جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 72
فرونسیس در نظام فکری افلاطون
نویسنده:
سحر کاوندی، مریم احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرونسیس، واژه­ای بنیادین در سنت فلسفی یونان باستان است. این واژه را می توان اساس تفکر «حکیم-حاکم» در جمهوری و «قانون گذار – فیلسوف» افلاطون در قوانین دانست . اکثر فلاسفه و شارحان آثار ارسطو، استفاده روشمند از این واژه را به ارسطو نسبت داده­اند که به نظر می رسد این امر ناشی از شیوه بیان این دو فیلسوف باشد؛ گرچه مبهم بودن محاورات افلاطونی را نمی توان دلیلی بر اهمیت اندکِ فرونسیس در سنت فکری وی دانست. افلاطون در جمهوری جایگاه هستی ­شناسانه فرونسیس را ضمن توجه به قلمرو مثال خیر بررسی می­کند. فرونسیس در جمهوری، روشن­بینیِ حاصل از ادراکِ مثال خیر است. اما در قوانین - آخرین اثر افلاطون- فرونسیس دیگر تنها دارای منشأ الهی نیست، بلکه در معنای حزم­اندیشی و معرفت سیاسی، مکمل سوفیا وبالاترین هماهنگی بین عقل و میل در روح است. فرونسیس در قوانین عهده­دار ساخت قوانین فلسفی حکومتی و قضاوت­ های عملی از طریق تجربه و شورا است. از این طریق صاحبان فرونسیس می­توانند حکمت را با سیاست توأم نموده و بسیار بهتر از دیگران همه چیز را درک کرده و ببینند. بر این اساس سوفیا و فرونسیس افلاطون هرچند در قوانین واژگانی مترادف نیستند، ولی کاربرد مفهومی آن دو کاملاً وابسته به یکدیگر است؛ به گونه­ای که صاحب فرونسیس الزاماً دارای حکمت نظری - سوفیا در تفکر ارسطویی - است.
صفحات :
از صفحه 317 تا 337
مقایسه ی دیدگاه استاد مطهری و مایکل پترسون درباره ی مسئله شر
نویسنده:
زکیه احمدی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«مسأله‌ی شر» که می‌توان آن را یکی از مسائل بسیار مهم و بحث‌انگیز در مباحث کلام جدید و فلسفه دین معاصر دانست، از آنجایی‌که به بنیادی‌ترین اصول ادیان توحیدی – اعم از وجود خداوند و صفات مطلق او مانند قدرت، علم، خیریت و عدالت- حمله می‌برد، متألّهان خداباور را درصدد ارائه‌ی پاسخ برمی‌انگیزد. پژوهش حاضر به تقریر و مقایسه‌ی دیدگاه مایکل پیترسون و شهید مطهری درباره‌ی مسئله‌ی شر اختصاص یافته است. مهم‌ترین پاسخ پیترسون برای رفع مسئله‌ی شر، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر است؛ وی تنها آن دسته از دادباوری‌هایی را که «امکان شر» را برای دستیابی به خیرهای برتر ضروری می‌دانند، قابل پذیرش می‌داند. مهم‌ترین استدلال مطهری، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر می‌باشد؛ وی با تأکید بر اینکه وجود شرور در تحقق خیرهای برتر در جهان مادی ضروری هستند، اذعان می‌نماید که شرور، نقش‌های مثبت زیادی در جهت رشد و تعالی انسان ایجاد می‌نمایند. با مقایسه‌ی دو فیلسوف به این نتیجه می‌رسم که وجوه تشابه آن‌ها در اتخاذ دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر، به عنوان پاسخی مناسب و قابل پذیرش در برابر مسئله‌ی شر می‌باشد، وجوه اختلاف‌شان را نیز می‌توان در نحوه‌ی پذیرش دادباوری مزبور دانست؛ بدین شکل که پیترسون دادباوری‌هایی که مدعی هستند «واقعیّت شر» برای دستیابی به «خیرهای برتر خاص» ضروری می‌باشد را محکوم به شکست می‌داند، اما مطهری در تکمیل‌ دادباوری-های خود به ارائه‌ی مصادیقی از شرور دست می‌زند که ضرورتاً به خیرهای برتر خاصی منتهی می‌شوند. ادعای پیترسون معقولانه است، اما به نظر می‌رسد هر دو پاسخ در پیش‌برد بحث خدا و شر در خور توجه و مهم بوده باشند.
