جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 52
تفسير المعين - الجزء الثانی
نویسنده:
المولى نور الدين محمد بن مرتضى الكاشاني؛ تحقيق: حسين دركاهي؛ اشراف: السيد محمود المرعشي
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
قم - ایران: منشورات مكتبة أية الله العظمى المرعشي النجفي,
چکیده :
تفسير المعين تألیف نور‌الدين محمد بن مرتضى كاشانى معروف به نورالدين اخبارى (متوفاى پس از 1115ق) از شاگردان ملا محسن فيض كاشانى مشتمل بر تفسير تمام قرآن است./ مفسر در رساله «منتخب التصانيف» خود، انگيزه نگارش كتاب را چنين ذكر كرده است: «چون تفسير صافى مبسوط بود و بر خواننده‌ى قرآن سخت مى‌نمود كه در اثناء قرائت به آن مراجعه كند، به ذهنم آمد كه تفسيرى از آن بيرون آورم كه به قارى قرآن هنگام تلاوت، در فهم لغات و كلمات قرآنى كمك كند.» لذا دست به نگارش اين تفسير زده است./ ساختار: تفسيرى است مختصر به شيوه تفسير سيد عبدالله شبر با استناد به روايات و احاديث ائمه اطهار(ع) با اين تفاوت كه وى متأثر از فرهنگ و گرايش عمومى قرن يازدهم و دوازدهم هجرى برخى از علماى شيعه، در توجه فوق‌العاده به حديث در برابر روش تفسير اجتهادى و عقل‌گرايى برخى ديگر از علماى آن دوران است. اين تفسير مزجى و همانند صافى فيض كاشانى است./ روش ايشان در بيان مطالب به اين شكل بوده كه ابتداى هر سوره پس از ذكر نام به بيان تعداد آيات و مكى و مدنى بودن آن مى‌پردازد. سپس فرازهايى از آيات را بطور جداگانه تفسير مى‌كند. در اين بين بطور طبيعى برخى آيات بدون توضيح مى‌باشند./ گزارش محتوا: نويسنده قبل از شروع به تفسير مقدمه‌اى را در پانزده صفحه در ضوابط و مطالب مهم مربوط به تفسير آورده است كه اهميت تمسك به قرآن، تلاوت، تدبر و تفسير آن، با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) و ائمه(ع)، و احاديثى در زمينه‌ى نزول قرآن از جمله مطالب آن است./ او ضمن بيان شيوه تفسيرى خود، رمز حروف كلمه‌ى معين را كه در جاهاى مختلف تفسير بكار برده توضيح مى‌دهد و مى‌گويد: «پس از نقل نص عبارت ائمه(ع) رمز «م» و پس از بيان مطلبى كه مستفاد از كلام ائمه(ع) است، رمز «ع» و پس از نقل عين عبارت تفسير قمى كه به امام(ع) نسبت نداده است، و يا توهم تنافى به حسب ظاهر بين روايت و آنچه كه من نقل كرده‌ام رمز «ى» و بعد از بيان كلام معصوم(ع) و يا بيان آيه رمز «ن» را مورد استفاده قرار دادم و بقيه‌ى موارد را كه داراى اين رموز چهارگانه نباشند قول مفسرين بوده كه با تصرف در عبارت از آنها نقل شده است.»/ ايشان مصادر اقوال و متون اخبار را به تفسير صافى ملا محسن فيض ارجاع داده است./ مفسر سعى نموده از تكرار مطالب مشابه جلوگيرى نمايد، بر اين اساس گاهى تفسير آيات را به موارد مشابه قبل ارجاع مى‌دهد؛ مانند ج 1، ص168، آيه 88-89، آل عمران./ مصنف به‌طور معمول به قرائات و اختلاف آنها توجه نموده و شكل‌هاى متفاوت اختلاف قرائت از قبيل قرائت‌هاى تفسيرى، قرائت‌هايى كه نشان از حذف كلمه دارد و نيز قرائت‌هايى كه دلالت بر حذف و تفسير ندارد كه موارد اصلى اختلاف قرائت مى‌باشد را مورد مداقّه قرار داده است؛ مانند ج 1، ص19 و ص20، و ص144، قرائت «القيّوم»./ توجه مصنف به شأن نزول نيز در حد اشاره به موارد اندكى از آن مى‌باشد؛ مانند: ج 1، ص241، آيه 88 سوره نساء./ مفسر بر اين تفسير خاتمه‌اى نيز در باب دعاهاى تلاوت قرآن و كيفيت استخاره به قرآن دارد و اتمام تفسير به سال 1090ق بوده است./ وضعيت كتاب: اين تفسير در اصل يك مجلد بزرگ بوده كه ناشر با تحقيق آقاى حسين درگاهى آن را در سه جلد منتشر كرده است. حسين درگاهى محقق كتاب نسخه حاضر را با استفاده از شش نسخه مختلف مهيا كرده است. نسخه اول كه با رمز «م» مشخص شده، به عنوان محور تحقيق قرار داده شده و در پاورقى به تفاوت‌ها اشاره شده است. در اين نسخه نيمى از صفحه را فقط آيات قرآن و نيم ديگر را توضيح و تفسير مفسر به همراه آيات و فرازهاى آن تشكيل مى‌دهد./ پاورقى‌هاى موجود اغلب برگرفته از تعليقات نسخ خطى متفاوت مى‌باشد. بيان فضل سور، اشاره به متن برخى احاديث، نسخه بدلها و اختلاف نسخ توسط محقق محترم ذكر شده است.
