضیلت محور وی در حوزه معرفت شناسی پرداخته و راه حل زاگزبسکی در حل معضل گتیه و معضل ارزش را به تفضیل بیان کرده ایم و در بخش پایانی نیز نظریه وی در حوزه معرفت شناسی فضیلت محور را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم.
اخلاق فضیلت‌مدار از دیدگاه ملامهدی نراقی (ره)
نویسنده:
هاجر رمضانخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر درصدد تبیین اخلاق فضیلت مدار از نظرگاه ملامهدی نراقی(ره)است. درباره‌ی اخلاق فضیلت ایشان می-توان گفت که اگرچه شاکله واستخوان بندی آن کاملا ارسطویی است اما این بدان معنا نیست که نراقی مقلد صرف باشد؛ چرا که ایشان در هر مورد نظر نهایی وابتکاری خودرا بیان کرده است. ایشان همچون ارسطو فضیلت را به حدوسط میان افراط وتفریط تعریف می‌کنند؛ هرچند ایشان تعاریف دیگری از فضیلت را نیز بیان کرده است.نراقی به احصای فضایل همت گماشته وهر یک ازآن‌ها را تحت قوه‌ای که موجب آن است، آورده است. ایشان سعادت را در تخلیه از رذایل وتحلیه به فضایل می‌داند ومسأله‌ی تشبه به خدا را به دلیل مخالفت با ظواهر شرع رد می‌کند ومعتقداست که نهایت سعادت، معرفت خداوندی ورسیدن به مقام قرب اوست.نکته‌ی نهایی وبسیار مهم در اخلاق فضیلت نراقی نقش وحی وآموزه‌های دینی در اخلاق نگاری اوست، ایشان در سرتاسر کتب اخلاقی خود هیچ‌گاه جانب شریعت را رها نکرده ودر تعارض بین عقل وشرع ، همواره جانب شریعت را می‌گیرد.
تاثیر آموزه گناه نخستین بر مبحث کلیات در قرون وسطا
نویسنده:
مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
مهم ترین مساله مناقشه برانگیز در میان متفکران قرون وسطا، نحوه وجود کلیات بود که با پرسش های مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمه این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخ های او به پرسش های سه گانه فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مساله هستی شناسی کلیات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقع گرایی، مفهوم گرایی و نام گرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر می رسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مساله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزه های مهم کلام مسیحی- آموزه هایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثبیت خداوند و گناه نخستین- بوده است. بنابراین می توان مدعی شد که انگیزه های کلامی متفکران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تاثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مساله کلیات داشته، آموزه گناه نخستین است که تبیین ماهیت آن و نیز نحوه انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایش نظریه ای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستی شناسی کلیات گردید.
صفحات :
از صفحه 37 تا 54
اخلاق عارفانه در اندیشه غزالی و امام خمینی
نویسنده:
صفورا چگینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردهای اخلاقی مختلفی درجهان اسلام مطرح شده استکه اخلاق عرفانیاز مهمترین آنهاست. این رویکرد اخلاقی منبعث از اخلاق دینی به ویژه قرآن است . در حوزه اخلاق سه نوع رابطهبرای انسان تعریف شده است، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با جهان که اخلاق عرفانی به طور خاص به رابطه ی انسان با خدا تکیه دارد. عرفا با درنظرگرفتن رابطه انسان با خدا براین باورند که نفس دارای ساحت های متعدد طولی است وهدف اخلاق عرفانی شکوفایی و فعلیت بخشی به تمام این ساحت های نفسانی است ، زیرا انسان تنها با گذر از این عوالم نفسانی است که به کمال حقیقی نایل می گردد.این نوشتار درصدد آن است که اخلاق عرفانی را در نظام فکری غزالی و امام خمینی (ره) بررسی کند. روش این پژوهشانتخاب محورهایی است که بتوان براساس آن ها اولا تصویری روشن از اخلاق عرفانی در غزالی و امام خمینی ترسیم کرد ، ثانیا به کمکاین محورهابه مقایسه این دو نظام فکری– که هدف اصلی این رساله است – پرداخت. برای تحقق این امر شش محور انتخاب شده که عبارتند از: جایگاه نفس در عرفان ، تاثیرپذیری از شریعت ، تاکید بر روش شهودی در کسبمعرفت عرفانی، جایگاه تهذیب نفس در عرفان ، تبیین فضایل و رذایل و اقسام آنها، بررسی عرفان فردی و اجتماعی و رابطه متقابل آنها با هم . نتایج این پژوهش بیانگرآن است که وجوه اشتراک واختلاف بسیاری میان این دو دیدگاه وجود دارد . اخلاق عرفانی درهر دو بر پایه منابع دینی پی ریزی شده است .غزالی در آثارشتوجه ویژه ای به اخلاق فلسفی داشتهاما ار آنجا که در اواخر عمرش درمی یابد که تنها راه سعاد تمندیبشر عرفان است ، در مهمترین اثر خود کتاب احیاء العلومبه تفصیلبه اخلاق عرفانی پرداخته است. امام (ره)نیز در آثارش گذری بر اخلاق فلسفی داشته استاما رویکرد اخلاقی امام به طورخاص ناظر به اخلاقی دینی است . همچنین به نظر می آید غزالی در اخلاق عرفانی تا حد زیادی به جنبه های نظری اخلاق توجه داشته است در حالی که امام (ره) تاکید ویژه ای بر جنبه های عملی اخلاق دارد .
  • تعداد رکورد ها : 90