تفویض، ریشه‌ها و آثار آن در مکتب شیعه
نویسنده:
مقصود ذوالقدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفوّضه که در اواسط قرن دومپدیدار گشتند، مدّعی شدند که پیامبر و أئمّه (ع) تنها مخلوقی هستند که مستقیما توسط خداوند آفریده شده‌اند؛ آفرینش سایر موجودات، تدبیر و اداره‌ی جهان اعم از رزق، احیاء، و اماته و تشریع، به آنها تفویض شده است. مطابق اخبار و روایات رسیده، أئمّه(ع) با شیوه‌های گوناگون، از مفوّضه و اندیشه‌ی آنها تبرّی جسته و با آن، مبارزه کرده‌اند. مع الوصف، مفوّضه در نشر اندیشه-ی خود به توفیقات زیادی دست یافتند، به نحوی که مقدار قابل توجهی از افکار آنها وارد جوامع روائی و سایر کتب شیعه گردید.أئمّه‌ی هدی ضمن مبارزه با جریان تفویض، برای نجات عده‌ای که ممکن بود، برای احتراز از تفویض، به تقصیر گرفتار شده از فضائل أئمّه(ع) و منزلت انسان کامل، غافل گردند و در نتیجه از هدایت و توجه به علت غایی آفرینش محروم گشته، دچار هلاکت و گمراهی شوند، همواره فضائل و منزلتخودو اهل‌بیت(ع) را گوشزد کرده، راه نیل به آن مقام را بندگی و عبودیت خداوند دانسته‌اند.این پژوهش با روش کتابخانه‌ای و بهره‌گیری از شیوه‌ی تحلیلی- توصیفی، ضمن تبیین ماهیت تفویض و ریشه‌ یابی تاریخی آن، برخی ازآثار آن را در مذهب شیعه بررسی کرده و در نهایت ولایت تکوینی را به عنوان خط مستقیم و حد فاصل میان تفویض و تقصیر، و نیز به عنوان محمل تعداد زیادی از اخبار و روایاتی که در فضایل شگفت‌انگیز أئمّه(ع) وارد شده، معرفی کرده است.
ملاصدرا؛ وحدت تشکیکی یا وحدت شخصی (گذار ملاصدرا از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود)
نویسنده:
مهدی منزه، سحر کاوندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر درصدد است تا به تبیین فرآیند سیر و تحول وجود از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی بپردازد؛ در این راستا ابتدا به بررسی وحدت تشکیکی وجود و مبانی آن در حکمت متعالیه و نیز وحدت شخصی وجود و تقریرهای مختلف آن پرداخته شده و سپس در مقام تحقیق و بررسی بیان می گردد که اولاً ملاصدرا به تفکیک آن دو قائل بوده و ثانیاً در نظام حکمی خویش از وحدت تشکیکی (دیدگاه ابتدایی) به وحدت شخصی (دیدگاه نهایی) گذر کرده است. صدرا برای اثبات این فرآیند، ابتدا علیّت و کثرت ماهوی را از ماهیت و سپس علیّت و کثرت وجودی را از وجودهای محدود نفی می‌کند تا بتواند در گام بعدی، مکانیزم چنین فرآیندی را تبیین کند؛ وی در این راستا بنابر تحلیل خاصی که از علیّت ارائه می‌دهد به دو برهان متوسل می‌شود: الف) برهان از راه ترقیق علیّت ب) برهان از راه عدم‌تناهی واجب‌الوجود؛ به عبارت دیگر وی با ارجاع معلول‌ها به شئون و بر اساس برهان از طریق معلول، مطلوب خود را اثبات کرده و از این طریق با مبرهن ساختن ادعای عرفان - وحدت شخصی وجود – موفق به نزدیک نمودن فلسفه به عرفان و در نتیجه تعالی حکمت می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 169 تا 186
دیدگاه غیاث الدین دشتکی و مدرس زنوزی در باب معاد جسمانی
نویسنده:
حسن جبارزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهبحث از معاد جسمانی یکی از بحث‌های چالش برانگیز در حوزه فلسفه اسلامی است. در زمینه بحث عقلی درباره معاد جسمانی به نظر می‌آید نخستین قدم از سوی غیاث‌الدین دشتکی برداشته شد. وی در باب معاد جسمانی، بابی را گشود که پس از وی توسط ملاصدرا و مدرس زنوزی پیگیری شد. دشتکی و مدرس زنوزی برای تبیین معاد جسمانی، برای نفس نسبت به بدن، دو نوع تعلق در نظر گرفته‌اند اما باید توجه داشت که بیان حکیم زنوزی در تفسیر این دوگونه تعلق، با بیان دشتکی متفاوت است؛ حکیم زنوزی می‌کوشد با مبانی صدرایی، تعلق مذکور را توجیه و تبیین نماید، برخلاف غیاث‌الدین دشتکی که با این دستگاه فلسفی آشنایی نداشته است. بنابراین پیدا کردن وجه اشتراک و اختلاف نظر این دو حکیم در باب معاد جسمانی، پاسخی به این پرسش خواهد بود که تأثیر نظر غیاث‌الدین دشتکی در باب معاد جسمانی بر دیدگاه مدرس زنوزی در چه مسائلی بوده است؟ مقایسه و بررسی نظر این دو حکیم در باب معاد جسمانی بیانگر آن است که زنوزی در مسائلی همچون: ترکیب اتحادی نفس و بدن، تداوم ارتباط نفس و بدن پس از مرگ، تعلق‌های دوگانه نفس به بدن، رابطه ایجابی و اِعدادی نفس و بدن، عینیت بدن اخروی و... مدیون غیاث‌الدین دشتکی بوده است. ازطرفی از آنجا که زنوزی از پیروان حکمت صدرایی است، در بیان معاد جسمانی، از بحث حرکت جوهری برای رجوع بدن دنیوی به حیث نفس بهره جسته است، در حالی که چنین بحثی در آراء دشتکی به چشم نمی‌خورد. بنابراین می‌توان گفت دیدگاه زنوزی، تلفیقی بین نظر غیاث-الدین دشتکی و ملاصدرا است؛ چراکه از یک سو تحت تأثیر غیاث-الدین و از سوی دیگر تحت تأثیر حکمت صدرایی بوده است. به هر حال تلاش دشتکی و زنوزی به هیچ روی نمی‌تواند ما را به نظریه فلسفی در باب معاد جسمانی رهنمون سازد، چرا که هر دو نظریه در موارد متعددی، ابهامات و نارسایی‌های نظریه پردازیِ عقلی را با خود به یدک می‌کشند.کلمات کلیدی: نفس، بدن، معاد جسمانی، غیاث‌الدین دشتکی، مدرس زنوزی.
عالم برزخ از نظر قرآن و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه بدیعی علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله برزخ و زندگی پس از مرگ انسان از جمله مسائل مهم در حوزه های کلامی و فلسفی است که همواره در میان ملل و ادیان مختلف مطرح بوده است. دین مبین اسلام زندگی پس از مرگ و عالم برزخ را، تحت مباحث مربوط به معاد مطرح نموده و آن را یکی از اصول اعتقادی مسلمانان معرفی می کند. بر اساس این اصل، بعد از مرگ انسان، روح همه انسان ها وارد عالم برزخ شده و تا فرا رسیدن رستاخیز در آن جا به سر خواهند برد. در برزخ حیات انسانی ادامه یافته و متناسب با اعمال و کرداری که در این دنیا انجام داده اند، در بهشت و جهنم برزخی خواهند بود. واژه برزخ در قرآن (مؤمنون/ 100) و در برخی روایات بر عالمی که واسطه میان دنیا و آخرت است، اطلاق شده است. علاوه بر اصل وجود برزخ، شماری از آیات قرآنی بر حیات برزخی و شعور و آگاهی آدمیان در عالم برزخ دلالت می کند. برخی از آیات بیانگر زنده بودن شهیدان بوده و برخی دیگر از نعمت ها و عذاب های برزخی حکایت دارند. ملاصدرا معتقد است که روح انسان دارای نشأت و درجات مختلفی است که برخی پیش از مرگ و برخی دیگر بعد از مرگ تحقق می یابد به طوری که بعد از جدا شدن و انقطاع از وابستگی به جسد، تا بی نهایت خواهد ماند. وی معتقد است وقتی شخص از دنیا می رود، وارد عالم برزخ (قیامت صغری) می شود. قیامت کبری هم وعده گاهی در نزد خداوند است و هر چه در قیامت کبری رخ می دهد، نظیر آن نیز در عالم برزخ (دوران پس از مرگ و قبل از ظهور قیامت کبری) اتفاق خواهد افتاد.طبق بررسی و تطبیق مسأله برزخ از نظر قرآن و ملاصدرا نکات ذیل بدست آمد: الف) تجرّد روح؛ ب) تجسّم اعمال؛ ج) عذاب قبر؛ که در همه این موارد قرآن و ملاصدرا با هم اتفاق نظر دارند؛د) مرگ و احیاء برزخی: براساس آیات قرآن در برزخ حیات و زندگی وجود دارد و حیات برزخی با مرگ برزخی به پایان رسیده تا در قیامت دوباره احیاء جدیدی صورت بگیرد و تمام انسان ها آماده رسیدگی به اعمال و کردار خود شوند. اما ملاصدرا به زندگی و مرگ در برزخ اشاره صریحی نکرده است.