تفسير المعين - الجزء الثالث
نویسنده:
المولى نور الدين محمد بن مرتضى الكاشاني؛ تحقيق: حسين دركاهي؛ اشراف: السيد محمود المرعشي
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
قم - ایران: منشورات مكتبة أية الله العظمى المرعشي النجفي,
چکیده :
تفسير المعين تألیف نور‌الدين محمد بن مرتضى كاشانى معروف به نورالدين اخبارى (متوفاى پس از 1115ق) از شاگردان ملا محسن فيض كاشانى مشتمل بر تفسير تمام قرآن است./ مفسر در رساله «منتخب التصانيف» خود، انگيزه نگارش كتاب را چنين ذكر كرده است: «چون تفسير صافى مبسوط بود و بر خواننده‌ى قرآن سخت مى‌نمود كه در اثناء قرائت به آن مراجعه كند، به ذهنم آمد كه تفسيرى از آن بيرون آورم كه به قارى قرآن هنگام تلاوت، در فهم لغات و كلمات قرآنى كمك كند.» لذا دست به نگارش اين تفسير زده است./ ساختار: تفسيرى است مختصر به شيوه تفسير سيد عبدالله شبر با استناد به روايات و احاديث ائمه اطهار(ع) با اين تفاوت كه وى متأثر از فرهنگ و گرايش عمومى قرن يازدهم و دوازدهم هجرى برخى از علماى شيعه، در توجه فوق‌العاده به حديث در برابر روش تفسير اجتهادى و عقل‌گرايى برخى ديگر از علماى آن دوران است. اين تفسير مزجى و همانند صافى فيض كاشانى است./ روش ايشان در بيان مطالب به اين شكل بوده كه ابتداى هر سوره پس از ذكر نام به بيان تعداد آيات و مكى و مدنى بودن آن مى‌پردازد. سپس فرازهايى از آيات را بطور جداگانه تفسير مى‌كند. در اين بين بطور طبيعى برخى آيات بدون توضيح مى‌باشند./ گزارش محتوا: نويسنده قبل از شروع به تفسير مقدمه‌اى را در پانزده صفحه در ضوابط و مطالب مهم مربوط به تفسير آورده است كه اهميت تمسك به قرآن، تلاوت، تدبر و تفسير آن، با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) و ائمه(ع)، و احاديثى در زمينه‌ى نزول قرآن از جمله مطالب آن است./ او ضمن بيان شيوه تفسيرى خود، رمز حروف كلمه‌ى معين را كه در جاهاى مختلف تفسير بكار برده توضيح مى‌دهد و مى‌گويد: «پس از نقل نص عبارت ائمه(ع) رمز «م» و پس از بيان مطلبى كه مستفاد از كلام ائمه(ع) است، رمز «ع» و پس از نقل عين عبارت تفسير قمى كه به امام(ع) نسبت نداده است، و يا توهم تنافى به حسب ظاهر بين روايت و آنچه كه من نقل كرده‌ام رمز «ى» و بعد از بيان كلام معصوم(ع) و يا بيان آيه رمز «ن» را مورد استفاده قرار دادم و بقيه‌ى موارد را كه داراى اين رموز چهارگانه نباشند قول مفسرين بوده كه با تصرف در عبارت از آنها نقل شده است.»/ ايشان مصادر اقوال و متون اخبار را به تفسير صافى ملا محسن فيض ارجاع داده است./ مفسر سعى نموده از تكرار مطالب مشابه جلوگيرى نمايد، بر اين اساس گاهى تفسير آيات را به موارد مشابه قبل ارجاع مى‌دهد؛ مانند ج 1، ص168، آيه 88-89، آل عمران./ مصنف به‌طور معمول به قرائات و اختلاف آنها توجه نموده و شكل‌هاى متفاوت اختلاف قرائت از قبيل قرائت‌هاى تفسيرى، قرائت‌هايى كه نشان از حذف كلمه دارد و نيز قرائت‌هايى كه دلالت بر حذف و تفسير ندارد كه موارد اصلى اختلاف قرائت مى‌باشد را مورد مداقّه قرار داده است؛ مانند ج 1، ص19 و ص20، و ص144، قرائت «القيّوم»./ توجه مصنف به شأن نزول نيز در حد اشاره به موارد اندكى از آن مى‌باشد؛ مانند: ج 1، ص241، آيه 88 سوره نساء./ مفسر بر اين تفسير خاتمه‌اى نيز در باب دعاهاى تلاوت قرآن و كيفيت استخاره به قرآن دارد و اتمام تفسير به سال 1090ق بوده است./ وضعيت كتاب: اين تفسير در اصل يك مجلد بزرگ بوده كه ناشر با تحقيق آقاى حسين درگاهى آن را در سه جلد منتشر كرده است. حسين درگاهى محقق كتاب نسخه حاضر را با استفاده از شش نسخه مختلف مهيا كرده است. نسخه اول كه با رمز «م» مشخص شده، به عنوان محور تحقيق قرار داده شده و در پاورقى به تفاوت‌ها اشاره شده است. در اين نسخه نيمى از صفحه را فقط آيات قرآن و نيم ديگر را توضيح و تفسير مفسر به همراه آيات و فرازهاى آن تشكيل مى‌دهد./ پاورقى‌هاى موجود اغلب برگرفته از تعليقات نسخ خطى متفاوت مى‌باشد. بيان فضل سور، اشاره به متن برخى احاديث، نسخه بدلها و اختلاف نسخ توسط محقق محترم ذكر شده است.
مناهج البيان في تفسير القرآن - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 141)
نویسنده:
محمد باقر الملكي الميانجي؛ تنظیم: محمد البیابانی الاسکوئی؛ اشراف: حسین درگاهی؛ تصحیح: عزیز آل طالب
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: موسسة النبأ الثقافیة,
چکیده :
مناهج البيان في تفسير القرآن، حاصل تدريس تفسیر مؤلف آن، مرحوم ملكى ميانجى است كه از اوان ورود به شهر مقدس قم، به سال 1378ق، آغاز گرديده است و نخستين جلد آن، تفسير سوره فاتحة الكتاب در سال 1413ق، به چاپ رسيده است. مجموع مجلدات آن، 6 مجلد و 6 جزء (دو جزء از آخر قرآن و چهار جزء از اول قرآن) است. مفسر محترم، در مقدمه جلد اول، پس از اشاره مختصر به روش تفسيرى خود، به مباحث علوم قرآن، فضيلت و شناخت قرآن و اهميت تفسير مى‌پردازد و نيز درباره حجيت ظواهر قرآن، تفسير قرآن به قرآن و تفسير قرآن به حديث، محكم و متشابه، تأويل و تفسير، تفسير به رأى، ناسخ و منسوخ، اعجاز و تحدى و حدوث قرآن سخن مى‌گويد و نكات ظريف و قابل توجهى در طرح مباحث و نقد ديدگاه‌هاى ديگران ارائه مى‌دهد. شيوه كلى مفسر، موجزگويى و در حد اشاره به مبانى تفسير و كلام و توضيح معانى و احيانا طرح و تحليل مباحث اعتقادى است. ترتيب مباحث در اين تفسير بدين شكل است كه در هر قسمت، مجموعه‌اى از آيات را مطرح مى‌كند و آن را از نظر بيان آيه و واژه‌شناسى، كلمه كلمه رسيدگى مى‌كند، سپس كلمات و جملات را توضيح مى‌دهد. در جايى كه حديثى رسيده باشد و به فهم كلام كمك كند يا در كليت بحث مفيد افتد، متعرض مى‌شود و از ديدگاه‌هاى مفسران شيعه و سنى، به‌ويژه شيخ طبرسى، شيخ الطائفه طوسى، جارالله زمخشرى، فخرالدين رازى استفاده مى‌كند. البته در بسيارى از موارد، اين نقل همراه با نقد و تحليل و مناقشه اقوال است. اين نقدها بيشتر نسبت به زمخشرى و فخر رازى است، گرچه كسانى مانند علامه طباطبايى و شيخ محمد عبده در تفسير المنار از اين نقدها بى‌نصيب نيستند و با تكيه كلام «و من العجيب»، آنان را مورد نقد قرار مى‌دهد. بدين سان از ويژگى‌هاى اين تفسير، همين قسمت از مباحث تفسير است كه به شكل گسترده و اجتهادگونه با نقادى و زير و رو كردن مطالب، به تحليل و بررسى آيات مى‌پردازد. به‌هرحال، طبق روال بسيارى از تفاسير كه مباحث، به ترتيب سوره و آيه به آيه شروع مى‌شود. اين تفسير نيز چنين است و در آغاز هر سوره، كلياتى از مطالب درباره سوره، مانند: مكى و مدنى بودن و ترتيب نزول را به نقل از مجمع البيان ارائه مى‌دهد، آنگاه به توضيح واژه و تبيين كلام و استشهاد روايت مى‌پردازد. مرحوم ملكى از منابع تفسيرى بسيارى استفاده مى‌كند. از مهم‌ترين منابع اين تفسير، مجمع البيان طبرسى، مفاتيح الغيب رازى، كشاف زمخشرى، تبيان شيخ طوسى و المنار رشيد رضا و الميزان علامه طباطبايى است. ضمنا يكى از تأليفات مفسر كتاب «بدايع الكلام» است كه به تفسير و تبيين آيات احكام - كتاب طهارت و قسمت‌هاى مهم صلات - مى‌پردازد و چنان‌كه از مقدمه اين اثر استفاده مى‌شود، حاصل بحث و تدريس مؤلف در جمع شاگردان خود در حوزه علميه بوده است و چون مباحث اين كتاب در بخش‌هاى زيادى با تفسير مشترك است، مى‌توان اين كتاب را مجموعه‌اى از اين تفسير به حساب آورد (چنان‌كه «توحيد الإمامية» ايشان نيز همين خصوصيت را دارد). به‌هرحال، در اين كتاب افزون بر مباحث تفسيرى و جمع ميان آيات و تطبيق و طرح مطلب فقهى و اصولى، به مباحث اعتقادى و معارف، همچون مباحث: امامت (ص80-123) شفاعت (ص199-204) و عصمت (ص125) مى‌پردازد و با همان مشرب مباحث را به‌طور استدلالى و تحليلى مورد توجه قرار مى‌دهد. از نكات