توجیه نظریه پیدایی عالم در ترازوی نقد: (مدل سینایی، مدل اشراقی)
نویسنده:
زهره توازیانی، سحر کاوندی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله ای که در پیش روی دارید در پی تبیین دو مدل از مدلهایی است که نظام پیدایی عالم را به تصویر می کشند. در حوزه تفکر اسلامی، الگوهای سینایی و اشراقی، نسبت به دیگر الگوهای شده، معروف تر و درخور توجه بیشتری هستند.گر چه اصل مساله ارتباط خدا با عالم، خصوصا در باب پیدایش آن (و نه صرفا تدبیر آن)، پس از مساله خدا، مهمترین مساله فلسفی، به خصوص برای فیلسوفان متاله تلقی می شود، اما نویسندگان این مقاله درصددند تا نشان دهند که اتفاقا ناکامی فیلسوفان در این مساله بیش از هر مساله دیگری است و برای اثبات فرض خود به اندیشه دو فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن سینا و شیخ اشراق) که تلاشهایی جدی برای ارایه مدلی نظام مند از خلقت نموده اند، تمسک جسته اند. در نهایت پس از تحلیل محتوایی و در حد ظرفیت یک مقاله، برخی از نقدهایی که ممکن است آرای این بزرگان را آسیب پذیر نماید، مطرح کرده و امر داوری را به خوانندگان واگذار نموده اند.
بررسی تطبیقی حرکت در فلسفه ملاصدرا با فیزیک جدید
نویسنده:
جعفر احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقوله «حرکت» مورد توجه فلاسفه بزرگی مانندارسطو، ابن سینا و ملاصدرا قرار گرفته و در این عرصه تعاریف و نظریات فراوانی از این فیلسوفان بیان شده است. در این میان، برخی از آراء فلاسفه مسلمان قابلیت انطباق با برخی قوانین فیزیکِ نیوتنی دارند . قانون اول نیوتن در حرکت با نظریه «دفعِ» ارسطو سازگار نیست ولی هیچ کدام از نظریات سه گانه «دفع» ،«میل»و«تولد» در حرکت قسری که از جانب فلاسفه اسلامی و متکلمین مطرح گردیدهرا رد نمی کند. مضامینی قریب به قانون دوم نیوتن توسط برخی از فیلسوفان مسلمان مانند ابن ملکاو فخررازیمطرح شده است، وبرخلاف اصل موضوعه قانون دوم نیوتن که در آن نیرو های خارجی موجب حرکت می شوند در حرکت جوهری صدرا، نیرو و متحرک هردو یک چیزند. صدرالمتالهین در نظام فلسفی خود ، که بر بنیاد «وجود» استوار شده است، نظریه ای را درحرکت قسری ارائه می دهد که با «وجود» ارتباط دارد و جز از طریق آن قابل فهم نیست. یکی از مهمترین و روشنگرترین تصریحات صدرالمتالهین درباره مقوله زمان است، اینکه زمان بعد چهارم ماده است و جز این وجودی در خارج ندارد . ملاصدرا برخلاف نیوتن برای زمان وجود خارجی مستقلی قائل نیست، و آن رامقدار حرکت جوهر عالم می داند لیکن هردو معتقد به وجود «فضای مطلق» می باشند. روش ریاضی نیوتن همانند استدلال ملاصدرا مبنی بر پیوستگی حرکت در عالم خارج،انقسامِ بالقوه حرکت به اجزایبی نهایت است . حرکت مستدیر مطابق قوانین فیزیکی در زمره حرکات قسری به حساب می آید حال آنکه در فلسفه اسلامی جزوحرکات طبیعی فرض می شود و اعتقاد حکماء مشاءبه اینکهفلک الاافلاک راموجد زمان مطلق می دانند ، در هیچ کدام از دیدگاه های نیوتنی و صدرایی قابل توجیه نیست. بر خلاف دید گاه فلسفی که برخورد دو شئ را دفعی فرض می کند در دیدگاه فیزیکی برای برخورد یک قطعه زمانی ولو بسیار کوتاه در نظر گرفته شده است و نهایتاً اینکه نیوتن مدافع نظریه ذره ای بودن نور است لیکن نظر ملاصدرا بر خلاف عقیده نیوتن با نظریه موجی بودن نور مطابقت بیشتری دارد.