قابل پيش‌بينى در اين كتاب، نقد آراى فلاسفه و طرح ديدگاه عرفا و نقد آنهاست. از نمونه بحث‌هاى مفسر در پژوهش‌هاى اصولى و ادبى، بحث طهارت اهل كتاب، حقيقت شرعيه و مفهوم «إنما المشركون نجس» (توبه، 28/9) است. طبق شواهد و ارجاع‌هاى تفسير، كتاب «بدايع الكلام» پيش از تفسير، نگارش يافته است. از نكات جالب توجه اينكه ايشان در تفسير قرآن، در جاى‌جاى اين كتاب از آيات ديگر، براى فهم و تفسير قرآن استفاده كرده و به موارد مختلف استشهاد كرده‌اند. مرحوم ملكى يكى از كسانى است كه به‌طور گسترده از روايات اهل‌بيت در تفسير و فهم معناى آيه و اشاره به مصاديق كلام استفاده مى‌كند و از جهتى مى‌توان احاطه مفسر به روايات اهل‌بيت و مراجعه به آن‌ها را از جنبه‌هاى مختلف، يكى از مشخصه‌هاى بارز اين تفسير دانست. از نكات قابل يادآورى، اهتمام مفسر به نشان دادن منابع روايى است و چون ايشان از منابع فراوانى در حديث و تاريخ و سيره استفاده مى‌كند، همواره مشخصات اين منابع را يادآور مى‌شود. از مهم‌ترين منابع روايى وى، كتب اربعه، تفسير البرهان، نور الثقلين، الدر المنثور، بحار الأنوار، سيره ابن هشام و مروج الذهب است. مرحوم ملكى يكى از كسانى است كه در آغاز تفسير، ضمن تأكيد بر اجتهادى بودن تفسير، به اهميت عقل در كار تفسير اشاره مى‌كند و در كتاب توحيد الإمامية، بحثى گسترده درباره عقل و حجيت آن در كتاب و سنت دارد و عقل را، به عقل اصطلاحى و عقل فطرى تقسيم مى‌كند و موارد تعارض ميان عقل و نقل را توضيح مى‌دهد. به‌هرحال تفسير مناهج پر است از استدلالات عقلى بر اثبات مطالب اعتقادى و اخلاقى و حتى فقهى. بى‌گمان كسى كه اجتهاد مى‌كند و به ظاهر الفاظ بسنده نمى‌كند و از چند و چون مطالب سؤال مى‌كند و كاوشى در مضمون و دلالت آيات دارد، در حقيقت كنكاشى عقلانى دارد و عقل خود را در مفهوم و پيام آيه به كار مى‌برد. مرحوم ملكى در تفسير، به لغت توجه بسيار گسترده دارد. در هر مورد، به‌ويژه در كلمات مشكل و غريب و بحث‌انگيز، استفاده از لغت و اقوال مفسران عصر پيامبر و تابعان، كار جدى اوست. ايشان در استناد به كلام لغويان، مانند ابن منظور در لسان العرب، ابن فارس در مقاييس اللغة، فيروزآبادى در قاموس المحيط، طريحى در مجمع البيان، راغب در مفردات يا كتاب‌هاى لغت معاصر، مانند: أقرب الموارد عنايت دارد و در مواردى به نظر مجمع البيان در بحث لغت‌شناسى‌ها، به‌ويژه گفتار تابعان در معناى واژه اهميت مى‌دهد؛ گرچه از نكات جالب اين بحث، استناد به معانى آيات ديگر و حتى روايات رسيده در تفسير است. البته گاه استفاده از روايت براى كاوش‌هاى واژگانى نيست و ارتباطى با تعيين مصداق و موارد معناى كلمه پيدا مى‌كند. مرحوم ملكى نسبت به تفسير آن دسته از آيات كه به علوم روز مربوط مى‌شود، بسيار مستنكف است و هر جا كه به آياتى اين چنين مى‌رسد، تنها با توجه به آيات مرتبط ديگر، تفسير مى‌كند و سعى دارد، از داخل شدن در بحث‌هاى علمى و فنى پرهيز كند و اگر در مواردى هم اشاره‌اى دارد، با توجه به گفته‌هاى مفسران پيشين است. مرحوم ملكى، از تربيت‌يافتگان مكتب تفكيك و از مخالفان روش تفسير فلسفى است. او با تفسير عقلانى، مخالفتى ندارد و همان‌طوركه در مقدمه تفسير اشاره مى‌كند يكى از منابع فهم قرآن را عقل مى‌داند؛ اما در جاى‌جاى تفسير به نقد فلاسفه و شيوه برداشت آنان در مسائل معروف و مورد اختلاف، ميان متكلمان و فلاسفه مى‌پردازد. از آنجا كه تفسير مناهج بسيار موجز است، طبعا بحث‌هاى مرتبط با تفسير در آن به شكل گذرا و در محدوده‌اى خاص مطرح شده است؛ لذا در زمينه علوم قرآن مباحثى را به‌طور فشرده و در سايه تفسير مطرح كرده است.