تحلیل وبررسی فایده‌گرایی عمل محور اسمارت
نویسنده:
محمد حسین ارشدی ، سحر کاوندی ، محسن جاهد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسائل اخلاقی در سه حوزة: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی مورد بحث و بررسی قرار می­گیرد. فایده­گرایی یکی از دیدگاه­های مهم در حوزة اخلاق هنجاری است. جی. جی. سی. اسمارت یکی از برجسته­ترین فایده­گرایان عمل­محور بوده و اندیشه­ی وی تا حدّ زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایده­گرایی یعنی تعارض فایده­گرایی با شهودهای اخلاقی، و همچنین مشکل محاسبه­ی پیامدهای افعال پاسخ دهد. بدین منظور وی ابتدا اعتبار معرفت شناختی ِشهودهای اخلاقی را منکر شده و رویکردی ناشناخت­گرایانه اتّخاذ می­کند. همچنین در برخی موارد که انجام فعل فایده­گرایانه منجر به تعارض با شهودهای اخلاقی می­شود، به تمایز میان مقام نظر و مقام عمل متوسّل می­شود. وی برای رفع مشکلِ محاسبه از نظریة بازی­ها و کاربرد استراتژی مختلط، و نیز اصل موضوع امواج آبگیر بهره می­برد. در این مقاله پس از استخراج و تبیین مبانی نظری اندیشه­های اسمارت، به نقد و بررسی اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی و پاسخ­های ارائه شده او پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
تبیین معنای خلافت الهی از منظر جلال‌الدین دوانی و غیاث‌الدین منصور دشتکی
نویسنده:
محسن جاهد، سحر کاوندی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت‌گرایی متفکران یونان‌، با ترجمه آثار یونانی به جهان اسلام راه یافت‌. ارسطو در مباحث اخلاقی خود «ائودایمونیا» را محور مباحثش قرار داد‌. این واژه در ترجمه‌های مسلمانان به «سعادت» ترجمه شد و به لحاظ مفهومی تورات مهمی ‌را سپری کرد‌. متفکران مسلمان بعدها این واژه را با مفهوم «خلافت الهی» پیوند دادند‌. از‌آنجایی که فهم درست و تعیین دقیق معنای «خلافت» در مباحث انسان‌شناسی و اخلاق اسلامی ‌از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، همواره بین مفسران، فلاسفه و عرفا در فهم و تفسیر خلافت انسان در آیه «إنی جاعل فی الأرض خلیفة» اختلاف‌نظر بوده و بحث‌های فراوانی درگرفته است. دوانی، استحقاق آدمی برای دریافت مقام خلافت را در توانایی انسان برای دریافت صفات متقابل دانسته و تحقق آن را منوط به کمال علمی ‌و عملی کرده است. منصور دشتکی دیدگاه وی را نپذیرفته و به تفصیل‌ اندیشه دوانی و استدلال‌های او را رد کرده است. وی بر این باور است که خلافت بدین‌معناست که آدمی ظلّ خداوند در میان ممکنات گردد. همان‌طور که آفریدگان مطیع و منقاد حق تعالی هستند، مطیع و منقاد انسان گردند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 124
  • تعداد رکورد ها : 72