تفسير كنز الدقائق وبحر الغرائب - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 57)
نویسنده:
محمد بن محمد رضا القمي المشهدي؛ تحقیق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: شمس الضحی,
چکیده :
این تفسیر محصول سال‌ها تلاش و مطالعه مرحوم میرزا محمد قمی در آثار قرآنی به جای مانده از گذشتگان و مجموعه‌ای از بهترین نظریات برگزیده و زیباترین آثار دانشمندان و مفسران قبل از وی است. علّامه مجلسی در تقریظ خود بر این تفسیر می‌نویسد: خداوند جزای خیر دهد به عالم شایسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرف‌نگر، جانشین زبردست گذشتگان، شخصیتی که دقیق‌ترین معانی علمی را با فکر تیزبین خود به دست می‌آورد و گوهرهای حقیقت را با رای صائب خود استخراج می‌کند، عالم مطّلع، نیک اقبال و تربیت یافته مکتب اهل بیت، مولانا میرزا محمد مؤلف این تفسیر. ان شاءالله پیوسته تحت تاییدات پروردگار توانا موفق باشد. او این تفسیر را زیبا، متقن، با کمال دقت، پرفایده و بجا نوشته و آیات بیّنات قرآن را با روایات ائمه طاهرین (علیه‌السّلام) تفسیر نموده است. نکته‌های ناب معانی را از پوسته لفظ جدا نموده و سنت و کتاب را با هم تلفیق کرده است. او تمام تلاش خود را در تفسیر خویش به کار گرفته و آنچه از اخبار و احادیث لازم بوده استخراج نموده است. او همچنین معانی لطیف و رازهای ناگفته را به تفسیر خویش افزوده و تفسیر خود را پربار و پسندیده‌تر کرده است. خداوند او را از برکات ایمانش بهره‌مند گرداند و اهل ایمان را از تفسیر وی بهره‌ور سازد و به او بهترین جزای نیکوکاران را عطا فرماید و با ائمه طاهرین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) محشور بگرداند. (روز عید غدیر مبارک ۱۱۰۲؛محمدباقر بن محمدتقی)/ آقا جمال خوانساری، زبده‌ترین استاد مجامع علمی شیعه در عصر صفوی و صاحب تالیفات گران‌سنگ علمی و تحقیقی، در مورد میرزا محمد قمی و تفسیر وی می‌نویسد: اما بعد، خداوند متعال با فضل کامل خویش به جناب مولا، دانشمند عارف، فاضل هوشیار، جامع فضایل اخلاقی، دانای به علوم و حکمت‌های بشری، عالم به اسرار وحیانی و معارف قرآنی... مولانا میرزا محمد - که خداوند در هر زمینه‌ای یاور او باشد - همچنان که خداوند به او توفیق تالیف چنین تفسیر ارزشمندی را عنایت کرده است. وی در تالیف و گردآوری تفسیر خویش از معتبرترین تفاسیر و مشهورترین کتاب‌های حدیث بهره برده است. این تفسیر همانند نامش گنجینه نکات دقیق و دریای گوهرهای نایاب و ارزشمند است. هر خواننده‌ای که با دید حقیقت بین به آن نظری بیفکند، با صدف‌های پر از مرواریدِ حقیقت مواجه خواهد شد. خداوند دانش پژوهان و مشتاقان معارف قرآنی را از ثمرات و معارف آن بهره‌مند گرداند. و این تفسیر گران‌سنگ را برای مؤلف فاضلش ذخیره آخرت قرار دهد. (جمال‌الدین محمد بن حسین الخوانساری محرم الحرام، سنه ۱۱۰۷)/ علامه شیخ آقابزرگ طهرانی، کتاب‌شناس مشهور اسلامی، در مورد تفسیر کنزالدقائق چنین می‌گوید: این تفسیر همچون تفسیر نورالثقلین در پرتو معارف اهل بیت (علیه‌السّلام) آیات قرآن را تفسیر کرده است؛ امّا از جهات متعددی بر نورالثَقلین برتری دارد؛ از جمله این که: ۱- اسناد روایات را بیان می‌کند؛ ۲- ارتباط آیات دیگر را با آیه مورد تفسیر روشن می‌نماید؛ ۳- نکات ادبی و اِعراب آیات مورد توجه قرار گرفته است؛ ۴- توضیح آیات را به طور مختصر و با شرح مزجی برآورده است و سپس به نقل روایات در مورد آن می‌پردازد؛ ۵- گاهی نکاتی را برخلاف نورالثقلین مطرح می‌نماید. / علاوه بر امتیازاتی که علامه تهرانی فرموده است، در این تفسیر مزایای دیگری نیز مشاهده می‌شود؛ مثلاً مباحث صرفی و نحوی، نقل و نقد اقوال دیگران، شناخت لغات، ارتباط الفاظ و آیات، توضیح الفاظ و مفرداتِ روایات و احادیث وارده در ذیل آیات، و بهره‌گیری از اشعار برترین شعرای عرب همچون نابغه و کمیت بن زید اسدی. مفسر قمّی در تفسیر خویش، احادیث قرآنی را از تفسیر فرات بن ابراهیم، تفسیر قمی، عیاشی و تبیان شیخ طوسی نقل می‌کند. در مباحث تفسیری از مجمع البیان، تفسیر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، تفسیر ابن مسعود و ابن عباس، کشّاف، برهان، بیضاوی، الدرالمنثور، علی بن ابراهیم و دیگران بهره می‌گیرد. میرزا محمد قمی در آغاز تفسیر خویش، هدف از تالیف این اثر ارزشمند را چنین بیان می‌کند: من در گذشته، تعلیقاتی بر تفسیر مشهور علّامه زمخشری نگاشته بودم و آن را با دقت و حوصله مطالعه و بررسی نمودم. سپس حواشی علّامه زبردست، شیخ بهاءالدین عاملی را مطالعه نموده و در مورد مطالب آن‌ اندیشیدم. آن‌گاه به نظرم آمد که تفسیری را که حاوی اسرار ناشناخته قرآن و دربردارنده نکات جدید و بکر در مورد تاویل آیات آن باشد، در پرتو احادیث و روایات و گفتارهای قرآنیِ ائمه اطهار (علیه‌السّلام) تالیف نمایم./ این تفسیر علاوه بر چاپ‌های قدیمی، که در ۴ مجلّد بزرگ بود، اخیراً در ۱۱ جلد به همّت نشر اسلامی و با تحقیقات آیةالله مجتبی عراقی منتشر شده است. همچنین وزارت ارشاد اسلامی نیز در اسفند ۱۳۶۶ آن را در ۱۴ جلد و با تحقیقات آقای حسین درگاهی منتشر و به جامعه قرآنی عرضه کرده است. ترجمه این تفسیر در زمان مفسّر انجام شده است و بخش‌هایی از آن در کتابخانه آیةالله مرعشی و قسمتی دیگر در کتابخانه آستان قدس موجود است./ در یک کلام می‌توان گفت، این تفسیر چکیده مهم‌ترین تفاسیر امامیه و عصاره‌ اندیشه‌های قرآنی تا عصر مفسّر قمی است. کنزالدقائق سرشار از عبارت‌های زیبای انوارالتنزیل بیضاوی، جمع‌بندی و نظم و ترتیب مجمع البیان طبرسی، نکات جذاب و دلنشین کشّاف زمخشری و حاشیه‌های شیخ بهایی و سایرین است که مؤلف، با تجزیه و تحلیل آن‌ها، بهترین نظرات را برگزیده و سپس‌ اندیشه‌های بدیع خویش را بر آن‌ها افزوده، در نتیجه تفسیری نفیس، جامع و جالب توجه پدید آورده است. به همین جهت در طول سه قرن گذشته تفسیر کنزالدقائق مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده است. (گفتنی است که مفسر دیگری به نام محمد مؤمن مشهدی (۱۰۰۵ ۱۰۷۷) در اواخر قرن یازدهم و نزدیک به زمان صاحب کنزالدقائق، تفسیری تالیف نموده است که به تفسیر محمد مؤمن مشهدی معروف است و این دو مفسر تشابه اسمی دارند.)/ این مفسر گرانقدر، در موارد متعددی از تفسیر خویش به دفاع از مقام ولایت پرداخته و آیاتی را که در مورد علی (علیه‌السّلام) نازل شده، به نحو شایسته‌ای توضیح داده و شان نزول آن‌را مستدل و محکم و در پرتو روایات اهل بیت (علیه‌السّلام) مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذیل آیه ۵۵ سوره مائده که به آیه «ولایت» معروف است، می‌نویسد: امام باقر (علیه‌السّلام) در مورد آیه اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الذّینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ رکعُونَ می‌فرماید: عده‌ای از یهودیان که در میان آنان چهره‌های شاخصی مانند عبدالله بن سلام، اسید بن ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا وجود داشتند و به تازگی مسلمان شده بودند، آن روز برای تقویت ایمان و پرسش سؤالاتی، به محضر پیامبر آمده بودند. آنان به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفتند: ‌ای پیامبر خدا! حضرت موسی برای خودش یوشع بن نون را وصی قرار داد، وصیّ شما کیست؟ ولیّ و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسی خواهد بود؟ در این هنگام بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید. بعد از نزول وحی، رسول خدا به حاضرین فرمود: برخیزید! آنان بلند شدند و به همراه پیامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پیامبر کرم، سائلی از مسجد خارج می‌شد. پیامبر به سائل فرمود: ‌ای سائل! آیا کسی به تو چیزی عطا کرد؟ گفت: بلی، این انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسی به تو داد؟ او در حالی که به علی (علیه‌السّلام) که در حال نماز بود اشاره می‌کرد، گفت: آن مردی که در حال نماز است، این انگشتر را به من بخشیده است. پیامبر دوباره پرسید: او در چه حالی آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع رکوع، آن را به من عطا کرد. در این موقع صدای پیامبر به تکبیر بلند شد و جمعیت حاضر در مسجد با پیامبر همصدا شدند. بعد پیامبر به مردم فرمود: علی بن ابی‌طالب بعد از من، ولیّ و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضی و خشنود هستیم که خداوند پروردگار ماست و اسلام دین ما و محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر ما و علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) رهبر و امام ما است. در این هنگام آیه بعد نازل شد که: وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسوُلَهُ وَالَّذینَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛ [۲۸] و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند (پیروزند؛ زیرا) حزب خدا پیروز و برتر است.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 4
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد چهارم به تفسیر سوره‌های مؤمنون، نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف و دخان می‌پردازد.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 2
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد دوم به تفسیر سوره‌های آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال می‌پردازد.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 3
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد سوم به تفسیر سوره‌های توبه، یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم، حجر، نحل، اسراء، کهف، مریم، طه، انبیاء و حج می‌پردازد.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 5
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد پنجم به تفسیر سوره‌های جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 1
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد اول به تفسیر سوره‌های حمد و بقره می‌پردازد.
تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب المجلد 2
نویسنده:
محمد بن محمدرضا قمي مشهدي؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مؤسسة شمس الضحی الثقافیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب»، به زبان عربی، اثر میرزا محمد قمی مشهدی، از علمای حدیث و مفسران امامیه در قرن دوازدهم می‌باشد. مصنف، در بیان انگیزه خود از نگارش این تفسیر، می‌فرماید: در گذشته حاشیه‌ای بر تفسیر زمخشری و حاشیه‌ای بر حاشیه شیخ بهایی بر تفسیر «انوار التنزیل» بیضاوی نگاشتم، پس از آن به فکر افتادم که تفسیری تالیف کنم که هم شامل اسرار تنزیل باشد و هم شامل روایات منقول از ائمه اطهار علیه‌السّلام . آیة الله معرفت، این تفسیر را تفسیری جامع، ما حصل تفاسیر مهم امامیه، شامل روایات اهل بیت علیه‌السّلام، مشتمل بر مباحث قرائت، تنزیل، اعراب، لغت و دقایق ادبی در کنار مطالب فلسفی و عرفانی، دربردارنده حسن تعبیر بیضاوی و اسلوب شیخ طبرسی در «مجمع» و گزیده‌ای از «کشاف» و حواشی شیخ بهایی، جامع بین عقل و نقل و... می‌داند. آقای سید محمد علی ایازی، در باره آن می‌نویسد: «تفسیری است که شامل تمام آیات قرآن می‌باشد، ما حصل مهم‌ترین تفاسیر امامیه و اهل سنت است، آمیخته‌ای است بین نقل و عقل و... از منظری دیگر، این تفسیر، از تفاسیر بلاغی و ادبی و شرح و حاشیه‌ای بر تفسیر بیضاوی نیز محسوب می‌گردد.» به قول برخی از اندیشمندان، مؤلف، روایات منقوله را از تفسیر «نور الثقلین» برداشت کرده‌اند. تحقیقا ایشان بیش از ۹۰ درصد روایات «نور الثقلین» را با ترتیبی که در آن کتاب آمده، در تفسیر خود آورده‌اند؛ به طور نمونه، از ۱۲۰ حدیث ابتدای تفسیر که شامل سوره حمد و مقدار کمی از سوره بقره می‌شود، ایشان فقط ۴ حدیث را نقل نکرده‌اند و ۱۱۶ حدیث دیگر را بدون کم و کاست نقل کرده‌اند و خود ۲۰ حدیث بر آنها افزوده‌اند. احادیث اضافه شده، از تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، تفسیر فرات کوفی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السّلام می‌باشد. بخشی از احادیث اضافه شده، به نحوی نسبت به روایات نقل شده، تکراری محسوب می‌شوند و احتمالا «نور الثقلین»، به همین دلیل آنها را نقل نکرده است. کتاب دیگری که «کنز الدقائق»، اکثر احادیث آن را نقل می‌نماید، «تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة»، تالیف سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی غروی از علمای قرن دهم هجری قمری، می‌باشد. «کنز الدقائق»، به سبب در بر داشتن معظم تفسیر بیضاوی و نقل از تفسیر «کشاف» و «مجمع البیان»، به طور طبیعی در کنار روایات اهل بیت علیه‌السّلام، برخی روایات اهل سنت را نیز نقل نموده است، اما این احادیث را مصنف با توجه به تفسیر بیضاوی و «مجمع البیان» نقل کرده است و به معنای نقل احادیث اهل سنت از منابع آنها تلقی نمی‌شود. یکی از برتری‌های تفسیر «کنز الدقائق» نسبت به «نور الثقلین»، مسند بودن آن یا به تعبیری عدم حذف اسانید است؛ البته از آن جایی که بخش اعظم روایات «کنز الدقائق» همان روایات «نور الثقلین» است، تفاوتی بین اسانید روایات آن دو نمی‌باشد، ولی در جایی که «کنز الدقائق» مستقیما از تفسیر فرات کوفی، «تاویل الآیات الظاهرة»، تفسیر قمی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السّلام، روایت نقل می‌کند، سند را کامل می‌آورد و احتمال دارد مراد بزرگان از عدم حذف اسناد، همین قسمت باشد. «کنز الدقائق»، علاوه بر نقل روایات، صبغه اجتهادی نیز دارد؛ یعنی در مواجهه با روایات فقط به نقل اکتفا نکرده، بلکه در مباحث مختلف اظهار نظرهای متناسب نموده است. برخی از اظهار نظرهای ایشان چنین است: ۱. تصریح به جعلی بودن برخی از احادیث؛ به عنوان نمونه در جلد ۱، صفحه ۸۸، در آخرین فرازهای تفسیر سوره حمد، بحث «آمین»، در باره نقل احادیث از پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم -و حضرت علی -علیه‌السّلام -، می‌نویسد: «و احادیثنا الصحیحة تدل علی وضع تلک الاخبار»؛ ۲. تصریح به تقیه‌ای بودن برخی از روایات؛ به عنوان نمونه در جلد۱، صفحه ۲۲۲، ذیل آیه ۲۵ سوره صاد، می‌نویسد: «و الروایة التی رواها علی بن ابراهیم، واردة مورد التقیة»؛ ۳. توجیه برخی از روایات؛ ۴. شرح بعضی از فقرات برخی از احادیث؛ ۵. جمع بین برخی از روایات متعارض با شیوه‌های مختلف؛ ۶. ثصریح به اسرائیلی بودن برخی از روایات. چون اکثر مطالب تفسیری «کنز الدقائق» از تفسیر بیضاوی است، غالب بحث‌های ادبی و نقل اقوال ادبا، مباحث علوم قرآنی ابتدای سوره‌ها (مانند تعداد آیات و مکی و مدنی بودن آنها)، بحث‌های کلامی و نقل اقوال اشعریه، خوارج، معتزله، حتی بخشی از «اقول» ‌ها از تفسیر بیضاوی است و گاهی نیز از تفسیر «کشاف» و «مجمع البیان» با ذکر و یا بی ذکر نام آنها؛ البته این، بدان معنا نیست که در این گونه مباحث، مطلبی را اضافه یا کم نمی‌کند، چون وی، گاهی اوقات نظرات بیضاوی را نمی‌پذیرد و یا خود، بسط بیشتری می‌دهد، مانند بحث تخصصی- ادبی راجع به ضمیر فصل، در جلد ۱، ص۱۳۴- ۱۳۵، ذیل آیه ۵، سوره بقره که تفصیل مطلب از خود اوست. این کتاب، در پاره‌ای از مباحث عقلی و عرفانی و تاویلات عقلی قریبه و بعیده، تحت تاثیر تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی است. کتاب، گوشه چشمی نیز به عقاید صوفیه دارد. گاهی آنها را نقل و نقد می‌نماید؛ مثلا در ج۱، صفحه ۶۶، در ذیل «اهدنا الصراط المستقیم»، می‌نویسد: «و لا یخفی علیک ان هذا و ما سبق من التاویل و ما سیاتی منه مبنی علی ما ذهب الیه الصوفیة من الاصول الفاسدة و الغرض من نقله الاطلاع علی فساده». جلد دوم، شامل بقیه آیات البقره (از ۵۹ تا آخر) می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 52